السلام ای ضامن جان از گزند حافظ آهو ز صیاد و کمند
علم و ایمان و کرم را صاحبی یادگار زاده بو طالبی
ای امام شیعیان دور از وطن غربت و اندوه تو بر جان و تن
ای که هستی منجی بیچارگان روز محشر شافع درماندگان
کافری کز کین ترا مسموم کرد دیده را گریان و دل مغموم کرد
او خطا بر عهد و پیمانش نمود عاقبت نیرنگ رسوایش نمود
من به امید تو این ره آمدم چون گدایی خانه شه آمدم
هر که بیمار است درمانش کنی شور و شوق عشق در جانش کنی
هر که باشد شیعه اثنی عشر نیست او را هیچ اندوهی دگر
ای که هستی درد ما را تو دوا حاجت زوار خود را کن روا
ای انیس دل امام هشتمین جان به قربان تو ای در ثمین
ای رضا ای مظهر عدل و شرف ای که قرانت سخن بود و هدف
وادی طوس از وجودت گلشن است تربتت قبله گه مرد و زن است
ای که هستی در صدف در نهان خود بر آور انتظار شیعیان
ای که هستی دیده را اشک روان انتظار شیعیان گشته نهان
گو به مهدی کای امید مسلمین در فرج تعجیل کن، ای نازنین
ای رجالی خاک مشهد طوطیاست رحمت و لطف رضا بی انتهاست
چنگ زن از جان و دل دامنش تا رها گردی ز مهر ذو المنش
- ۹۴/۰۳/۱۷