رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی 

تحلیلی بر داستان اصحاب یس 

به نام خداوند مهربان و وفادار، خدایی که دل‌های انسان‌ها را از تیرگی‌ها پاک می‌سازد و صفا و روشنی می‌بخشد. همان خدایی که از روی لطف بی‌پایان خود، راه رستگاری و هدایت را به دل‌ها نمایاند و ظلمت جهل و گناه را با نور الهی خود زدود. او همواره آماده‌ی بخشش گناهکاران است.

پیامبر الهی اسلام فرمود: این ماجرا را بازگو می‌کنم تا دل‌های جهانیان از نور آن روشن شود. پس گوش فرادهید به قصه‌ی قومی گمراه که راه پیامبران را بستند و به لجاجت و دشمنی پرداختند.

در روزگاری دور، شهری وجود داشت که مردمان آن گرفتار فتنه، شورش و گمراهی بودند. آن‌ها بی‌بهره از دانش و هدایت، از رهبران الهی روی‌گردان شده بودند. خداوند برای هدایت آنان، دو پیام‌آور فرستاد تا پیام حق و عدالت را به آنان برسانند. اما مردم، که کافر و از دین گریزان بودند، راه ایمان را نپذیرفتند و در کفر و فساد غوطه‌ور شدند. دل پیامبر از این نافرمانی آن‌ها اندوهگین شد و از خدا طلب انتقام کرد.

خداوند بار دیگر فرستاده‌ای دیگر، امینی بزرگ، به سوی آن قوم فرستاد تا خبر رحمت الهی را به آنان برساند و آنان را دعوت به راه راست کند.

سه پیامبر الهی با هم به دعوت مردم پرداختند. آنان گفتند: ما مأمور هدایت شما هستیم تا شما را از کبر، ظلم و نفاق برهانیم. ما نه دنبال مال دنیا هستیم و نه دنبال جاه و مقام، تنها رضایت خدا هدف ماست. شما را به سوی توحید و عبادت خدا دعوت می‌کنیم.

اما مردم کافر، از حق دور شدند و به سبب لجاجت، در نکبت و بدبختی فرو رفتند. در این زمان، مردی پاک از میان ایشان برخاست که دلش از بند گناه و شرارت آزاد بود. او با سوز و عشق درونی گفت: این راه که شما می‌روید راه کفر و دیوانگی است. راه انبیا راه نیکی است و هر راهی غیر از آن گمراهی و تباهی است.

اما آن قوم شرور، آن مرد صالح را با چوب و سنگ و لگد کتک زدند. هیچ پناه و یاوری برای او نماند. او را به عنوان دشمن کشتند؛ با شمشیر، تیر و شکنجه جانش را گرفتند.

در همان لحظه که جان او به جان‌آفرین رسید، از جانب خداوند خطاب آمد: «وارد بهشت شو، در آرامشی جاوید باش.» در آن حال، مردم گمراه دریافتند که به خشم الهی گرفتار شده‌اند. خداوند آتشی بزرگ بر آنان فرستاد، و همه در وحشت و ظلمت فرو رفتند. زمین لرزید، هوا تیره شد، و از هر سو شعله‌ی عذاب برخاست.

خداوند نه لشکری فرستاد و نه نیازی به نیرو و سلاح داشت. تنها با قدرت مطلق خود، آن قوم نابود شد.

ای انسان! به خدای یکتا دل ببند، که او یار و پیروزکننده‌ی مؤمنان است. ببین که با قوم "رجالی" چه شد! زور و زر آن‌ها یک‌باره فرو ریخت و نابود شد.

تحلیل و تفسیر عرفانی و اخلاقی

۱. پیام اصلی داستان: سرنوشت انکار و ایمان

این داستان برگرفته از آیات سوره «یس» است که ماجرای اصحاب قریه و فرستادن سه پیام‌آور الهی را نقل می‌کند. مردم آن شهر، به‌جای پذیرش هدایت، بر پیامبران شوریدند و یکی از مؤمنان پاک‌دل خود را کشتند. عاقبت آنان، عذاب الهی بود.

پیام عرفانی: این داستان نمادی از درون انسان است؛ گاه دل آدمی به سوی حق دعوت می‌شود، اما نفس و هوای نفس، دعوت پیامبران باطنی را انکار می‌کند. مؤمن درون کشته می‌شود و عاقبت آن، ظلمت و هلاکت روحانی است.

۲. مرد صالح، نماد سالک راستین

آن مرد صالح که در برابر ظلم قوم ایستاد، نماد یک عارف حق‌طلب است که در راه هدایت خلق، جان خود را فدا می‌کند. او قربانی می‌شود، اما پاداشش آرامش جاودانه در بهشت است.

پیام اخلاقی: دفاع از حق و هدایت، حتی به قیمت جان، اجر عظیم دارد. باید چون او ایستادگی کرد، ولو تمام قوم در برابر انسان باشند.

۳. عذاب الهی: تجلی عدالت

عذاب قوم گمراه، بدون سپاه و ابزار مادی نازل شد. این نشان‌دهنده‌ی قدرت مطلق الهی است. خداوند نیازی به ابزار ندارد و تنها با اراده‌ی خویش می‌تواند ملتی را نابود یا زنده کند.

پیام عرفانی: این عذاب، نوعی مرگ قلبی و ظلمت درونی نیز هست. وقتی دل به کفر و فساد آلوده شد، نور الهی خاموش می‌شود و انسان در ظلمت وجودی غرق می‌گردد.

۴. زوال زور و زر: عبرت تاریخی

در پایان شعر آمده است که قدرت، مال و شهرت قوم رجالی ناگهان فرو ریخت. این سخن هشدار است برای همه‌ی قدرتمندان دنیا.

پیام عرفانی: هر آنچه جز خداست فانی است؛ مال، مقام، فرزند و شهرت. آنچه باقی است، وجه‌الله است؛ یعنی ارتباط انسان با خدا و عمل صالح.

نتیجه نهایی:

این داستان، هم هشداری به اهل دنیا است و هم بشارت برای مؤمنان. هشداری است که ستم، لجاجت، و کفر، عاقبتی جز هلاکت ندارد؛ و بشارتی است که ایمان، ایثار و محبت، سرانجام به بهشت جاوید می‌انجامد.

نویسنده 

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۱۴
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی