باسمه تعالی
فرازهایی از خطبه اول نهج البلاغه
مثنوی ۳۴
راهنمای مردم
روح و جان دارد سکینه با کلام مرتضی
موجب رشد و سعادت گردد و عشق خدا
گفت مولا ، در کتاب است و پیام انبیا
رهنمای مردمان در دین و آئین خدا
جانشین حق شود اظهار با ذکر و نشان
تا نباشد شبهه در بین کسان و پیروان
تا نگردد جامعه بی هادی و یا بی امام
حفظ گردد راه یزدان در عقاید هم مرام
رشد ما در فهم دین است و حقایق از نبی
نیست راهی جز اطاعت از امام و هم ولی
حجت حق در زمین است و چراغ و رهنما
هادی امت امین است و به دور از هر خطا
بال و پر خواهد صعود و طی عالم بر بشر
تا شوی قادر به پرواز و کنی سیر و سفر
با عمل بر شرع و احکام الهی هر زمان
جان و دل را کن مهیا در عروجی بی امان
سینه را لبریز بنما از حقایق در جهان
تا که دل گردد سرای خالق عالم هر آن
جستجو کن در کلام و در کتاب انبیا
راه و رسم زندگی بهر کمال و هم لقا
مرکب انسان نماز است و نیایش با خدا
شکر معبودی که ناپیداست اما جان فزا
اوج گیری در معارف تا به سر حد یقین
دست حق بینی ز هر جنبنده ای روی زمین
حضرت آدم که آمد ، منجی ما در نخست
بهترین هادی محمد باشد و دلها بشست
هست قرآن تا قیامت هادی و هم رهنما
آن کتابی کامل است و بهترین در بین ما
آن بود جامع ترین و آن شود هادی ما
نیست همسانی چو قرآن بین ادیان خدا
آمده سوی خدای بی مثال و مهربان
بهر ارشاد خلایق با کتاب و با بیان
تا نگردد جامعه در غفلت و هم در ظلال
پیروی کن از خدا و انبیا بهر کمال
هر زمان باشد امام و منجی انسان ز شر
تا نگردد صدمه ای بر روح و جان ما ز دهر
گر نباشد حجتی بهر هدایت بر زمین
آن بود بر عهده ی افراد لایق هم امین
با اطاعت از خدا و هم رسول و اولیا
می شوی محبوب یزدان و خلایق هر کجا
با ریاضت ، این جهان و آن جهان از آن توست
گر کنی طاعت ز یزدان و نبی ، ارزان توست
تا توانی کن عبادت با انیس و یار خویش
نیست بهتر از خدا در عالم و آئین و کیش
هر که دارد راه قرآن و ولایت در جهان
می شود محشور با قلبی سلیم و مهربان
خوش به حال مردم نیکو سرشت و حق پرست
بر امانت های دنیا ، ذره ای کاو دل نبست
نیست آنان را به جز تکلیف حق کاری دگر
امر یزدان می شود اجرا برای هر نفر
هر که ازحق می گریزد ، می شود اندوهناک
عاقبت گردد اسیر نفس و می گردد هلاک
منجی عالم بود احمد به روز واپسین
نیست اندوه و غمی برسالکین و مومنین
وقت سبزی می رسد ، در جان و در افکار ما
با هدایت های قرآن و عمل کردن به جا
چون بهار آید ، بیاید سبزه و عیش و طرب
می رسد فرمان به احیای گیاهان سوی رب
زنده می گردد درختان ، می شود احیا زمین
بوی خوش آید به صحرا و جهان گردد بهین
میوه های جان پذیر و نغمه های خوش نواز
می شود ایجاد و می گردد نشاطی را نیاز
نقش مر دان خدا و نقش هر پیغمبری
شادی روح و روان است و نجات و رهبری
جهل و گمراهی شود دور و بجایش سروری
در خلایق افضل و هم در کمال و برتری
در غیاب انبیا باشد کتاب حق ملاک
تا نگردد جامعه در ظلمت و گردد هلاک
سربلندی دارد و عزت ، توسل بر رسول
پیروی از اهل بیت مصطفی کن در اصول
ظلم و گمراهی دو چندان بود در عهد نبی
دختران محکوم بر مرگ و جنایت ها بسی
زنده زنده دفن می کردند زن را بی دلیل
یا قمار روی زن ها بود هم از این قبیل
می کند زهرا در این دوره حمایت از علی
جایگاهش بس رفیع است و بود دخت نبی
سوره ی کوثر بود مختص زهرا بی گمان
نیست همتایی چو زهرا در زمین و کهکشان
او بود اول شهیده در ره قرآن و دین
هست خاری در گلوی و دیده ی کفار و کین
هست چندین از کلام الله در بین کسان
چون صحف از نوح و ابراهیم باشد در میان
صاحب تورات موسی باشد و دارد پیام
در خصوص منجی آخر سخن دارد به نام
گفت موسی در خصوص آخرین پیک خدا
در کجا آید به دنیا و کند هجرت کجا
همچنین دارد بشارت از ظهور و هم قیام
هست احمد ناجی مردم ز کفر و هم ظلام
می شود مبعوث احمد با صفاتی در فشان
آمده اوصاف حضرت در کتاب و هم عیان
هست انجیل مسیحا باعث احیای دین
در زمان خود بود عالی و باشد بهترین
جامعه دارد امام واحدی در یک زمان
گر چه باشد لایق کرسی ، کسانی در جهان
در حیات مجتبی ، باشد حسین ابن علی
گر چه راهش هست بی شک ، تا قیامت منجلی
میسمی دارد تمنا از خدای ذوالجلال
سرنوشت نیک و دوری از شیاطین و ظلال
عمر ما محدود باشد ،ای رجالی بی گمان
قدر آن را دان دو چندان ، در حیات و در جهان
سروده شده توسط
علی جالی و مهدی میسمی
- ۰۰/۰۷/۰۱