باسمه تعالی
غزل ۲ _بیت اول
مصلحت اندیشی
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
غزل های حافظ معمولا از سه نوع عارفانه، عاشقانه ،رندانه و گاهی ترکیبی از آنهاست.این غز ل ترکیبی از ابیات عاشقانه و رندانه است.
منظور از فرد خراب در اشعار عرفانی، به کسانی گفته می شود که مست و عاشق خدا باشند.کسی که عاشق خدا می شود دیگر مصلحت اندیشی و خود بینی را فراموش می کند و تنها رضایت خدا را مد نظر قرار می دهد.تفاوت انسان مست خدا و مصلحت اندیش قابل مقایسه نیست.
خداوند در قرآن کریم می فرماید از کاری که تخصص و آشنایی نداری ،قضاوت و اظهار نظر مکن.برای فهمیدن اشعار حافظ، لازم است زبان و واژه های حافظ در اشعار او را بدانیم تا امکان فهم اشعار مقدور گردد.در غیر اینصورت تفسیر و برداشت غلط حاصل می شود.
سرمایه افراد معمولا شنیده های آنهاست و اکثرا شنیده هادرست نمی باشد.لذا قضاوت آنها معمولا دقیق نیست.انسان اگر به چیزی صد در صد شناخت و آگاهی ندارد باید در مقام قضاوت سکوت اختیار کند.همانند صدف باشد که بابستن دندانهای خود در درون خود گوهر بیافریند.
عشق اسطرلاب اسرار ولاست
دیده بان حکمت و وصل وصفا ست
خوش بر آن مردان با تقوای دین
کارشان هر روز و شب یاد خداست
غزل ۲ بیت دوم
مصلحت اندیشی
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
حافظ در این بیت می خواهد تمایز بین کسانی که به ظاهر دین دار و با تقوا هستند و کسانی که بطو راقعی متقی هستند را بیان کند.عده ای که به نرخ روز نان می خورند، اگربی دینی ارزش شود خود را همچون بی دینان جلوه می دهند.
تمایز این دو گروه همانند شنیدن سخنان واعظ و شنیدن صدای مطرب است.اولی موجب رشد و تعالی انسان می گردد و دیگرییک صدایی بیش نیست که از درون یک دستگاه خارج می شود.
منظور از حافظ از رندی،آن کسی است که زرنگی خاص دارد و خود را در شرایط گوناگون وفق و همرنگ می کند.
عبادت بهترین راه وصال است
بریدن از خود و طی کمال است
شروع گفتگو با حق تعالی است
سخن با دلربا و ذوالجلال است
غزل ۲ بیت سوم
دین گریزی
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
منظور از صومعه عبادتگاه مسیحیان است.اما در اینجا منظور از صومعه محل عبادت صوفیان می باشد.منظور از خرقه لباس مخصوص صوفیان می باشد که با پوشیدن آن لباس صوفی گری خود را نشان می دادند.این لباس وسیله ای برای فریب مردم بود.
بعلاوه به دیر عبادتگاه زرتشتیان گفته می شد .بعضا به محل عبادت مسیحیان نیزمی گفتند.منظور از پیر مغان،بزرگان دیر است که در معبد گاه زرتشتیان می میفروختند.
حافظ می گوید دلم از صوفیان مسلمان نما که با پوشیدن خرقه مردم را فریب می دهند ناراحتم.کار اینها از زرتشتیان شراب خوار که از دست پیر مغان خود مست می گردند ،بدتر است.
دانی که چرا ،ز دین گریزان شده اند
از ما دو سخن ،از این و آن یافته اند
گفتار و عمل دو گانه و بی مبناست
با مکر و دغل دین دگر ساخته اند
غزل ۲ بیت چهارم
دوست و دشمن
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
منظور از چراغ مرده،دل تاریک است که روشنایی ندارد.همچنین منظور از شمع آفتاب ،نور آفتاب است.همانند منظور از آتش،حرارت آتش است.
حافظ در این بیت می گوید .دشمنان که دارای دل تاریکی هستند ،هر گز نمی توانند نور روی دوست را ببینند.
او می خواهد بگوید پیروی از صوفیان نکنید که آنها دلهای تاریکی دارند و تو را گمراه می کنند.تو دنبال نور الهی خداوند برو تا تو را نجات دهد.
دوستی با مردم اهل دل و با معرفت
می کند تامین تو را در عالم و در آخرت
دوستی بامردم بی دین و بی ایمان بسی
می برد هر دم تو را در نکبت و در معصیت
غزل ۲ بیت پنجم
چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا
منظور از کحل یعنی سرمه که برای تقویت و زیبایی به چشم می مالیدند.لذا منظور از کحل بیننش، روشنایی بخش چشم است.
حافظ می گوید خاک درگاه خداوند موجب روشنایی چشمان ماست.لذا چشمانم را روی خاک آستانه تو می گذارم تا نورانی شود. خدایا به من بگو اگر چشم خود را بروی درگاه تو باز نکنم ، به روی کجاو چه کسی باز کنم تا حقیقت و روشنایی نصیبم گردد.
دین حق را زنده می سازد حسین
نور چشم مصطفی، نور دو عین
می شود احیا مجدد،دین حق
بین به پا شد جنگ کفار و حنین
غزل۲ بیت ششم
چاه غفلت
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا
منظور از سیب زنخدان گودی چانه صورت است که همانند خال صورت نشانه ای برای زیبایی است.منظور از افتادن در چاه زنخدان کسی،یعنی عاشق او شدن است.
حافظ وقتی از صفات حق تعالی می خواهد یاد کند از واژه های زیبا رویان چون خال سیاه ، ابرو کمان،سیب زنخندان ، پیچش مو والی آخر استفاده می کند.
حافظ می گوید که مراقب باش صفات حق تعالی موجب به چاه گناه و معصیت افتادن تو
نگردد.مثلا خدا رحیم و بخشنده است،لذا گناهان ما را می بخشد و مرتکب هر گناهی شویم به امید بخشندگی خداوند.اگر در کنار دریای رحمت الهی قرار گیری از رحمت او برخوردار می شوی.برای مثال،اگر کنار دریای آب بروید آنگاه می توانید از دریا آب بخورید.
حافظ می خواهد به ما بگوید مراقب باش که شیطان تو را از مقدس ترین واژه ها و صفات خداوند فریب ندهد.
چون که من غافل ز خود، در بندشیطانم اسیر
ای خدا ، من ناتوان با جنگ او ، دستم بگیر
لحظه ای ما را به خود مشغول و تنها وامذار
ما ضعیفیم، و دچار غفلت و دور از مسیر
غزل ۲ _ قسمت هفتم
بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
حافظ در بیت اول ،که عاشقانه است ،از روزگاری صحبت می کند که گاهی دچار سختی ها و گاهی مشمول خوشی ها بوده است.می گوید آنها کجا رفتند.
خداوند انسان ها را بین خوشی و نا خوشی قرار می دهد.اگر همواره در خوشی باش غرور او را می گیرد و اگر همواره در نا خوشی باشد ،دچار ناامیدی و مایوسی می گردد.لذا هر دو برای رشد و تعالی انسان نیاز می باشد.
حافظ می گوید یاد و خاطره های گذشته معشوق و دوست ، آرامش و خواب را از من گرفته است و نباید کسی از من انتظار قرار و صبوری داشته باشد.
هر کسی عاشق شود ، در انتظار دلبر است
فرد عاشق، کی خطا از دلبرش را درسر است
همچو مجنون، از فراق یار بی تاب وتب است
سختی آسان میشود،چونکه خدایش اکبر است
دکتر علی رجالی
@alirejali
- ۹۷/۰۱/۱۳