رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی

شرحی بر واژه عرفانی ذوق

ذوق

ذوق است شراری از وصال ازلی
چشمی که ببیندش به حال ازلی
هر ذره در این جهان نشانی دارد
از لذت و راز آن جمال ازلی

 

شرح کامل ابیات شعر «ذوق»

این شعر با بیانی عرفانی به مفهوم ذوق وصال الهی و تجربه‌ی درک حقیقت ازلی می‌پردازد. شاعر در چهار بیت، لذت شهودی، ارتباط ذاتی هر ذره با حقیقت الهی، و راز جمال ازلی را با زبانی هنری و مفاهیم عمیق توصیف می‌کند.


---

1. ذوق است شراری از وصال ازلی

ذوق در عرفان اسلامی به معنای تجربه‌ی مستقیم و شهودی حقیقت الهی است که گاه به صورت لحظه‌ای در قلب عارف ظاهر می‌شود.

«شراری از وصال ازلی» نشان‌دهنده‌ی لحظه‌ای کوتاه از درک و شهود حقیقت الهی است. وصال ازلی به ارتباط ازلی و ابدی انسان با خداوند اشاره دارد؛ ارتباطی که پیش از خلقت وجود داشته است. این مضمون یادآور حدیث معروف است: «کنت کنزاً مخفیاً فأحببت أن أعرف» (من گنجی پنهان بودم، خواستم که شناخته شوم).

شاعر می‌گوید که ذوق، تجلی کوچکی از آن حقیقت بی‌پایان و ارتباط انسان با ذات الهی است.

 

---

2. چشمی که ببیندش به حال ازلی

در این بیت، شاعر تأکید می‌کند که تنها «چشمی» که به حقیقت بینا شده است می‌تواند جمال و وصال ازلی را ببیند.

«حال ازلی» اشاره به حالتی دارد که انسان در آن، از محدودیت‌های زمانی و مکانی فراتر رفته و حقیقت ازلی را شهود می‌کند. این حال، در عرفان به معنای ورود به حالت بی‌زمانی و تجربه‌ی حضور مطلق الهی است.

در اینجا چشم به معنای چشم دل یا بصیرت عرفانی است؛ چرا که دیدن این حقیقت با چشم ظاهری ممکن نیست.

 

---

3. هر ذره در این جهان نشانی دارد

این بیت به مفهوم تجلّی الهی در عالم اشاره می‌کند. در عرفان اسلامی، هر ذره از عالم، آیه و نشانه‌ای از وجود خداوند است:
«سَنُرِیهِمْ آیاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» (سوره فصلت: 53)
یعنی: نشانه‌های خود را در آفاق و درون نفس‌هایشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن شود که او حقیقت است.

شاعر بیان می‌کند که هر ذره، حامل پیام و رازی از خداوند است و جلوه‌ای از کمال و جمال الهی را در خود دارد.

 

---

4. از لذت و راز آن جمال ازلی

در این بیت، شاعر بر جمال ازلی خداوند تأکید می‌کند که سرچشمه‌ی لذت و راز هستی است.

جمال ازلی به زیبایی مطلق خداوند اشاره دارد که در همه‌چیز و همه‌جا حضور دارد. این زیبایی ازلی، هم لذتی بی‌پایان برای عاشقان است و هم رازی ناشناخته که تنها اهل معرفت می‌توانند به گوشه‌ای از آن پی ببرند.

این بیت نشان می‌دهد که تمام زیبایی‌ها و لذت‌های دنیوی، تنها انعکاسی از آن جمال ازلی هستند.

 

---

مفاهیم اصلی شعر

1. ذوق و شهود الهی:
ذوق، تجربه‌ای عرفانی است که در آن انسان به صورت لحظه‌ای حقیقت الهی را درک می‌کند. این تجربه، نشان‌دهنده‌ی ارتباط درونی انسان با خداوند است.


2. جمال ازلی خداوند:
جمال ازلی، زیبایی بی‌پایان خداوند است که در سراسر هستی تجلی یافته است. همه‌ی زیبایی‌های دنیوی، نشانه‌ای از این جمال مطلق هستند.


3. نشانه‌های الهی در عالم:
هر ذره در جهان، حامل پیامی از وجود خداوند است. عرفا با چشم دل، این نشانه‌ها را می‌بینند و آن‌ها را درک می‌کنند.


4. بصیرت و حال عرفانی:
درک جمال ازلی و رازهای هستی، تنها برای کسانی ممکن است که از طریق تزکیه‌ی نفس و بصیرت عرفانی، به حالتی فراتر از زمان و مکان رسیده‌اند.

 


---

نتیجه‌گیری

این شعر، پیامی عمیق از عرفان اسلامی را در خود جای داده است. شاعر با زبانی ساده اما عمیق، به ما یادآوری می‌کند که ذوق وصال الهی و شهود حقیقت، در گرو رهایی از تعلقات دنیوی و دستیابی به بصیرت عرفانی است. جمال ازلی خداوند، در هر ذره از هستی نمایان است و تنها کسانی که چشم دل خود را باز کرده‌اند، می‌توانند لذت و راز این حقیقت بی‌پایان را درک کنند.

در عرفان، ذوق به معنای تجربه مستقیم و شهودی از حقیقت یا واقعیتی والاتر است که از طریق درک قلبی و روحی به دست می‌آید. این واژه به نوعی لذت معنوی و وجد روحانی اشاره دارد که از ارتباط با حقایق الهی یا دیدار با زیبایی‌های معنوی حاصل می‌شود. ذوق در این معنا فراتر از عقل و استدلال است و بیشتر بر پایه شهود و تجربه شخصی استوار است.

ویژگی‌های ذوق در عرفان:

1. تجربه مستقیم و لحظه‌ای: ذوق در عرفان حالتی است که انسان بدون واسطه و بی‌نیاز از استدلال، حقیقت را «می‌چشد» یا «درک می‌کند».


2. لذت روحانی و معنوی: این لذت با لذت‌های حسی و دنیوی تفاوت دارد و ناشی از ارتباط با خداوند یا حقیقت مطلق است.


3. زودگذر بودن: حالت ذوق معمولاً لحظه‌ای و گذراست، اما تأثیر عمیقی بر سالک می‌گذارد و او را به سوی کمال هدایت می‌کند.


4. چشیدن حقیقت: در عرفان، «چشیدن» (به‌معنای ذوق) استعاره‌ای است برای تجربه بی‌واسطه از حقیقت. چنان‌که مولانا می‌گوید:

> هر که او بیدارتر، پردردتر
هر که او آگاه‌تر، رخ زردتر
ذوق آن باشد که برداری تو کام
ز اشارت‌های خورشیدی تمام

 

 

تفاوت با علم و عقل:

ذوق در عرفان مکمل علم و عقل است، اما با آنها تفاوت دارد. علم و عقل به واسطه استدلال و تحلیل به شناخت می‌رسند، در حالی که ذوق به واسطه قلب پاک و شهود مستقیم حاصل می‌شود. از دید عارفان، ذوق نوعی "چشیدن حقیقت" است که درک عمیق‌تری از واقعیت به انسان می‌بخشد.

کاربرد در متون عرفانی:

1. غزالی در کتاب «احیاء علوم‌الدین» بیان می‌کند که ذوق نتیجه عملی تزکیه نفس و پاکسازی دل است. او ذوق را راهی برای درک حقیقتی می‌داند که با علم عادی قابل دست‌یابی نیست.


2. ابن عربی ذوق را نوعی تجلی الهی می‌داند که در دل سالک ظاهر می‌شود.


3. مولانا بارها از واژه ذوق برای توصیف لذت درک حقایق معنوی استفاده کرده است.

 

نتیجه:

در عرفان، ذوق مسیری برای تجربه و شناخت حقیقت الهی است که فراتر از عقل و زبان است. این حالت برای سالکان راه حق بسیار ارزشمند و نشانه‌ای از نزدیک شدن به کمال روحانی و معنوی است.

 


تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۰/۲۱
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی