رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

متن و شرح مثنوی بهار(۴)

۱.اگر دل ز عشقش شود بی‌قرار / رسد تا وصالش، شود پایدار

شرح:
اگر دل عاشق از محبت خدا بی‌قرار شود، به وصال او دست می‌یابد و در آن مقام ثابت و پایدار می‌ماند.

تفسیر عرفانی:
بی‌قراری دل از عشق الهی نشانه‌ی سیر سالک به سوی حق است. هرچه این عشق بیشتر شود، سالک به وصال قرب الهی نزدیک‌تر شده و در مقام فنا و بقا ثابت قدم می‌شود. چنان‌که حافظ می‌گوید:

در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

۲. بهاری که از مهر یزدان رسد / به دل شور و عشق فراوان رسد

شرح:
بهاری که از لطف و محبت خداوند جاری شود، شور و عشق فراوانی در دل انسان ایجاد می‌کند.

تفسیر عرفانی:
فیض و رحمت الهی همچون بهار، جان سالک را زنده می‌کند. این شور معنوی همان حال جذبه است که دل را به حرکت در مسیر حق وادار می‌سازد.

۳. چو دل را صفا از خداوند شد / ره دل زِ ظلمت درخشان شد

شرح:
وقتی دل به نور خداوند صاف و پاک شود، مسیرش از تاریکی به روشنایی می‌رسد.

تفسیر عرفانی:
سالکی که دلش از انوار حق مصفا شود، دیگر گرفتار تاریکی‌های نفس و دنیا نیست. این روشنایی نشانه‌ی کشف و شهود و دریافت معارف الهی است.

۴. زِ انوار حق گر دلم روشن است / ز هر غم رهیده، ز هر فتنه مست

شرح:
اگر دلم با انوار الهی روشن شود، از هر غم و فتنه‌ای رهایی می‌یابد.

تفسیر عرفانی:
نور الهی، سالک را از قید و بندهای دنیا و نفس آزاد کرده و او را به مقام امنیت و سکینه می‌رساند. این همان "نورٌ علی نور" است که قرآن توصیف کرده است.

۵. به هر گوشه‌ای بوی یارم رسد / زِ هر ذرّه نوری به کارم رسد

شرح:
در هر گوشه‌ای رایحه‌ی محبوب به مشامم می‌رسد و از هر ذره‌ای نوری برای راهنمایی‌ام پدیدار می‌شود.

تفسیر عرفانی:
سالکی که به مقام عشق و شهود برسد، همه‌ی عالم را جلوه‌ی حق می‌بیند. برای او هیچ‌چیز از نظر الهی خالی نیست و نشانه‌های حق را در همه‌جا مشاهده می‌کند.

۶. زِ هر سبزه‌ای نقشِ یارم عیان / زِ هر غنچه‌ام نغمه‌ی او بیان

شرح:
در هر سبزه‌ای چهره‌ی محبوب را می‌بینم و از هر غنچه‌ای نغمه‌ی او را می‌شنوم.

تفسیر عرفانی:
سالک واصل، در تمام مظاهر هستی جلوه‌های حضرت حق را می‌بیند. همه‌چیز برای او حکایتی از جمال و جلال الهی دارد.

۷. اگر دل زِ کبر و ریا پاک شد / زِ نور خداوند افلاک شد

شرح:
اگر دل از تکبر و ریا خالی شود، به نور الهی منور و مانند افلاک بلندمرتبه می‌گردد.

تفسیر عرفانی:
ریا و کبر، بزرگ‌ترین موانع در مسیر سلوک هستند. دل خالص، محل تجلی انوار الهی است. عطار نیشابوری در منطق‌الطیر همین مضمون را بیان می‌کند که دل پاک به حقیقت حق می‌رسد.

۸. چو دل از صفا نور حق را بدید / زِ هر درد و غم، جانِ ما شد رهید

شرح:
وقتی دل با صفای خود نور خدا را ببیند، از هر درد و غم رهایی می‌یابد.

تفسیر عرفانی:
دیدن نور حق به معنای وصول به مقام شهود و فناست. سالک در این مقام، از رنج‌های دنیوی و اسارت‌های نفسانی آزاد شده و به آرامش حقیقی دست می‌یابد.

۹. بهاری که از لطف یزدان رسد / دل از غم رهاند، صفا را کشد

شرح:
بهاری که از رحمت الهی فرا رسد، غم را از دل می‌زداید و صفا و روشنی می‌آورد.

تفسیر عرفانی:
بهار نمادی از تجلی فیض دائم الهی است. سالکی که مشمول این فیض شود، از غم‌های دنیا آزاد شده و دلش از نور حق سرشار می‌گردد.

۱۰. زِ یاد خدا دل چو گل وا شود / زِ انوارِ حق، غم زِ دل پا شود

شرح:
با یاد خدا، دل مانند گل شکوفا می‌شود و انوار الهی، غم را از دل می‌زداید.

تفسیر عرفانی:
ذکر و یاد الهی، دل را زنده و روشن می‌کند. این نور معنوی غم‌ها و گرفتاری‌های نفسانی را از میان برمی‌دارد و دل را به مقام طمأنینه می‌رساند. قرآن می‌فرماید: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد، ۲۸).

۱۱. زِ هر سبزه بویی زِ حق می‌رسد / زِ هر غنچه نوری به دل می‌رسد

شرح:
از هر سبزه و گیاه، رایحه‌ای از حق تعالی به مشام می‌رسد و از هر غنچه، پرتوی از نور الهی به دل انسان نفوذ می‌کند.

تفسیر عرفانی:
در نگاه عارف، همه‌ی موجودات تجلی صفات و اسماء الهی هستند. هر پدیده‌ای، نشانی از حضور حق دارد. سالک با چشم دل، این تجلیات را می‌بیند و از هر ذره‌ای پیام و نوری از محبوب دریافت می‌کند. چنان‌که مولانا می‌گوید:

هر نفَس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست / ما به فلک می‌رویم، عزم تماشا که راست؟

۱۲. چو گل بشکفد رازِ جان می‌شود / زِ هر ذرّه نوری عیان می‌شود

شرح:
هنگامی که گل می‌شکفد، اسرار درونی آشکار می‌گردد و از هر ذرّه‌ای پرتوی از نور حق پدیدار می‌شود.

تفسیر عرفانی:
شکفتن گل نمادی از گشوده شدن اسرار قلبی است. دلِ سالک پس از طی مراحل سلوک، از غبار نفسانی پاک شده و حقایق را آشکارا می‌بیند. همان‌گونه که با طلوع خورشید، تاریکی محو می‌شود، با تجلی انوار الهی، اسرار نهان دل مکشوف می‌گردد.

۱۳. اگر دل زِ انوار حق روشن است / زِ هر درد و غم، جانِ ما ایمن است

شرح:
اگر دل به نور الهی منور شود، جان ما از هر درد و غم در امان خواهد بود.

تفسیر عرفانی:
نور معرفت و محبت الهی، سالک را از رنج‌ها و گرفتاری‌های دنیا رهایی می‌بخشد. چنین دلی که به نور حق روشن است، در برابر مصائب استوار و آرام باقی می‌ماند.

۱۴.بهاری که از لطف جان می‌دمد / دل از رنج هجران به شادی رسد

شرح:
بهاری که از فیض و لطف الهی می‌دمد، دلِ سالک را از رنج جدایی رهانیده و به شادی و وصال می‌رساند.

تفسیر عرفانی:
بهار در اینجا تمثیلی از حالاتی است که سالک را از غربت و جدایی به وصال حق می‌رساند. این دگرگونی روحی، ثمره‌ی لطف خدا و مجاهدت با نفس است.

۱۵. چو دل را زِ ظلمت رها می‌کنیم / زِ انوار حق ما صفا می‌کنیم

شرح:
وقتی دل را از تاریکی‌ها آزاد کنیم، با انوار الهی به صفا و پاکی می‌رسیم.

تفسیر عرفانی:
رهایی از ظلمت نفس، نخستین گام در سلوک عرفانی است. با تزکیه‌ی نفس و تطهیر دل، نور الهی در وجود سالک تجلی کرده و او را به صفای باطن می‌رساند.

۱۶. بهاری که از حق، ظهور آمده / دل از هر غمی پر سرور آمده

شرح:
بهاری که از جانب خداوند تجلی کرده است، دل را از هر غم و اندوه آزاد کرده و سرشار از شادی نموده است.

تفسیر عرفانی:
فیض دائمی الهی همانند بهار است که دل‌های پژمرده را زنده می‌کند. این تجلی الهی، غم‌ها را می‌زداید و سالک را به سرور حقیقی می‌رساند.

۱۷. اگر دل زِ انوار حق پر شود / زِ هر درد و غم، جان رَهبر شود

شرح:
اگر دل از نور الهی سرشار شود، جان انسان از هر درد و غم رهایی یافته و به راهنمایی حق هدایت می‌شود.

تفسیر عرفانی:
دلِ منور به نور حق، تحت ولایت الهی قرار می‌گیرد. این دل دیگر اسیر امیال نیست و راه حق را به روشنی می‌بیند و طی می‌کند.

۱۸. بهاری که از نور جان می‌دمد / دل از هر غم و درد آسان شود

شرح:
بهاری که از نور حق در جان طلوع کند، همه‌ی غم‌ها و رنج‌ها را از دل می‌زداید.

تفسیر عرفانی:
تجلی نور الهی در جان سالک، همه‌ی گرفتاری‌های مادی و معنوی را از بین می‌برد و او را به آرامش و طمأنینه می‌رساند.

۱۹. زِ هر غنچه بویی زِ حق می‌رسد / زِ هر ذرّه نوری به دل می‌رسد

شرح:
از هر غنچه‌ای، رایحه‌ی حضرت حق به مشام می‌رسد و از هر ذره‌ای پرتوی از نور او به دل می‌تابد.

تفسیر عرفانی:
عارف در همه‌ی پدیده‌ها نشانی از حقیقت مطلق می‌یابد. او به مرتبه‌ای رسیده که تمام هستی را تجلی اسماء و صفات الهی می‌بیند.

 

۲۰. بهار آمد و جان ما روشن شد / دل از هر غم و درد، آزاد گشت

شرح:
بهار آمد و دل و جان ما به نور الهی روشن شد و از تمام غم‌ها و دردها آزاد گشت.

تفسیر عرفانی:
بهار در اینجا نمادی از مرحله‌ی تحول درونی است که سالک از تاریکی‌ها به سوی نور حرکت می‌کند. این تحول، ناشی از تجلی فیض الهی است که دل را از هر غم و رنج آزاد کرده و به سوی آرامش و سرور الهی می‌برد.

۲۱. اگر دل زِ حق پر شود و شاد / زِ هر غم و درد، بگذرد آزاد

شرح:
اگر دل از انوار الهی پر شود و به شادی حقیقی دست یابد، از هر غم و درد رهایی می‌یابد و به آزادی حقیقی می‌رسد.

تفسیر عرفانی:
دل پر شده از عشق الهی به تمامی دردها و رنج‌های دنیا بی‌توجه می‌شود. در این حالت، سالک به درجه‌ای از آزادی می‌رسد که هیچ چیزی نمی‌تواند او را از مسیر خداوند دور کند.

۲۲. بهار آمد و گل‌ها شکوفا شدند / دل از غصه‌ها و رنج‌ها رها شدند

شرح:
بهار آمد و گل‌ها شکوفا شدند، و دل‌ها از غصه‌ها و رنج‌ها آزاد گشتند.

تفسیر عرفانی:
شکوفه‌ها و گل‌ها نمادی از رشد و شکوفایی روحانی انسان هستند. بهار همانند مرحله‌ی کمال در سلوک است که دل از غم‌های دنیوی رهایی یافته و به نور الهی راه پیدا می‌کند.

۲۳. زِ هر گل، نوری به دل می‌رسد / زِ هر سبزه بویی زِ حق می‌رسد

شرح:
از هر گل و سبزه، نوری به دل انسان می‌تابد و بویی از حق به مشام می‌رسد.

تفسیر عرفانی:
هر موجودی در طبیعت، تجلی‌ای از اسماء و صفات الهی است. سالک با چشم دل این تجلیات را می‌بیند و از آن‌ها بهره می‌برد. هر گل و سبزه، پیام‌هایی از عالم غیب دارند که دل‌ها را به سمت حقیقت سوق می‌دهند.

۲۴. بهاری که از فضل حق دمی رسید / دل از هر غم و درد، رهایی یافت

شرح:
بهاری که از فضل خداوند به ما رسید، دل ما را از هر غم و درد رها کرد.

تفسیر عرفانی:
فضل الهی همانند بهاری است که در دل انسان می‌دمد و او را از غم‌های دنیا رهایی می‌بخشد. در این لحظه، سالک از دنیا جدا شده و به حقیقتی بالاتر دست می‌یابد.

۲۵. بهار آمد و دل‌ها پر از نور شد / از ظلمتِ جهل، دل‌ها دور شد

شرح:
با آمدن بهار، دل‌ها پر از نور الهی شدند و از ظلمت جهل و نادانی دور گشتند.

تفسیر عرفانی:
بهار در اینجا نمادی از آگاهی و معرفت است که دل‌ها را از جهل و نادانی پاک می‌کند. در این حالت، انسان به حقیقت دست می‌یابد و از تاریکی‌های نادانی و اشتباهات رها می‌شود.

۲۶. بهاری که از لطف حق می‌آید / دل‌ها از غم و درد جدا می‌شود

شرح:
بهار که از لطف خداوند می‌آید، دل‌ها را از غم‌ها و دردها جدا کرده و به شادی و آرامش می‌رساند.

تفسیر عرفانی:
لطف خدا همانند بهاری است که دل انسان را از رنج‌های دنیوی رهایی می‌بخشد. این رهایی، به واسطه‌ی فیض الهی است که در دل انسان تجلی می‌کند و او را به سرور و آرامش حقیقی می‌رساند.

۲۷. زِ هر غنچه بویی زِ عشق خداست / جهان پر ز نور و دل‌آرا صداست

شرح:
از هر غنچه‌ای بویی از عشق خدا به مشام می‌رسد و جهان پر از نور و آوای دل‌آرا است.

تفسیر عرفانی:
عشق الهی در تمام هستی تجلی دارد. هر موجودی در این جهان، پیام‌آور عشق و محبت خداوند است. سالک در مسیر سلوک خود، این پیام‌ها را دریافت کرده و دلش با این نورها روشن می‌شود.

۲۸.زِ سِرّ حقیقت دلم باخبر / چو شمعی زِ شوقش شود شعله‌ور

شرح:
دل من از سرّ حقیقت آگاه است و همچون شمعی که از شوق روشن می‌شود، در شعله‌های عشق به خداوند می‌سوزد.

تفسیر عرفانی:
آگاهی به حقیقت و دریافت معرفت الهی، دل را به شوق می‌آورد و همچون شمعی در راه محبوب می‌سوزد. این سوزاندن، نماد فناء در حق است که سالک در این مسیر به مراتب کمال دست می‌یابد.

 

۲۹. دلم را "رجالی" به نوری کشاند / که از هر دو عالم مرا وا رهاند

شرح:
دلم به نوری هدایت شد که مرا از قید و بند هر دو جهان آزاد کرد.

تفسیر عرفانی:
سالکی که به نور معرفت حق دست یابد، از تعلقات مادی و معنوی رهایی یافته و جز به حضرت حق دل نمی‌بندد. این مقام، همان "فنا فی الله" و "بقا بالله" است که سالک را از هر وابستگی آزاد می‌کند.

سراینده

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۲/۲۷
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی