رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

اسرار عالم

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۷_ بیت دوم
اسرار عالم

راز درون پرده، ز رندان مست پرس
کاین حال نیست، زاهد عالی مقام را

منظور از راز درون پرده ،عبارتست از اسرار هستی،راز عالم معنا ، راز عالم غیب و آنچه در عالم ماورالطبیعه است.رندان به کسانی گفته می شود که به هیچ چیز ،جز خدای متعال،پایبند نیستند و از عادات و رسوم خلایق بیزارند.اینان به این حقیقت رسیده اند و آنرا درک کرده اند که بجز خداوند ، هیچ چیز دیگر فریادرس انسان نیست و آنها را اوج نمی دهد.لذا رندی و زرنگی کردند و همه دنیا را رها و فقط خدا را گرفتند.لذا به آنها رندان گویند.
خدا برای انسان،نقش آب برای ماهی را دارد.ماهی که در خارج از آب باشد ،دیر یا زود می میرد.انسانهایی که خدا را در زندگی خود فراموش می کنند.دیر یا زود روح و روان خود را از بین می برند و دچار اضطراب می گردند.لذا گفته می شود تنها با ذکرو یاد خدا دلها آرامش می گیرد.
مست شدن،یعنی غرق چیزی شدن است.کسی که عاشق و دلداده است.منظور از حال،یعنی خوشی ،و هیچ خوشی بالاتر از این نیست که انسان اسرار عالم را کشف کند.زاهد به کسی گفته می شود که ترک دنیا می کند و فکر می کند به این طریق می تواند به اسرار هستی دست یابد.عالی مقام به کسی گفته می شود که در نزد مردم از جایگاهی والا بر خوردار است و یا به غلط فکر می کند در جامعه از جایگاهی بالا برخوردار است.
حافظ به کنایه صفت عالی مقام را به زاهد می دهد.او می گوید اگر می خواهی از عالم معرفت بهره ای ببری،پیش هر کسی مرو.با کسی بنشین که اهل دل است و از دلها خبر دارد واو دریای پر گهر است.آنان بجز رندان عاشق خدا ،شخص دیگری وجود ندارد. یعنی با کسانی که به غیر از خدا نمی اندیشند و تابع هوای نفس خویش نیستند، همنشین شو.نه کسانی که خود را زاهدان عالی مقام و رتبه می دانند.

عشق یعنی گنج اسرار نهان
عقل حیران گشته از ادراک آن
عشق باشد مظهر نور خدا
آدمی عاجز به وصف است و بیان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت سیزدهم
در این قسمت نکاتی را در رابطه با نقش تحریر مطالب بیان می کنم.
۵۸.یکی از راههای که به انسان آرامش می دهد،این است که انسان قسمتی از وقت خود را به نوشتن اختصاص دهد.بنده به موازات مطالعه و پس از درک مطلبی ،سعی می کنم به زبان و قلم خود آنها را پیاده کنم.گویند اگر علم را خواستید، همانند کبوتر پایبند کنید، آنرا بنویسید.تجربه نشان می دهد که نوشتن ها با گذشت زمان به تدریج کامل می شود.بنده در دوران دانشجویی،مقالاتی که می خواندم ،برداشت خود را را در صفحه مقابل آن مقاله می نوشتم.اگر انسان بخواهد کارهای پژوهشی ارزنده کند،باید برداشتهای خود، چون قطرات باران پشت سد جمع کند، تا آب لبریز گردد و عجله در چاپ ناقص مطلب نکند و اجازه دهد تا موضوع با گذر زمان پخته و کامل و قابل ارایه شود.همواره طرح درس خود را از یک هفته قبل آماده می کردم ،برای اینکه با اضطراب آن تهیه نشده باشد.
۵۹.دوران دانشجویی، همواره پس از تدریس استاد درس،شب هنگام مطالعه و مطالب جانبی حول موضوع را می خواندم.این باعث می شد که اشراف و دید بهتری نسبت به موضوع پیدا کنم.در شب امتحان یا مطالعه نمی کردم و یا بکار دیگری مشغول بودم.زیرا انسان نباید خود را در موقع امتحان خسته کند.بلکه همانند یک ورزشکار تمرینات خود را باید قبلا انجام داده باشد. در دوران دبیرستان،به کتابخانه چهارباغ می رفتم و عصرها کتاب های جانبی ریاضی را می خوانم.
۶۰.علاقه خاصی به جمع آوری کتابهای ریاضی داشتم و سعی می کردم یک کپی از آنها را داشته باشم.الان یک کتابخانه ریاضی شخصی در منزل دارم.همچنین یک کتابخانه از کتابهای شعرا وکتابهای مذهبی و اجتماعی،بالاخص آثار علامه حسن زاده و شاگرد توانای ایشان آقای صمدی دارم.

دیر فهمیدم که دانش نیست در حمل کتاب
دیر فهمیدم زمان طى شد ومن در منجلاب
تا به کی غافل بمانم اندر این دنیای پست
دیر فهمیدم  که دنیا نیست چیزی جز سراب

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت دوازدهم

پیرو مطالب قبلی، در ذیل خلاصه ای از تجارب خود را در ماموریت به دانشگاه پیام نور آورده شده است.
۵۳.در مدت دو سالی که مدیریت مرکز اصفهان را به عهده داشتم.در ابتدا امور داخلی مر کز را سر و سامان دادم. ضمنا سه واحد پیام نور کوهپایه، دولت آباد و شاهین شهر زیر نظر مر کز اصفهان راه اندازی کردم.
۵۴.مسابقات سراسری حفظ و قرائت دانشجویان پیام نور سراسر کشور را با همکاری دارالقرآن اصفهان در حدود یک هفته برگزار کردم.یک سالن بزرگ را تجهیز کردم بطوریکه بتوان مراسم را در آنجا افتتاح نمود.
۵۵.با توجه به کمبود فضای آموزشی،با صرفه جویی اقدام به ایجاد یک ساختمان چند طبقه برای امور آموزشی نمودم.به یاد دارم حدود پانصد صندلی که برای بر گزاری امتحانات سراسری از رده خارج شده بود باز سازی و به مجموعه اضافه کردم.
۵۶.با بررسی های بعمل آمده،تعداد رشته های آموزشی را افزایش دادم.بعضی از رشته چون کامپیوتر را تجهیز نمودم.سعی شد رشته مورد نیاز جامعه در اولویت باشد.تعدادی هیات علمی نیز جذب نمودم.
۵۷.در پایان دوره ، به فرصت مطالعاتی به کشور استرالیا رفتم.در مجموع ، در حد توان حداکثر تلاش خود را انجام دادم.اگر چه منطقه پیام نور کمتر همکاری لازم را با بنده بعمل می آورد.

این میز که می بینی، گاه از من و گاه از تو
پاینده نخواهد ماند، خواه از من وخواه از تو

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

فریب

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۷_ بیت اول

صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

صوفی به کسی گفته می شود که پیرو مسلک صوفیان است.صافی ،یعنی پاک و شفاف.منظور از آینه صافیست جام را، یعنی آینه جام ،صاف و شفاف است.منظور از آینه جام، یعنی جامی که همانند آینه صاف و شفاف است.فرق آینه و جام این است که آینه برون را نشان می دهد ولی جام درون را.
لعل سنگ قیمتی است که دارای رنگ های گوناگون است.منظور از لعل فام،یعنی به رنگ سرخ.امام صادق می فرمایند، اگر خواستی با کسی طرح رفاقت بریزی، ابتدا سه بار او را عصبانی کن و به رفتار و گفتارش دقت کن.انسان ها در هنگام عصبانیت درون خود را نشان می دهند.
حافظ با این بیت می خواهد صو فیان را بهم بریزد تا ماهیت خود را که عوام فریبی و تظاهر به داشتن تقواست آشکار سازد.او می گوید ای اهل ریا بیایید و جام شراب سرخ رنگ را ببینید.شما از این شراب نجس بدتر هستید.

از آن روز دشمن به ما چیره شد 
که دین و دیانت ز بن کنده شد 
چو ارزش به ضد خودش اصل شد 
ز فرهنگ چیز دگر عرضه شد

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

حالت مستی عاشق

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۶_ بیت هفتم
حالت مستی


به خدا که جرعه‌ای ده ،تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی، اثری کند شما را

به خدا،یعنی تو را به خدا قسم.منظور از جرعه ای ده ،یعنی کمی از معرفت الهی به من بده.منظور از صبحگاهی ،ادامه سحر است که زمان مناسبی برای دعاست‌.
حافظ در اینجا به پیر مراد و محبوب خود خطاب می کند، که به من هم جرعه ای از باده معرفت را بچشان.تا من مست روی یار گردم .من هم در ازایش صبحدم که وقت دعا و استجابت دعاست ، به تو دعا می کنم.

حالت  مستی و  حیرانی  نکوست
دیدن   یکتا  امید م آرزوست 
مست عشقم،  مست یار و روی او
مست معبود ى که هستی آن اوست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

حالت مستی

حالت  مستی و  حیرانی  نکوست
دیدن   یکتا  امید م آرزوست 
مست عشقم،  مست یار و روی او
مست معبود ى که هستی آن اوست

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

روز قیامت

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار نافظ
غزل ۶_بیت ششم
روز قیامت

چه قیامت است جانا ، که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت، بنما عذار ما را

قیامت یعنی غوغا و هنگامه به پا کردن است،ولی در اینجا منظور هجران و دوری محبوب است.لذا چه قیامتی،یعنی چه دوری عظیمی است.معمولا وقتی حادثه بزرگی اتفاق می افتد،می گوییم قیامتی به پا شد.
منظور از نمودی،یعنی نشان دادی.بنما هم به همین معناست.جانا،یعنی عزیزم و ای محبوب من.عذار هم به معنی چهره و صورت است.
حافظ دوری یار را به روز قیامت که طولانی و سخت است تشبیه می کند.برای فرد عاشق، دوری یار، هر لحظه بسیار نمود می کند.در حقیقت با فراق محبوب ، یار قیامت را به عاشق نشان می دهد.او می گوید ای عزیز جان ، ما را لایق بدان و چهره خود را به عاشقان رویت نشان بده.بگذار که چند روز باقی مانده عمر از نورانیت تو بهره ببریم.

الهی تویی مهربان هر زمان
که نزدیک باشی مرا هر مکان
منم غرق در لطف و احسان تو
بخواهم ز تو، جنتت ارمغان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت یازدهم

در این قسمت نکاتی را در خصوص نحوه برخورد با دیگران را اشاره می کنم.

۴۹.در طول عمرم حدود سیزده سال کارهای اجرایی داشتم.البته در بسیاری جلسات شوراهای گوناگون دانشگاهی و غیر دانشگاهی شرکت داشتم.همواره سعی کردم از جناح بندی ها فاصله بگیرم و در اکثر دولت ها با سلایق مختلف بطور مستقیم یا غیر مسئولیت داشتم.
۵۰.بنده اعتقاد به درست روی دارم. باید خط مستقیم ک همان خط چهاره معصوم است، خط مشی افراد در زندگی باشد.برای مثال، امانتی را به شما می دهند که به مقصد برسانید.جاده ای که در پیش دارید، گاهی اتوبان است ،گاهی باریک است و گاهی پر از دست انداز است.راننده عاقل و دانا با توجه به وضعیت جاده سرعت خود را تنطیم می کند.دسته بندی های ما معمولا ریشه در هوای نفس و خود خواهی ها دارد.باید با احتیاط و شناخت کامل در جمعیت ها عضو شد.
۵۱.ما خدا را داریم که بهترین راهنمای ماست.او توسط پیامبران و چهاره معصوم پیام خود را و راه صحیج را به ما می رسانند.در غیاب آنها آثار آنها و انسان های صالح و مر اجع دینی و مبلغین دین هستند که سخنان آنان را به ما می رسانند.اگر خوب توجه کنیم ،دین دستورالعمل آدم شدن و راه درست انتخاب کردن را به ما می آموزد.متاسفانه افرادی آگاهانه یا ناخود آگاه این چراع هدایت را تاریک جلوه می دهند.اما نمی توان خورشید را در طولانی مدت پشت ابرها نگه داشت.خورشید می درخشد و موانع خود را از سر راه برداشته وذوب می کند.
۵۲.به نطر من یک مسئول باید همانند یک پدر خانواده عمل کند.در یک خانواده معمولا فرزندان با سلایق گوناگون هستند.والدین همه آنها را دوست دارند و همانند گل های یک باغ تنوع آنها باعث زیبایی باغ می گردد.هر گز بین بچه ها فرق نمی گذارند.حتی اگر یکی از آنها را بیشتر دوست داشته باشد ،ابراز نمی کنند.حتی تنبیه آنها سازندگی را در بر دارد.
برخود باید همانند خارج کردن یک غده سرطانی در بدن باشد .لذا اگر در ابتدا موجب ناراحتی است، اما در نهایت سلامتی را به انسان بر می گرداند
شیعه خطش،خط شاه کربلاست
جوهرش خون و قلم تیغ. لاست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

نسیم صبحگاهی

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل۶ _ بیت پنجم
نسیم صبحگاهی

همه شب در این امیدم ،که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان ، بنوازد آشنا را

منظور از همه شب،یعنی در طول شب.نسیم صبحگاهی بادی است که در صبحدم به گلها می تابد و غنچه ها بازمی شوند.
حافظ خود را همانند غنچه دلتنگ می داند و خواهان وزیدن نسیم الهی به دلش است تا روح و جانش به معارف الهی شکفته شود.
حافظ می گوید که امید من در طول شب به فرا رسیدن صبح است.تا محبوب من پیامی همانند پیامی که برای آشنایان می دهد ،به من هم بدهد و با این کار مرا نیز نوازش و مورد لطف قرار دهد.
او می گوید همه امید من به شب و نجواهای شبانه و گریه های سحراست ، بلکه صبحدم صاحب دلی فرا برسد و مرا به فیض الهی سیراب کند و از گرفتگی نجات دهد.

با آمدنت دلم صفا می یابد
باران امید خوشنوا می بارد
عشق تو زده به جان ما آتش ها
خنده به لبان بینوا می آید

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

یک تجربه_ قسمت دهم

باسمه تعالی
یک تجربه
قسمت دهم

اکنون که تجارب دوران زندگی خود را به تحریر می آورم در زمان بازنشستگی است.اعتقاد بنده این است که تجارب دیگران ، گذشتگان و تاریخ ، چراغ و راهنمایی برا ی آیندگان است.امید است برداشتهای دیگری مبنی بر خود ستایی نگردد.
۴۱.برای برقراری ارتباط بیشتر و همبستگی در خانواده پدری، یک گروه مجازی تشکیل دادم که استقبال خوبی از آن شد.در این گروه عزیزان دیدگاه های خود را مطرح و پیام های خانوادگی رد و بدل می شود.در حقیقت یک صله رحم مجازی است.
۴۲.با تشکیل یک آلبوم عکس فامیلی پدر ،عکس های خانوادگی فامیل پدرکه قابل پخش بود جمع آوری شد.بدینوسیله خاطره ها بار دیگر زنده شد.همه اعضا همکاری کردند و آلبوم کاملی تشکیل شد.
۴۳.در مسئولیت های اجرایی که می پذیرفتم.ابتدا بررسی می کردم که آیا امکان انجام وظیفه وجود دارم و شرایط آن سمت را دارم.سپس قبول می کردم.ریاست دانشگاه کاشان را برای من صادر کرده بودند.وزیر وقت
مرا خواست که حکم را تحویل دهد.به او گفتم ترجیح می دهم یکی از اساتید آن دانشگاه این مسئولیت را قبول کند و قبول نکردم.لذا فرد دیگری را پیشنهاد نمودم که از اساتید آنجا بود.
۴۴. پایین یا بالا بودن مسئولیت برایم مهم نبود.اگر باری به زمین بود، سعی می کردم بردارم.یک روز مدیر گروه ریاضی،یک روز معاون دانشگاه اصفهان و یا دانشگاه شهرکرد و روزی دیگر مسئول مرکز پیام نور اصفهان بود م .در هر مسئولیت اجرایی یک تحول و اثری ماندگار از خود بجا گذاشتم.

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی