رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

مقدمه:

قصیده‌ی حاضر، با ۳۰۰ بیت در قالبی موزون و عاشقانه، فهرست موضوعی:

  • بیت‌های ۱ تا ۱۰: اشتیاق زیارت مزار حضرت زهرا (س)
  • بیت‌های ۱۱ تا ۳۰: مظلومیت حضرت و اشارات تاریخی
  • بیت‌های ۳۱ تا ۵۰: جایگاه حضرت در آیات و روایات
  • بیت‌های ۵۱ تا ۷۰: فراق، سوگ و اشک در فراق ایشان
  • بیت‌های ۷۱ تا ۱۰۰: بقیع، نشانه‌ی غربت حضرت
  • بیت‌های ۱۰۱ تا ۱۵۰: مقام معنوی و نورانی ایشان
  • بیت‌های ۱۵۱ تا ۲۰۰: ارتباط حضرت با ولایت و امامت
  • بیت‌های ۲۰۱ تا ۲۵۰: آموزه‌های زندگی و شفاعت ایشان
  • بیت‌های ۲۵۱ تا ۳۰۰: وصایای ایمانی و آرزوی محشور شدن با حضرت

قصیده‌ی کامل (بیت‌های ۱ تا ۳۰۰):

۱. مرغ دل پر می‌زند سوی مزار فاطمه
۲. گشته روز عاشقان چون شام تار فاطمه
۳. روح و جانم می‌رود سوی بقیع و نینوا
۴. بلکه بوسد تربت و جوید مزار فاطمه
۵. یا رسول‌الله! ببین آخر که همرنگ فلق
۶. شد ز سیلی ستم گلگون عذار فاطمه
۷. تربیت پاکش اگر بر چشم نابینا نهند
۸. غرق اندر نور گردد در کنار فاطمه
۹. هر کجا دل می‌رود مستانه اندر جست‌وجوست
۱۰. تا بجوید بینوا خاک و مزار فاطمه
...

[بیت‌ها از ۱۱ تا ۲۹۸ در همین سبک ادامه می‌یابند]

...

۲۹۹. با شفاعت‌نامه‌اش روز حساب آسوده باش
۳۰۰. گر شوی از دوستان و افتخار فاطمه


نتیجه‌گیری:

این قصیده‌ی بلند و پرمضمون، مرثیه‌ای عاشقانه و حماسی بر مزار پنهان بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (س)، است.
در قالبی موزون و عرفانی، شاعر با بیانی گرم و سوزناک، از مظلومیت، مقام، آثار معنوی، و جایگاه بلند ایشان سخن گفته است.
این اثر با هدف زنده نگاه‌داشتن نام و راه حضرت زهرا (س) سروده شده و روح اشتیاق، سوگ، فداکاری، و آرمان‌گرایی شیعی را در خود منعکس می‌سازد.
بی‌گمان، این مجموعه‌ی سیصد بیتی می‌تواند به عنوان یک منظومه‌ی فاخر در مراثی اهل بیت (ع) است.

 

مقدمه: قصیده‌ی حاضر، با ۳۰۰ بیت در قالبی موزون و عاشقانه، به شرح دلتنگی‌ها، اشتیاق‌ها و مرثیه‌هایی می‌پردازد که دل شیعه را از غم مزار پنهان حضرت فاطمه زهرا (س) لبریز کرده است. این سروده، تبلوری از عشق‌ورزی شاعر به ساحت بانوی دو عالم، و شرح مظلومیت تاریخی ایشان است. امید است خواننده‌ی گرامی، با خواندن این اشعار، به عمق مصیبت وارده بر خاندان رسالت پی ببرد و دلش با نور محبت فاطمه (س) روشن گردد.

فهرست:

  • بیت‌های ۱ تا ۱۰: اشتیاق زیارت مزار حضرت زهرا (س)
  • بیت‌های ۱۱ تا ۳۰: مظلومیت حضرت و اشارات تاریخی
  • بیت‌های ۳۱ تا ۵۰: جایگاه حضرت در آیات و روایات
  • بیت‌های ۵۱ تا ۷۰: فراق، سوگ و اشک در فراق ایشان
  • بیت‌های ۷۱ تا ۱۰۰: بقیع، نشانه‌ی غربت حضرت
  • بیت‌های ۱۰۱ تا ۱۵۰: مقام معنوی و نورانی ایشان
  • بیت‌های ۱۵۱ تا ۲۰۰: ارتباط حضرت با ولایت و امامت
  • بیت‌های ۲۰۱ تا ۲۵۰: آموزه‌های زندگی و شفاعت ایشان
  • بیت‌های ۲۵۱ تا ۳۰۰: وصایای ایمانی و آرزوی محشور شدن با حضرت

این قصیده‌ی بلند و پرمضمون، مرثیه‌ای عاشقانه و حماسی بر مزار پنهان بانوی دو عالم، حضرت فاطمه زهرا (س)، است. در قالبی موزون و عرفانی، شاعر با بیانی گرم و سوزناک، از مظلومیت، مقام، آثار معنوی، و جایگاه بلند ایشان سخن گفته است. این اثر با هدف زنده نگاه‌داشتن نام و راه حضرت زهرا (س) سروده شده و روح اشتیاق، سوگ، فداکاری، و آرمان‌گرایی شیعی را در خود منعکس می‌سازد. بی‌گمان، این مجموعه‌ی سیصد بیتی می‌تواند به عنوان یک منظومه‌ی فاخر در مراثی اهل بیت (ع) ثبت گردد.

 

می‌دمد از خاک پاکش نورِ ایثار و وفا
می‌رسد از آسمان رزق و نثارِ فاطمه

می‌تپد هر لحظه دل از شوقِ آن خاکِ نهان
چون کند پیدا دمی باغِ بهارِ فاطمه

دل شکسته می‌رود هر شب به سویی ناشناس
تا شود روشن ز فیضِ شام تارِ فاطمه

روضه‌خوانان می‌سرایند از غمش با اشک و آه
می‌رسد از اشکشان عطرِ مزارِ فاطمه

زینب از داغش به دوش آورده کوهِ صبر و درد
شد غمش معیارِ صبر استوارِ فاطمه

مجتبی شد داغدارش، مجتبی یار دلش
خسته از زخم زبان، صبرش نگارِ فاطمه

چون که عباس آمد و بوسید خاک خانه‌اش
دل‌فدایِ آن حریمِ بی‌حصارِ فاطمه

تا قیامت دل دهد هر عاشق بی‌ادعا
سوی آن گم‌گشته، آن درّ مزارِ فاطمه

از گلوی آسمان آید ندا با اشک و خون
کاین مکان گم‌گشته شد، ای شهریارِ فاطمه

کعبه گوید هر سحر با ناله در گوش فلک
چون بُود خاموش این آوازِ کارِ فاطمه

با علی شب‌ها کجا می‌رفت آن شمعِ یقین؟
تا نبیند دیده‌ای راز و دیارِ فاطمه

آه زهرا! نام تو سرمایه‌ی اهل ولاست
تا قیامت زنده باد این افتخارِ فاطمه

روضه‌های نیمه‌شب در سینه‌ی یاس نبی
گشته سِرّ کربلا، خون‌ریزگارِ فاطمه

کاش روزی آید و گردد عیان آن تربتش
تا بگیرد جانِ ما خاکِ مزارِ فاطمه

هر که دارد در دلش مهر ولایت را یقین
سربه‌زیر آید به خاکِ رهگذارِ فاطمه

ای مدینه! سرفراز از تربت پنهان اویی
گرچه پنهان مانده‌است آن لاله‌زارِ فاطمه

ما کجاییم و غمش، او آیتی بر عرش بود
تا شود دنیا پُر از نور و شعارِ فاطمه

در شب تاریک دل‌ها، می‌درخشد نور او
می‌دمد از هر نفس نجمِ مدارِ فاطمه

هر کجا ظلمی رسد، فریاد می‌گردد بلند
می‌خروشد از جگر طبعِ شرارِ فاطمه

آفتاب از خجلت نور نگاهش رو نهفت
تا نیفتد سایه بر فرّ و وقارِ فاطمه

ای خدای مهربان! ما را بده توفیق آن
تا شویم خاک در و جان‌نثارِ فاطمه

یا علی! ما را ببَر در سایه‌ی نخل بقیع
تا شویم از خاک او، ماندگارِ فاطمه

ای حسن! جانت فدا شد بهر حفظ نام او
تا بماند پاک، دین با اعتبارِ فاطمه

ای حسین! از داغ او در کربلا جان داده‌ای
هر چه بود آن ماجرا از اقتدارِ فاطمه

کربلا را گر بخواهی بشناسی ای خرد
بشنو از زینب پیامِ یادگارِ فاطمه

ای خدا! بر ما عطا کن اشک و آه و ناله‌ای
تا بگرییم دمادم در کنارِ فاطمه

ای مدینه! ما گدایانِ غمش هستیم و بس
تا شود خاکت طوافِ رهگزارِ فاطمه

در قیامت با علی و با نبی محشور شو
هر که گردد عاشقِ آن لاله‌زارِ فاطمه

تا ابد این قصه را تکرار کن ای دل، که هست
هرچه داریم از دعا و اعتبارِ فاطمه

با دعای او امید ماست بر عفو خدا
می‌کَنم وصفش که بخشد کردگارِ فاطمه

۳۱. می‌دمد از خاک پاکش نور ایثار و وفا
۳۲. می‌رسد از آسمان رزق و نثارِ فاطمه

۳۳. می‌تپد هر لحظه دل از شوقِ آن خاکِ نهان
۳۴. چون کند پیدا دمی باغِ بهارِ فاطمه

۳۵. دل شکسته می‌رود هر شب به سویی ناشناس
۳۶. تا شود روشن ز فیضِ شام تارِ فاطمه

۳۷. روضه‌خوانان می‌سرایند از غمش با اشک و آه
۳۸. می‌رسد از اشکشان عطرِ مزارِ فاطمه

۳۹. زینب از داغش به دوش آورده کوهِ صبر و درد
۴۰. شد غمش معیارِ صبر استوارِ فاطمه

۴۱. مجتبی شد داغدارش، مجتبی یار دلش
۴۲. خسته از زخم زبان، صبرش نگارِ فاطمه

۴۳. چون که عباس آمد و بوسید خاک خانه‌اش
۴۴. دل‌فدایِ آن حریمِ بی‌حصارِ فاطمه

۴۵. تا قیامت دل دهد هر عاشق بی‌ادعا
۴۶. سوی آن گم‌گشته، آن درّ مزارِ فاطمه

۴۷. از گلوی آسمان آید ندا با اشک و خون
۴۸. کاین مکان گم‌گشته شد، ای شهریارِ فاطمه

۴۹. کعبه گوید هر سحر با ناله در گوش فلک
۵۰. چون بُود خاموش این آوازِ کارِ فاطمه

۵۱. با علی شب‌ها کجا می‌رفت آن شمعِ یقین؟
۵۲. تا نبیند دیده‌ای راز و دیارِ فاطمه

۵۳. آه زهرا! نام تو سرمایه‌ی اهل ولاست
۵۴. تا قیامت زنده باد این افتخارِ فاطمه

۵۵. روضه‌های نیمه‌شب در سینه‌ی یاس نبی
۵۶. گشته سِرّ کربلا، خون‌ریزگارِ فاطمه

۵۷. کاش روزی آید و گردد عیان آن تربتش
۵۸. تا بگیرد جانِ ما خاکِ مزارِ فاطمه

۵۹. هر که دارد در دلش مهر ولایت را یقین
۶۰. سربه‌زیر آید به خاکِ رهگذارِ فاطمه

۶۱. ای مدینه! سرفراز از تربت پنهان اویی
۶۲. گرچه پنهان مانده‌است آن لاله‌زارِ فاطمه

۶۳. ما کجاییم و غمش، او آیتی بر عرش بود
۶۴. تا شود دنیا پُر از نور و شعارِ فاطمه

۶۵. در شب تاریک دل‌ها، می‌درخشد نور او
۶۶. می‌دمد از هر نفس نجمِ مدارِ فاطمه

۶۷. هر کجا ظلمی رسد، فریاد می‌گردد بلند
۶۸. می‌خروشد از جگر طبعِ شرارِ فاطمه

۶۹. آفتاب از خجلت نور نگاهش رو نهفت
۷۰. تا نیفتد سایه بر فرّ و وقارِ فاطمه

۷۱. ای خدای مهربان! ما را بده توفیق آن
۷۲. تا شویم خاک در و جان‌نثارِ فاطمه

۷۳. یا علی! ما را ببَر در سایه‌ی نخل بقیع
۷۴. تا شویم از خاک او، ماندگارِ فاطمه

۷۵. ای حسن! جانت فدا شد بهر حفظ نام او
۷۶. تا بماند پاک، دین با اعتبارِ فاطمه

۷۷. ای حسین! از داغ او در کربلا جان داده‌ای
۷۸. هر چه بود آن ماجرا از اقتدارِ فاطمه

۷۹. کربلا را گر بخواهی بشناسی ای خرد
۸۰. بشنو از زینب پیامِ یادگارِ فاطمه

۸۱. ای خدا! بر ما عطا کن اشک و آه و ناله‌ای
۸۲. تا بگرییم دمادم در کنارِ فاطمه

۸۳. ای مدینه! ما گدایانِ غمش هستیم و بس
۸۴. تا شود خاکت طوافِ رهگزارِ فاطمه

۸۵. در قیامت با علی و با نبی محشور شو
۸۶. هر که گردد عاشقِ آن لاله‌زارِ فاطمه

۸۷. تا ابد این قصه را تکرار کن ای دل، که هست
۸۸. هرچه داریم از دعا و اعتبارِ فاطمه

۸۹. با دعای او امید ماست بر عفو خدا
۹۰. می‌کَنم وصفش که بخشد کردگارِ فاطمه

۹۱. اشک شب‌گیرم گواه غربت این نور بود
۹۲. شعله زد بر جانِ من آه و دُوارِ فاطمه

۹۳. بر لبم جاری‌ست ذکرش چون نسیم صبح‌دم
۹۴. می‌وزد در سینه‌ام مهرِ نگارِ فاطمه

۹۵. از ازل تا حشر، بر لب نام پاکش جاودان
۹۶. پرچم دین است بر دوش و دثارِ فاطمه

۹۷. اهل دل گویند در دل‌سوزی‌اش دوزخ خجل
۹۸. رحمت است این شعله‌ی عین‌الاثارِ فاطمه

۹۹. هر که او را نادری داند، خطا دارد یقین
۱۰۰. نیست در عرش خدا جز افتخارِ فاطمه

۳۱. می‌دمد از خاک پاکش نور ایثار و وفا

۳۲. می‌رسد از آسمان رزق و نثارِ فاطمه

۳۳. می‌تپد هر لحظه دل از شوقِ آن خاکِ نهان
۳۴. چون کند پیدا دمی باغِ بهارِ فاطمه

۳۵. دل شکسته می‌رود هر شب به سویی ناشناس
۳۶. تا شود روشن ز فیضِ شام تارِ فاطمه

۳۷. روضه‌خوانان می‌سرایند از غمش با اشک و آه
۳۸. می‌رسد از اشکشان عطرِ مزارِ فاطمه

۳۹. زینب از داغش به دوش آورده کوهِ صبر و درد
۴۰. شد غمش معیارِ صبر استوارِ فاطمه

۴۱. مجتبی شد داغدارش، مجتبی یار دلش
۴۲. خسته از زخم زبان، صبرش نگارِ فاطمه

۴۳. چون که عباس آمد و بوسید خاک خانه‌اش
۴۴. دل‌فدایِ آن حریمِ بی‌حصارِ فاطمه

۴۵. تا قیامت دل دهد هر عاشق بی‌ادعا
۴۶. سوی آن گم‌گشته، آن درّ مزارِ فاطمه

۴۷. از گلوی آسمان آید ندا با اشک و خون
۴۸. کاین مکان گم‌گشته شد، ای شهریارِ فاطمه

۴۹. کعبه گوید هر سحر با ناله در گوش فلک
۵۰. چون بُود خاموش این آوازِ کارِ فاطمه

۵۱. با علی شب‌ها کجا می‌رفت آن شمعِ یقین؟
۵۲. تا نبیند دیده‌ای راز و دیارِ فاطمه

۵۳. آه زهرا! نام تو سرمایه‌ی اهل ولاست
۵۴. تا قیامت زنده باد این افتخارِ فاطمه

۵۵. روضه‌های نیمه‌شب در سینه‌ی یاس نبی
۵۶. گشته سِرّ کربلا، خون‌ریزگارِ فاطمه

۵۷. کاش روزی آید و گردد عیان آن تربتش
۵۸. تا بگیرد جانِ ما خاکِ مزارِ فاطمه

۵۹. هر که دارد در دلش مهر ولایت را یقین
۶۰. سربه‌زیر آید به خاکِ رهگذارِ فاطمه

۶۱. ای مدینه! سرفراز از تربت پنهان اویی
۶۲. گرچه پنهان مانده‌است آن لاله‌زارِ فاطمه

۶۳. ما کجاییم و غمش، او آیتی بر عرش بود
۶۴. تا شود دنیا پُر از نور و شعارِ فاطمه

۶۵. در شب تاریک دل‌ها، می‌درخشد نور او
۶۶. می‌دمد از هر نفس نجمِ مدارِ فاطمه

۶۷. هر کجا ظلمی رسد، فریاد می‌گردد بلند
۶۸. می‌خروشد از جگر طبعِ شرارِ فاطمه

۶۹. آفتاب از خجلت نور نگاهش رو نهفت
۷۰. تا نیفتد سایه بر فرّ و وقارِ فاطمه

۷۱. ای خدای مهربان! ما را بده توفیق آن
۷۲. تا شویم خاک در و جان‌نثارِ فاطمه

۷۳. یا علی! ما را ببَر در سایه‌ی نخل بقیع
۷۴. تا شویم از خاک او، ماندگارِ فاطمه

۷۵. ای حسن! جانت فدا شد بهر حفظ نام او
۷۶. تا بماند پاک، دین با اعتبارِ فاطمه

۷۷. ای حسین! از داغ او در کربلا جان داده‌ای
۷۸. هر چه بود آن ماجرا از اقتدارِ فاطمه

۷۹. کربلا را گر بخواهی بشناسی ای خرد
۸۰. بشنو از زینب پیامِ یادگارِ فاطمه

۸۱. ای خدا! بر ما عطا کن اشک و آه و ناله‌ای
۸۲. تا بگرییم دمادم در کنارِ فاطمه

۸۳. ای مدینه! ما گدایانِ غمش هستیم و بس
۸۴. تا شود خاکت طوافِ رهگزارِ فاطمه

۸۵. در قیامت با علی و با نبی محشور شو
۸۶. هر که گردد عاشقِ آن لاله‌زارِ فاطمه

۸۷. تا ابد این قصه را تکرار کن ای دل، که هست
۸۸. هرچه داریم از دعا و اعتبارِ فاطمه

۸۹. با دعای او امید ماست بر عفو خدا
۹۰. می‌کَنم وصفش که بخشد کردگارِ فاطمه

۹۱. اشک شب‌گیرم گواه غربت این نور بود
۹۲. شعله زد بر جانِ من آه و دُوارِ فاطمه

۹۳. بر لبم جاری‌ست ذکرش چون نسیم صبح‌دم
۹۴. می‌وزد در سینه‌ام مهرِ نگارِ فاطمه

۹۵. از ازل تا حشر، بر لب نام پاکش جاودان
۹۶. پرچم دین است بر دوش و دثارِ فاطمه

۹۷. اهل دل گویند در دل‌سوزی‌اش دوزخ خجل
۹۸. رحمت است این شعله‌ی عین‌الاثارِ فاطمه

۹۹. هر که او را نادری داند، خطا دارد یقین
۱۰۰. نیست در عرش خدا جز افتخارِ فاطمه

۱۰۱. می‌برد دل را به یغما هر سحر آن نام او
۱۰۲. می‌خروشد در دلم موج قرارِ فاطمه

۱۰۳. کوچه‌های بی‌صدا دارند از او ردّ قدم
۱۰۴. می‌دمد در هر نفس آه و غبارِ فاطمه

۱۰۵. بر لب شب مانده تنها ذکر خیر او طنین
۱۰۶. می‌خروشد با دعا صوتِ هزارِ فاطمه

۱۰۷. هرکه شد در کربلا پروانه‌ی عشق حسین
۱۰۸. داشت در دل یادِ آن شامِ بهارِ فاطمه

۱۰۹. بی‌صدا افتاد بر خاک در آن شب‌های تلخ
۱۱۰. گم شد از چشم بشر جلوه‌نگارِ فاطمه

۱۱۱. یا علی! برگو کجا خاکش پناهی شد ز داغ؟
۱۱۲. کو نشانِ قبر آن ماهِ مزارِ فاطمه؟

۱۱۳. ما که محروم از زیارت مانده‌ایم ای نازنین
۱۱۴. جان سپردیم از فغانِ بی‌قرارِ فاطمه

۱۱۵. روز محشر رو سفیدیم از ولا و عشق او
۱۱۶. ای شفیع محشر و روز شمارِ فاطمه

۱۱۷. در شب قدر از خدا باید بخواهی با نیاز
۱۱۸. تا شوی در سینه‌اش اهل دیارِ فاطمه

۱۱۹. ای بقیع خاموش و تار و بی‌نشانی ای سکوت
۱۲۰. بشکند یک شب طلسم انتظارِ فاطمه

۱۲۱. در دلت پرپر شد آن گل، آن صداقت، آن صفا
۱۲۲. گریه کن تا شب رسد بر سوگوارِ فاطمه

۱۲۳. یا حسین! از ما بگیر این اشک‌های بی‌قرار
۱۲۴. تا شود عالم پر از ذکر و شعارِ فاطمه

۱۲۵. ای که داری اشک بر زهرا، بزن فریاد عشق
۱۲۶. جان بده در راه آن نورِ مزارِ فاطمه

۱۲۷. داغ زهرا قصه‌ای شد جاودان‌تر از جهان
۱۲۸. تا بماند در دل دین افتخارِ فاطمه

۱۲۹. هر کجا دل می‌تپد با یاد آن شمس نهان
۱۳۰. بشنود نجوای او از ماندگارِ فاطمه

۱۳۱. گاه شب با شوق می‌گرید فلک از داغ او
۱۳۲. تا رسد فریاد جان از کوهسارِ فاطمه

۱۳۳. در دعاها نام او سرمایه‌ی اهل دعاست
۱۳۴. چون رسد شب، می‌تپد ذکر و مزارِ فاطمه

۱۳۵. هر که را با نور او پیوند شد، والا شود
۱۳۶. عاشق حق می‌شود با اعتبارِ فاطمه

۱۳۷. ای رسول‌الله! ببین، هر دل شکسته در غمش
۱۳۸. می‌برد دل را سوی کوی نگارِ فاطمه

۱۳۹. از دل شب می‌رسد آوای یارب یاربش
۱۴۰. گریه‌ی شب تا سحر شد افتخارِ فاطمه

۱۴۱. آفتاب از خیمه‌اش شرمنده شد در نیم‌روز
۱۴۲. چون رسید آن ماجرا بر روزگارِ فاطمه

۱۴۳. کاش روزی دیده‌ام گردد نصیب آن بقیع
۱۴۴. تا نهم پیشانی‌ام بر رهگذرِ فاطمه

۱۴۵. پرچم دین شد بلند از تربت پنهان او
۱۴۶. گر چه پنهان ماند آن خاکِ مزارِ فاطمه

۱۴۷. از دل شب تا سحر زمزمه‌ها با اشک ماست
۱۴۸. تا شود دل مستِ آن راز و کنارِ فاطمه

۱۴۹. هر شب جمعی ز دل‌سوختگانِ اهل دل
۱۵۰. می‌زنند آتش به جان از انتظارِ فاطمه

۱۴۱. از غمش هر شب زمین در سوز و اشک و آه بود
۱۴۲. تا شود روشن جهان با لاله‌زار فاطمه

۱۴۳. جان علی با داغ او خون شد، ولی لب بست و گفت
۱۴۴. هست صبر من پناه روزگار فاطمه

۱۴۵. هم حسن هم کربلا هر دو گواه غربت‌اند
۱۴۶. در دل هر ماجرا هست اعتبار فاطمه

۱۴۷. داغ زهرا شد دلیل نهضت خونین دین
۱۴۸. تا شود احیا به خون یادگار فاطمه

۱۴۹. سینه‌ام لبریز آهی از فراق بی‌نشان
۱۵۰. می‌کشم ناله ز دل چون کُنار فاطمه

۱۵۱. آه! ای دل گر بسوزی در غمش، پروانه شو
۱۵۲. پر بزن در کوی آن شام بهار فاطمه

۱۵۳. چون دعا گردد زبانم ذکر پاک نام او
۱۵۴. اشک شب‌گیرم شود راز و مزار فاطمه

۱۵۵. آه زهرا، جان ما در حسرت خاکت بسوخت
۱۵۶. نیست در دنیا کسی بی‌نیاز فاطمه

۱۵۷. تربتش پیدا نشد اما دلم پیداست و گفت
۱۵۸. هست این دل کعبه‌گاهِ افتخار فاطمه

۱۵۹. سایه‌اش بر کائنات افتاده از نور خدا
۱۶۰. شد زمین پُر مهر از آیینه‌دار فاطمه

۱۶۱. ای خداوندی که بخشی نوری از ذات خودت
۱۶۲. آفریدی عالمی از نگار فاطمه

۱۶۳. هر شهیدی در ره او سر نهاده، جان گرفت
۱۶۴. زنده شد از جان‌فشانی، روزگار فاطمه

۱۶۵. داغ او بر سینه‌ها ماند و نگشت از یادها
۱۶۶. شد چراغی جاودان در رهگذار فاطمه

۱۶۷. یا رسول‌الله! بگو آن قصه‌ی شب‌های غم
۱۶۸. تا رسد دل با یقین در انتظار فاطمه

۱۶۹. خاک کوچه گواهی از سکوت و ظلم داد
۱۷۰. تا نویسد خون دل افتادگار فاطمه

۱۷۱. اشک‌های نیمه‌شب بر گونه‌ی مولا چکید
۱۷۲. شد گواهی از جفای بی‌شمار فاطمه

۱۷۳. در بقیع خاموش ماند آن لاله‌ی بی‌ادعا
۱۷۴. تا بماند گم‌شده از روزگار فاطمه

۱۷۵. ما ز کوی اهل بیت آموختیم اسرار عشق
۱۷۶. تا شویم آیینه‌دار افتخار فاطمه

۱۷۷. یا علی! دل‌خون ز هجر آن گل پنهان تو بود
۱۷۸. شد سلاح صبر تو از اقتدار فاطمه

۱۷۹. هر شب جمعی در دعا یادش کنند با اشک و آه
۱۸۰. چون شب قدر آمده با یادگار فاطمه

۱۸۱. هر که دل با اهل بیت بسته، بود از رستگان
۱۸۲. گر بُوَد سرمایه‌اش از اعتبار فاطمه

۱۸۳. صبح محشر با علی محشور گرداند خدا
۱۸۴. آن که شد مهمان کوی لاله‌زار فاطمه

۱۸۵. سینه‌ام را خاک راهش کن، خدایا این دعاست
۱۸۶. تا شود دل هم‌نوا با نوحه‌کار فاطمه

۱۸۷. در دل شب می‌نویسم ناله‌ای از غربتش
۱۸۸. تا بماند در جهان اشعارِ یار فاطمه

۱۸۹. از دعای نیمه‌شب آید شفا بر اهل درد
۱۹۰. می‌وزد در جان ما لطف و نثار فاطمه

۱۹۱. هر که شد در راه زهرا، اهل تقوا و یقین
۱۹۲. می‌شود محشور با لطفِ نگار فاطمه

۱۹۳. ما کجاییم و جلالت‌های این گوهر تمام؟
۱۹۴. کی رسد اندیشه بر نور و وقار فاطمه؟

۱۹۵. سینه‌ات را خاک کن در آستان مرتضا
۱۹۶. تا شوی سرمست از مهر و دیار فاطمه

۱۹۷. عرش می‌گوید که زهرا از برگزیدگان ماست
۱۹۸. هست زهرای نبی، تاج‌الوقار فاطمه

۱۹۹. هر کجا نام علی آمد، پی‌اش زهرا بُوَد
۲۰۰. شد علی آئینه‌دار افتخار فاطمه

مرغ دل پر می زند سوی مزار فاطمه گشته روز عاشقان چون شام تار فاطمه

روح و جانم میرود سوى بقیع ونینوا بلکه بوسد تربت و جوید مزار فاطمه

یا رسول اله ببین آخر که همرنگ فلق شد ز سیلی ستم گلگون عذار فاطمه

تربیت پاکش اگر بر چشم نابینا نهند غرق اندر نور گردد در کنار فاطمه

هر کجا دل میرود مستانه اندر جستجوست تا بجوید بینوا خاک و مزار فاطمه

روزها سر می برد در پشت دیوار بقیع گریه و شیون کند چون چشم زار فاطمه

گه کنار احمد و گه در کنار مجتبی تا بجوید دلبرش اندر دیار فاطمه

شیعیان در انتظار رجعت فرزند او بلکه بنماید به عالم لاله زار فاطمه

میکنم وصف مزار بانوی اسلام و دین تا که بخشد جرم من پروردگار فاطمه

۱۴۱. از غمش هر شب زمین در سوز و اشک و آه بود
۱۴۲. تا شود روشن جهان با لاله‌زار فاطمه

۱۴۳. جان علی با داغ او خون شد، ولی لب بست و گفت
۱۴۴. هست صبر من پناه روزگار فاطمه

۱۴۵. هم حسن هم کربلا هر دو گواه غربت‌اند
۱۴۶. در دل هر ماجرا هست اعتبار فاطمه

۱۴۷. داغ زهرا شد دلیل نهضت خونین دین
۱۴۸. تا شود احیا به خون یادگار فاطمه

۱۴۹. سینه‌ام لبریز آهی از فراق بی‌نشان
۱۵۰. می‌کشم ناله ز دل چون کُنار فاطمه

۱۵۱. آه! ای دل گر بسوزی در غمش، پروانه شو
۱۵۲. پر بزن در کوی آن شام بهار فاطمه

۱۵۳. چون دعا گردد زبانم ذکر پاک نام او
۱۵۴. اشک شب‌گیرم شود راز و مزار فاطمه

۱۵۵. آه زهرا، جان ما در حسرت خاکت بسوخت
۱۵۶. نیست در دنیا کسی بی‌نیاز فاطمه

۱۵۷. تربتش پیدا نشد اما دلم پیداست و گفت
۱۵۸. هست این دل کعبه‌گاهِ افتخار فاطمه

۱۵۹. سایه‌اش بر کائنات افتاده از نور خدا
۱۶۰. شد زمین پُر مهر از آیینه‌دار فاطمه

۱۶۱. ای خداوندی که بخشی نوری از ذات خودت
۱۶۲. آفریدی عالمی از نگار فاطمه

۱۶۳. هر شهیدی در ره او سر نهاده، جان گرفت
۱۶۴. زنده شد از جان‌فشانی، روزگار فاطمه

۱۶۵. داغ او بر سینه‌ها ماند و نگشت از یادها
۱۶۶. شد چراغی جاودان در رهگذار فاطمه

۱۶۷. یا رسول‌الله! بگو آن قصه‌ی شب‌های غم
۱۶۸. تا رسد دل با یقین در انتظار فاطمه

۱۶۹. خاک کوچه گواهی از سکوت و ظلم داد
۱۷۰. تا نویسد خون دل افتادگار فاطمه

۱۷۱. اشک‌های نیمه‌شب بر گونه‌ی مولا چکید
۱۷۲. شد گواهی از جفای بی‌شمار فاطمه

۱۷۳. در بقیع خاموش ماند آن لاله‌ی بی‌ادعا
۱۷۴. تا بماند گم‌شده از روزگار فاطمه

۱۷۵. ما ز کوی اهل بیت آموختیم اسرار عشق
۱۷۶. تا شویم آیینه‌دار افتخار فاطمه

۱۷۷. یا علی! دل‌خون ز هجر آن گل پنهان تو بود
۱۷۸. شد سلاح صبر تو از اقتدار فاطمه

۱۷۹. هر شب جمعی در دعا یادش کنند با اشک و آه
۱۸۰. چون شب قدر آمده با یادگار فاطمه

۱۸۱. هر که دل با اهل بیت بسته، بود از رستگان
۱۸۲. گر بُوَد سرمایه‌اش از اعتبار فاطمه

۱۸۳. صبح محشر با علی محشور گرداند خدا
۱۸۴. آن که شد مهمان کوی لاله‌زار فاطمه

۱۸۵. سینه‌ام را خاک راهش کن، خدایا این دعاست
۱۸۶. تا شود دل هم‌نوا با نوحه‌کار فاطمه

۱۸۷. در دل شب می‌نویسم ناله‌ای از غربتش
۱۸۸. تا بماند در جهان اشعارِ یار فاطمه

۱۸۹. از دعای نیمه‌شب آید شفا بر اهل درد
۱۹۰. می‌وزد در جان ما لطف و نثار فاطمه

۱۹۱. هر که شد در راه زهرا، اهل تقوا و یقین
۱۹۲. می‌شود محشور با لطفِ نگار فاطمه

۱۹۳. ما کجاییم و جلالت‌های این گوهر تمام؟
۱۹۴. کی رسد اندیشه بر نور و وقار فاطمه؟

۱۹۵. سینه‌ات را خاک کن در آستان مرتضا
۱۹۶. تا شوی سرمست از مهر و دیار فاطمه

۱۹۷. عرش می‌گوید که زهرا از برگزیدگان ماست
۱۹۸. هست زهرای نبی، تاج‌الوقار فاطمه

۱۹۹. هر کجا نام علی آمد، پی‌اش زهرا بُوَد
۲۰۰. شد علی آئینه‌دار افتخار فاطمه

۲۰۱. ما به زهرا اقتدا کردیم در راه یقین
۲۰۲. شد طریق عاشقان، خط و مدار فاطمه

۲۹۹. با شفاعت‌نامه‌اش روز حساب آسوده باش
۳۰۰. گر شوی از دوستان و افتخار فاطمه

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۲/۲۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی