رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

میدان وحدت
من گم شدم و یکی هویدا گردید
فارغ ز من و منی، مهیّا گردید
جز نقش جمال یار چیزی نبود
هر چیز که دیدم، اوست، پیدا گردی
میدان وحدت (شرح هر مصرع)

۱. من گم شدم و یکی هویدا گردید
در این مصرع، شاعر از فنا شدن در حق سخن می‌گوید. "من گم شدم" اشاره به از میان رفتن خودیّت و نفیِ منیّت دارد. در عرفان، وقتی انسان از خودیِ خویش می‌گذرد، حقیقت الهی در او متجلی می‌شود. "یکی" در اینجا اشاره به حقیقت واحد و یگانه‌ی الهی دارد که با از بین رفتن «من» ظهور می‌کند.

۲. فارغ ز من و منی، مهیّا گردید
این مصرع در تکمیل معنای مصرع قبل، بر رهایی از منیّت و آماده‌شدن برای حضور در میدان وحدت تأکید می‌کند. "فارغ ز من و منی" به معنای ترک انانیّت و خودبینی است. کسی که از خود تهی شود، آماده‌ی پذیرش حقیقت مطلق می‌شود. بنابراین، این مصرع به آمادگی روح برای دریافت حقیقت الهی اشاره دارد.

۳. جز نقش جمال یار چیزی نبود
در اینجا، شاعر حقیقت هستی را در جمال الهی خلاصه می‌کند. او می‌گوید که در سراسر عالم چیزی جز تجلی "جمال یار" (زیبایی مطلق خداوند) وجود ندارد. این مفهوم، اشاره به اندیشه‌ی وحدت وجود دارد، جایی که تمام هستی تنها انعکاسی از حقیقت الهی است و هر آنچه دیده می‌شود، جزئی از آن حقیقت است.

۴. هر چیز که دیدم، اوست، پیدا گردید
این مصرع تأکید نهایی بر نتیجه‌ی تجربه‌ی عرفانی شاعر است. پس از گم شدن در حقیقت و مهیّا شدن برای دریافت آن، او در هر چیزی که می‌بیند، حضور الهی را می‌یابد. "پیدا گردید" نشان می‌دهد که این حقیقت همیشه وجود داشته، اما اکنون برای شاعر آشکار شده است.

نتیجه‌گیری کلی:

این رباعی نمایانگر یک تجربه‌ی عرفانی عمیق است که از فنا شدن در خود شروع شده، سپس به رهایی از منیّت و آمادگی برای مشاهده‌ی حقیقت می‌رسد و در نهایت تجلّی وحدت حق در تمام هستی را نشان می‌دهد.

میدان وحدت در عرفان اسلامی، یکی از مراحل والای سلوک روحانی است که در آن عارف به مقام وحدت وجودی نائل می‌شود؛ یعنی کثرت موجودات را در وحدت مطلق الهی مستهلک می‌بیند. این مرتبه نشان‌دهنده‌ی ادراک شهودی حقیقتی است که در آن، همه‌ی تعینات و تکثرات عالم هستی صرفاً تجلیات حقیقت واحده‌ی الهی تلقی می‌شوند و وجود حقیقی منحصر به حق‌تعالی است.

ویژگی‌های میدان وحدت در عرفان:

• فنا فی الله: در این مرحله، سالک از خودی و انانیت عبور کرده و به مرتبه‌ای می‌رسد که خود را در حق فانی می‌بیند. در این حالت، «من» و «تو»ی فردی دیگر وجود ندارد، بلکه تنها حق‌تعالی مشهود است.

• محو کثرت در وحدت: درک این مقام به این معناست که تمام کثرات عالم، مظاهر اسمای الهی هستند و هیچ استقلالی از خود ندارند. عارف در این مرحله می‌فهمد که آنچه در عالم مشاهده می‌شود، چیزی جز ظهور اسماء و صفات الهی نیست.

• بقا بالله: پس از فنا، عارف به مقام بقا می‌رسد؛ یعنی با آنکه در وحدت حق محو شده، اما در عین حال، با بقای الهی باقی می‌ماند. او همچنان در عالم ظاهر است، اما حقیقت را از منظر الهی می‌بیند و می‌فهمد که همه چیز «آیینه‌ی حق» است.

• جمع الجمع: این مرتبه اوج میدان وحدت است که در آن، سالک میان وحدت و کثرت جمع می‌کند. او هم وحدت حقیقی را شهود می‌کند و هم به کثرت عالم وقوف دارد، اما این کثرت را مستقل نمی‌بیند، بلکه همه را تجلی و ظهور وحدت می‌داند.

میدان وحدت در نسبت با دیگر مقامات:

• میدان کثرت: پیش از ورود به میدان وحدت، سالک در میدان کثرت است، جایی که هستی را متکثر می‌بیند و هنوز به حقیقت وحدانی حق نرسیده است.

• وحدت شهود و وحدت وجود: میدان وحدت می‌تواند دو نوع باشد؛ در مقام وحدت شهود، عارف همه‌ی موجودات را فانی در حق می‌بیند، اما در مقام وحدت وجود، نه‌تنها مشاهده می‌کند که همه‌ی چیزها فانی‌اند، بلکه می‌فهمد که حقیقتاً جز حق چیزی وجود ندارد.

• میدان حیرت: در برخی از سلوک‌ها، پس از میدان وحدت، مرحله‌ای به نام میدان حیرت می‌آید، جایی که سالک از درک کامل حقیقت هستی شگفت‌زده شده و حیران می‌ماند.

نمونه‌هایی از بیان عرفای بزرگ درباره‌ی میدان وحدت:

• ابن عربی: در آثار خود، به‌ویژه در فصوص الحکم، به صراحت از وحدت وجود سخن می‌گوید و تمام هستی را تجلی حق می‌داند.

• مولانا: در مثنوی معنوی، بارها به این حقیقت اشاره دارد که «جز حق، چیزی در هستی نیست»، از جمله در این بیت:

چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد / موسئی با موسئی در جنگ شد

• عین‌القضات همدانی: او در تمهیدات بیان می‌کند که سالک باید از همه‌ی تعینات و اضافات بگذرد تا به حقیقت وحدانی برسد.

نتیجه‌گیری:

میدان وحدت، عالی‌ترین مرتبه‌ی شهود عرفانی است که در آن، عارف تمام هستی را از منظر الهی می‌بیند. او از حجاب کثرت عبور کرده و به دریای وحدت الهی پیوسته است. در این مقام، نه تنها فنا رخ می‌دهد، بلکه سالک به بقای حقیقی می‌رسد و از آن پس، در حالی که در عالم کثرات حضور دارد، حقیقت را در نور وحدت الهی مشاهده می‌کند.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی




  • ۰۳/۱۲/۰۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی