رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
قصیده حضرت زینب (س)

در حال ویرایش

مقدمه

حضرت زینب سلام‌الله‌علیها، دخت گرامی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س)، شخصیتی برجسته در تاریخ اسلام است که در عرصه‌ی فقه، شجاعت، صداقت و زهد برجسته بوده و نقش بی‌بدیلی در قیام عاشورا و بعد از آن ایفا کرد. او در روزهای سخت و بحرانی کربلا، در شرایطی که همه‌چیز در خطر نابودی بود، با شجاعت و فصاحت کلام خود، پیام عاشورا را زنده نگه داشت. خطبه‌های آتشین و رفتار مقاوم او در برابر دشمنان، نشان‌دهنده‌ی استقامت و ایمان بی‌پایان اوست.

این اشعار که به صورت منظومه‌ای از قصیده سروده شده‌است ، تلاشی است برای تجلیل از شخصیت بلند حضرت زینب (س)، که همچنان در دل تاریخ اسلام می‌درخشد. با قلمی که همواره در پی بیان حقیقت و دینی بودن است، این اشعار، گوشه‌ای از عظمت این بانوی بزرگوار را ترسیم کرده‌اند.

زینب (س) تنها یک شخصیت مذهبی نبود بلکه نمایانگر قدرت ایمان و استقامت انسانی در برابر ظلم و فساد است. در تمام عمر پر برکتش، او همواره در خدمت دین و اهل بیت بود و پیام عاشورا را در دل نسل‌های پس از خود جاودانه کرد. این اشعار به‌عنوان تقدیر و تجلیل از شخصیت ایشان، تنها بخشی از عظمت ایشان را به تصویر می‌کشد.

فهرست

  1. دخت حیدر شیر غران، زینب است

    • مصرع اول و شرح شخصیت حضرت زینب (س)
  2. کوه صبر

    • تحلیل صفات صبر و شجاعت حضرت زینب (س) در مواجهه با مشکلات
  3. شام غریبان

    • بیان وقایع شب‌های تار و غم‌انگیز کوفه و شام
  4. آیت صبر مجسّم

    • شرح نحوه صبر و مقاومت در برابر سختی‌ها و مصیبت‌ها
  5. راوی و استاد قرآن

    • معرفی حضرت زینب (س) به عنوان حامل پیام‌های قرآن و نبی (ص)
  6. فصاحت کلام زینب (س)

    • نقش حضرت زینب (س) در پیوند اسلام با کلام و خطابه
  7. خودسازی و زهد حضرت زینب (س)

    • تجلی ویژگی‌های زهد و عبادت در رفتار حضرت زینب (س)
  8. شجاعت و استقامت

    • بررسی لحظات سخت عاشورا و قیام کربلا
  9. حضرت زینب (س) و مقام علمی

    • نقش حضرت زینب (س) در دانش و آموزش دینی
  10. فراتر از انسانیت: زینب (س)

    • تأمل در جنبه‌های روحانی و الهی حضرت زینب (س)

 

دختِ حیدر، شیرِ غُرّان، زینب است
همرهِ شاهِ شهیدان، زینب است

نورِ چشمِ مصطفی و مرتضی‌ست
اوستادِ دین و قرآن، زینب است

خارِ چشمِ ظالمان و اشقیاست
کوهِ صبر و گنجِ ایمان، زینب است

در شبانِ تارِ کوفه، همچو ماه
همرهِ شامِ غریبان، زینب است

راویِ خونِ خدا در کربلا
خطبه‌خوانِ عدلِ یزدان، زینب است

با نگاهی پر ز فریادِ خروش
لرزه‌افکن بر ستم‌دان، زینب است

در خرابه، نورِ امیدِ یتیم
مادرِ دل‌سوخته‌جان، زینب است

تا ابد در دلبران جاوید‌نام
مظهر الطافِ یزدان، زینب است

دختِ حیدر، شیرِ غُرّان، زینب است
همرهِ شاهِ شهیدان، زینب است

نورِ چشمِ مصطفی و مرتضی‌ست
اوستادِ دین و قرآن، زینب است

خارِ چشمِ ظالمان و اشقیاست
کوهِ صبر و گنجِ ایمان، زینب است

در شبانِ تارِ کوفه، همچو ماه
همرهِ شامِ غریبان، زینب است

راویِ خونِ خدا در کربلا
خطبه‌خوانِ عدلِ یزدان، زینب است

با نگاهی پر ز فریادِ خروش
لرزه‌افکن بر ستم‌دان، زینب است

در خرابه، نورِ امیدِ یتیم
مادرِ دل‌سوخته‌جان، زینب است

تا ابد در دلبران جاوید‌نام
مظهرِ الطافِ یزدان، زینب است

چون حسین افتاد در خون، بی‌کفن
صبرِ او، در حدِّ امکان، زینب است

با دلِ پرخون، ولی لب بسته‌داشت
صاحبِ اسرارِ پنهان، زینب است

در هجومِ نیزه‌ها و تازیان
جان‌پناهِ جان‌به‌لب‌مان، زینب است

در دلِ آتش، نه بیمی، نه گریز
در دلِ طوفانِ عصیان، زینب است

همچو کوهی در میانِ آتشی
در دلِ میدانِ فتّان، زینب است

تازیانه خورد، اما خم نشد
شاهدِ ظلمِ فراوان، زینب است

هر کجا نام حسین آمد به لب
سرفراز و محوِ احزان، زینب است

آفتابِ خطبه در قلبِ یزید
بر ستم غوغا و برهان، زینب است

در سکوتِ مرگ، فریادی بلند
زینتِ دین و مسلمان، زینب است

نهضتِ خون خدا را زنده کرد
وارثِ فرهنگِ قرآن، زینب است

آبروی فاطمه، عزّت‌فزا
گوهرِ پاکِ درخشان، زینب است

زینب است آن‌کس که در اوج بلا
آیه‌ی صبر و شکیبان، زینب است

سجده کرد آن شب به سجّادِ زار
همدل و هم‌رازِ گریان، زینب است

بر سرِ هر نیزه نامی از حسین
بر لبِ هر طفل عطشان، زینب است

محورِ شور و شعورِ کربلا
بر دلِ عشّاق سوزان، زینب است

نقش او تا عرش معنا می‌رسد
در میانِ اهلِ ایمان، زینب است

داغ‌ها دید و نلرزید از جفا
فاتحِ قلبِ شهیدان، زینب است

با حسین و با حسن هم‌پایه شد
اختری در جمعِ رُحمان، زینب است

حمله کرد آتش، ولی او پا نهاد
در دلِ آن دوزخِ نادان، زینب است

تا قیامت زنده و بیدار ما
با شعور از خطِ زینب، زینب است

دختِ حیدر، شیرِ غُرّان، زینب است
همرهِ شاهِ شهیدان، زینب است

نورِ چشمِ مصطفی و مرتضی‌ست
اوستادِ دین و قرآن، زینب است

خارِ چشمِ ظالمان و اشقیاست
کوهِ صبر و گنجِ ایمان، زینب است

در شبانِ تارِ کوفه، همچو ماه
همرهِ شامِ غریبان، زینب است

راویِ خونِ خدا در کربلا
خطبه‌خوانِ عدلِ یزدان، زینب است

با نگاهی پر ز فریادِ خروش
لرزه‌افکن بر ستم‌دان، زینب است

در خرابه، نورِ امیدِ یتیم
مادرِ دل‌سوخته‌جان، زینب است

تا ابد در دلبران جاوید‌نام
مظهرِ الطافِ یزدان، زینب است

چون حسین افتاد در خون، بی‌کفن
صبرِ او، در حدِّ امکان، زینب است

با دلِ پرخون، ولی لب بسته‌داشت
صاحبِ اسرارِ پنهان، زینب است

در هجومِ نیزه‌ها و تازیان
جان‌پناهِ جان‌به‌لب‌مان، زینب است

در دلِ آتش، نه بیمی، نه گریز
در دلِ طوفانِ عصیان، زینب است

همچو کوهی در میانِ آتشی
در دلِ میدانِ فتّان، زینب است

تازیانه خورد، اما خم نشد
شاهدِ ظلمِ فراوان، زینب است

هر کجا نام حسین آمد به لب
سرفراز و محوِ احزان، زینب است

آفتابِ خطبه در قلبِ یزید
بر ستم غوغا و برهان، زینب است

در سکوتِ مرگ، فریادی بلند
زینتِ دین و مسلمان، زینب است

نهضتِ خون خدا را زنده کرد
وارثِ فرهنگِ قرآن، زینب است

آبروی فاطمه، عزّت‌فزا
گوهرِ پاکِ درخشان، زینب است

زینب است آن‌کس که در اوج بلا
آیه‌ی صبر و شکیبان، زینب است

سجده کرد آن شب به سجّادِ زار
همدل و هم‌رازِ گریان، زینب است

بر سرِ هر نیزه نامی از حسین
بر لبِ هر طفل عطشان، زینب است

محورِ شور و شعورِ کربلا
بر دلِ عشّاق سوزان، زینب است

نقش او تا عرش معنا می‌رسد
در میانِ اهلِ ایمان، زینب است

داغ‌ها دید و نلرزید از جفا
فاتحِ قلبِ شهیدان، زینب است

با حسین و با حسن هم‌پایه شد
اختری در جمعِ رُحمان، زینب است

حمله کرد آتش، ولی او پا نهاد
در دلِ آن دوزخِ نادان، زینب است

تا قیامت زنده و بیدار ما
با شعور از خطِ زینب، زینب است

در نگاهِ ساجدِ شب‌زنده‌دار
شاهدِ اسرار پنهان، زینب است

در دلِ شب، مثل مادر روضه‌خوان
مرهمِ دل‌های سوزان، زینب است

صبر را معنا نمود از جان خویش
مظهرِ تفسیرِ سبحان، زینب است

داغِ یک گل نیست، گلزارش شکست
در میانِ دشتِ گریان، زینب است

با حسین از مکه تا صحرای خون
قافله‌سالارِ احسان، زینب است

مرد مردستان بود در اوج بلا
با وقار و صوتِ قرآن، زینب است

در اسارت گشت، اما سر بلند
فخرِ زن‌های مسلمان، زینب است

با علی و فاطمه هم‌راز بود
آگه از اسرار پنهان، زینب است

کوفه را در خطبه‌اش لرزانده بود
در بیان چون برقِ سوزان، زینب است

سربلند از کربلا بیرون رسید
افتخار نسل انسان، زینب است

تا ابد هر کس که باشد حق‌طلب
رهروِ راهِ شهیدان، زینب است

در خرابه آیه‌ای از نور بود
برتر از هر خطبه و خوان، زینب است

دشمنان از خطبه‌اش خاموش شد
خنجری بر حلقِ طغیان، زینب است

در غمِ جانکاه، غم را سر برید
وارثِ صبرِ فراوان، زینب است

در دلِ آتش، فروزان چون علی‌ست
زاده‌ی حیدر به ایمان، زینب است

بر لبش تسبیح و ذکرِ یار بود
در بلایا، محوِ سبحان، زینب است

در خرابه، نغمه‌خوانِ عشق شد
زینب است آن روحِ نالان، زینب است

گرچه جسمش خسته و بی‌تاب بود
در دلش کوهی ز طوفان، زینب است

در میان نیزه و شمشیر و سنگ
در پناهِ سایه‌بان، زینب است

زینت خلق دو عالم، زینب است
آیت صبر مجسّم، زینب است

حامل فریادِ خونین حسین
نقشِ حق بر روی پرچم، زینب است

در حریمِ بندگی تنها کسی‌ست
هم‌زبان با صوت زمزم، زینب است

تازیان گشتند از نامش خجل
در بلاغت همچو مریم، زینب است

بر سرِ نیزه اگر قرآن رواست
راویِ آن خطّ محکم، زینب است

در دل شب‌های تار خیمه‌ها
مونس طفلان مظلوم، زینب است

در دل هر ناله‌ی سجاد بود
همدل اشکِ محرّم، زینب است

گفت با دشمن به منطق، با دلیل
آیتِ ایمانِ محکم، زینب است

در میانِ ویرَنه با نامِ خدا
ناشرِ تفسیرِ مبرم، زینب است

پاسدارِ خون پاکِ اولیا
پیشتاز راهِ خاتم، زینب است

با نگاهش کعبه هم حیران شود
در صفاتش نور اعلم، زینب است

هم‌چو مادر، هم‌چو زهرا با وقار
وارثِ علمِ مکرّم، زینب است

در مصافِ فاجعه، شیر زنان
فاتحِ میدانِ ماتم، زینب است

شام را با خطبه‌اش ویران نمود
در دل شب نورِ پرچم، زینب است

گر چه دشمن بر تنش زخم آورد
در بیانش نَفْسِ آدم، زینب است

چون علی در خطبه‌ها شمشیر زد
بهر دین، تیغِ مجسّم، زینب است

داغ‌ها دید و سکوتش آتشی‌ست
حاصلِ علمِ مکرّم، زینب است

در دل کعبه اگر نوری بتافت
در نجف آن نور پیغم، زینب است

هم صبور است و هم آتش درون
شعله‌ای از بحرِ اعظم، زینب است

کوفه را در گریه آورد از کلام
لرزه در قلبِ جهنم، زینب است

در خرابه، با همه داغ و بلا
صاحبِ عزمِ مجدَّم، زینب است

چشمِ او در کربلا گریان نشد
گر چه دل پر از تبسّم، زینب است

با شجاعت، با بلاغت، با فصاحت
رهبری در جمع مظلم، زینب است

نهضت عاشور را تفسیر کرد
پایدار از لطفِ یارم، زینب است

در دل شب با نماز و اشک و آه
در رکوعی بی‌تکلّف، زینب است

نام او در خطبه‌هایش جاودان
در صفاتش صد تکلّم، زینب است

روضه‌خوان داغ‌های کربلاست
در خرابه دُرّ منظّم، زینب است

دست بسته، تن شکسته، سر بلند
برترین زینب‌مسلکم، زینب است

از حجابش دین احیا می‌شود
در حیا گنجی مجسّم، زینب است

کربلا را تا ابد معنا نمود
شرحِ کامل از مسلّم، زینب است

خاک را تا عرش معنا کرده است
واژه‌ای روشن‌تر از «هم»، زینب است

در دلش قرآن مجسّم لانه داشت
رازدارِ سوره و «هم»، زینب است

جز خدا دانی چه کس می‌داندش؟
در مقامش در تظلّم، زینب است

با سکوتی پر ز فریادِ حقیقت
پیکِ رسوایی ظالم، زینب است

در بیانش جلوه‌ی نور خدا
در سکوتش شرحِ خاتم، زینب است

بر فرازِ نیزه‌ها، اندیشه‌گر
پاسدار عهد و مَحرم، زینب است

رهبری در قلبِ خسته، بی‌قرار
در میانِ خون و ماتم، زینب است

گرچه شمشیر از یزیدی آمدش
در نگاهش نورِ مبهم، زینب است

با زبانِ خطبه، دنیا را شکست
در مقام خشم و رحمم، زینب است

خود نبیند جز رضای کردگار
صابرِ در هر تظلّم، زینب است

در دل هر خطبه‌اش تکبیر بود
همچو بانویی مکرّم، زینب است

دشمنان از اشک او ترسیده‌اند
در نماز شب، مجسّم، زینب است

پرتوی از نور زهرا بود و بس
آیتِ خورشید شب‌کم، زینب است

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۲/۲۲
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی