باسمه تعالی
نصیحت(۴)
راز مردم، بیجهت، افشا مکن
عیب مردم مشمر و رسوا مکن
گر نداری دست یاری، پا مکش
ورنه درمانی، نمک بر جا مکن
زندگی گر لحظهای شیرین شود
دل بر این دنیای بیپروا مکن
گر نداری معرفت در راه حق
پای خود بر غیر آن هرجا مکن
دور این دنیای فانی گشتهای
خواب آن را خانهی رویا مکن
گر گرفتی گنج دنیا را ز چرخ
دل به آن هرگز مبند و جا مکن
ثروت دنیا اگر در دست توست
دل بدان مشغول و بی پروا مکن
گر شود نا مهربانی سوی دوست
رشتهی الفت ز هم، دعوا مکن
هر که را دنیا کند غافل ز حق
مهر و تقوا بر دلش معنا مکن
هر چه را بینی فنا گردد بشر
غصههای بیسبب، افشا مکن
گر نمودی بر کسی کار نکو
اجر آن را با ریا افشا مکن
گر ندانی قدر لبخندی ز عشق
دل ز مردم بیسبب شیدا مکن
مهربانی گر به دل مأوا گرفت
این صفت را خرج هر بی جا مکن
گر بدی دیدی، به نیکی لب گشا
با بدان، خود را برابر جا مکن
هر که را آرامشی بخشیده حق
با دل آسودهاش، غوغا مکن
گر کسی بر جان تو زخمی زند
کینه را در سینه، بر فردا مکن
خوب دیدن خصلت پیغمبران
زشت را در دیگران پیدا مکن
گر به راهی سخت و دشوار آمدی
پای خود را سست در صحرا مکن
هر که را دیدی پر از اندوه و غم
طعنه بر جان و دلش هرجا مکن
زندگی پر پیچ و خم باشد ز رنج
صبر را از سینهی خود، وا مکن
گر که سختی بر دل و صورت زند
چهره را با اشک خود، شیدا مکن
هر که را صبر و تحمل پیشه کرد
حکمتی را بیسبب سودا مکن
گر خدا را در دلت مأوا دهی
دل به غیر از رحمتش شیدا مکن
دوستی گر بیریا و صادق است
راه آن را بسته بر دنیا مکن
گر نداری عهد خود را استوار
دل به هر بیگانهای شیدا مکن
هر که را دیدی ز یار خود به درد
قصهی دل را بر او افشا مکن
رنج دنیا را "رجالی" ره مبر
دیده را در حسرت فردا مکن
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۰۷