رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

۱۰۴ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امام حسن عسکری( ع)

باسمه تعالی

امام حسن عسکری

 


از آن امام خوبان، صدها بشارت آمد
چون آمدی به دنیا ،  دور سیادت آمد
مکه نرفتگان راغم نیست چون که ایشان
ازحج به دور گشت و کنج عمارت آمد

 

 


مهدی امام آخر، بهر امامت آمد
چون چشم و دیده بگشود ،نور ولایت آمد
شافع شو ای اماما، فرزند تو بیاید
با غیبت عزیزت ،صدها خسارت آمد

 


مهدی ولی آخر، آن یادگارت آمد
با آفرینش او، ختم  ولایت آمد
هشت ربیع الاول، جانت گرفت دشمن
دستور معتمد بود، وقت شرارت آمد

 

 


سامرا باشد محل حبس آن نور جلی
همچو هادی قبرشان یک جا بود، شد منجلی
دولت عباسیان محدود کرده عسکرین
می شود مسموم مولا ،آن امام و آن ولی

 

 


دوره ی سختی برای حضرت و هم شیعیان
بوده در دوران حبس و دوره ی  عباسیان

ارتباط حضرت و مردم ز پیک است و پیام

عالمان دینی هر شهر باشند مر تبط در آن زمان

 

 


عسکری باشد مفسر ،می کند  قرآن عیان
شک و شبهه در زمانش گشته افزون در جهان
مخزن علم است و پاسخ می دهد هر شبهه ای

عصر او عصر تناقض جویی و عصر گمان

 


پدر حضرت مهدی ، تو شفیعی و علیمی
پسر حضرت هادی ، تو اسیری و عظیمی
نتوان وصف تو را کرد ، امید همگانی
حسن دوم زهرا، تو رحیمی و حکیمی

 


حسن سامره صحنش چه قشنگ و زیباست
حسنى بین بقیع است که صحنش صحراست
پسر فاطمه می آید و آن را سازد
حسن اول ما بی حرم و بی همتاست

 

 


بعد فوت زاده ی زهرا ، علی موسی الرضا
فتنه ها گردد ز ختم شیعه و باشد خطا
شیعیان واقعی دارای چار و هشت امام
زین جهت بو مهدی است نام دگر ابن الرضا

 

 


ما گرفتار و گدای دو فداکار حسن
ما عزادار و فدایی دو رخسار حسن
با حسن های علی چون که رفاقت داریم
بهره گیریم ز افکار و ز اسرار حسن

سراینده

دکتر علی رجالی
 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

امام محمد باقر(ع)

 

باسمه تعالی
امام محمد باقر(ع)
علوم

 

ای محمد ، هم اصول دینی و هم فرع دین
مذهب شیعه ، بدون تو طلایی بی نگین
دین حق کامل شود، در پرتوی نشر علوم
نزد خلق و حاکم و رعیت تو بودی یک امین

 

 

او به پا دارد علوم مختلف بر مسلمین
هر کجا حرف تعقل بود ، بودی اولین
با بیان علم و دانش ، او به حق اعجاز کرد
چون کند تبیین علوم حکمت و توحید و دین

 

 

 

گر بخواهی راه یزدان با خدا باش و امین
جستجو کن در علی و آل او و اصل دین
عابری خواهد ز حضرت راه قرب ایزدی
هاتفی بشنید و گفتش فادخلوها آمنین


 

 

چون که گشته ذکرتان نزد ملائک پر طنین
می زنی تیری به قلب فاسقین و کافرین
زهر داد آن حضرتش را تحفه ی ابن ولید
هفت ذی الحجه شهادت شد نصیب نازنین

 

 

 

مکتب توحید را تفسیر کردی همچنین
می کنی تبیین و تحلیل  مسائل را ز دین
نشر علم و فهم دین و  کسب انواع علوم
قدرتی گردد دو چندان در میان مسلمین

 


 

گفت باقر صحنه های کربلا را این چنین
از غروب کربلا گوید سخن تا اربعین
گفت زینب ، به چه زیبا منظری آمد به چشم
من ندیدم، جز وفا و عشق و ایثار و یقین

 

 

 

باقر علم النبیین و ولی مسلمین
در طفولیت بود در کربلا آن نازنین
کودکی را با شهید کربلا آغاز کرد
آن چراغ روشن و پنجم امام مومنین

 


 

گفت حضرت در طفولیت  شهیدان  دیده ام
عصر عاشورا امام بی سر و جان دیده ام
خاطرات تلخ شام و کوفیان از سر نرفت
در حیات و زندگی غربت فراوان دیده ام

 

 

 

عصر عاشورا ، شهیدان  فراوان دیده ام
پای خونین عزیزان ، چشم گریان دیده ام
آنقدر در پای من خار مغیلان رفته است
عمه ام را بین نا اهلان  پریشان دیده ام

 


 

آنقدر در کربلا من  جسم بی جان دیده ام
در حرم ، در نینوا ، لب های عطشان  دیده ام
خطبه های حضرت زینب چه غوغا می کند
خیزران را بر لب شاه شهیدان دیده ام

 

 

سراینده
دکتر علی رجالی

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

امام جعقر صادق(ع)

باسمه تعالی

امام جعفر صادق


السلام ای صاحب تفسیر دین و رهنما
ای که هستی صاحب علم و کمال و دلربا
چهار صد عالم ز علمت بهره ور اندر علوم
مذهب شیعه به نامت مفتخر ، ای مقتدا

 


حکمت و فقه و ریاضی و اصول و معرفت
می شود تبیین و مطرح در جوار و محضرت
صاحب علم نجومی و کلام و فلسفه
شبهه ها مطرح شد و دادی جواب آخرت

 


شش بود القابت ای دردانه و نور خدا
نور ایمان ، عشق یزدان، از تو  ناگردد جدا
جعفری و صابری و فاضلی و عابدی
در تقابل با عدو همچون سدی در هر کجا

 


جعفر است نام ردیفی در قیامت در بهشت
هر ردیفش آیه ای از حکمت و از سرنوشت
در درون جنت است چندین طبق از نور حق
آنچه بینی هم عدد با نور یزدان و سرشت

 


در عبادت  استواری  ، همچو جدت  پایدار
بنده ای بر آستان خالق و پروردگار
زهد را از جد خود با بندگی آموختی
پیشه کردی بر خودت در زندگی در کارزار

 


اربعه را نشر و تدوین کرده ای ، چون  بهترین
حکمت و اخلاق تبیین کرده ای ، ای نازنین
راه را روشن نمودی تا ابد بر جامعه
نورت ای بدرالدجی ، مبهوت کرده عالمین

 


دین جدت بار دیگر زتده و مشهور گشت
علم و دانش در جهان پاینده و میسور گشت
از طبیعت تا ریاضی شد بیان در محضرت
علم او علمی فراگیر و عیان پر شور گشت

 


السلام ای صادق و ای جلوه ی افلاکیان
ای که هستی ، چون ملائک، در زمین و آسمان
غاصبی کز کین تو را مسموم با انگور کرد
روحت از جسمت جدا شد همره کروبیان

 


ای تو  آرام قلوب و جمله ی ما شیعیان
در ره عشق تو باشیم و سرای عاشقان
بعد صادق شیعیان در سختی و تاریکی اند
چون بنی عباس آمد ،بعد آن سفیانیان

 


چون که صادق رفت دلها شد غمین اندر جهان
می شود محروم امت ، از عنایت ها هر آن
آنچه می ماند زما اعمال نیک است و درست
جمله مردند و چه ماند زان همه فخر  کیان

 

سراینده

دکتر علی رجالی

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

زیارت جامعه

باسمه تعالی
زیارت جامعه

امام هادی


جامعه آئینه ی آل علی و انبیاست
آن کلام عارفان و سالکان و انبیاست
می کند تبیین اصول دین و احکام خدا
هادی امت سلاحش در کلام و در ثناست

 


جامعه خوان پر ز معنا باشد و سر و بجاست
می کند تبیین اصول دین و از ارکان ماست
گر بخوانی جامعه ،  یابی حقیقت را ز دین
در حقیقت جلوه ی از آیه های کبریاست

 


جامعه باشد به ظاهر یک ثنا یا یک دعاست
محکما تش شامل اهداف جذاب خداست
می کند تبیین و توصیف علی و آل او
آن پیام وارثان احمد و راه ولاست

 


جامعه دریای علم است و معارف بهر ماست
مشتمل بر جایگاه اوصیا و اتقیاست
با زیارت می توان با اوصیا شد آشنا
همدلی وبا همرهی اسباب رشد است و بقاست

 


سطر سطر جامعه حاوی اسرار خداست
موجبات رشد انسان در عبادت هم رضاست
معرفت حاصل نگردد از امامان بی شناخت
جملگی الگوی کامل هم به ظاهر هم خفاست

 


خلقت عالم به یمن اهل بیت مصطفی است
جملگی یک نور واحد در نظام کبریاست
جامعه پر محتوا و حاوی افکار ناب
گر بیندیشی در آن اسرار پاک انبیاست
 

 


از برای حفظ دین ، مولا علی در انزواست
تکیه بر دین و توسل بر امامان ره گشاست
گر بخواهی معرفت افزون نما ایمان خویش
کن اطاعت از خدا و آل احمد کیمیاست

 


دان که تبیین کلام حق به دست اوصیاست
نیست فرقی بین آنان، نسبت بی جا جفاست
باور و ایمان به دین و پیروی از اهل بیت
بیمه گردان خلایق در گناهان و بلاست

 


این زیارت بر ائمه ، جملگی ذکر و دعاست
گر حرم رفتی قرائت کن نوای اولیاست
مرقد پاک امام امت و عصر و زمان
مستقر در سامرا و در جوار اوصیاست
 

 


چهارده معصوم دانند قدر دنیا کم بهاست
هست دنیا نردبان و هر کسی روزی فناست
جملگی غمخوار و با تقوا و کامل در جهان
پرده پوش مردمان در لغزش و سهو و خطاست

 

سراینده

دکتر علی رجالی

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

حرز املم جواد(ع)

باسمه تعالی
حرز

امام جواد


می کنم تبیین نکاتی را برای بندگان
در خصوص حرز و انواعش ز شر ناکسان
گفت پیغمبر که باشد چشم زخم و هم نظر
از خدا خواهید دفع هر بلا و هر فغان

 


آیه الکرسی کند حفظت ، اگر خوانی تو آن
باعث دوری ز شر است و بلایا هر زمان
بهترین حرز نوشتاری بود حرز جواد
مانع چشم و نظر باشد ز زخم بد زبان

 


اصطلاحا بر دعا اطلاق گردد همچنان
گه نوشتاری بود از ذکر و گفتار کسان
حرز سنگی چون نگین باشد همانند عقیق
حرز باشد در لغت همچون حصاری در نهان

 


لازم است خوانی نمازی با خلوص و در نهان
ذکر مخصوصی که آید از امام شیعیان
می نویسند حرز را بر آهوان ، بر روی پوست
در درون محفظه باشد، همی گردد امان

 


دور گرداند بلا را، در زمین و آسمان
آبرویت حفظ گردد در مصاف خود سران
گر تو بینی اتفاقاتی به ظاهر نادرست
در نهایت آن بودنافغ ،نمی گردد زیان

 


تا توانی معرفت افزون نما در هر زمان
می دهد آرامش جان و بود دری گران
حرز ها باشد موثر، آن حفاظت می کند
لیک دان بالاترینش ، چون خدای بی کران

 


سحر و جادو در میان خاطیان و ساحران
آن شده تقبیح سوی خالق عرش و جهان
از گناهان کبیره باشد و گردد حرام
کن تو پر هیز از چنین اعمال دون در هر مکان

 


می کند مامون تقاضا حرز حضرت را عیان
تا نگردد خود دچار چشم زخمی ناگهان
می کند مجروح حضرت را ، به ظاهر آن شقی
لیک دارد حضرتش حرز و امان باشد ز آن

 


حرز ها باشد گهی سنگی ، گهی گردد بیان
دان خدا آگاه باشد، از بلایا هر زمان
حرز گفتاری ، قرائت همچو آیات خداست
بهترین حافظ برای مردم پیر و جوان

 


کاربرد حرز باشد مختلف ، گه حفظ جان
حافظ ما باشد از انواع فتنه بی گمان
می نهند آن را به روی بازوان در دست راست
این بود آداب حرز و کن عمل ترتیب آن

سراینده
دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

امام موسی کاظم(ع)


باسمه تعالی
مناجات

امام موسی کاظم


گر بخواهی رمز و اسراری فراوان در دعا
کن قرائت یک مناجات و نیایش با خدا
حضرت موسی ابن جعفر می کند راز و نیاز
او به یاد آرد خدا را در ستایش هر کجا
 


در رهایی و برون رفت از خفا و انزوا
می نماید او مثل ها در حیات و بر شما
ای که بیرون آوری اندر میان سنگ وخاک
یک درختی  راکه گردد در پی امرت به پا

 

 


می کند کاظم عبادت قبل هر ذکر و دعا
حاجت خود را سپس گوید با نام خدا
رو به قبله می رود بعد از طهارت هم وضو
تا کند باحق مناجات و نیایش در خفا

 

 


گفت کاظم با خدای خود چنین در انزوا
در خصوص یک جنین در حال رشد و در خفا
طفل را بیرون کنی از پرده ای اندر رحم
می کنی او را رها در قید و بندش از خفا


از خدای خود طلب کرده رهایی از جفا
کن اجابت حاجتم را، ای خدای جان فزا
آن امام متقی دارد تقاضایی ز حق
حاجت خود رانماید،بعد آن حمد و ثنا

 


مطمئنم گر بخواهی، من بگردانی رها
او بود در حصر هارون ، امر حق گردد ادا
حق پذیرد حاجت حضرت ، کند آزاد وی
لیک هارون می کند او را شهید و شد رضا
 


حق رهاند چون منی ، از بند و گردم من رها
مغفرت خواهم خدایا، گر بود لغزش مرا
تو مبرا از عذابی، تو امامی و شفیع
چون که معصومی و دوری از گناهان و خطا
 


ایمنی بخشی خدایا، تو بیامرزی مرا
من نکردم در اطاعت خود پرستی و خطا
من موحد هستم و یکتا پرست و حق پرست
تو عظیمی و کریمی و رحیمی بهر ما
 


می نماید او سخن از رزق و از روزی ما
مطمئن است از خدایش، می دهد رزق ورا
گاه باشد مستقیم و گه طریقی بی گمان
تکیه گاهم باشد وتنها  امیدم هر کجا
 


هفتمین اختر بود آگاه از بند و جفا
این پیام احمد است بر آن امام و مفتدا
گفت هارون قاصدی آمد به خوابم با سلاح
کن رها فورا امام هفتم از رنج و بلا

سراینده
دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

استغفار و توبه

توبه

باسمه تعالی
توبه


می سرائیم مناجات دگر در شب تار
می نماید به ما نحوه ی توبه اظهار
پانزده ادعیه دارد علی ابن حسین
گر توانی تو قرائت کن و آن استمرار


آن خدایی که بود توبه پذیر و غفار
می نماید به ما، دوری از دوزخ و نار
آن لباسی که بود بر تنمان از غفلت
سبب رنج و بلا گردد و خسران هر بار


گر پذیرا نشوی ، من چه کنم ای قهار
تا پذیری دل بشکسته و پر گرد و غبار
می کنم گریه و زاری و فغان درگاهت
گوشه چشمی بنما، نیست امیدی ز تبار


توبه کن گر تو بخواهی رهایی و قرار
که کند بخشش و نادیده بگیرد اقرار
بنما عفو خدایا، که ندارم جز تو
در گذر از گنه وکار خلاف بسیار


نام توبه است بر آن باب و کند دور ز نار
نیست ما را حرج وعذر و بهانه از یار
تو گشودی در عفو، بر همه پیر و جوان
تو بپوشان لباسی که دهد عز و وقار


توبه کن درگه یزدان که بود او غفار
نیک دانم که تویی یاور و بر ما انصار
ای خدا معصیت وکبر و حسد جان سوز است
بنما عفو مرا از گنه وکن بیدار


من پشیمانم ونادم، تو را شکر گذار
چون امیدم نبود غیر خدا، ای غفار
می کنم خواهش و درخواست ز حی مطلق
او بود منجی ما، ناجی ما هم قهار


ای که داری همه چیز و منم غافل و خوار
کن امیدم دو چندان ، نهایت ز هزار
حق بود راز نگهدار و بود حافظ ما
پس نما لطف و مدارا ، خداوند خیار


می نماید به ما نحوه ی توبه اظهار
می گذارد اثری بر دل و جان و رفتار
نیست راهی که نگردد به خدا آخر ختم
پس چرا غیر خدا ، راه دگر، چون کفار


دوریت موجب بیچارگی و گریه و زار
شده ام خوار از این دوری و آن هم بسیار
مرده گشته است دلم از گنه وکبر فساد
زنده گردان مرا، چون که تو هستی ستار

سراینده
دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

امام حسن مجتبی( ع)

باسمه تعالی

امام حسن

السلام ای صاحب کوثر، امام دومین
معدن جود و سخایی ، صاحب نور یقین
نام تو باشد زبان زد در سخاوت در عطا
سفره ها بر پا شود با یاد و با نامت عجین
 

سید و میر جوانان بهشت است مجتبی
او بود دردانه ی زهرای اطهر ، مر تضی
در جهاد و رزم ، او تنهاترین سردار شد
همچو گوهر در صدف باشد ، عزیز مصطفی

فکر ما ، اعمال ما، در راه و مشی آن امام
با حسین و با حسن عمرت نمی گردد تمام
گر بخواهی عشق یزدان  در درون و جان خود
جستجو کن در عبادت در توسل در مرام
 

صلح او احیا گر دین نبی اکرم است
صلح او بیدار باش امت و هم عالم است
دین حق را صلح او تفسیر و تبیین می کند
دین حق را در حقیقت شوکت و هم مکرم است

 

رازها گشته نهان در صلح و در پیمان او
این به نفع دین اسلام است آن فرمان او
صلح او جنگ است اما در سکوت و هم عیان
نیست شکی در رشادت یا که  در برهان او
 

گشته است حسن،نور خدا ،پور ولایت
او پاره تن احمد و هم زاده ی حیدر
با شیر خدا همره و او نور یقین است
پرورده ی زهراست حسن، سبط پیمبر
 

سید و اولاد زهرا و علی شاه نجف
در ره و رسم پدر نستوه بود و با هدف
چون به دنیا آمد آن دردانه ی دخت نبی
شد به پا جشن وسرور و شادی و شور و شعف

 

شد نیمه ی ماه رمضان جشن ولادت
باشد همه جا شور و صفا بهر ولایت
او سید و سالار حسین در ره دین است
صورت چو علی، قد چو نبی، نور رسالت

شد ماه مبارک ، به قدوم مه اکرم
او صاحب کوثر بود و نور دو عالم
روشن به جهان دیده ی آن رهبر والا
بر خلق جهان شافع و هادی مکرم

 

آورده به عالم گهری دخت پیمبر
هم پاره تن احمد و هم زاده ی حیدر
روشن به جهان دیده ی آن رهبر والا
او نور دل فاطمه و شافع محشر
 

 

سراینده 
دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

چه می خواهی بگو

باسمه تعالی

چه می خواهی بگو
دنیا


از من بیچاره زین بهتر ،  چه می خواهی بگو
بغض داری از دل و دلبر؟ چه می خواهی بگو
مانده ام حیران و سرگردان از این دنیای پست
بیشتر از نقد جان  ،دیگر چه می خواهی بگو


ای فلک از کهتر و مهتر چه می خواهی زما
کینه توزی ای نگون اختر،  چه می خواهی زما
جان ما را گیر و درمان کن هوای نفس پست
رفت از کف طاقتم ، دیگر چه می خواهی زما


می کشی بر روی ما خنجر ، چه می خواهی بگو
فاش کن دیگر از این بدتر ، چه می خواهی بگو
آتشی بر دل نهادی ، شعله ور گردد همی
جز دلی سوزان و چشم تر ، چه می خواهی بگو

 


زین همه ظلم و ستم یکسر، چه می خواهی زما
هیچ شرمت نیست ، در باور چه می خواهی  زما
تا به کی حیلت بسازی بر من بیچاره چند؟
در امانی زین همه کیفر ، چه می خواهی ز ما

 


می بری ما را به خسران ، آنچه می خواهی بگو
می کشی هر دم به عصیان، آنچه می خواهی بگو
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ، در امتحان
می دهی هر لحظه فرمان ، آنچه می خواهی بگو

 


من نمی دانم حقایق را ، چه می خواهی بگو
من  نمی جویم سلایق را، چه می خواهی بگو
عمر ما دارد به پایان می رسد رحمی نما
من نمی خواهم علایق را ، چه می خواهی بگو

 



آخر ای دنیا ز ما دیگر چه می خواهی بگو
فاش گو بهتر از این گوهر چه می خواهی بگو
چند می بالی به خود ای چرخ گردون در نظام
عاشقان را می کشی بدتر، چه می خواهی بگو

 

 


می زنی شاه و گدا را ، آنچه می خواهی بگو
گه بری بالای بالا، آنچه می خواهی بگو
امتحان ها می کنی دائم ز سختی یا مقام
می دهی رنج و بلا را، آنچه می خواهی بگو

 


می زنی خنجر به آنی ، هرچه می خواهی بگو
دشمن قداره می مانی ، هر چه می خواهی بگو
من که می دانم تویی دانا ،  فریبم می دهی
گر توانی رحم بنما ، هر چه می خواهی بگو

 


می دهی جلوه به دنیا، هر چه می خواهی بگو
تا فریبند چون منی را، هر چه می خواهی بگو
می بری پیر و جوان را ، کی دهی فرصت به ما
دست بردار از  خطا یا ، آنچه می خواهی بگو

 

 

 

سروده شده توسط
علی رجالی و هاشم خوش نظر

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

حضرت محمد

خاتم الانبیا


السلام ای مشعل نور و امید عالمین
مظهر احسان و ایمان ، صاحب نور یقین
دین تو اکمل کند ادیان ماقبل تو را
باعث هستی و عالم ، ای ولی مسلمین

 


با قیامت بت ز کعبه رانده و نابود گشت
تا قیامت راه تو اندر جهان مسعود گشت
قبله گاه مسلمین از ناخدایان شسته شد
نام پاکت تا ابد  تا کهکشان خشنود گشت

 


آخرین پیک نبوت نور یزدان ، مصطفاست
صاحب حمد و مقام بی نظیر کبریاست
کعبه ی اهل کمال و معرفت باشد نبی
مظهر آئینه ی شاهی و احسان خداست

 


آخرین پیغمبر یزدان ، ‌ولی و مقتداست
او امین و رهبری دلسوز و هم حاجت رواست
افتخار عالم و آدم ، نبی مرسلین
منجی عالم عزیز و بی ریا و دلرباست

 


ای وجودت معدن اسرار بی پایان حق
آن تجلی گشته در دیدار و در فرمان حق
مظهر توحیدی و صاحب کمال و منزلت
خلق را منجی ز گمراهی کند ، قرآن حق


ای محمد ، گنح رحمت ، طایر خلد آشیان
قبله ی جانها تویی ، ای صاحب نور جنان
معدن جود و سخایی ، باکمال و معرفت
مظهر نور خدایی، صاحب عشقی نهان

 


ای محمد نور چشم مسلمین و انبیا
معدن جان را تویی، ای جلوه ی ذات خدا
تا قیامت مکتبت برجا و هم بر پا بود
زین سبب دین خدا  تا حشر می گردد به پا

 

 


جانشین مصطفی گردد امیر المومنین
این بود فرمان یزدان ، از برای حفظ دین
در غدیر خم شود تعیین ، علی مرتضی
او بود نور دو چشمان رسول و مومنین

 


دعوت اسلام کردی بر عموم و با خطاب
فتنه ها افزون شد و هر روز بودی در عذاب
با قیامت عدل و احسان و شفقت شد مرام
کاخ ظلم  پادشاهان و قبایل  شد خراب

 


حکم حق در حج آخر داده شد بر مصطفی
خلق را انعام دیگر داده شد در ماجرا
در غدیر خم نمودی،  منتصب کردی علی
لیک می گردد خیانت بر وی و اهل ولا

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی