رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
فرازهایی از اذکار  روزهای هفته
ذکر ایام هفته
قصیده(۳۸)
 
 
قرب حق مقدور گردد با نیایش با خدا
روح انسان می رود سوی خدا ی کبریا

 
ذکر و یاد حق دهد آرامش روح و روان
نیست چیزی بهتر از ذکر و عبادت در خفا

 
طی کند روحت فلک را از ورای این جهان
عالم معنا رود روح بشر بهر لقا
 
 
روزهای هفته دارد ذکر مخصوص خودش
جملگی باشد مجرب ، موجب دفع خطا

 
مشکلات آدمی با ذکر حق گردد فنا
گر بخوانی ذکر هفته ، با خلوص و بی ریا

 
ذکر هفته پر ز معنا باشد و دارد ثواب
آن بود کوتاه و یاد حق شود با اولیا

 
من ندانم راز و اسرار حقایق در جهان
رزق ما گردد فزون با حمد و اذکار و دعا
 
 
گفت یزدان بر نبی از من طلب کن ، گرچه کم
تا نباشد حاجتی ،کی می شوی حاجت روا

 
تقویت گردد صفای قلب و تحکیم قلوب
با رهایی از  خود و امیال بی جا و هوا

 
تا توانی ذکر حق گو، آن مداوم روز و شب
تا شود دور از تو و هم خانواده هر بلا

 
ذکر حق دارد اثرهای قوی در زندگی
باعث دوری ز ظلم است و تعدی و جفا

 
ذکر شنبه مختص احمد بود ، روحی فداه
خوان زیارت نامه یا ادعیه ای از انبیا

 
تا توانی کن قرائت ذکر رب العالمین
بی نیازت می کند رب جلیل دل ربا

 
گر کنی یاد خدا را با یقین و معرفت
می دهد پاسخ تو را ، از عاشقانش کی جدا؟

 
ذکر  یکشنبه بود یا ذالجلال والکرام
می نماید مصطفی تاکید بر ذکر و ادا

 
فتح و نصرت می شود شامل تو را در زندگی
با توکل برخدای بی حد و بی انتها

 
هر دو شنبه خوان زیارت از حسین ابن علی
او بود نور دو چشمان علی و مصطفی

 
همچنین مختص بود بر صاحب کوثر حسن
در دوشنبه خوان زیارت از امام مجتبی

 
خوان زیارت های سجاد و امامان دگر
همچو باقر ، جعفر صادق ز بین اوصیا

 
کن ادا ذکر صفات حق چو رحمان والرحیم
در سه شنبه هر که خواند ، حق دهد حاجت ورا

 
این زیارت ها پیام اولیا و انبیاست
دان خدا آگاه و حاضر باشد و بیند تو را

 
چار شنبه هم بگو ، یا حی و یا قیوم را
می دهد هستی به ما و نیست او را هم فنا

 
خوان زیارت های کاظم ، هم نقی و هم تقی
موجب عزت شود ، هر کس بخواند با رضا

 
پنجشنبه می کنی یاد از امام عسگری
رزق و روزی می شود چندان و او حاجت روا

 
نیست در عالم بجز الله ، معبودی دگر
تا کنی او را عبادت ، یا ستایش هر کجا

 
ذکر جمعه بر محمد باشد و آلش سلام
می فرستد حق تعالی رحمت خود را به ما

 
جمعه ها مختص به قائم باشد و شخص امام
می کنی یاد ورا با خواندن ذکر و ثنا

 
عصر جمعه می شود  ، ابراز دلتنگی کنیم
چون نیامد یوسف زهرای آل مصطفی

 

 

گر به یاد آرند خدا را با دل و جان مردمان
می دهد پاسخ خدا ، گر با دلت کردی صدا

 

 
می کنی جانا رجالی از ائمه ذکر و یاد
با قرائت  یاد می گردد امام و مقتدا
 
 
سراینده
دکتر علی رجالی  
 

 

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
قسمت دوازدهم
عهد نامه
قصیده (۳۷)
 

در خصوص عهد و پیمان با امیر مومنان
کن عمل حکم خدا را ، گر کنند پیشینیان

 

می نگارد نامه ی مولا به مالک در امور
تا نباشد شک و شبهه  در صدارت بی گمان
 

پیروی کن از مفاد نامه و عهد و قرار
تا نگردد نفس تو پیروز  با عزم و سنان

 

کن تو پرهیز از هوای نفس وامیال درون
چون نماید وسوسه ، آتش زند روح و روان

 

نفس ما سرکش بود ، استاد توجیه و خطا
کن تو دوری از هوای نفس و شیطان نهان

 

تا توانی یاد حق کن در مصائب مشکلات
 جز خدا نبود کسی آرام سازد  جسم و جان

 
کن اطاعت امر حق را در اصول و فرع آن
کن عمل حکم خدا را هر زمان و هر مکان

 

سنت نیکو اگر باشد ز مردم یا که غیر
واجب است بر پا بداری از برای مردمان

 

کن تو تدبیر و تدبر از َسلاطین قبل خود
پیروی کن از فرامین خدا در هر زمان
 

اقتدا کن تو به آئین رسول و انبیا
کن عمل احکام نورانی قرآن ،  تا توان

 

حافظ ما دان خدا باشد ، نباشد دیگری
می دهد توفیق ما را ، بهر خوبی همچنان

 

امر حق بینی تو در آئین آل مصطفی
در کتاب حق شده تدوین‌ ، کلام حق عیان

 

از اهانت کن تو دوری و مگو الفاظ زشت
خشم خود را کنترل کن در مصاف دیگران

 

داد مظلومان ستانند ، گر شود ظلمی به کس
خویشتن داری نما در عالم و کون و مکان

 

این مقام و عزت و دوران خدمت رفتنی است
نیست پاینده حکومت،  از تو و هم غاصبان

 

کن عمل بر حکم خود ، در عهد و پیمان منجلیست
این بود احکام اسلام و قوانین در جهان

 

کن حجاب از دیدگانت برطرف  اندر امور
تا که حق بینی ز نزدیک و شود بر تو عیان

 

تا توانی یاد حق کن تا نگردی دل پریش
خشم تو آرام گیرد در پناه حق ، چنان

 

دور شو از صحنه ی خشم و غضب بهر سکون
شو مسلط بر خودت از تیغ بران زبان

 

حق مطلب را بیان کرده  امیر المومنین
این قصاید چلچراغ و رهنمای شیعیان

 

گفت مولا از نبی این گفته را در انتها
کن گرامی مردم بیچاره و درماندگان

 

بالاخص خدمتگزاران و غلامان فقیر
کن محبت ، مهربانی هر زمان و هر مکان

 

دین احمد حافظ ما باشد از آلودگی
رابط ما با خدا اندر نماز  است ،بی گمان

 

تا توانی آن به پا دار و اقامه کن صلات
توصیه گردد زکات بر مسلمین در هر زمان

 

قدرت ما از خدا باشد ، نباشد قدرتی
فوق هر قدرت بو د ، یزدان پاک بی کران

 

می رسد پایان به بهمن این سروده دلپذیر
همزمان گشته قصیده با قیام مردمان

 

می نگارد نامه ی مولا به مالک در امور
تا نباشد شک و شبهه  در صدارت بی گمان

 

این قصیده آخرین باشد ، نباشد بعد آن
می کند روشن اصولی از حکومت را عیان

 

می برم پایان پیام حضرت مولا علی
تا شود درسی برای حاکمان و والیان

 

 

  
می سرایم این قصاید را به قصد قرب حق
اجر خود گیرم ز حی مطلق روزی رسان 

 

 

 

 

می رسد پایان رجالی نامه ی حضرت به شعر
تا شود الگوی ما اندر حکومت هر زمان

 

سراینده

دکتر علی رجالی 

 

 

 

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
قسمت   یازدهم
خون ریزی
قصیده(۳۶)

 

گر بریزد خون ناحق در مصاف مردمان
سست سازد هر حکومت را، نباشد درامان

 

موجب کیفر شود ، هر خون ناحق برزمین
کن تو دوری از جدال و جنگ و خونریزی هر آن

 

می کند یزدان قضاوت روز محشر هر عمل
خون یکدیگر اگر ریزد به ناحق هر مکان

 

کن تو پرهیز از جدل با مردمان اندر امور
تا نریزد خون بی جا در جدال خود سران

 

خون ناحق را خدا آگاه باشد در قضا
اولین حکم خدا در داوری باشد ، بدان

 

حق دهد کاهش نعائم پیرو  قتل کسی

می دهد کیفر کسی را موجبش گردد چنان


 

می شود ساقط حکومت ، ناتوان گردد چه زود
گر بریزد خون مردم را به ناحق  هر زمان

 

قدرتت مانع نگردد از ادای خون بها
گر شود غفلت زقتل آدمی هم در میان

 

قتل عمد دارد قصاص و حق نمی بخشد تو را
پس نما پرهیز از آن  ، تا شوی دور از زیان

 

گر بود کاری نکو ، لیکن زمان خواهد بسی
کن تامل هم صبوری ، تا بری محصول آن

 

پایداری عامل پیروزی و خود باوریست
کن تو تدبیر امور و کن تحمل دیگران

 

کار اگر باشد  زمان بر  , لیک دارد آن ثمر
بهتر از کار ضعیف است و نتایج با گمان

 

قدرتت مانع نگردد در ادای حکم حق
گر شدی باعث خطایی ، کن تقبل همچنان

 

ده دیه بر هر خطا و هر عمل دارد جزا
نیست فرقی در حقوق حاکم و هم شاکیان

 

دان ستایش های بی جا و ۳ تملق هم خطاست
خود پسندی موجب خسران شود بر والیان

 

تا توانی کن حذر از  مردمان دون سرشت
نیست زیبنده تملق سوی مردم، این و آن
 

 بهترین فرصت بود از بهر شیطان رجیم
می کند نابود اعمال نکویت بی گمان

 

گر نمودی لطف و احسان بر رعیت یا که غیر
اندکش بشمار آن را ،  حق دهد اجرت چنان

 

وعده ای خود را عمل کن ، گر نمودی تو قرار
خلف وعده باعث خشم خدا و مردمان

 

گر نهی منت برای کار خیر و کار نیک
می کنی باطل تو احسان خودت بر دیگران

 

حق بزرگ است و بزرگی مختص ذات خداست
نور حق خاموش گردد ، گر کنی همچون شهان
 

باعث خشم خدا باشد اگر قولی دهی
لیک در انجام آن گردد تعلل از سران

 

کارها در وقت خود گردد عمل، دانی نکوست
کن تو پرهیز از شتاب و سستی اجرایشان

 

کارها دارد زمان و ، وقت خود گردد تمام
کن تامل تا رسد پایان ، زمان و وقت آن

 

نیست سستی جایز و مشروع در اتمام کار
می رسد وقت و قرار و عهد و پیمان ناگهان
 
 

از لجاجت در امور بی ثمر پرهیز کن
بالاخص کاری که پایانش نمی باشد عیان

 

عدل باشد گر گماری هر کسی در جای خود
کن عمل هر کار را در وقت خود بهر کسان


 

کن تو پرهیز از تعلق ، مال مردم را به خود
آن حرام است و ندارد ارزشی اندر جهان

 

 

مردمان دوری کنند از فتنه و اهل نفاق
هم رضای حق تعالی دارد و هم مردمان


 

خود نمایی هم خیانت ، موجب آزردگی است
کن تو دوری از خطاکاران رجالی ، هر زمان
 

 سراینده
دکتر علی رجالی

 

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰


 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
قسمت   دهم
نزدیکان حاکم
قصیده(۳۵)

 

ا ز برای دوری حرف و سخن از این و آن
دور کن اقوام خود را در مناصب هر زمان

 

می شود از نام تو هم موقعیت بی دلیل
ظلم و جور و هم تعدی بر رعایا بی گمان

 

کن نظارت بر امور خادمان از هر جهت
منع گردان آمران را  از ستم یا هر زیان
 

بهره برداری کنند اقوام در کسب زمین
یا تعرض بر حقوق همجوار خود چنان

 

در صدارت دقت کافی شود در عزل و نصب
تا نگردد رابطه جای ضوابط همچنان

 

ریشه کن کن خوی خود خواهی و خوی ناروا
هر کسی در جای خود باشد ، به میزان توان

 

با عدالت کن عمل در بین مردم بی درنگ
نیست فرصت تا کنی جبران خطای دیگران


 

ثبت گردد خبط آنان بهر تو در مملکت
می شود لرزان حکومت در قبال کارشان

 

نهی بنما قوم و فرزندان ز کسب مال غیر
ان حرام است و زند آتش به جان و خانمان

 

خوی برتر جویی و گردن کشی آید پدید
بین اقوام خود و هم والیان در هر مکان

 

فرق و تبعیض و رفاقت موجب افسردگی
کن رعایت حق مردم در حکومت هر زمان


 

گر سخاوندی چرا دوری ز مردم می کنی
کن عیان از بهر مردم کار نیکت با بیان

 

چون که مخفی باشد از والی اموری در نظر
حق و باطل  را جدا کن با حضورت در میان

 

دان حقایق بی نشان است و ندارد ظاهری
حق شود  با کار و اعمالت عیان بر مردمان

 

انتظار مردمان باشد عدالت در نظام
تا نباشد ظلم و جوری در امور والیان

 

با شکیبایی نما اجرای عدل و امر خویش
تا که گیری اجر چندان از خدای مهربان

 

عده ای با نام تو کسب درآمد می کنند
ننگ آن سود تو باشد ، در دو دنیا همچنان

 

با عمل گردد مشخص نیت و مقصود تو
پس چرا پنهان نمایی با نگفتن بر کسان


 

تا توانی کار خود را خود به انجامش رسان
تا نگردد حق مردم ضایع از انجام آن

 

گر نباشد پاسخی سوی امیران در نظام
می شوند نومید مردم از امور حاکمان


 

تا توانی حاجت هر کس روا کن بی درنگ
تا نگردد باعث رنج و عذاب مردمان


 

گر بخواهی اجر یزدان و لقای  کبریا
کن تو اجرا امر حق را در عدالت هر زمان

 

گر چه سخت است در عمل اجرای عدل
لیک دارد اجر و پاداش خدای بی کران
 

دان که اجرای عدالت ،  عاقبت نیکو بود
گر چه نزدیکان دچار رنج و خشمی بی امان
 

عهد و پیمان گونه ای تنظیم گردد در نخست
تا نگردد موجب تفسیر بی جا و گمان

 

عهدو پیمان با خلایق یا خدا و هم رسول
پایبند باش و مکن خلفی ز اجرایش چنان

 

سختی پیمان نگردد موجب فسخ روند
تا توانی ریز آن شفاف گردان و عیان

 

کن تو پرهیز از عبارات دو پهلو در سند
تا توانی کن تو محکم عهد و پیمان سران


 

میثمی دوری نما از فتنه ی اهل نفاق
نیست تقوایی در این قشر دو رو و ناتوان

 

کن حذر جانا رجالی از هوای نفس خویش
می زند لطمه تو را در هر زمان و هر مکان


 

 سراینده
دکتر علی رجالی

 

 

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰


 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
قسمت  نهم
حقوق مردم
قصیده (۳۴)

 

گفت پیغمبر ، امین و مقتدای شیعیان
در خصوص حق  مردم از ولی و حاکمان

 

بشنو از مولا علی این گفته را از مصطفی
آن بود دری گران سنگ و نباشد مثل آن

 

نیست زیبنده برای امت  آل رسول
ناتوان باشد ز اخذ حق خود از والیان
 

در ادامه بشنو از مولا علی اسلام ناب
او خطابش مالک اشتر بود ، در آن زمان

 

گر چه مالک متقی باشد ، به دور از ظلم و جور
لیک مولا می نگارد ، نامه ای چون در فشان

 

گر کنی صبر و تحمل بر مصائب ، مشکلات
می دهد اجرت خدا اندر قیامت ، بی گمان


 

ارزشت افزون شود با رفع سختی ، معضلات
تا توانی بهترین خدمت نما ، بر مردمان

 

می گشاید حق تعالی باب رحمت باب جود
خود پسندی از خودت را کن رها در هر زمان

 

هم تحمل کن بیان مردمان را در نخست
چون که سخت است انتقاد و تیغ بران زبان

 

آنچه باشد بر خودت ارزنده و زیبا بسی
خواه آن را از برای مردم و بیچارگان

 

امر تو با مهربانی گر شود توام نکوست
این نشان قدرت و عز تو گردد در جهان

 

می دهی پاسخ به کار مردم نیکو سرشت
گر کنند اهمال در انجام امری عاملان

 

گر نباشد در توان خادمان کاری نخست
کن تو همت در برون رفت مسائل هر زمان

 

کار مردم را به وقت خود عمل کن بی درنگ
تا نگردد بر زمین کار رعایا همچنان

 

بهترین اوقات خود را کن نیایش با خدا
گر چه خدمت خود عبادت باشد و دری گران

 

گر بود نیت رضای حق تعالی در امور
هر عمل دارد ثواب و اجر یزدان بهرتان
 

چون نمایی خدمتی خالص به دور از هر ریا
دان که باشد از برای حق، خدای لا مکان
 

نیتت خالص شود اندر فرایض با خدا
کن تو اعمالت به دور از حب دنیا یا جنان

 

گرچه سخت است کار بی نقصان و عیب
کن عمل با دقت و صبر و درایت همچنان


 

خوان نمازی چون محمد ، با تامل هم رسا
تا شود ممکن اقامه ، بهر پیران و کسان

 

در میان مردمان  بیمار باشد ، هم مسن
در جماعت کن مراعات قلیلی ناتوان

 

می کنی ضایع نمازت  ، گر بخوانی با شتاب
عده ای محروم می گردند ، از ذکر و بیان

 

تا توانی کن زیارت مردمان را هر چه زود
تا نباشد شایعه جای حقیقت هر مکان

 

با حضورت در جوامع کن خصوع ، افتادگی
این نشان مهر و احسانت بود بر حاضران

 

از امور مردمان آگاه گردی با حضور
چند گاهی خود نما بر مردم و بر خادمان

 

مهربانی می شود حاصل اگر کردی چنین
می شود آگاه والی از مصائب ، ناگهان

 

در نظر کوچک شوی گرچه بزر گی هر نظر
دان قضاوت می شود حاکم ، ز سوی شاهدان

 

زشت زیبا می شود ، در نزد مردم بی جهت
تا توانی گو سخن با مردم  پیر و جوان

 

گر بود نیت خدا ، در کار مردم میثمی
اجر تو گردد دو چندان از خدا و مردمان

 

چلچراغ ما بسان چل حدیث  عاشق است
می دهد یزدان رجالی ، اجرتان را بی گمان

 

 سراینده
دکتر علی رجالی 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
فرازهایی از نامه حضرت علی به مالک اشتر
قسمت  هشتم
مستمندان
قصیده (۳۳)

 

کی گدا کرده گدایی از گدا و سائلان؟
ما همه از بندگان حق تعالی هر زمان
 

مستمندان و فقیران  در نظام و شرع و دین
هر یکی دارای حقند و حقوقی در جهان

 

از مساکین کن تو دلجویی و کن رفع نیاز
آبرومندند افراد ضعیف و ناتوان
 
 

عده ای در فقر سوزند و خجالت می کشند
از بیان فقر خود نزد امیران و کسان

 

سهم آنان از خزانه کن جدا و کن ادا
تا توانی کن محبت بر فقیران در نهان

 

مردمان بعضا زمین گیرند با فرط نیاز
هر کسی در فکر خود باشد ، کمک کن سائلان


 

هر تمنا از بشرموجب شود ذلت ورا
آدمی دارد مقامی بس بلند و در فشان

 

قبل هر عجز و نیاز سائلان کن مرتفع
تا نریزد آبرویش نزد مردم ، این و آن

 

از میان اهل تقوا و ریاضت برگزین
نایبانی را که ناظر بر امور ماندگان

 

تا گزارش از شرایط را کنند در امر خیر
کن تو تامین هر نیاز و فقر مردم بی امان
 

قسمتی از گندم و غلات را در هر بلاد
ده به مسکین و فقیر و سائل و درماندگان

 

با غرور و با تکبر بر ضعیفان کن حذر
تا توانی کن تفقد ، مهربانی همچنان

 

کارهای بس بزرگ و اشتغالت در نظام
هم نگردد مانعی در رفع حاجات عیان

 

مردمان را کوچک و اندک مپندار و حقیر
تا توانی دان عزیز و کن محبت تا توان

 

در ادای حق مظلومان  تلاشی کن فزون
می رسد روز حساب و وقت پاسخ آن زمان

 

پیشگاه حق نمایان می کند اعمال تو
نیست عذری در قیامت از حقوق دیگران

 

کن یتیمان را گرامی در نظام و عرصه ها
همچنین پیران افتاده ز قدرت بی امان

 

تا توانی کن رعایت وضع و احوال ضعیف
کی نمایند دست حاجت بر تو و بر والیان؟

 

کن تلاش و نیتت باشد ستمدیده کمک
دان خدا راحت نماید سختی بیچارگان

 

وعده ی حق در حمایت باشد و قطعا شود
می رسد روزی حکومت ، دست اینان بی گمان
 

  کن معین وقت دیداری صمیمی ، مردمی
بشنو حرف مردم و حرف دل پیر و جوان

 

مجلس عامی نشین دور از نگهبان و پلیس
تا که مردم خود  سخن گویند بی پروا چنان


 

گفتگو کن ،جستجو کن مشکلاتَ مملکت
گرخوشایندت نباشد تیغ بران زبان



 

بر اساس گفته ای احمد عمل باید شود
منع گردد محتکر از احتکار و هم زیان


 

گر شود اجرا فرامین خداوند و رسول
شادمانی می شود حاصل ، برای مردمان

 

گونه ای باید عمل گردد خرید و هم فروش
تا نباشد صدمه ای در کسب و یا در کارشان

 

بر موازین و عدالت گونه ای گردد عمل
تا نگردد مانع کار و تجارت هر زمان

 

محتکر را کیفری ده بر اساس حکم شرع
از برای عبرت و هم از برای غاصبان

 

اینهمه حرص و ولع در زندگی از بهر چیست؟

دان خدا رزاق باشد  ، او بود روزی رسان

 

 

فقر مردم دان رجالی گه ز انفاس زبون
سخت باشد آدمی آسوده گردد توامان

 

 سراینده
دکتر علی رجالی 

 

 

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

شهید سلیمانی

 

عزتی مانا به ایران داد، سرلشکر سلیمانی
در دل ملت عزیز و یاور رهبر سلیمانی 

 


گرچه دشمن جسم او را از میان برداشت، اما هست
زنده نامش تا ابد آن مالک اشتر، سلیمانی 

 


اهل کرمان بود اما کل دنیا خاک کفشش بود
راه عاشق را ببین ، آن پیرو حیدر ، سلیمانی 

 


حیف شد رفت از میان ما ولی بین عاقبت وی را
با دفاع از حرم، همخوان پیغمبر سلیمانی 

 


حضرت عباس دستش داد در راه خدا ، اما 
داشت یک دستی به جا از کل یک پیکر سلیمانی 

 


همره آن دست یک انگشتری هم دست او بودش
پس پیامی داد پنهانی ز انگشتر سلیمانی 

 


او بصیرت داشت هم تقوا و خدمت دوست داشت
مرد میدانی شبیه اش نیست هم دیگر سلیمانی

 

سروده شده توسط

علی رجالی و مهدی میثمی

  • علی رجالی