رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تحلیلی بر داستان حضرت خضر(ع)

 

از مثنوی حضرت خضر (ع)

مقدمه توحیدی: به نام خداوندی که عقل و عمل را روشنایی می‌بخشد، و از لطف همیشگی‌اش زندگی را آراسته به نظم و صفا می‌گرداند؛ خدایی که با دل هر انسان آشنایی دارد و کلید گشودنِ گره‌ها و رساندن به پاکی و رهایی در دست اوست. او بخشنده و مهربان است و برای دل‌های خسته، پناهگاهی امن در جهان پر آشوب. خدایی بی‌نیاز از دستور و فرمان، و بی‌نیاز از علت و چند و چون. خدایی یکتاست، بلندمرتبه و باعظمت، که تنها با گفتن "باش"، آسمان‌ها، زمین، شب و روز و ستارگان را پدید آورد.

آغاز حکایت: روزی حضرت موسی (ع) از سوی خداوند سوالی دریافت کرد:
آیا کسی را می‌شناسی که از تو داناتر باشد؟

موسی (ع) که پیامبر خدا بود، گفت: «دانش من بسیار است و گمان نمی‌کنم کسی از من داناتر باشد.»

خداوند متعال با نوعی توبیخ و آموزش به او پاسخ داد:
«این سخن تو ناشی از مباهات و غرور است و ریشه در علم واقعی ندارد. در کنار رودخانه‌ای، بنده‌ای از بندگان من هست که به سوی وصال الهی در حرکت است. ظاهر او ساده است، ولی در باطن اسرار بزرگی نهفته دارد که تنها خدا از آن‌ها آگاه است.»

نشانه‌ی بنده خاص خدا: خداوند فرمود: «نشانه‌ی آن بنده این است که ماهی مرده‌ای که همراه داری، در جایی خاص زنده شده و به دریا باز می‌گردد. آن‌جا چشمه‌ای است که رازهای کهن در آن نهفته است. چون به آن چشمه برسی و این واقعه را ببینی، بدان که بنده‌ی من همان‌جاست.»

حضرت موسی (ع) با شنیدن این سخن الهی آماده‌ی سفر شد. ماهی مرده را برداشت و به راه افتاد. وقتی به مکان وعده‌داده‌شده رسیدند، ماهی زنده شد و به دریا رفت. آن‌جا همان محل ملاقات با ولیّ خدا بود: حضرت خضر (ع).

ملاقات با حضرت خضر: چون موسی (ع) به مکان قرار رسید، حضرت خضر را دید که غرق ذکر و وقار بود. گویی دو دریای یقین و عشق به هم پیوسته بودند و آوای عاشقانه‌ی حقیقت، آن فضا را پر کرده بود.

حضرت موسی با ادب و فروتنی گفت: «ای بنده‌ی پروردگار جهانیان، من تو را با جانم می‌طلبم، نه از روی ظاهر و دیدار. تو دانشی از خدا داری که من ندارم و مشتاقم از تو بیاموزم.»

شرط شاگردی و سیر با خضر: حضرت خضر پاسخ داد: «تو توان همراهی با من را نداری، چرا که کار من پر از رموز و اسرار است. اگر صبر داشته باشی، شاید بتوانی در این راه تاب بیاوری.»

و شرط گذاشت: «اگر با من همراه شوی، نباید در هیچ کاری که می‌بینی، سوال کنی، تا آن‌گاه که خودم برایت توضیح دهم.»

حضرت موسی پذیرفت و با دلی سوخته و مشتاق، همراه خضر شد. آن دو به سفری در دریا و خشکی پرداختند. هر یک از اعمال خضر در نگاه موسی عجیب بود و باعث می‌شد که نتواند سکوت کند، ولی خضر بارها به او یادآوری کرد که صبر نکردی، و در پایان، از همراهی او بازماند.

جدایی دو یار حکیم: در پایان سفر، خضر از موسی جدا شد. موسی دریافت که حکمت حقیقی در ظاهر افعال نیست، بلکه در باطن و امر الهی نهفته است. آن‌چه خضر انجام می‌داد، تنها با اذن خدا بود و رمز آن بر همه آشکار نیست.

این داستان نشان می‌دهد که جهان پر از رموز است و هرکس را توان فهم آن نیست، مگر به اذن خداوند.

بیت پایانی و تأیید عرفانی شاعر: در پایان شاعر می‌گوید:
در این داستان رمزی نهفته از جانب خداوند است و سراینده این نکته‌ها را با فیض الهی دریافته است.

تحلیل و تفسیر عرفانی و معرفتی

۱. علم ظاهری و علم باطنی: داستان به زیبایی تقابل دو نوع علم را نشان می‌دهد: علم رسمی و شریعت‌محورِ موسی، و علم لدنی و الهامیِ خضر. علم خضر از درک عقل عادی بیرون است و تنها با «صبر، سکوت و تسلیم» می‌توان به آن نزدیک شد.

۲. صبر، کلید فهم باطن: شرط همراهی با خضر، صبر و پرهیز از قضاوت عجولانه است. در سلوک عرفانی نیز انسان باید با صبر، رمزها را بفهمد، نه با عجله و پرسش‌های سطحی.

  1. توحید در خالقیت: در مقدمه، اشاره به آفرینش با "کن" بیانگر عظمت خداوند در ایجاد هستی بدون ابزار است. این توحید خالص در خالقیت، سنگ‌بنای معرفت عرفانی است.

  2. سفر از ظاهر به باطن: حرکت موسی به دنبال ماهی، سفر از ظاهر علم به باطن حقیقت است. ماهی مرده که زنده می‌شود، نماد بیداری جان از مرگ غفلت و بازگشت به دریای هستی است.

  3. خضر؛ نماد انسان کامل: خضر ولیّ کامل است که از سرچشمه علم الهی سیراب است. راه او راه محبت، اشراق و معرفت شهودی است.

  4. نتیجه نهایی: جهان رازناک است و فهم رازها تنها با توفیق الهی ممکن است. در این مسیر، "علم، صبر، تواضع و تسلیم" ابزار اصلی سالک است.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۴/۱۲
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی