باسمه تعالی
صحوت
خورشید حقیقت از درون می گردد
دل در غم و جهل، بیسخون می گردد
صحوت به درون آمد و آگاه شدم،
در خواب جهان چو سایهگون می گردد
صحوت یکی از مفاهیم مهم در عرفان اسلامی است که به معنای «هوشیاری»، «بیداری» یا بازگشت به آگاهی پس از حالتی از سُکر عرفانی (مستی روحانی) است. این واژه نشاندهنده مرحلهای در سیر و سلوک عرفانی است که در آن سالک، پس از تجربههای شدید عرفانی و فنا در حق، به حالت تعادل و هوشیاری بازمیگردد.
---
تعریف صحوت در عرفان
صحوت به حالتی گفته میشود که سالک، پس از تجربهی سُکر (حالت مستی عرفانی)، دوباره به آگاهی و ادراک عادی بازمیگردد، اما این آگاهی از نوعی دیگر است؛ زیرا سالک به درک عمیقتری از حقیقت الهی دست یافته است.
سُکر: در عرفان به معنای حالتی است که در آن سالک در اثر شدت عشق و جذبه الهی، خودآگاهی و عقل متعارف را از دست میدهد.
صحوت: مرحلهای است که سالک، پس از عبور از حالت سُکر، به تعادلی بین عشق و عقل، یا جذبه و آگاهی میرسد.
---
ویژگیهای صحوت
1. بازگشت به عقل و هوشیاری:
در صحوت، سالک به هوشیاری و ادراک عادی بازمیگردد، اما این بازگشت همراه با معرفت و شهود عمیقتر از حقایق الهی است.
2. توازن میان عشق و عقل:
در حالی که در حالت سُکر، عشق الهی بر عقل غلبه دارد، در صحوت این دو در تعادل قرار میگیرند.
3. تداوم بندگی آگاهانه:
سالک در حالت صحوت، بندگی خداوند را با معرفت عمیقتر و هوشیاری بیشتر انجام میدهد.
---
صحوت در مقایسه با سُکر
سُکر:
مستی و بیخودی حاصل از عشق و جذبه الهی.
غلبه احساس بر عقل.
حالتی ناپایدار و موقتی.
صحوت:
بیداری و بازگشت به تعادل و آگاهی.
هماهنگی عقل و عشق.
حالتی پایدار و متعالی.
---
دیدگاه عرفا درباره صحوت
1. ابن عربی:
او معتقد است که صحوت مرحلهای ضروری برای تکامل عرفانی است، زیرا سالک باید بتواند عشق و عقل را در مسیر بندگی و معرفت الهی هماهنگ کند.
2. مولانا:
در اشعار مولانا، حالتهای سُکر و صحوت به زیبایی توصیف شدهاند. او معتقد است که سُکر به سالک کمک میکند تا از خودبینی و وابستگی به جهان رها شود، اما صحوت او را به بندگی آگاهانه و عاشقانه میرساند.
3. حلاج:
او گاهی سُکر را بر صحوت ترجیح میداد، زیرا معتقد بود که در سُکر، سالک به فنا نزدیکتر میشود، اما در نهایت هر دو حالت را ضروری میدانست.
---
نتیجهگیری
صحوت مرحلهای حیاتی در سلوک عرفانی است که سالک، پس از تجربه جذبه و مستی الهی، به هوشیاری و آگاهی برمیگردد، اما این آگاهی عادی نیست، بلکه معرفتی عمیقتر و متعالیتر از حقیقت الهی است. این مفهوم نشاندهنده اهمیت تعادل میان عشق و عقل، یا جذبه و ادراک، در مسیر عرفان است.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۱۸