رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی جلوه جانان


جلوه جانان
تجلی حق ظاهر است و نهان
بود نور حق در دل و بی کران
وجود خدا در فراسوی ماست
تجلی کند در وجود و جهان

شرح
جلوه جانان

تجلی حق ظاهر است و نهان

در این مصرع، شاعر به دوگانگی تجلی الهی اشاره دارد. تجلی حق، هم در ظاهر و هم در باطن (نهان) وجود دارد. در ظاهر، تجلی خداوند در آفرینش و مظاهر جهان مشاهده می‌شود، و در باطن، تجلی خداوند در دل‌ها و درونیات انسان‌ها است. این بیان به‌نوعی اشاره به هم‌زمانی دیدن و درک خداوند در دو سطح مادی و معنوی دارد. این مصرع نشان می‌دهد که تجلی الهی محدود به ظاهر جهان نیست بلکه در عمق دل‌ها و در لایه‌های پنهان عالم نیز حاضر است.

بود نور حق در دل و بی کران

این مصرع به معنای حضور نور الهی در دل انسان‌ها و همچنین بی‌کرانی آن اشاره دارد. نور حق در دل انسان‌ها، به معنای آگاهی الهی، محبت خداوند و حضور حقیقت در جان انسان‌هاست. بی‌کران بودن نور به‌معنای نامحدود بودن و بی‌پایان بودن حقیقت الهی است. این نور نه تنها در دل‌ها بلکه در تمامی کائنات و هستی حضور دارد و هیچ مرز و حدی برای آن وجود ندارد. به‌عبارت دیگر، نور الهی در دل انسان‌ها همچنان که در تمام عالم است، می‌تابد و بدون هیچ محدوده‌ای در آن می‌دمد.

وجود خدا در فراسوی ماست

در این مصرع، شاعر اشاره به مفهوم "ماورای" می‌کند که بیانگر حضور خداوند در چیزی است که فراتر از درک و دیدگاه محدود انسان‌ها است. خداوند نه تنها در جهان و در دل‌ها تجلی دارد، بلکه در ورای آن‌ها نیز حضور دارد. این حضور در "فراسوی" ما، به‌معنای تجلی‌نیافتنی و ماورایی خداوند است که تنها از طریق شناخت و درک روحانی می‌توان به آن دست یافت. به این ترتیب، شاعر اشاره دارد به این که خداوند نه محدود به ظاهر جهان است و نه حتی درک ساده‌ای از وجود او ممکن است.

تجلی کند در وجود و جهان

این مصرع به فعل "تجلی کردن" اشاره دارد که از آن به معنای ظاهر شدن و نمایان شدن نور الهی در وجود انسان‌ها و عالم بیرونی است. تجلی حق، در هر ذره از وجود انسان و در تمامی جهان نمایان می‌شود. این امر نشان می‌دهد که خداوند در هر کجا که انسان‌ها وجود دارند و در هر پدیده‌ای از پدیده‌های طبیعی و کائنات حضور دارد و این حضور از طریق تجلیات مختلف قابل مشاهده است. این مصرع به‌نوعی به ما یادآوری می‌کند که تجلی حق در هر مکان و زمانی موجود است و به‌طور مستمر در حال آشکار شدن است.


جمع‌بندی:

این رباعی به‌طور کلی به مفهوم تجلیات الهی در تمامی ابعاد زندگی و وجود انسان‌ها و جهان اشاره دارد. در عین حال، تاکید بر این نکته است که حقیقت الهی نه تنها در ظاهر و جهان مادی بلکه در درون انسان‌ها و در عرصه‌ای ماورای آن هم حاضر است. شعر به‌دنبال آن است که نشان دهد خداوند بی‌پایان و در هر ذره از هستی تجلی می‌کند، هم در ظاهر جهان و هم در درون انسان‌ها، و هیچ محدودیتی برای حضور او وجود ندارد.

جلوه جانان در عرفان اسلامی

"جلوه جانان" از مفاهیم کلیدی در عرفان اسلامی است که به تجلی و ظهور خداوند در مظاهر مختلف هستی اشاره دارد. این اصطلاح نشان می‌دهد که خداوند، که در ذات خود نامحدود و غیرقابل دسترس است، از طریق جلوه‌های خویش بر عارفان و سالکان نمایان می‌شود.

۱. تعریف جلوه جانان

  • جلوه: به معنای تجلی، ظهور و آشکار شدن است. در عرفان، جلوه به معنای پرتوافکنی حقیقت الهی بر قلب و جان عارف است.
  • جانان: در اصطلاح عرفانی، جانان یعنی محبوب حقیقی که همان ذات مقدس الهی است.

بنابراین، "جلوه جانان" یعنی ظهور و تجلی حق در مظاهر گوناگون، که عارف با دلِ بینا می‌تواند آن را مشاهده کند.

۲. حقیقت جلوه جانان در قرآن و حدیث

عرفا برای بیان مفهوم جلوه جانان به آیات قرآن و روایات اهل‌بیت (ع) استناد می‌کنند:

  • آیه ۲۹ سوره الرحمن:
    "کلَّ یَومٍ هُوَ فِی شَأنٍ"
    → خداوند هر لحظه در تجلی و شأنی تازه است. این آیه نشان می‌دهد که جلوه‌های الهی پایان‌ناپذیر و در حال دگرگونی‌اند.

  • آیه ۱۴۳ سوره اعراف:
    "فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا"
    → وقتی خداوند جلوه‌ای از خود را به کوه نمایان کرد، کوه متلاشی شد و موسی (ع) بیهوش افتاد. این نشان می‌دهد که جلوه الهی، اگر بی‌حجاب باشد، همه چیز را در خود محو می‌کند.

  • حدیث قدسی:
    "کُنتُ کنزًا مخفیًّا، فأحببتُ أن أُعرَف، فخلقتُ الخَلقَ لِکَی أُعرَفَ"
    → خداوند خود را در جهان جلوه داده تا شناخته شود.

۳. مراتب جلوه جانان

جلوه‌های الهی بر اساس ظرفیت سالک متفاوت‌اند و در چهار مرتبه اصلی دسته‌بندی می‌شوند:

۱. جلوه در مظاهر طبیعی (تجلی آفاقی)

این نخستین مرتبه‌ای است که انسان می‌تواند جلوه جانان را درک کند. طبیعت، آسمان‌ها، کوه‌ها، دریاها و ستارگان همگی جلوه‌ای از قدرت و جمال الهی‌اند:

درختان در نماز و سبزه در ذکر
زمین و آسمان گوید تو را شکر (مولانا)

۲. جلوه در دل و جان عارف (تجلی انفسی)

در این مرتبه، سالک حقیقت را در درون خود می‌یابد و متوجه می‌شود که قلب او آینه‌ای برای تجلی حق است:

آنچه در آفاق می‌جویی، تو در خود جُسته‌ای
پس بیا در خویش بنگر، گر خدا را خواسته‌ای

۳. جلوه در اولیای الهی و معصومین (ع)

در این مرحله، جلوه جانان در وجود انسان‌های کامل مثل پیامبران و امامان متجلی می‌شود. آن‌ها مظهر اسماء و صفات الهی‌اند و سالک از طریق محبت و تبعیت از آن‌ها به شناخت حق می‌رسد.

۴. جلوه مطلق (فنا فی الله)

این مرتبه بالاترین مرحله است که در آن، سالک چنان در جلوه جانان محو می‌شود که خودی از او باقی نمی‌ماند. این همان مقامی است که عارفان آن را "فنا فی الله" می‌نامند.

۴. جلوه جانان در اشعار عرفانی

عرفای بزرگ همواره در اشعار خود از جلوه جانان سخن گفته‌اند:

  • مولانا:

    جلوه کرد یار و رخ عیان شد
    صوفیان رقصان شدند و جان شد

  • حافظ:

    جلوه‌ای کرد رُخَش دید مَلَک عشق نداشت
    عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد

  • عطار:

    جلوه‌ای کن که ز شوق تو بسوزد دل ما
    مست شو تا که جهان جمله ببیند جلوه را

۵. نتیجه‌گیری

جلوه جانان همان تجلی خداوند در هستی است که سالک آن را بر حسب معرفت و طهارت دل خویش درک می‌کند. هرچه معرفت عارف بیشتر شود، جلوه‌های حق را روشن‌تر می‌بیند و در نهایت، در آن محو می‌شود و به مقام وصل و فنا می‌رسد.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۲۴
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی