رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تحلیلی بر مثنوی نامه ای به شریح قاضی 

به نام خداوند عشق و حضور / جهان شد ز فضلش پر از شور و نور

  • خداوند در اینجا با صفت «عشق و حضور» معرفی شده است؛ نه تنها خالق، بلکه مبدأ عشق و حضور معنوی در عالم.
  • «شور و نور» اشاره به زیبایی و حرکت عالم و الهام‌بخشی آن دارد.

خدایی که عالم به فرمان اوست / زمین و فلک چرخ گردان اوست

  • بیان توحیدی؛ تسلط خداوند بر کل هستی و قانونمندی جهان را یادآوری می‌کند.
  • تضاد زمین و فلک، نشان‌دهنده‌ی جامعیت فرمان الهی است.

ستایش مر آن پادشاهی سزاست / که بر خاک، جان را ز حکمت بجاست

  • ستایش خداوند به عنوان پادشاهی که هم در امور مادی و هم معنوی، جان‌ها را هدایت می‌کند.
  • نکته‌ی اخلاقی: ارزشمند بودن حکمت در مدیریت جهان.

درود آن رسول امین خدای / که بر دین او زنده شد هر سرای

  • ستایش پیامبر (ص)؛ حفظ دین و هدایت بشر.
  • «زنده شد هر سرای» اشاره به نقش پیامبر در زنده کردن معنویت در جوامع انسانی.

کنون نامه‌ای پر ز نور و کلام / که بخشد به قاضی ره اهتمام

  • معرفی نامه و مخاطب آن: شریح قاضی.
  • «نور و کلام» اشاره به حکمت و هدایت معنوی نامه دارد.

خطابش شریح است، مرد قضا / که در داوری بود اهل رضا

  • معرفی شریح به عنوان قاضی عادل و شخصی که مشهور به انصاف است.
  • «اهل رضا»؛ اشاره به اخلاق نیکوی او در قضاوت.

علی با بیانی چو تیغ و قلم / به بیداریت خواند، ظلم و ستم

  • تمثیل بیان علی به «تیغ و قلم»؛ یعنی هم قدرت بیان و هم قدرت اثرگذاری در عدالت.
  • نکته عرفانی: بیداری معنوی و اجتماعی مخاطب.

سخن‌های او، وحی سرمد بود / که جان تو را ره به مقصد بود

  • نشان‌دهنده‌ی اهمیت پیام علی (ع) و نقش آن در هدایت معنوی.
  • «وحی سرمد»؛ تأکید بر ابدیت حقیقت الهی.

بگویم کنون شرح آن نامه را / که بنمایدت راه عز و بقا

  • مقدمه‌ی شرح نامه؛ هدف از نوشتن: هدایت و بیان راه سعادت جاودان.

کنون بشنو از مرتضی این خطاب / که از مهر، جان را دهد فتح باب

  • معرفی علی (مرتضی) به عنوان سخنگویی که با محبت، راه را باز می‌کند.

بگفتا: شریحا! شنیدم خبر / خریدی سرایی به سیم و به زر

  • آغاز نصیحت مستقیم؛ اشاره به دلبستگی شریح به مال و دنیای مادی.

چه کردی؟چه دیدی؟ که بر خود ستم / به کاخی که با باد گردد عدم

  • هشدار به ناپایداری دنیا و هدر رفتن تلاش برای مال.
  • «باد گردد عدم»؛ تمثیل فناپذیری دنیا.

تو را خانه‌ای جز دو گز خاک نیست / در آن گور، جایی به افلاک نیست

  • یادآوری مرگ و فانی بودن جسم و دنیا.
  • نکته عرفانی: تواضع و پذیرش حقیقت مرگ.

گواهان چه سودت دهند آن زمان؟ / که جانت رسد بر سر امتحان

  • اشاره به روز قیامت و اینکه مال و ثروت دنیوی در آنجا بی‌فایده‌اند.

اگر خانه خواهی، بخر در بهشت / که جاوید باشد، نه ویران و خشت

  • تأکید بر سرمایه‌گذاری معنوی؛ عمل صالح پاداش جاودان دارد.
  • تضاد خانه دنیا و خانه آخرت.

به این کاخ دنیا مکن اعتماد / که چون سایه بگذشت و گردد به باد

  • هشدار اخلاقی و عرفانی: دنیا فریبنده و ناپایدار است.

خریدی تو خانه ز مال حلال؟ / نمودی به زحمت خود و دان زوال

  • حتی مال حلال اگر تنها برای دنیا مصرف شود، ناپایدار است.
  • نکته‌ی اخلاقی: ارزش واقعی، به نیت و هدف مصرف بستگی دارد.

که وارث برد بهره‌اش در غیاب / تو باشی به رنج و جواب و عذاب

  • هشدار به مسئولیت دنیوی و دینی؛ دنیا را به حال خود رها کردن باعث رنج است.

نه ماند به تو، نه به فرزند و زن / نماند به کس جز دو گز پیرهن

  • تکرار نکته‌ی فانی بودن دارایی دنیا؛ دو گز خاک نماد مرگ و فنا.

چه خوش گفت دانا: که دنیا سراب / که نادان ببیند چو کوثر، گلاب

  • اشاره به توهم زیبایی و جذابیت دنیا؛ نگاه نادان به دنیا همانند نگاه به کوثر و گلاب است اما سراب است.

جهان پر ز نیرنگ و مکر و فریب / ندانند کسی زو سلامت به جیب

  • هشدار به دنیای فریبنده و خطرناک.
  • نکته اخلاقی: دنیا جای امنی برای انسان نیست مگر با عمل صالح.

چه سود است خانه، چو دل تیره شد؟ / که نفس فریبنده را چیره شد

  • ارزش خانه و مال زمانی است که دل پاک و نورانی باشد.

شریحا! تو هم در ره امتحان / چرا دل نهادی به دنیا، عیان؟

  • سؤال اخلاقی: چرا شریح در مسیر امتحان الهی به دنیا دلبسته است؟

نه ماند به کس زر، نه ماند گهر / به غیر از عمل، هیچ آید ثمر

  • تأکید بر عمل صالح؛ تنها چیزی که باقی می‌ماند عمل است.

عمل خانه ی آخرت می خرد / نه این کاخ دنیا که جانت بَرَد

  • خانه آخرت = پاداش جاودان.
  • تضاد واضح دنیا و آخرت.

به تقوا بخر خانه‌ای در جنان / که پاینده باشد تو را در جهان

  • تقوا عامل اصلی ساخت خانه‌ی پایدار معنوی.

بدان خانه‌ای کز دل آید به کار / بود برتر از آن که از خشت بار

  • ارزش نیت و دل بر هر ساختمان و دارایی دنیوی برتری دارد.

قضا عدل یزدان بود بر زمین / نماند عدالت ز اجحاف و کین

  • نکته‌ی اجتماعی و اخلاقی: عدالت خداوندی همیشه پایدار است.

چه نیکوست قاضی که عادل بُود / نه آن کس که بر مال، مایل بُود

  • نصیحت به شریح: قضاوت باید بر اساس عدل باشد نه تمایل به مال یا منفعت شخصی.

مبادا "رجالی" ز شرم و عتاب / به محشر بمانی بدون جواب

  • هشدار نهایی به رعایت عدالت و اخلاق؛ پیام شخصی شاعر  به شکل استعاری.

 

 این مثنوی را به صورت عرفانی و مرحله‌ای تحلیل کنیم، طوری که هر بیت نشان‌دهنده‌ی یک مرحله از سیر و سلوک انسان و امتحانات دنیوی باشد:

مرحله ۱: شناخت مبدأ و خداوند

به نام خداوند عشق و حضور / جهان شد ز فضلش پر از شور و نور

  • انسان ابتدا باید خداوند را بشناسد؛ مبدأ عشق و حضور.
  • شور و نور جهان، جلوه‌ی رحمت و جمال الهی است که دل انسان را به سوی حقیقت می‌کشاند.

خدایی که عالم به فرمان اوست / زمین و فلک چرخ گردان اوست

  • این مرحله تأکید بر توحید و تسلیم در برابر قانون الهی دارد.
  • آدمی درک می‌کند که همه‌ی هستی در اختیار حکمت خداوند است.

مرحله ۲: ستایش و الهام از پیامبران

ستایش مر آن پادشاهی سزاست / که بر خاک، جان را ز حکمت بجاست
درود آن رسول امین خدای / که بر دین او زنده شد هر سرای

  • این مرحله انسان را به ستایش و تقدیر از حکمت الهی و پیامبران سوق می‌دهد.
  • پیامبران چراغ هدایت‌اند که مسیر جان و جهان را روشن می‌کنند.

مرحله ۳: آماده‌سازی برای دریافت نصیحت

کنون نامه‌ای پر ز نور و کلام / که بخشد به قاضی ره اهتمام
خطابش شریح است، مرد قضا / که در داوری بود اهل رضا

  • انسان آماده می‌شود تا نصیحت و راهنمایی را بپذیرد.
  • شریح قاضی نماد انسان عاقل و مسئولیت‌پذیر است.

مرحله ۴: هشدار نسبت به دنیا و مال

بگفتا: شریحا! شنیدم خبر / خریدی سرایی به سیم و به زر
چه کردی؟چه دیدی؟ که بر خود ستم / به کاخی که با باد گردد عدم

  • هشدار: دلبستگی به دنیا نوعی ظلم به خود و روح است.
  • دنیا ناپایدار است و سرمایه‌گذاری مادی، رنج و زوال می‌آورد.

تو را خانه‌ای جز دو گز خاک نیست / در آن گور، جایی به افلاک نیست
گواهان چه سودت دهند آن زمان؟ / که جانت رسد بر سر امتحان

  • یادآوری فناپذیری جسم و دنیا، آماده‌سازی انسان برای تمرکز بر آخرت.

مرحله ۵: ارزش عمل صالح و خانه آخرت

اگر خانه خواهی، بخر در بهشت / که جاوید باشد، نه ویران و خشت
به این کاخ دنیا مکن اعتماد / که چون سایه بگذشت و گردد به باد

  • تمرکز بر عمل صالح به جای مال دنیوی.
  • این مرحله، آغاز «سیر به سوی بقا» است؛ یعنی تلاش برای پایداری روح.

نه ماند به کس زر، نه ماند گهر / به غیر از عمل، هیچ آید ثمر
عمل خانه ی آخرت می خرد / نه این کاخ دنیا که جانت بَرَد

  • تنها عمل صالح و تقواست که انسان را پایدار می‌کند.

مرحله ۶: تقوا و خانه دل

به تقوا بخر خانه‌ای در جنان / که پاینده باشد تو را در جهان
بدان خانه‌ای کز دل آید به کار / بود برتر از آن که از خشت بار

  • تأکید بر نیت و دل انسان.
  • ارزش معنوی دل و تقوا بالاتر از هر سرمایه‌ی مادی است.

مرحله ۷: عدالت و قضاوت انسانی

قضا عدل یزدان بود بر زمین / نماند عدالت ز اجحاف و کین
چه نیکوست قاضی که عادل بُود / نه آن کس که بر مال، مایل بُود

  • انسان باید در مرحله عمل، عدالت را محور کار خود قرار دهد.
  • عدالت واقعی، مایه‌ی بقای روحانی و اجتماعی است.

مرحله ۸: هشدار نهایی و مسئولیت انسانی

مبادا "رجالی" ز شرم و عتاب / به محشر بمانی بدون جواب

  • مسئولیت فرد در برابر اعمالش در محشر (قیامت) یادآوری می‌شود.
  • نتیجه‌گیری عرفانی: اعمال، نه دنیا، معیار ارزش انسان‌اند.

اگر بخواهیم یک جمع‌بندی عرفانی از کل مثنوی داشته باشیم، می‌توان گفت:

این نامه‌ی علی به شریح، سفر روحانی انسان را از شناخت مبدأ، ستایش پیامبران، پذیرش نصیحت، گذر از دلبستگی‌های دنیوی، تا تمرکز بر عمل صالح، تقوا، عدالت و مسئولیت فردی ترسیم می‌کند و هر مرحله یک پل به سوی بقا و سعادت ابدی است.

نویسنده

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۶/۲۰
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی