رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

از دوست بگو، گر وصالی خواهی
در ساحت عشق، بی‌زوالی خواهی
ای دل! ز منی و ما شدن ها بگذر
از خویش برآ، گر کمالی خواهی

 

شرح و تفسیر رباعی "قبای وصال"

این رباعی، چهار گام مهم در مسیر سلوک عرفانی را به تصویر می‌کشد: ذکر دوست، درک جاودانگی عشق، عبور از منیت، و رسیدن به کمال حقیقی.


مصرع اول: "از دوست بگو، گر وصالی خواهی"

شرح: این مصرع دعوت به ذکر و یاد محبوب حقیقی (خداوند) است. در مسیر عرفان، اولین شرط برای رسیدن به وصال الهی، یادکرد مداوم از اوست.

🟢 تفسیر:

  • "دوست" در ادبیات عرفانی معمولاً اشاره به خداوند دارد.
  • "وصال" یعنی رسیدن به محبوب و فنا در او.
  • این مصرع به ما می‌گوید که اگر طالب وصال هستی، باید همواره از محبوب سخن بگویی، چه در ظاهر (ذکر زبانی) و چه در باطن (ذکر قلبی).

🔹 نتیجه: یاد و ذکر خدا، اولین گام برای رسیدن به حقیقت وصال است.


مصرع دوم: "در ساحت عشق، بی‌زوالی خواهی"

شرح: عشق حقیقی فناپذیر نیست. اگر کسی در این ساحت قدم بگذارد، به جاودانگی خواهد رسید.

🟢 تفسیر:

  • "ساحت عشق" یعنی قلمرو عشق الهی، که فراتر از زمان و مکان است.
  • "بی‌زوالی" یعنی جاودانگی؛ عشق الهی برعکس عشق‌های زمینی، هیچ‌گاه پایان ندارد.
  • اشاره دارد به این‌که اگر کسی عاشق حقیقی شد، از محدودیت‌های فناپذیر عبور می‌کند و در ابدیت حضور خواهد داشت.

🔹 نتیجه: عشق الهی، یگانه عشقی است که فنا ندارد و انسان را به جاودانگی می‌رساند.


مصرع سوم: "ای دل! ز منی و ما شدن ها بگذر"

شرح: عبور از "من" و "ما" یعنی ترک خودخواهی و وابستگی‌های دنیوی. این قدمی ضروری در سلوک عرفانی است.

🟢 تفسیر:

  • "منی" اشاره به نفس و خودپرستی دارد.
  • "ما شدن" یعنی وابستگی به جمع و تعلقات اجتماعی که انسان را از مسیر فردی سلوک بازمی‌دارد.
  • این مصرع دعوت می‌کند که انسان از هویت محدود خود خارج شود و در دریای وحدت الهی غرق گردد.

🔹 نتیجه: برای رسیدن به حقیقت، باید از تمام قیدهای خودمحوری و دنیوی عبور کرد.


مصرع چهارم: "از خویش برآ، گر کمالی خواهی"

شرح: کمال نهایی در فنا شدن از خود و بقا در حقیقت الهی است.

🟢 تفسیر:

  • "از خویش برآ" یعنی از هویت فردی و محدود فراتر برو.
  • "کمال" در عرفان یعنی رسیدن به حقیقت مطلق، که جز با عبور از خویشتن ممکن نیست.
  • این مصرع یادآور مفهوم "فنا فی‌الله" است، یعنی کسی که حقیقتاً از خود بگذرد، در حق باقی خواهد ماند.

🔹 نتیجه: تنها با عبور از خویش و ترک انانیت، می‌توان به کمال نهایی دست یافت.


جمع‌بندی:

🔹 این رباعی، سیر و سلوک عرفانی را در چهار مرحله خلاصه می‌کند:

  1. ذکر و یاد محبوب → از دوست بگو
  2. درک جاودانگی عشق حقیقی → عشق بی‌زوال است
  3. رهایی از نفس و تعلقات → از "من" و "ما" بگذر
  4. رسیدن به کمال و فنا در حق → از خویش برآ

این رباعی، راهنمایی موجز اما عمیق برای هر سالک حقیقت است.

 

 

 

قبای وصال در عرفان اسلامی

قبای وصال یکی از اصطلاحات عرفانی است که در ادبیات صوفیه و متون عرفانی به‌عنوان نمادی از رسیدن به قرب الهی و محو شدن در حقیقت مطلق به کار می‌رود. در این مفهوم، "قبا" نمادی از لباسی است که سالک پس از طی کردن مراحل مختلف سیر و سلوک، آن را دریافت می‌کند و نشانه‌ای از اتحاد با حق و فنا فی الله است.


۱. بررسی معنایی و نمادین قبای وصال

الف) قبا به‌عنوان نماد پوشش روحانی

در متون عرفانی، لباس و پوشش، اغلب نمادی از مقامات معنوی است. همان‌طور که در زندگی مادی، لباس نشانه‌ی مقام و جایگاه افراد است، در عرفان نیز **لباس یا قبا، نمادی از جایگاه روحانی و شناخت سالک نسبت به حقیقت

 

 

است.

  • قبا در عرفان به لباسی اشاره دارد که نه از جنس ابریشم و پشم، بلکه از جنس معرفت و عشق الهی است.
  • در مسیر سلوک، سالک باید تمام تعلقات دنیوی، هویت نفسانی و خواسته‌های خویش را کنار بگذارد تا شایستگی دریافت این قبا را پیدا کند.
  • در نهایت، قبای وصال همان لباسی است که سالک پس از عبور از تمامی موانع و رسیدن به حق، در آن پوشیده می‌شود.

ب) وصال به‌عنوان غایت سلوک

  • وصال در عرفان اسلامی به معنای رسیدن به حقیقت الهی و فنا فی الله است.
  • وصال زمانی رخ می‌دهد که سالک از همه‌ی قیود رها شده و با معشوق حقیقی (خداوند) یکی می‌شود.
  • در این مرحله، حجاب‌های میان عبد و معبود کنار رفته و بنده به شهود حقیقت می‌رسد.

بنابراین، قبای وصال نماد لباسی است که تنها بر قامت کسی دوخته می‌شود که تمام مراحل سلوک را طی کرده و از خودی خود فانی شده است.


۲. قبای وصال در اشعار و متون عرفانی

مفهوم قبای وصال در اشعار بسیاری از عرفا به چشم می‌خورد. چند نمونه از آن‌ها را بررسی می‌کنیم:

الف) در اشعار مولانا

مولانا در اشعار خود بارها به مفهوم قبای وصال اشاره کرده است:

چو عشق آمد، بپوشد جامه‌هایش / نه از ابریشم است، آن قبای اوست

در این بیت، مولانا تصریح می‌کند که لباس عشق و وصال از جنس مادی نیست، بلکه لباسی معنوی و الهی است که فقط بر تن عاشقان حقیقی می‌رود.

همچنین در جای دیگری می‌گوید:

قبای وصال، آن را دهند که از خود برهنه گردد / چو عریانی ز خود بینی، قبای وصل پوشیدی

اینجا قبای وصال تنها به کسی عطا می‌شود که از خودی و هویت نفس خالی شده باشد.


ب) در اشعار حافظ

حافظ نیز در بسیاری از غزلیات خود از وصال و مقام فنا سخن گفته است:

خلوت‌گزیده را به تماشا چه حاجت است؟ / چون کوی دوست هست، به صحرا چه حاجت است؟

حافظ اشاره می‌کند که آن‌که به وصال حق رسیده، دیگر نیازی به تماشای غیر ندارد، زیرا تمام عالم را در پرتو نور الهی مشاهده می‌کند.


ج) در اشعار عطار و شبستری

شیخ محمود شبستری در "گلشن راز" این مفهوم را چنین بیان می‌کند:

قبای وصال بر تنش نرود / که جز عشق، در دلش نگنجد

این بیت به این معناست که تنها کسی به قبای وصال دست می‌یابد که دلش از غیر خدا خالی شده باشد.


۳. قبای وصال در سیر و سلوک عرفانی

در عرفان اسلامی، قبای وصال در مراحل نهایی سلوک قرار دارد و مرتبط با فنا فی الله و بقا بالله است. سالک برای رسیدن به این مقام، باید مراحل زیر را طی کند:

الف) خلع نعلین (رهایی از مادیات)

سالک باید از تمام تعلقات دنیوی و نفسانی دست بشوید، همان‌گونه که حضرت موسی (ع) هنگام ورود به طور سینا مأمور شد کفش‌های خود را بیرون آورد:

"فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى" (طه: ۱۲)

این مرحله اولین گام برای دریافت قبای وصال است.

ب) عبور از مقامات عرفانی

سپس سالک باید از مراحل مختلفی مانند:

  • توبه و مجاهدت نفس
  • محبت و شوق
  • معرفت و کشف حجاب‌های الهی
  • فنا و بقا

عبور کند تا شایستگی دریافت قبای وصال را پیدا کند.

ج) رسیدن به مقام وصال و پوشیدن قبای حقیقت

در این مرحله، سالک به مقام فنای فی الله می‌رسد و خداوند قبای حقیقت را بر او می‌پوشاند.


۴. نتیجه‌گیری: قبای وصال، لباسی از نور معرفت

قبای وصال در عرفان اسلامی لباسی نیست که با دست دوخته شود، بلکه جامه‌ای است که از عشق و معرفت الهی بر تن سالک پوشانده می‌شود.

  • این قبا تنها نصیب کسانی می‌شود که از خود و نفس رها شده و به نور حق پیوسته‌اند.
  • در این مقام، سالک دیگر وجودی مستقل برای خود نمی‌بیند، بلکه تنها نور حقیقت در او تجلی می‌کند.

پس می‌توان گفت: قبای وصال، لباسی از نور و حقیقت است که خداوند بر قامت عاشقان حقیقی می‌پوشاند و آنان را در دریای وحدت غرق می‌سازد.

  • ۰۳/۱۱/۲۴
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی