باسمه تعالی
مجموعه رباعیات دلسوزی
دلسوزی(۱)
عاشق همه جا عشق خدا می گوید
از مهر و وفا قصه به جا میگوید
در کوی حقیقت دل او روشن شد
از رحمت حق راز شفا میگوید
دلسوزی(۲)
عاشق ز حقیقت خدا دم ساز است
از مهر و ز رحمت خدا آواز است
دلسوزی حق ز عشق برمیخیزد
هر سالک راه، غرق در اعجاز است
دلسوزی(۳)
عار ف ز سخاوت خدا میگوید
از رحمت حق، هر کجا می گوید
دلسوزی حق به خلق از حب خداست
هر عاشق و سالک ز عطا می گوید
دلسوزی (۴)
برجاست خدا، راز دلسوزیها
پیوند دل است ساز دلسوزیها
عاشق به نگاه عشق، عالم بیند
در سینهٔ اوست ناز دلسوزیها
دلسوزی(۵)
هر کس که دلی به مهر آباد کند
با لطف خدا، جهان چو دل شاد کند
آن کس که سپرد دل به یزدان هر دم
از نور دل و عشق و صفا یاد کند
دلسوزی(۶)
در سوره ی فرقان، سخن از رحمان است
رحمت ز خدا به بندگان افشان است
حق گفت: به یاری خلایق بشتاب
آیات خدا چراغ شب، تابان است
دلسوزی(۷)
دستان گرهگشا، تو را احسان است
آن جلوه ی از لطف خدا، رحمان است
آیینهای از مهر خدا در دل ماست
هر کس که به لطف یار، جانش جان است
دلسوزی(۸)
فرمود خدا: دل را ز حسد دور کنید
با مهر و صفا، جان پر از نور کنید
هر جا که دلی شکست، ترمیم کنید
با عشق و صفا، خلق مسرور کنید
دلسوزی(۹)
رحمت ز خدا به هر دلی جاری شد
در سفره ی دل، مهر خدا یاری شد
حق گفت ببخش مردمان را، چون عفو
دلسوزی حق ز جان خریداری شد
دلسوزی(۱۰)
بر دل به سخای حق نظر باید کرد
بر خلق جهان لطف دگر باید کرد
بر درد بشر مرهمی باید کرد
از نور خدا، عشق اثر باید کرد
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۰/۰۴