رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

متن و شرح مثنوی بهار(۳)

 

متن مثنوی "بهار (۳)" سرشار از لطافت و معنویت است و جلوه‌ای از پیوند طبیعت بهاری با مفاهیم عرفانی و الهی را نشان می‌دهد. این سروده، با بهره‌گیری از تصاویر زنده و زبان ساده و روان، خواننده را به تأمل در زیبایی‌های بهار و ارتباط آن با الطاف الهی و صفای دل دعوت می‌کند. در ادامه، شرح و تفسیر تک‌تک ابیات ارائه می‌شود:

۱. بهار است، فصلِ امید و حیات / زمانِ شکفتن، زمانِ نجات

شرح:
این بیت با توصیفی ساده و دلنشین، بهار را فصل امید و زنده‌شدن طبیعت معرفی می‌کند. "زمان نجات" به معنای رهایی از سردی زمستان و نیز استعاره‌ای از نجات روحانی است که با آمدن بهار دل‌ها بیدار می‌شوند.

تفسیر عرفانی:
بهار، نماد تجدید حیات و بازگشت به فطرت پاک انسانی است. همان‌گونه که زمین پس از خواب زمستانی زنده می‌شود، دل آدمی نیز با یاد حق جان می‌گیرد و به رهایی از غفلت دست می‌یابد.

۲. بیا تا ز اخلاص، جان پروریم / دل از کینه و کبر، بیرون بریم

شرح:
شاعر مخاطب را به پاک‌سازی درون دعوت می‌کند. اخلاص، موجب پرورش جان و صفای روح می‌شود، و دل باید از آلودگی‌هایی چون کینه و تکبر تهی گردد.

تفسیر عرفانی:
اخلاص در عمل، یکی از مراتب سلوک معنوی است. دل خالص از کینه، ظرف نور الهی می‌شود. کبر و کینه، حجابی میان انسان و حقیقت‌اند و تا برطرف نشوند، سالک به وصال حق نمی‌رسد.

۳. جهان را ز عشق و صفا پرکنیم / ز خوبی جهان را معطر کنیم

شرح:
این بیت دعوت به گسترش عشق و محبت در جهان است. همان‌گونه که گل‌ها جهان را معطر می‌کنند، خوبی و نیکی نیز فضای زندگی را خوشبو و دل‌انگیز می‌سازد.

تفسیر عرفانی:
عشق و صفا نشانه‌ی حضور حق در قلب انسان است. عارف، آینه‌ی جمال الهی است و عشق او به خلق، انعکاسی از عشق الهی به مخلوقات است.

۴. بهار آمد و عطر گل‌ها وزید / دل از غصه‌ها رَست و شادی رسید

شرح:
با آمدن بهار، نسیم خوشبو و نشاط‌آور وزیدن می‌گیرد و غصه‌ها از دل بیرون می‌روند.

تفسیر عرفانی:
بهار، تمثیلی از حالاتی است که با تجلیات الهی، غم‌های درون از بین می‌رود و سالک به شادی حقیقی دست می‌یابد.

۵. بهار آمد و باغ و بستان شکفت / دل از سردی و رنج هجران شکفت

شرح:
شکوفایی باغ نمادی از پایان زمستان و آغاز سرسبزی است. دل نیز از رنج جدایی و سردی فاصله از محبوب شکفته و زنده می‌شود.

تفسیر عرفانی:
هجران، اشاره به دوری انسان از حقیقت الهی دارد. با رسیدن بهارِ معنوی و نور حق، دل از غربت و دوری آزاد می‌شود.

۶. سپیده دمی، بوسه بر گل فشاند / شکوفه به باغِ دل ما نشاند

شرح:
طلوع سپیده‌دم، بوسه‌ای به گل‌های بهاری می‌زند و باغ دل ما را با شکوفه‌های محبت الهی زینت می‌بخشد.

تفسیر عرفانی:
سپیده‌دم نمادی از تجلی انوار الهی بر قلب سالک است. این نور، دل را زنده و آراسته به اسرار معنوی می‌کند.

۷. نسیم سحر عطر گل را ربود / ز باغ دل ما، نوایی گشود

شرح:
نسیم سحرگاه، رایحه‌ی گل‌ها را پراکنده می‌کند و از دل سالک آوای عشق و معرفت برمی‌خیزد.

تفسیر عرفانی:
سحرگاه، زمان خلوص و توجه به حق است. سالک در این لحظات، انوار الهی را دریافت کرده و جانش لبریز از ذکر حق می‌شود.

۸. زمین شد ز الطاف حق باصفا / درختان به رقص و چمن دلگشا

شرح:
بهار، زمین را به برکت الطاف الهی زیبا و باطراوت کرده است. درختان به حالت رقص و شادی، از سرسبزی و حیات برخوردارند.

تفسیر عرفانی:
کائنات جلوه‌ی الطاف الهی است. حرکت درختان به سوی نور، اشاره به شوق سالک برای وصال حق دارد.

۹. ز انوار حق در دل و جان ما / فروزد صفایی به کاشان ما

شرح:
نور خداوند، دل و جان ما را روشن و محیط زندگی ما را آکنده از صفا و معنویت می‌کند.

تفسیر عرفانی:
نور حق، حقیقتی است که سالک را از ظلمت نفس به روشنایی معرفت رهنمون می‌سازد و جانش را مصفا می‌کند.

۱۰. دمی کو زِ دل دور گردد خدا / بود راه شیطان، به سوی بلا

شرح:
لحظه‌ای که دل از یاد خدا غافل شود، راه شیطان باز شده و بلا به انسان نزدیک می‌شود.

تفسیر عرفانی:
غفلت از یاد حق، سالک را در معرض وسوسه‌های نفس و شیطان قرار می‌دهد و او را از مسیر حق منحرف می‌کند.

۱۱. بهار است هنگام شور و سرور / به دل مهر یزدان و نور و حضور

شرح:
بهار، فصل شادی است و بهترین زمان برای توجه به مهر الهی و حضور قلب در محضر اوست.

تفسیر عرفانی:
حضور دل در برابر حق، اوج کمال عارف است. بهار نمادی از حضور و مشاهده‌ی جمال الهی است که جان سالک را لبریز از شور و محبت می‌کند.

۱۲. اگر ذکر حق را به دل جا کند / جهانی ز نور خدا وا کند

شرح:
اگر انسان دلش را به یاد خدا مزین کند، دریچه‌ای از انوار الهی به روی او گشوده می‌شود.

تفسیر عرفانی:
ذکر، قلب را آماده‌ی تجلیات ربانی می‌کند. هر ذکر، حجاب را کنار زده و سالک را به انوار قرب الهی نزدیک می‌کند.

۱۴. بهار آمد و بوی گل تازه شد / جهان غرقِ شادی و آوازه شد

شرح:
با آمدن بهار، رایحه‌ی خوش گل‌ها پراکنده شد و سراسر جهان از شادی و طراوت پر شد.

تفسیر عرفانی:
بهار، نمادی از احوال خوش سالک است که با تجلیات الهی قلبش سرشار از نور و سرور می‌شود. بوی گل، استعاره از معارف و انوار حق است که دل سالک را زنده و بیدار می‌کند.

۱۵. شکوفه به لبخند گل وا نمود / نسیم از دلِ خاک، غوغا نمود

شرح:
شکوفه‌ها با لبخندی لطیف شکفته شدند و نسیم بهاری، از دل خاک، شور و جنبشی تازه پدید آورد.

تفسیر عرفانی:
شکوفایی گل، نماد آشکار شدن اسرار پنهان در قلب سالک است. نسیم از دل خاک، اشاره به احوال و تجلیاتی دارد که از عمق وجود انسان برمی‌خیزد و او را به وجد می‌آورد.

۱۶. ز هر غنچه‌ بویی زِ عشق خداست / جهان پر ز نور و دل‌آرا صداست

شرح:
هر غنچه‌ای که می‌شکفد، نشانی از عشق الهی دارد و جهان سرشار از نور خداوند و آوازهای دلنواز است.

تفسیر عرفانی:
همه‌ی زیبایی‌های جهان، تجلی عشق خداوند است. هر پدیده‌ی ظاهری، آیه‌ای از وجود مطلق اوست که دل عارف را به خود جذب می‌کند.

۱۷. ز سِرّ حقیقت دلم باخبر / چو شمعی زِ شوقش شود شعله‌ور

شرح:
دل شاعر از راز حقیقت آگاه است و مانند شمعی از شوق آن راز، فروزان و مشتعل شده است.

تفسیر عرفانی:
آگاهی از حقیقت، معرفتی شهودی است که در جان سالک شعله می‌افکند و او را به سوز و اشتیاق دائمی برای وصال حق می‌کشاند.

۱۸. نهانی که در دل چو آتش تپید / به اشکِ سحرگه زِ خاکش دمید

شرح:
رازی پنهان که در دل مانند آتشی می‌تپد، با اشک‌های سحرگاهی از دل شاعر شکوفا و آشکار شد.

تفسیر عرفانی:
رازهای الهی در قلب سالک نهفته‌اند و اشک‌های شبانه و مناجات سحرگاهی، آن اسرار را برای او گشوده و جانش را از فیض الهی بهره‌مند می‌کند.

۱۹. چو گل بشکفد رازِ دل بی‌گمان / برآید زِ هر ذرّه صوتِ اذان

شرح:
همان‌طور که گل با شکفتن راز خود را آشکار می‌کند، از هر ذره‌ی هستی، نغمه‌ی توحید و یگانگی خداوند بلند است.

تفسیر عرفانی:
هر پدیده‌ی عالم، نشانه و جلوه‌ای از اسماء و صفات الهی است. شکفتن گل، نمادی از کشف اسرار الهی و اذان، رمز دعوت به توحید و عبودیت مطلق است.

۲۰. چو گل بشکفد رازِ پنهانِ دل / برآید زِ هر ذرّه پیمان دل

شرح:
با شکفتن گل، اسرار نهان دل آشکار می‌شود و از هر ذره، پیمان و عهد الهی نمایان است.

تفسیر عرفانی:
دل سالک، گنجینه‌ی اسرار الهی است که با شکوفایی معنوی، پیمان ازلی انسان برای عبودیت خداوند را یادآوری می‌کند.

۲۱. ز لبخند گل، باغ شد غرق نور / ز اشک بهاران بود در سرور

شرح:
لبخند گل‌ها باغ را نورانی کرده است و اشک‌های باران بهاری، سرور و نشاط را به طبیعت بخشیده است.

تفسیر عرفانی:
نور گل‌ها اشاره به تجلیات ربانی است که دل سالک را منور می‌کند و اشک‌های بهاری، نماد فیوضات رحمانی است که جان را زنده و شاداب می‌سازد.

۲۲. اگر دل به یاد خدا زنده شد / ز هر غصه و غم، دل آکنده شد

شرح:
اگر دل با یاد خدا زنده گردد، از هر غصه و اندوهی رها شده و سرشار از آرامش می‌شود.

تفسیر عرفانی:
ذکر و یاد حق، حیات‌بخش دل است. دلِ متصل به خداوند، از غم‌های دنیوی آزاد و به اطمینان و آرامش حقیقی می‌رسد: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد، آیه ۲۸).

۲۳. اگر ذکر حق را به دل جا کند / جهانی ز نور خدا وا کند

شرح:
اگر دل انسان ذکر خدا را جای دهد، دریچه‌ای از انوار الهی به روی او گشوده می‌شود.

تفسیر عرفانی:
ذکر خدا، سبب تجلی نور حق در قلب سالک است. این نور، حجاب‌ها را کنار می‌زند و راه معرفت شهودی به خداوند را می‌گشاید.

۲۴. به دریای رحمت شود رهنمون / رهاند دل از رنج و بند و جنون

شرح:
ذکر و توجه به خدا، انسان را به دریای بیکران رحمت او هدایت می‌کند و از رنج‌ها و قیدهای دنیا و پریشانی رها می‌سازد.

تفسیر عرفانی:
سلوک معنوی، سفری به دریای رحمت الهی است. در این مسیر، دل از بندهای نفسانی و ظلمات جهل آزاد می‌شود و به نور معرفت و آرامش دست می‌یابد.

۲۵. ز هر سوی، آوازِ شادی بود / زمین غرقِ لبخند و یادی بود

شرح:
از هر سوی، نغمه‌ی شادی شنیده می‌شود و زمین سرشار از لبخند گل‌ها و یاد الهی است.

تفسیر عرفانی:
همه‌ی جهان، تجلی اسماء و صفات خداوند است. سالک با شهود این حقیقت، در هر ذره آوای توحید و حضور حق را می‌شنود و به شادی حقیقی می‌رسد.

۲۷. ز نور خدا گر بگیرد دلم / ز تاریکی و غم رهاند گِلم

شرح:
اگر دل من از نور خدا پر شود، مرا از تاریکی‌ها و غم‌های دنیا رها خواهد کرد.

تفسیر عرفانی:
نور الهی، همان تجلی اسماء و صفات خداوند در قلب سالک است. این نور، حجاب‌های ظلمانی را کنار می‌زند و سالک را از غم‌ها و گرفتاری‌های نفسانی آزاد می‌کند. چنان‌که در حدیث قدسی آمده است: «کُنْتُ نُوراً فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِیُعْرَفُ» (من نوری بودم و مخلوقات را آفریدم تا شناخته شوم).

۲۸. به هر گل که بینی، تجلی عیان / ز نوری که آید زِ حق بی‌کران

شرح:
در هر گلی که می‌بینی، جلوه‌ای آشکار از نوری است که از سوی خداوندِ بی‌کران می‌تابد.

تفسیر عرفانی:
جهان هستی مظهر و تجلی حق تعالی است. هر موجود، نشانه‌ای از حضور خداوند است و سالک با دیدن گل‌ها و زیبایی‌ها، به یاد خالق آن‌ها می‌افتد. این نگاه توحیدی در سخن مولانا نیز دیده می‌شود:

هر چه در این پرده نشانت دهند / گر ننگری پرده، خدا را ببین

۲۹. ز اشک سحر دل چو طاهر شود / زِ انوار رحمت منوّر شود

شرح:
اگر دل با اشک سحرگاهی پاک شود، از انوار رحمت الهی روشن و درخشان می‌شود.

تفسیر عرفانی:
اشک سحر نماد تضرع و اخلاص در پیشگاه الهی است. گریه‌ی شبانه، قلب را از آلودگی‌های نفسانی تطهیر کرده و سالک را مستعد دریافت فیض و نور الهی می‌سازد. چنان‌که قرآن کریم درباره‌ی اهل شب‌زنده‌داری می‌فرماید: «وَالْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ» (آل عمران، ۱۷).

۳۰. اگر دل ز عشقش شود بی‌قرار / نماند در او جای کبر و دُثار

شرح:
اگر دل به عشق الهی بی‌قرار شود، دیگر جایی برای تکبر و خودخواهی در آن باقی نمی‌ماند.

تفسیر عرفانی:
عشق حقیقی به خداوند، موجب فروتنی و اخلاص می‌شود. دل عاشقِ واقعی از صفات نفسانی و خودبینی پاک می‌شود و تنها تجلی محبت الهی در آن باقی می‌ماند.

۳۱. اگر لطف یزدان کند یارِ ما / بگیرد زِ دل، کبر و انکارِ ما

شرح:
اگر لطف خداوند یاری‌مان کند، کبر و انکار را از دل ما می‌زداید.

تفسیر عرفانی:
رفع صفات مذموم، تنها با عنایت و رحمت الهی امکان‌پذیر است. سالک با استمداد از لطف خداوند، از شرّ نفس رهایی یافته و به مقامات بالاتر دست می‌یابد.

۳۲. ز هر ذرّه نوری پدیدار شد / ز عشق خدا جان خبردار شد

شرح:
از هر ذرّه‌ای، پرتوی از نور الهی آشکار شد و جان انسان از عشق خدا آگاه گشت.

تفسیر عرفانی:
هر ذره‌ی عالم، آینه‌ای از تجلی اسماء و صفات خداوند است. سالکی که چشم دلش باز شده، در همه‌چیز آثار وجود حق را می‌بیند و از این شهود عاشقانه، جانش بیدار و آگاه می‌شود.

۳۳. اگر دل زِ غفلت شود بی‌خبر / بود خانه‌ی دل چو ویرانه، پر

شرح:
اگر دل از یاد خدا غافل شود، مانند خانه‌ای ویران و خالی از نور خواهد بود.

تفسیر عرفانی:
غفلت از یاد خدا، موجب تیرگی و ویرانی قلب می‌شود. در مقابل، ذکر و یاد دائم الهی، قلب را آباد و نورانی می‌سازد. قرآن کریم می‌فرماید: «وَلا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ» (حشر، ۱۹).

۳۴. چو دل پر ز یاد خداوند شد / ز هر رنج و غم، دل خداوند شد

شرح:
وقتی دل از یاد خدا پر شود، از هر غم و اندوهی آزاد می‌شود و در آغوش رحمت الهی قرار می‌گیرد.

تفسیر عرفانی:
یاد خداوند، عامل اصلی آرامش و امنیت قلب است. دلی که به ذکر حق مأنوس شود، از اضطراب‌های دنیا و غم‌های نفسانی نجات می‌یابد.

۳۵. بهاری که آید زِ لطف خدا / بَرَد دردِ دل را، دهد کیمیا

شرح:
بهاری که از لطف خداوند برسد، دردهای دل را می‌زداید و مانند کیمیا موجب سعادت می‌شود.

تفسیر عرفانی:
تجلّیات رحمانی همانند بهار، جان سالک را تازه و زنده می‌کند. این فیض الهی، همه‌ی دردهای روحی را التیام داده و انسان را به حقیقت و کمال می‌رساند.

۳۶. به هر غنچه‌ای راز حق جلوه‌گر / بود این جهان، آیتی بی‌خطر

شرح:
در هر غنچه‌ای، رازی از حق نمایان است و این جهان سراسر نشانه‌ای از عظمت الهی است.

تفسیر عرفانی:
هر مخلوق، آیه‌ای از وجود خداوند و نشان‌دهنده‌ی عظمت اوست. سالک عارف در هر چیزی حقیقت الهی را مشاهده می‌کند.

۳۷. ز هر سبزه‌ای بوی عشقش رسد / ز هر قطره‌ای جان به حقش رسد

شرح:
از هر سبزه‌ای رایحه‌ی عشق خداوند به مشام می‌رسد و از هر قطره‌ای، جان به حق پیوند می‌خورد.

تفسیر عرفانی:
هر جزئی از هستی، نشانی از عشق الهی دارد و سالک، با مشاهده‌ی این مظاهر، به قرب حق نایل می‌شود.

۳۹. اگر دل به نورش مصفّا شود / جهان از رخ او هویدا شود

شرح:
اگر دل با نور الهی پاک گردد، تمام جهان جلوه‌گاه رخ او خواهد شد.

تفسیر عرفانی:
قلبی که با نور حق تصفیه شود، همه‌ی عالم را مظهر و تجلی پروردگار می‌بیند. سالک عارف در این مرحله به مقام «فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره، ۱۱۵) می‌رسد.

۴۰. دلم را "رجالی" در این روزگار / دمی بی‌وصالش نباشد قرار

شرح:
دل شاعر در این روزگار، بی‌وصال محبوب حقیقی آرام و قراری ندارد.

تفسیر عرفانی:
بی‌قراری برای وصال حق، نشانه‌ی عشق صادقانه‌ی سالک به معشوق ازلی است. دل عاشق، جز در محضر محبوب حقیقی، آرامش نمی‌یابد: «وَاجْعَلْنِی إِلَى بَهَائِکَ نَاظِرًا» (دعای کمیل).

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۲/۲۷
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی