رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی میخانه توحید


میخانه توحید
ما را ز خرابات تو یک جام بس است
فارغ ز من و غیر، مرا کام بس است
چون ساقی توحید دهد جرعه‌ی عشق
از وادی عشق، سوز و الهام بس است

 

شرح و تفسیر هر مصرع:

  1. "ما را ز خرابات تو یک جام بس است"
    در این بیت، "خرابات" اشاره به مکانی دارد که در آن، انسان‌ها از خود و تعلقات دنیوی رها می‌شوند و به‌طور خاص، به "خانه" یا "مکانی" اشاره دارد که در آن روح انسان به سوی حقیقت و توحید رهنمون می‌شود. "یک جام بس است" بیانگر این است که با یک جرعه از معرفت و حقیقت الهی، فرد از همه چیزهای غیر ضروری و مادی بی‌نیاز می‌شود. او دیگر نیازی به لذت‌های دنیوی ندارد و یک قطره از دریای توحید برایش کافی است.

  2. "فارغ ز من و غیر، مرا کام بس است"
    این مصرع اشاره به رهایی از تمام خودخواهی‌ها و تعلقات دنیوی دارد. "من و غیر" به معنای دوگانگی‌های انسانی است که انسان در زندگی معمولی خود دچار آن‌ها می‌شود. شاعر می‌گوید وقتی که به توحید و حقیقت پی می‌برید، دیگر نه خود را می‌بیند و نه غیر را. او از همه‌ی تفکیک‌ها و جدا شدن‌ها آزاد است و فقط کام دلش از اتصال به حقیقت، یعنی همان توحید، بس است.

  3. "چون ساقی توحید دهد جرعه‌ی عشق"
    "ساقی توحید" در اینجا به معنای کسی است که در میخانه‌ی توحید (مکان باده‌ریزی محبت الهی) است. ساقی در این معنا همان خداوند است که نوشیدنی محبت و عشق الهی را به دل انسان می‌ریزد. "جرعه‌ی عشق" اشاره به همان لحظات عرفانی است که انسان با قطره‌ای از محبت الهی می‌تواند در آن غرق شود و از زندگی دنیوی جدا گردد. این باده‌ی عرفانی، دل انسان را از خودپرستی‌ها و جهل رها می‌کند.

  4. "از وادی عشق، سوز و الهام بس است"
    در این مصرع، شاعر به وضعیت روحانی اشاره دارد که از مسیر عشق الهی (که همان "وادی عشق" است) حاصل می‌شود. در این وادی، انسان در سوز و گداز عشق الهی غوطه‌ور می‌شود. "سوز" به معنای شور و شوقی است که از عشق به خداوند در دل انسان ایجاد می‌شود، و "الهام" اشاره به نور معنوی است که انسان در این مسیر دریافت می‌کند. به این معنا که وقتی انسان وارد این وادی عشق می‌شود، دیگر نیازی به هیچ‌چیز دیگری ندارد؛ سوز و الهام به تنهایی او را به کمال و قرب الهی می‌رساند.

این اشعار، با استفاده از تصاویر عمیق عرفانی، روح انسان را به سلوک معنوی دعوت می‌کند و خواننده را به تجربه‌های باطنی و توحیدی می‌برد.

 

میخانه توحید در عرفان اسلامی: دریچه‌ای به حقیقت مطلق

میخانه توحید یکی از مفاهیم کلیدی در عرفان اسلامی است که در آثار شاعران و عارفان بزرگی چون مولانا، حافظ، عطار و ابن‌عربی به‌کار رفته است. این تعبیر به‌صورت رمزی به مکانی اشاره دارد که در آن، عارف از جام عشق الهی نوشیده و از خودی و خودبینی رها می‌شود. میخانه در این معنا، جایی نیست که شراب مادی در آن نوشیده شود، بلکه به حقیقتی عرفانی اشاره دارد که در آن، شراب معرفت الهی نوشیده می‌شود و عقل جزئی از کار می‌افتد و سالک به وادی بی‌خویشی و فنا می‌رسد.


۱. تحلیل مفهومی میخانه توحید

میخانه توحید شامل چند عنصر اصلی است که هرکدام لایه‌ای از معنا را در عرفان اسلامی نمایندگی می‌کنند:

الف) میخانه: مکان سلوک و جذبه الهی

میخانه در اصطلاح عرفانی، نماد محفل عاشقان الهی و محل ریخته شدن شراب معرفت است. در این مکان، قیود ظاهری دین، تعصبات خشک و عقل جزئی کنار گذاشته می‌شود و تنها عشق الهی حاکم است. سالکانی که به این میخانه راه می‌یابند، به درجه‌ای از بی‌خویشی می‌رسند که دیگر به خود نمی‌اندیشند، بلکه سراسر غرق در عشق خداوند می‌شوند.

ب) شراب: جذبه و مستی عرفانی

شراب در عرفان، رمزی از عشق و معرفت الهی است که باعث می‌شود سالک از تعلقات مادی و حتی از خودآگاهی معمولی رها شود و به مقام فنا فی الله برسد. این شراب، عقل محاسبه‌گر را زائل می‌کند و جان را در دریای شهود و عشق غرق می‌سازد.

حافظ در این‌باره می‌گوید:

می‌ نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصلت از دور جوانی این است

در اینجا، شراب همان معرفت الهی است که نوشیدن آن، به سالک عمر جاودانی و حیات حقیقی می‌بخشد.

ج) ساقی: واسطه فیض و معرفت الهی

در میخانه توحید، ساقی همان ولیّ خدا، پیامبر (ص) یا خود حق‌تعالی است که به سالک، جام شراب عشق و معرفت را می‌نوشاند. ساقی نماد واسطه‌ای است که عارف را از خودی به بی‌خودی، و از کثرت به وحدت می‌رساند.

مولانا می‌گوید:

ساقیا آمدن عید مبارک بادت
و آن مواعید که کردی مرواد از یادت

در اینجا، ساقی همان حقیقت الهی است که وعده وصال را می‌دهد.

د) رندان و خراباتیان: سالکان وارسته و عاشقان حقیقی

رندان و خراباتیان کسانی هستند که از قیود ظاهری دین رها شده‌اند، اما نه به معنای بی‌دینی، بلکه به این معنا که از سطح شریعت عبور کرده و به حقیقت واصل شده‌اند. آن‌ها کسانی هستند که زهد ریایی را کنار گذاشته‌اند و تنها به عشق الهی دل بسته‌اند.

حافظ در این مورد می‌گوید:

زاهد، شراب کوثر و حافظ، می مغان
ما را به جبر یا به اختیار این گذشت

اینجا حافظ اشاره دارد که زاهدان در قید ظواهر دین‌اند، اما رندان به میخانه عشق الهی راه یافته‌اند.


۲. میخانه توحید در سیر و سلوک عرفانی

در مسیر سلوک عرفانی، سالک مراحل متعددی را طی می‌کند که می‌توان آن‌ها را در سه سطح کلی دسته‌بندی کرد:

الف) شریعت: مرحله پایبندی به احکام ظاهری دین

در این مرحله، سالک به آداب و احکام شرعی عمل می‌کند و بر پایه‌ی تقوا و عبادات رشد می‌یابد. این مرحله، برای سالک ضروری است، اما پایان راه نیست.

ب) طریقت: ورود به عالم سلوک و عرفان

در طریقت، سالک از عبادات ظاهری فراتر می‌رود و به معرفت باطنی روی می‌آورد. او در این مرحله با ذکر و مراقبه، روح خود را آماده دریافت شراب محبت الهی می‌کند.

ج) حقیقت: میخانه توحید و فنا فی الله

در این مرحله، سالک به مرحله نهایی سلوک می‌رسد که همان میخانه توحید است. در این مقام، عارف از خودی و تعینات فردی فارغ شده و به عشق و وحدت مطلق دست می‌یابد. او دیگر خود را نمی‌بیند و تنها نور الهی را در همه‌چیز مشاهده می‌کند.

مولانا این مقام را چنین توصیف می‌کند:

ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما

در اینجا، پیاله همان میخانه توحید است که در آن، عارف چهره‌ی محبوب حقیقی (خداوند) را مشاهده می‌کند.


۳. تفاوت میخانه توحید با مفاهیم مشابه

الف) میخانه توحید با خرابات یکی است؟
خرابات نیز در عرفان، مفهومی نزدیک به میخانه دارد، اما معمولاً خرابات نماد رهایی از تعصب و قیود ظاهری دین است، در حالی که میخانه توحید مرحله‌ای فراتر و عمیق‌تر است که در آن سالک، مستی معرفت را تجربه می‌کند و به وصال حقیقی می‌رسد.

ب) میخانه توحید با وحدت وجود مرتبط است؟
بله، این مفهوم ارتباط نزدیکی با نظریه وحدت وجود دارد، زیرا در این مرحله، سالک همه چیز را جلوه‌ای از خداوند می‌بیند و به یگانگی هستی پی می‌برد.


۴. نتیجه‌گیری: میخانه توحید، اوج عرفان اسلامی

میخانه توحید در عرفان اسلامی، نهایت سلوک الی‌الله و رسیدن به وادی عشق و شهود حقیقت است. در این مقام، سالک از عقل جزئی عبور کرده، از خود بی‌خود شده، و در دریای عشق الهی غرق می‌شود.

به‌طور خلاصه:

  • میخانه توحید نماد محفل عاشقان الهی است.
  • شراب آن، معرفت و عشق الهی است که سالک را به بی‌خویشی می‌کشاند.
  • ساقی آن، ولیّ خدا یا خود حضرت حق است که معرفت را به طالبان می‌بخشد.
  • رندان آن، سالکانی هستند که از قیود ظاهری عبور کرده و به حقیقت رسیده‌اند.
  • این میخانه، اوج سلوک و مقام فنا فی الله است.

در نهایت، عارف در میخانه توحید درمی‌یابد که:

جز یاد تو نیست در دل ما
می‌خانه همین و باده همین

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۲۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی