باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی صراط فنا
صراط فنا
رفتم ز جهان و بینشانم کردند
از نیست به نور، جاودانم کردند
چون غیر ز حق من گذشتم، دیدم
در وادی عشق، لا مکانم کردند
شرح و تفسیر شعر:
این رباعی در قالب یک سیر عرفانی بیانگر فنای فی الله و عبور از جهان مادی به حقیقت جاودانهی الهی است. شاعر از سفری معنوی سخن میگوید که در آن، از خود و تعلقات دنیوی گذشته و به مرتبهای رسیده که نه تنها از این جهان عبور کرده، بلکه در وادی عشق به جایگاه بیزمان و بیمکان دست یافته است.
بیت اول:
«رفتم ز جهان و بینشانم کردند
از نیست به نور، جاودانم کردند»
در این بیت، شاعر از فنا و خروج از عالم کثرت به عالم وحدت سخن میگوید. «رفتن از جهان» اشاره به دل کندن از عالم محسوسات و بینشان شدن اشاره به محوشدنِ نفس و هویت فردی دارد. این حالت در عرفان اسلامی، مقام فنا فی الله است؛ یعنی فرد چنان از خود میگذرد که دیگر اثری از خودی باقی نمیماند.
عبارت «از نیست به نور» اشاره به عبور از نیستی مجازی به هستی حقیقی دارد. نور در ادبیات عرفانی، نمادی از حقیقت مطلق و وجود الهی است و شاعر بیان میکند که پس از فنا، به بقای الهی یا همان بقا بالله رسیده است.
بیت دوم:
«چون غیر ز حق من گذشتم، دیدم
در وادی عشق، لا مکانم کردند»
عبارت «چون غیر ز حق من گذشتم» اشاره به مرحلهی تجرید و توحید دارد، جایی که عاشق از همهی ماسوای حق میگذرد و تنها وجود مطلق الهی را میبیند. این مرحله همان توحید افعالی، صفاتی و ذاتی در عرفان است.
«در وادی عشق، لا مکانم کردند» نشان از رسیدن به مرحلهای دارد که مکان و زمان در آن بیمعنا میشود. این وادی، مقام عشق محض است که در آن سالک به حضور بیحد و حصر الهی میرسد و از قیود مادی و حدود وجودی آزاد میگردد. لا مکان در اینجا اشاره به حقیقت لایتناهی خداوند دارد که از هر قیدی فراتر است.
پیام کلی شعر:
رباعی «صراط فنا» بیانگر مراحل نهایی سیر و سلوک عرفانی است. شاعر از فنا در وجود حق و رسیدن به بقای بالله سخن میگوید؛ سفری که در آن سالک از نفس و تعینات عبور کرده و به مقام لا مکان میرسد؛ جایی که هیچ حد و مرزی وجود ندارد و تنها حقیقت الهی حاکم است.
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۲۰