باسمه تعالی
دنیا پرستی
دنیا چو طلسمی است که افسونگر ماست
هر لحظه فریب دگری در سر ماست
چون موج سرابی که نماند به قرار
نقش و اثری نیست، به جز جوهر ماست
شرح و تفسیر:
"دنیا چو طلسمی است که افسونگر ماست"
در این مصرع، دنیا به عنوان یک طلسم یا جادو معرفی شده است که ما را اسیر خود میکند. زندگی دنیوی به نوعی ما را فریب داده و دچار افسون میسازد، گویی نمیتوانیم از چنگال آن رهایی یابیم. این طلسم ممکن است به معنای میل به مادیات، شهوات و دغدغههای دنیوی باشد که ما را از هدف اصلی زندگی دور میکند."هر لحظه فریب دگری در سر ماست"
این مصرع به این معناست که دنیای مادی پیوسته ما را با فریبها و وعدههای جدید به خود مشغول میکند. هر لحظه میتوانیم گرفتار آرزوهای جدید یا دلبستگیهای ظاهری شویم که از حقیقت دور میافتیم. این فریبها همچون طعمهای هستند که به دنبالشان میرویم و همواره در جستجوی لذتهای زودگذر میباشیم."چون موج سرابی که نماند به قرار"
اینجا از سراب به عنوان استعارهای از دنیا و آرزوهای آن استفاده شده است. سراب، پدیدهای است که ظاهر آن به نظر حقیقت میآید، اما در واقعیت هیچ چیزی نیست. این تصویر نشان میدهد که هر آنچه دنیا وعده میدهد، در نهایت به تحقق نمیرسد و همواره در جستجوی آن به تلاطم و بیقراری میافتیم."نقش و اثری نیست، به جز جوهر ماست"
در این مصرع، شاعر به این نکته اشاره دارد که آنچه باقی میماند، جوهر درونی انسان است. دنیا و آنچه در آن است، در نهایت بیارزش و زودگذر است. تنها چیزی که از زندگی حقیقی باقی میماند، حقیقت درونی ماست که باید از آن برای رشد روحانی و کمال استفاده کرد. در واقع، این بخش به اشاره به این است که جهان مادی، ظاهری است و حقیقت در جوهر انسان نهفته است.سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۴/۰۱/۰۷