باسمه تعالی
مجموعه رباعیات دروغ
دروغ(۱)
دروغ است زنجیرِ جهل و گناه
صداقت گهر باشد و نور راه
حقیقت همان چشمهی نور پاک
که در کذب، هرگز نگیرد پناه
دروغ(۲)
دروغ است ظلمت، حقیقت بهار
که جان را رساند به صبح قرار
بگو صدق، تا بشکنی بند خویش
که از دل بتابد فروغی ز یار
دروغ(۳)
دروغ است خوابی ز نقش خیال،
که دل را کند از حقیقت زوال
تو صدق آور، ای طالبِ نورِ حق
که کذب آورد رنج و درد و ملال
دروغ(۳)
دروغ است بندی به پای حیات
براند ز دل، نور و شوق صفات
حقیقت رهی سوی عشق و لقاست
که بر کذب، بسته شود این برات
دروغ(۵)
دروغی که در دل بگیرد قرار
زند سالک از راه حق بیقرار
حقیقت همان ذات نور خداست
که در کذب، هرگز نیابد گذار
دروغ(۶)
دروغ است زندانِ که بندد وجود
که سالک ز آن گم کند راهِ بود
حقیقت چو آیینهی ذات دوست
به کاذب نباشد در این راه سود
دروغ (۷)
دروغ است سدّ طریقِ وصال
که بندد زدل هر دری را به حال
حقیقت همان اسمِ اعظم ز دوست
که دور است زآن ذره ای را ملال
دروغ(۸)
دروغ است کابوسِ شبهای جان
ز حق دور سازد دل و جان، روان
خدا گفت: با صدق، باشد نجات
که دوزخ بُوَد سهمِ اهل گمان
دروغ(۹)
دروغ است دامِ شیاطین پست
که ایمان ز دلهای کاذب بِرَست
خداوند گفتا: به صدق ایستید
که در کذب، راهِ نجاتی نبست
دروغ(۱۰)
دروغ است زنجیر ظلم و هراس
که بر خویش بندد، نیابد خلاص
حقیقت بر آرد دل از چاه کین
نباشد تو را غفلتی در سپاس
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۰۷