باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی نفس رحمانی
نفس رحمانی
ای عشق! بیا که بیقرارم کردی
مست از نفحات نو بهارم کردی
هر دم که وزید نفس رحمانی حق
سرمستتر از شراب یارم کردی
تفسیر و شرح هر مصرع از رباعی
مصرع اول: "ای عشق! بیا که بیقرارم کردی"
- خطاب مستقیم به عشق: شاعر در این مصرع، عشق را با لحن دعوتآمیز و ملتمسانه صدا میزند، گویی که عشق یک موجود زنده و حاضر است. این لحن نشاندهنده اضطراب و اشتیاق شدید عاشق است.
- بیقراری عاشق: عشق در اینجا نهتنها آرامش نمیآورد، بلکه بیقرار میکند. این بیقراری همان حالتی است که در متون عرفانی به آن سوز و گداز عشق میگویند، حالتی که عاشق را از خود بیخود میکند و آرامش را از او میگیرد.
مصرع دوم: "مست از نفحات نو بهارم کردی"
- "نفحات نو بهار" (بوی خوش بهار): در اینجا عشق به نسیم تازهی بهاری تشبیه شده که میتواند روح را زنده کند. در ادبیات عرفانی، بهار نماد تجدید حیات و تازگی معنوی است.
- "مست کردی": عشق نهتنها عاشق را بیقرار کرده، بلکه او را سرمست و بیخود از خود نیز کرده است. این مستی، مستی شراب معمولی نیست، بلکه حالتی روحانی است که عاشق را از تعلقات دنیایی جدا میکند.
مصرع سوم: "هر دم که وزید نفس رحمانی حق"
- "هر دم": اشاره به استمرار و همیشگی بودن فیض الهی دارد. یعنی عشق یک اتفاق لحظهای نیست، بلکه پیوسته و مداوم در جان عاشق جریان دارد.
-
"نفس رحمانی حق":
- در عرفان اسلامی، "نفس رحمانی" همان دم الهی است که حیات و عشق را در هستی میدمد.
- این تعبیر برگرفته از نظریات ابنعربی است که میگوید: هستی با نفس رحمانی ایجاد شده است. پس این مصرع اشاره دارد به حضور دائمی عشق الهی در عالم هستی.
- "حق" در اینجا تأکید میکند که این عشق، الهی و حقیقی است، نه مجازی.
مصرع چهارم: "سرمستتر از شراب یارم کردی"
- "سرمستتر": در مصرع دوم، عاشق فقط "مست" شده بود، اما حالا "سرمستتر" شده، یعنی این تأثیر عشق شدت گرفته و او را کاملاً از خود بیخود کرده است.
-
"شراب یار":
- در ادبیات عرفانی، شراب استعاره از عشق الهی و جذبهی معشوق است.
- در اشعار حافظ، مولانا و سایر بزرگان، شراب نماد وصال، جذبه، و بیخویشی در برابر معشوق حقیقی (خداوند) است.
- بنابراین، شاعر میگوید: آنچه که من از عشق دریافت کردم، حتی از شراب وصل هم فراتر است.
جمعبندی کلی تفسیر رباعی:
این رباعی بهطور خلاصه سیر تحول عاشق در مسیر عشق الهی را نشان میدهد:
- ابتدا عشق او را بیقرار میکند.
- سپس مانند نفحات بهاری او را سرمست میسازد.
- بعد از آن، با "نفس رحمانی حق" او را کاملاً دگرگون میکند.
- در نهایت، این دگرگونی از حد معمول فراتر رفته و او را "سرمستتر از شراب وصال" میکند.
این رباعی، حرکت از بیقراری به سوی مستی، و از مستی به فنا در عشق را نشان میدهد که در ادبیات عرفانی، سیر عاشق بهسوی معشوق حقیقی محسوب میشود.
نفس رحمانی در عرفان اسلامی
نفس رحمانی یا نَفَسُ الرَّحْمٰنِ یکی از مفاهیم مهم در عرفان نظری است که برای توضیح چگونگی پیدایش و ظهور هستی از ذات حق تعالی بهکار میرود. این اصطلاح بهویژه در آثار ابن عربی و عرفای پیرو مکتب او، همچون صدرالدین قونوی و عبدالرزاق کاشانی، مطرح شده و در دستگاه فکری وحدت وجود جایگاهی اساسی دارد.
۱. تعریف نفس رحمانی
نفس رحمانی بهمعنای نفَسی است که از ذات الهی صادر میشود و منشأ ایجاد و بروز موجودات عالم است. در عرفان، این مفهوم را با نفَس انسان مقایسه کردهاند که هنگام سخن گفتن، هوا را از درون خود بیرون میدهد و الفاظ و کلمات را ایجاد میکند. بههمین ترتیب، خداوند نیز بهواسطه این نفَس، هستی را اظهار و موجودات را از عدم به وجود میآورد.
نفس رحمانی همان تجلی حق در مرتبه وجود است که باعث پدید آمدن تمام ممکنات میشود. این تجلی، استمرار دارد و لحظهای قطع نمیشود، زیرا هستیِ ممکنات وابسته به آن است.
۲. مبانی و توضیحات عرفانی
۲.۱. رابطه نفس رحمانی با فیض مقدس و فیض اقدس
در عرفان نظری، فیض الهی را به دو نوع تقسیم میکنند:
- فیض اقدس: همان علم ذاتی خداوند به اشیاء در مرتبه واحدیت است. پیش از آنکه اشیا در خارج تحقق یابند، در علم الهی بهصورت حقایق ثابت (اعیان ثابته) حضور دارند.
- فیض مقدس: که ناظر به ایجاد و ظهور اشیا در عالم خارج است. نفس رحمانی را با فیض مقدس مرتبط میدانند، زیرا باعث خروج ممکنات از علم به عین و از عدم به وجود میشود.
۲.۲. ارتباط با اسماء الهی و اسم الرحمن
نفس رحمانی در حقیقت، تجلی اسم «الرَّحْمٰن» است. در قرآن کریم آمده است:
الرَّحْمٰنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ (الرحمن: ۱-۳)
در عرفان، اسم «الرحمن» به فیض عام و گستردهای اشاره دارد که همه موجودات را شامل میشود و به سبب آن، هستی بهطور یکسان به تمام مخلوقات اعطا میشود. همانگونه که اسم «الرحیم» ناظر به رحمت خاص برای اهل ایمان است، اسم «الرحمن» شامل همه موجودات، حتی کفار و موجودات غیرعاقل میشود. پس، نفس رحمانی نیز مانند رحمت رحمانی، شامل تمامی هستی است.
۲.۳. تشبیه به دم و سخن گفتن
ابن عربی و پیروانش نفس رحمانی را به نفَس انسان در هنگام سخن گفتن تشبیه کردهاند:
- همانطور که هنگام تکلم، هوای درون دهان انسان بیرون میآید و تبدیل به کلمات و الفاظ میشود،
- در نظام هستی نیز، حق تعالی از طریق نفس رحمانی، جهان را اظهار میکند و موجودات را یکی پس از دیگری ظاهر میسازد.
نتیجه: همانگونه که در گفتار انسان، الفاظ و کلمات از هوای درون ایجاد میشوند، در نظام هستی نیز، تعینات و مراتب وجود از نفس رحمانی پدیدار میشوند.
۲.۴. ارتباط با حقیقت محمدیه و عقل اول
در برخی از تفاسیر عرفانی، نفس رحمانی با حقیقت محمدیه و عقل اول مرتبط دانسته شده است:
- حقیقت محمدیه، نخستین تجلی از ذات حق است که واسطه بین خداوند و عالم خلقت محسوب میشود.
- عقل اول نیز نخستین مخلوقی است که سایر موجودات از طریق او پدید میآیند.
- برخی عرفا، نفس رحمانی را همان حقیقت محمدیه دانستهاند که اولین تجلی از حق و واسطه فیض میان خدا و خلق است.
۳. جایگاه نفس رحمانی در نظام هستی
با توجه به آنچه گفته شد، نفس رحمانی یکی از مهمترین مفاهیم در عرفان اسلامی است که جایگاه آن را میتوان چنین خلاصه کرد:
- نفس رحمانی همان فیض مقدس است که موجب ایجاد و ظهور ممکنات از عدم به وجود میشود.
- این نفس همان تجلی اسم «الرحمن» است که رحمت و فیض وجود را به همه موجودات عطا میکند.
- همانگونه که در سخن گفتن، نفَس انسان، سبب ظهور کلمات میشود، نفس رحمانی نیز سبب ظهور هستی است.
- برخی عرفا، نفس رحمانی را با حقیقت محمدیه یکی دانستهاند و آن را اولین تجلی از ذات حق میدانند.
۴. نتیجهگیری
نفس رحمانی مفهومی عمیق در عرفان نظری است که نشاندهنده پیوند میان ذات الهی و هستی مخلوقات است. این اصطلاح بیانگر فیض دائم و رحمت گسترده الهی است که موجودات را از علم الهی به عینیت میآورد.
اگر بخواهیم آن را به زبانی سادهتر بیان کنیم:
- خداوند با نوعی "نفَس" هستی را اظهار میکند.
- این نفَس، نفس رحمانی نام دارد که مانند دمیدن در صور هستی است.
- همانگونه که انسان با دمیدن و سخن گفتن، کلمات را اظهار میکند، خداوند نیز از طریق نفس رحمانی، همه ممکنات را ظاهر میسازد.
پس، نفس رحمانی همان جریان دائمی فیض الهی است که لحظهای قطع نمیشود و علت اصلی وجود و بروز همه چیز در عالم هستی است.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۱/۱۴