رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
باده وحدت
باده ز کف دوست گرفتم ز عشق
با سوز دل خویش شکفتم ز عشق
چون قطره در آن بحر عدم محو شدم
در بحر فنا غوطه رفتم ز عشق

 

شرح و تفسیر رباعی "باده وحدت"

این رباعی سرشار از مفاهیم عرفانی و توحیدی است و در قالب رباعی، سیر سالک از دریافت شراب معرفت تا فنا فی الله را به تصویر می‌کشد. در ادامه، هر مصرع را به‌صورت جداگانه شرح و تفسیر می‌کنیم:


مصرع اول: "باده ز کف دوست گرفتم ز عشق"

شرح:

"باده" در عرفان به معنای شراب معرفت و محبت الهی است که سالک از دست دوست (محبوب حقیقی، یعنی خداوند) می‌نوشد. این "باده" همان کشف و شهودی است که از طریق عشق حاصل می‌شود.

تفسیر:

این مصرع اشاره دارد به دریافت جذبه‌ی الهی از سوی عارف. همان‌گونه که در عرفان اسلامی بیان شده، گاه سالک در آغاز مسیر، مشمول "جذبه‌ی ربانی" می‌شود و این جذبه همچون شرابی او را مستِ محبت و معرفت الهی می‌کند. مشابه این مضمون در اشعار مولانا نیز دیده می‌شود:
"ما ز خم عشق تو مست آمدیم / از ازل اندر عدم هست آمدیم"


مصرع دوم: "با سوز دل خویش شکفتم ز عشق"

شرح:

"سوز دل" اشاره به اشتیاق و سوز درونی سالک دارد که نتیجه‌ی دریافت شراب معرفت است. "شکفتن" به معنای گشایش روحانی و معرفتی است؛ یعنی سالک با درد عشق الهی به حقیقتی والاتر راه می‌یابد.

تفسیر:

در عرفان، عشق الهی قلب را متحول می‌کند و سبب می‌شود که سالک از قید و بندهای نفسانی رها شود. این شکوفایی روحی همان تولد جدید است که در سیر و سلوک رخ می‌دهد. اشاره‌ای نیز به حدیث نبوی دارد که می‌فرماید: "من عشق فَعَفَّ ثم مات، مات شهیداً" (هر که عاشق شود و پاکدامنی ورزد و در این حال بمیرد، شهید است).


مصرع سوم: "چون قطره در آن بحر عدم محو شدم"

شرح:

"قطره" نماد انسان و وجود محدود اوست، و "بحر عدم" اشاره به مقام فنای محض در ذات الهی دارد. در این مرحله، سالک خود را از هر چیزی خالی کرده و در دریای بیکران وجود الهی مستغرق می‌شود.

تفسیر:

"عدم" در اصطلاح عرفانی به معنای نفی خودی و انانیت است، نه نابودی مطلق. این مرحله همان "فنا فی الله" است که عارفان آن را هدف نهایی سلوک می‌دانند. عطار در "منطق‌الطیر" نیز اشاره دارد که پرندگان سالک، پس از طی هفت وادی، در نهایت در سیمرغ محو می‌شوند و خودی برایشان باقی نمی‌ماند.


مصرع چهارم: "در بحر فنا غوطه رفتم ز عشق"

شرح:

"بحر فنا" همان حالت استغراق کامل در حق است. در این مرحله، نه‌تنها سالک خود را محو در خدا می‌بیند، بلکه هر چیز دیگری را نیز در نور حق فانی می‌بیند.

تفسیر:

این مصرع تأکیدی است بر مرحله‌ی بالاتر از "بحر عدم"، یعنی فنا و بقای الهی. در اینجا، سالک دیگر به مرتبه‌ای می‌رسد که فقط خدا را مشاهده می‌کند و وجود خود را هیچ می‌یابد. این همان مقام "بقای بالله" است که عرفا آن را بالاترین درجه‌ی سیر و سلوک می‌دانند. حافظ در این باب می‌گوید:
"دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند / گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند"


جمع‌بندی کلی:

این رباعی، چهار مرحله‌ی اساسی در سیر و سلوک عرفانی را به تصویر می‌کشد:

  1. دریافت جذبه‌ی الهی (باده‌ی وحدت)
  2. تحول درونی و شکوفایی عشق
  3. محو شدن در دریای توحید (فنا فی الله)
  4. استغراق کامل در حق و رسیدن به بقای الهی

به همین دلیل، این رباعی را می‌توان تصویری موجز و عمیق از سیر سالک الی الله دانست.

 

باده وحدت در عرفان اسلامی به حالتی اشاره دارد که در آن عارف از عالم کثرت (یعنی از تمام تفاوت‌ها و تمایزات موجود در جهان) عبور کرده و در حقیقت واحد، یعنی وحدت حق، مستغرق می‌شود. این تجربه، که در اصطلاح عرفانی به عنوان مستی معنوی یا مستی باده وحدت شناخته می‌شود، به نوعی اتصال عارف به خداوند و اتحاد با حقیقت مطلق است.

ویژگی‌های باده وحدت:

  1. فراموشی کثرت و تجربه یگانگی: در باده وحدت، عارف کثرت‌های جهان را فراموش کرده و تنها یک حقیقت را می‌بیند که همان خداوند است. این لحظه به‌طور کامل از تفکر دوگانگی آزاد است و انسان هیچ تمایز یا فاصله‌ای میان خود و خدا نمی‌بیند. در این حالت، فرد به تجربه‌ای از وحدت وجود می‌رسد که در آن هیچ‌چیز جز خداوند وجود ندارد.

  2. مستی از عشق الهی: باده وحدت به معنای مستی از عشق الهی است. این مستی نه از نوع مادی، بلکه از نوع معنوی است. فرد در این حالت، چنان در عشق به خدا غرق می‌شود که هیچ چیز جز محبت الهی برایش مهم نمی‌باشد. این مستی می‌تواند منجر به فانی شدن عارف در محبت و اراده الهی شود.

  3. نفی خود و خودآگاهی: در باده وحدت، عارف از خودیت و غرور فردی فاصله می‌گیرد. او دیگر از خود و ذات خود آگاهی ندارد و همه‌چیز را در خداوند می‌بیند. این مرحله در اصطلاحات عرفانی به فنا یا محو شدن در خداوند گفته می‌شود. به عبارت دیگر، خود به عنوان یک موجود جدا از خداوند، دیگر وجود ندارد.

  4. اتحاد با معشوق الهی: باده وحدت به عارف این توانایی را می‌دهد که به اتحاد کامل با معشوق الهی برسد. در این لحظه، عارف احساس می‌کند که هیچ فاصله‌ای میان خود و خداوند وجود ندارد و همه‌ی هستی یکپارچه در خداوند محو شده است. به همین دلیل در آثار عرفانی، باده وحدت اغلب با لحظه‌ای از وصال الهی یا اتحاد با حقیقت توصیف می‌شود.

  5. تجربه‌ی فراتر از عقل و فهم بشری: باده وحدت از دیدگاه عرفانی، چیزی فراتر از عقل و فهم معمولی بشری است. این تجربه در مسیر سلوک عرفانی به‌طور مستقیم از طریق شهود و مراقبه حاصل می‌شود، نه از طریق تفکر عقلی. این تجربیات عرفانی و مست کننده معمولاً از زبان معمولی فراتر می‌روند و در قالب شعر، اشعار عرفانی یا اشاره‌های رمزی بیان می‌شوند.

  6. شهود الهی و نورانی: در این حالت، عارف به شهودی از حقیقت می‌رسد که او را به عالم نور و نورانیت متصل می‌کند. این نور، همان نور الهی است که از ابتدا در دل انسان وجود داشته و در لحظه‌ی باده وحدت، این نور در تمام وجود او می‌درخشد. دیدن خداوند یا مواجهه با حقیقت در این حالت به تجربه‌ای عمیق و نورانی بدل می‌شود.

نتیجه‌گیری:

باده وحدت به‌طور کلی اشاره به حالتی دارد که در آن عارف از کثرت‌های مادی و دنیوی می‌گذرد و در وحدت الهی غرق می‌شود. در این تجربه، عارف هیچ‌چیز جز خداوند نمی‌بیند و به حقیقت واحد، که همان حقیقت الهی است، متصل می‌شود. این باده نه تنها نماد عشق الهی است، بلکه به‌عنوان مسیری به سوی اتحاد با معشوق یا وصل به خداوند شناخته می‌شود و در نهایت باعث از بین رفتن تمامی مرزها و تفاوت‌ها در برابر حقیقت مطلق می‌گردد.

  • ۰۳/۱۱/۲۵
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی