رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سرکش

مرنجان هر آنکس که زحمت کش است
تفقد،تعلم ،ترحم نیازو همه دلکش است
نباشد سزاوار لطف و عنایت کسی
هر آنکس که ‌آدم کش و سر کش است

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شبکه سیال


❄️ پدیده «شبکه سیال» و «لحظه شگفت انگیز»

✍️ مجتبی لشکربلوکی


🔅پروفسور کوین دانبار تحقیقی فوق العاده انجام داد با این هدف که ایده های خوب از کجا می آیند؟ نتایج جالب بود. او به تعدادی از آزمایشگاههای علمی دور دنیا سری زد و از تمام افراد در حالیکه مشغول انجام جزیی ترین امورشان بودند، فیلم برداری کرد. در حالیکه آنها جلوی میکروسکوپ نشسته بودند، وقتی که با همکارانشان کنار آب سردکن مشغول گفتگو بودند و امثال این ها. او تمام این مکالمات را ضبط کرد و سعی کرد از منشاء ایجاد بهترین ایده ها سر در بیاورد. وقتی به یک دانشمند در آزمایشگاه فکر می کنیم، این تصویر را داریم همه دور یک میکروسکوپ جمع شده، و مشغول دیدن چیزی با دقت هستند و سپس آن لحظه شگفت انگیز جرقه زدن ایده رخ می دهد و می گوید اوه، یافتم! اما نتایج چیز دیگری بود. 


🔅نتایج تحقیق نشان داد بیشتر ایده های مهم و موفق پشت میکروسکوپ یا کامپیوتر یا میز کار پیدا نشدند! بلکه زمانی جرقه زدند که آدم ها دورمیز جلسات هفتگی با هم گفتگو می کردند. یعنی زمانیکه همه دور هم جمع شده و آخرین اطلاعات، خطاها، اشتباه ها، تجارب و یافته های خود را بازگو می کردند. 


🔅ما به اشتباه دوست داریم داستان دستیابی به ایده های نو و خلاقانه را خلاصه کنیم و در قالب زمانی کوتاه تری بیان کنیم و بیشتر بر لحظات شگفت انگیز جرقه زدن یک ایده متمرکز شویم. اما در واقع، اگر دقیق تر نگاهی به گذشته بیاندازیم، معلوم می شود که زمان زیادی طول کشیده است تا بسیاری از ایده های مهم شکل بگیرند. 


🔅وقتی یک ایده در ذهن ما شکل می گیرد، شبکۀ جدیدی از نرون‌ها (تعدادی از 100 میلیارد سلول بافت عصبی داخل مغز ما) بوجود می آید. شبکه ای با شکل جدید که تا به حال وجود نداشته است. هر چیزی که می آموزیم یا خلق می کنیم منجر به ایجاد یک شبکه جدید می شود و سوال اینجاست: چگونه می‌توان مغز را در محیط‌هایی قرار داد که در آن احتمال بیشتری برای شکل گیری این شبکه‌های جدید وجود دارد؟ در واقع شبکه ای در دنیای بیرون مغز وجود دارد که شباهت زیادی با شبکه‌ دنیای درون مغز انسان دارد که می توان آن را  شبکۀ سیال «liquid network» نامید. یعنی جایی که شما، آدم ها و ایده های متفاوت بسیاری را در کنار هم دارید، پیشینه های مختلف، علایق گوناگون در جوش و خروش هستند و با یکدیگر در رقابتند، آن فضا در حقیقت، فضایی است که به نوآوری ختم می شود. به عبارت دیگر همانگونه که وجود سلول های عصبی در درون مغز و ایجاد یک شبکه جدید منجر به یادگیری می شود. با هم بودن انسان ها نیز منجر به یادگیری، خلاقیت و دستیابی به ایده های نو می شود. و نکته همین جاست که ما بخشی از ایده های مان را از دیگران می گیریم. از کسانی که در رستوران یا چای خوری با آن ها برخورد می کنیم و با آن ها گفتگو می کنیم. آن ایده ها را به شکل های تازه ای به هم وصل می کنیم و چیزی نو خلق می کنیم حتی بدون آن که خود بدانیم یا بفهمیم.


➖تجویز راهبردی:

🔅در گذشته قهوه خانه ها و اکنون کافی شاپ ها محل حضور نویسندگان، شاعران، متفکران و مصلحان اجتماعی بوده است. چرا؟ چون این مکان، مکان بسیار خوبی است تا ما در شبکه سیال بیرونی قرار بگیریم تا کمک کنیم شبکه ای جدید در مغز ما شکل بگیرد. 

به صورت تاریخی کافه‌نشینی یک فرهنگ شرقی بوده است که توسط جهانگردان غربی به تعجب در سفرنامه‌ها یاد شده است. اما بعدها کافه‌ها اصلی‌ترین نهاد به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها با دیگران شد.


🔅به همین دلیل است که شوارتز آینده پژوه معروف در کتاب «شگفتی‌های اجتناب‌ناپذیر»‌اش در خصوص توسعه‌ چین یک پیشنهاد عجیب و غریب می دهد: توسعه کافه‌ها!  او به درستی تشخیص می‌دهد که چینی‌ها (و بهتر است بگوییم اغلب کشورهای در حال‌توسعه) دانشگاه‌های بزرگی مانند هاروارد و استانفورد را به عنوان موتورهای رشد آمریکا می‌بینند و سعی در کپی‌برداری از آن‌ها دارند. آن‌ها با هزینه‌ فوق العاده بالایی به خلق پارک‌های فناوری و مراکز دانشگاهی روی می‌آورند؛ اما نمی‌دانند که این نهادها کافی نیست. شوارتز تاکید می‌کند که شما نیاز به تشکیل فضای فکری دارید، شما نمی‌توانید کتاب‌خانه ها، کافه‌ها و خطوط دوچرخه‌سواری را نادیده بگیرید. در نهایت چه کنیم؟


1-  فراموش نکنیم که یادگیری و خلاقیت امری فردی نیست. خلاقیت و یادگیری در تعامل جمعی رخ می دهد. شبکه نورون ها (مغز) خود را در شبکه سیال قرار دهیم. تنهایی و تمرکز مهم است اما گفتگو و تعامل آن را کامل می کند. 

 

2-  خود را در فضاهایی قرار دهیم که آدم های متفاوت، ایده های متنوع و دیدگاه های متضاد را تجربه کنیم. 


3-  گفتگو کنیم آن هم غیر رسمی، همیشگی و افقی (اینکه کسی بالاتر از بقیه نباشد و همه هم سطح باشند) آنگاه لحظه های شگفت انگیز بیشتری را تجربه خواهیم کرد. 


🌾 @sedanet

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

موانع

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۶_ بیت سوم

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
محبوب

اشارت کردن،یعنی فرمان دادن.منظور ازبه خون اشارت کردن،یعنی خون کسی را ریختن است.منظور از بیندیش،یعنی بترس.غلط نکن در گذشته به مفهوم اشتباه نکن بکار می رفته است.
حافظ در اینجا به محبوبی اشاره می کند که اطرافیانیش خوب نیستند و آنها تلاش می کنند که حافظ را از چشم محبوب بیندازند.لذا به محبوب خود می گوید مراقب باش که اطرافیانت دوستان تو را از تو نگیرند.
حافظ محبوب خود را به چشم تشبیه کرده است که اطراف آنرا مژه های احاطه کرده است.لذا می گوید این مژه ها که هر کدام می توانند مانع دیدن تو گردند را مراقب باش که با نگذاشتن دیدن ما موجب کشته شدن ما نشوی.
او می خواهد بگوید که محبوب چه زمینی باشد و چه آسمانی،اگر توجه و نظر خود را از ما بر دارد ،هلاکت ما را در پی دارد.
همواره کنار محبوب موانعی وجود دارد، که نباید آنها موجب شود که عاشق نتواند به محبوب خود برسد.همانند گل ، که بی خار نمی شود.

غم دل با که بگویم، که شود غم خوارم
غم دل جز به خدا، کس نبرد از جانم
غم دل چیست ، که آزرده کند احوالت
غم دل ، دوری یار است ، چرا در خوابم

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

شهاب ثاقب

باسمه تعالی
برداشتهای از اشعار حافظ
غزل۶_ بیت دوم
شهاب ثاقب

ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

رقیب ،یعنی نگهبان ، پاسبان و مراقب را گویند.در اینجا منظور مخالف و مدعی است.دو نفر که بر سر یک چیز به رقابت بپردازند را رقیب هم نامند.
جن موئنث را پری و جن مذکر را دیو گویند.اما در اصطلاحات قرآنی به شیطان،دیو گفته می شود و به ملک فرشته گویند.در اینجا منظور از دیو ،همان شیطان است.
خلق و خوی و روش را سیرت گویند.به پناهم،یعنی پناه می برم.ثاقب یعنی سوراخ کننده است.منظور از شهاب ثاقب، نیزه های آتشی است که آسمان را سوراخ می کند و به طرف زمین می آید.در قرآن نیز به آن اشاره شده که برای جلوگیری و نفوذ شیاطین به طبقات بالای آسمان،از آن استفاده می شود.منظور از خدا را،یعنی برای خدا.
حافظ می گوید من از رقیب خود،یعنی شیطان نفس خود به خدا پناه می برم تا با شهاب های ثاقب خود،این دیو نفس را به هلاکت برساند.

جان رها شد،گر ز بند نفس پست
دل ز روی ماه جانان،گشت مست
هر چه بینی جملگی آیات او
جلوه ی حق کی ببیند خود پرست

دکتر علی رجالی
@alirejali
  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سلطان دلها

باسمه تعالی
برداشتهایی از اشعار حافظ
غزل ۶ _ بیت اول
به ملازمان سلطان ، که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی، ز نظر مران گدا را
سلطان دلها

به همراهان و نوکران و نزدیکان،ملازمان گفته می شود.سلطان به معنی پادشاه است ولی در اینجا سلطان دلها ،یعنی معشوق است.
منظور از دعا،درخواست است. منظور از نظر ،توجه و عنایت است.
حافظ می گوید چه کسی درخواست ما را به نزدیکان سلطان دلها می رساند.پادشاهی و مملکت دارای، شکر گزاری دارد.لذا برای ادای شکر، به گدای درگاه معشوق توجه و عنایتی شود.در حقیقت حافظ اولیای الهی را به شفاعت می خواند.
یکی از صفات خدا سلطان است.او پادشاه جهان هستی است.

اگر خواهی شوی محبوب جانان‌
تلاوت کن  مکرر ذکر یزدان
قرایت کن کلام حق ز تدبیر
به تعلیمش شود دنیا چو رضوان

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

اراده

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
ثم سلک بهم طریق ارادته و بعثهم فی سبیل محبته
جلسه هشتم _دعای اول
اراده

سلکه به معنی رفتن است.اما منظور از سلک به ،یعنی بردن می باشد.بعثه،یعنی بر انگیخت.منظور از اراده، یعنی خواست می باشد.
تمام اجزای هستی با اراده و خواست حق تعالی حرکت می کنند و هیچ مخلوقی در جهان هستی وجود ندارد که زیر نطر حق تعالی نباشد.امام صادق می فرمایند بعد از اینکه خدای متعال مخلوقات را خلق نمود،آنها را تحت اراده خود در آورد.
امام سجاد می فرمایند،خاطیان نیز تحت اراده حق تعالی هستند.خدا اراده کرد که انسانها اراده داشته باشند و همانند سایر مخلوقات بی اراده چون ستارگان نباشند.وقتی انسان اراده پیدا کرد ،متعاقبا حق انتخاب دارد. خداوند تنها انسان را بر انگیخت تا با عشق و اراده به سوی حق تعالی بشتابند.

عابدم کن ، تا بیابم ، من جهت
  لایقم  کن، تا بجویم  ، من رهت
ای خدا ،من عاجز از دیدار تو
قادرم کن ،تا بیایم  ، درگهت

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

رابطه انسان و خدا

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
جلسه ششم_دعای اول
رابطه انسان و خدا

امام سجاد می فرمایند کلیه مخلوقات حق تعالی نو و مشابهت با چیزی که از آن الگو گرفته شده باشد وجود ندارد.لذا یکی از صفات خدا،بدیع یعنی نو آورنده است.
وقتی فیلسوف می خواهد رابطه انسان با خدا را بگوید.او از رابطه علت و معلول استفاده می کند.از وجود مخلوق به وجود خالق پی برده می شود.
امام سجاد می فرمایند ، رابطه انسان با خدا یک رابطه عاشقانه است.خالق همواره مخلوق خود را دوست دارد.لذا اگر بعضا به ظاهر انسان دچار مشکلات می گردد.نهایتا رشد و تعالی او را در بر دارد.
گویند فردی به کارگاه کوزه گری آمد. کوزه ای را خرید و آنرا به زمین زد و شکست.این کار را ادامه داد.کوزه گر با توجه به اینکه پول کوزه ها را گرفته بود از این کار و شکستن کوزه ها ناراحت شد.این نشان می دهد که سازنده کوزه ، کوزه خود را دوست دارد ،جتی اگر فروخته باشد.چگونه ممکن است خالق مخلوقات به انسان توجه نداشته و او را دوست نداشته باشد.لذا رابطه ما با خداوند یک رابطه عاطفی است.

مست یارم، مست و خاطر خواه دوست 
مست معشوقی که عالم آن اوست 
مست چشمی  را که می خوابد نیم
مست معشوقی که جان دادن نکوست

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

جمال حق تعالی

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
جلسه پنجم_ دعای اول
جمال حق

امام سجاد می فرمایند، چشم ما قادر به دیدن جمال خدای متعال نیست.اما قادر به دیدن آثار او هستیم .هر چه با چشم سر می بینیم ،مستقیم یا غیر مستقیم، آیات الهی هستند.لذا در قرآن خداوند می فرماید از رگ گردن به شما نزدیکترم.از طرفی آنقدر بزرگ و وسعت دارد که در افق دید ما نیست.همانند ایستادن در کنار یک اقیانوس،انسان در کنار آب است و آنرا می بیند ولی آنقدر آب وسعت دارد که نمی توان اقیانوس را دید.
امام سجاد می فرمایند،حمد و ستایش خدایی را سزاوار است که نه تنها چشمان سر عاجز از دیدن آن می باشد بلکه با ذهن هم قابل تصور نیست.از هر چه تصویر ذهنی کنیم،او بالاتر است.
تنها راه دیدن خدا ، به مرحله یقین رسیدن است.در این حالت آنقدر عظمت الهی در مقابل چشمان ما آشکار است که هرگز به دیدن او فکر نمی کنیم.همانند خورشید،که درخشندگی آفتاب گویای وجود خورشید است.انسان وقتی دنبال استدلال چیزی می رود که برای او روشن و آشکار شود.وقتی همه چیز آشکار بود چه لزومی به اثبات یا دیدن است.

چه خوش گفت وصف خدا را علی
وجودش بود ظاهر و  هم خفی
بود برترین  و بود نزد ما
خدای عظیم  وخدای جلی

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بزرگی خداوند

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفه سجادیه
جلسه چهارم _دعای اول
بزرگی خداوند


حضرت علی در نهج البلاغه می فرمایند،در نزد اولیای الهی در مقابل خدای متعال،همه چیز کوچک است.گویند گدایی از فردی طلب پول می کند.آن فرد کیف خود را باز می کند که کمک کند.فقیر چشمش به سنگ گرانبهای داخل کیف می افتد و از او آنرا طلب می کند.او هم براحتی می دهد.فقیر آن سنگ را قیمت می کند و به ارزش آن پی می برد.لذا از فروش آن صرف نظر می کند تا به صاحبش عودت نماید.
فقیر سنگ را به صاحب سنگ بر می گرداند و می گوید در ازایش فکر و اعتقادی که باعث می شود تو با ارزشترین سنگ قیمتی که می توانست یک عمر مرا سیر کند به من هدیه کردی ،چیست.در جواب می شنود که باور به بزرگی خدا، سایر چیزها نزد من بسیار کوچک هستند.اگر خدا نزد ما کوچک شمرده شود،آنگاه دنیا در نظر ما بزرگ می گردد و سقوط ما قطعی است.
مابه خدای نامحدود امام سجاد نیاز مند هستیم.نه خدای محدود و ساختگی ذهنمان.هر چه معرفت ما به خدای متعال بیشتر شود،آثار آن در زندگی مان زیادتر است.
انسانهایی که خدایشان بزرگ است در مقابل مشکلات کمر خم نمی کنند.بالعکس کسانی که خدایشان کوچک است،در برخورد با مشکلات و مصیبت ها خود را می بازند و تحمل ناملایمات را ندارند.بزرگی خداوند همانند بزرگی دریا در مقابل قطره کوچکی می ماند.
لذا انسان دانا هرگز خدای بزرگ را نمی دهد تا دنیای کوچک و زود گذر را کسب کند.

 ایمان به خدا امید ما گشت
دین حافظ ما زهر خطا گشت
حرص و حسد وغرور فرجام
نابودی دین شد  و بلا گشت

دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
برداشتهایی از صحیفیه سجادیه
جلسه سوم _ دعای اول
نقش خدا در زندگی

امام سجاد می فرمایند،تنها خدای یکتا قابل حمد و ستایش می باشد.زیرا اگر بدقت بنگریم هر فضیلتی از آن خداست.
خدای متعال از ابتدای خلقت تا انتهای خلقت وجود داشته و وجود دارد. خداوند اول هر خیر و خوبیهاست.اگر خیری بواسطه به تو رسد،اگر خوب دقت کنی خدا به دل آن واسطه انداخته است.خداوند آخر تمام خوبیها و معرفت ها می باشد.یعنی در نهایت کمال معرفت و خوبیهاست.هر آنچه خوبی وجود دارد،مستقیم یا غیر مستقیم سر منشا آن خدای متعال است.
خدا اول و آخری هست که اول و آخر ندارد.
سر و کارت ما از اول تا آخر با خداست.خداوند اولی است که قبل از آن چیزی نبوده است.همچنین آخری هست که بعد آن چیزی وجود ندارد.در حقیقت خداوند صمد است.
 امام حسین (ع) در حدیثى براى صمد پنج معنا بیان فرموده است:

1. صمد حقیقتی است که در منتهاى سیادت و بزرگی است.
2. صمد، ذاتى است دائم، ازلى و جاودانى.
3. صمد، وجودى است که جوف ندارد. همانند هر چیز تو پرى است که درونش خالى نباشد.
4. صمد حقیقتی است که نمى‏ خورد و نمى ‏آشامد.
5. صمد حقیقتی است که نمی ‏خوابد.

مبدا هستی خدا و آخر هستی خداست
می توان گفتا که او از ابتدا تا انتهاست
خود نمایی می کند در عالم و قرآن وانس
ذکر  یزدان در بیان و در کلام انبیاست


دکتر علی رجالی
@alirejali

  • علی رجالی