رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
قصیده مزار حضرت فاطمه(۱)

 

زائرم هر دم به دل سوی دیار فاطمه
می‌تپد در سینه‌ام شوق مزار فاطمه

 

 

گر دلی روشن شود از نور زهرا یک نفس
می‌زند لبخند حق بر اعتبارِ فاطمه

 

 

 

اشک غم بر دیده و دل غرق آه و زمزمه
لحظه‌لحظه می‌دمد در جان شرار فاطمه


 

در بقیع بی‌نشان، هر ذره می نالد ز غم
خاک این وادی بود، تاج وقار فاطمه

 

 

گنج معنا را نیابد دیده‌ی بی‌نور دل
بایدت چشمی که بیند آن مزار فاطمه

 

 

چون نتابد آفتابی در دل شب‌های غم
می‌درخشد اشک ما در شام تار فاطمه

 

 

سال‌ها در سینه‌ام شوق سرودن مانده بود
تا دهد الهام را پروردگار فاطمه

 

 

 

سر نهادم بر زمین تا بشنوم یک ناله ای

نغمه‌ای از بادها در کوهسار فاطمه

 

 

 

 

 

برگ و گل در سوگ زهرا، اشکِ شبنم می‌شوند
چون شنیدند از ستم‌ها، حال جان فاطمه

 

 

با دو چشم بسته، اما با دلی لبریز نور
در شب ظلمت درخشان، انتظار فاطمه

 

 

 

 

 

اشک ما گر چشمه‌ای گردد به دامان بقیع
می‌رسد این چشمه روزی تا کنار فاطمه

 

 

هر دلی کو عاشق آل عبا شد بی‌قرار
می‌تپد در سینه‌اش شوق دیار فاطمه

 

 

ای که دریایی ز عزم و شاهد ظلم عدو
عرش لرزید از خروش بی‌قرار فاطمه

 

 

 

خاک می‌نالد ز خاموشی جان‌سوز بَتول
نور می‌تابد هنوز از شام تار فاطمه

 

شرح سیلی شد چراغِ راه اهل معرفت
کز ستم پر شد جهان از اضطرارِ فاطمه

 

 


داغ زهرا را فقط دل‌های بینا دیده‌اند
چشم جان باید که بیند روزگار فاطمه

 

 

 

روضه‌خوانان، شعله‌ور در خلوت شب‌های تار
می‌زنند آتش به جان از سوز یار فاطمه

 

 

چون شنیدی راز آن وادی بی‌نام و نشان
سجده بر آن می کنی، از افتخار فاطمه

 

 

هر که خواهد بهره‌ای از رحمت بی‌انتها

چاره آن باشد که باشی در گذار فاطمه

 

 

در دل زهرا تجلّی یافت دین مصطفی
با دلی خونین علی شد غمگسار فاطمه

 

 

هر کسی در سینه دارد مهر آل مصطفی
جایگاهش قرب یزدان، در جوار فاطمه

 

 

 

در تلاطم‌های شب دل را روانه می‌کنم

تا بیابم پرتوی از اقتدار فاطمه

 

 

قصه‌ی نان جوین و بستری از یک حصیر
شد گواه روشن از سِرّ وقار فاطمه

 

 

عارفان در هر زمان گویند از اسرار حق
دین ما زنده‌ست از نور و شعار فاطمه

 

 

دختر طاها، پس از سیلی، نهان شد از نظر

قبر او مخفی ز دشمن در دیار فاطمه

 

 

در سکوتش ناله‌ی یک قوم پیدا می‌شود
بر لب بسته نمایان شد عیار فاطمه

 

 

 

گاه در آغوش طاها، گه  کنار مجتبی
می‌وزد بر جان ما باد بهار فاطمه

 

 

 

بر دل آزادگان داغش چراغ و رهنماست
هر نفس بر پا کند شور و شرار فاطمه

 

 

می‌چکد از هر غزل، عطری به عرش کبریا
تا شود گلزار دل‌ها لاله‌زارِ فاطمه

 

 

 

 

 

می سراید با دل خونین " رجالی" وصف تو

کاش باشم تا ابد در رهگذارِ فاطمه

 

سراینده
دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۲/۲۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی