رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

 

 

 

باسمه تعالی
برداشتهایی از نهج البلاغه
خطبه شقشقیه
مثنوی ۱۹
قسمت هفتم
قتل عثمان



 

آدمی ماند ز او نامی ، اگر باشد مفید
از برای جامعه یا حق تعالی شد شهید





 

خوش به حال مردم خوش سیرت و اهل دعا
وقت رفتن توشه ی آنان محبت هم رضا





 

مصریان خواهان عزل و برکناری از نظام
لیک عثمان ، می کند اصرار بر حفظش مدام



 

این خلافت از خدا بر من رسیده تا کنون
این ردا را می کنم حفظ و نیاید آن برون




 

می کنم توبه ز اعمال خودم با حفظ آن
لیک ماند بر تنم ، تا مرگ آید همچنان






 

می کند او بر خلافت ، پافشاری شدید
می شود منجر به قتل و این مسائل را پدید






 

نیست عثمان فرصتی بهر صدارت ، بی گمان
او شود مستعفی و گردد چو مردم ، بی امان






 

گر  کند اسرار بر حفظ خلافت همچنان
نیست راهی جز هلاکت بهر او در این مکان





 

می کند  یاری طلب ، عثمان ز مولا مرتضی
فرصتی باشد برای حاکم و حاجت روا



 

از علی خواهد کمک ، فرصت بیابد او سه روز
تا کند حل مشکلات و او بود حاکم هنوز





 

فرصتی خواهد برای مشکلات مردمان
لیک نیت چیز دیگر باشد و گردد نهان





 

قصد حاکم بر ملا شد ، از تقاضای زمان
تا رسد نیرو ز اطراف مدینه بی گمان






 

قصد حاکم بود تجهیز  و دفاع از کار خویش
از بلاد آرد کسان و هر که بود از قوم و کیش




 

تنگ تر شد حلقه ی مردم ، پس از اتلاف او
تا نباشد فرصتی بر حاکم و اهداف او





 

زین سبب عزم خلایق می شود قتل امیر
یا خلافت واگذارد ، آن ردا و این سریر





 

لیک مردم حمله ور گشتند بر وی تا درون
عاقبت گردید حاکم بر زمین و شد برون





 

جسم او باشد زمین گرم و سوزان چون تنور
می کند مولا سفارش ، تا شود دفن و به گور



 

نقل گردد جسم حاکم دفن ناگردد سه روز
اختلاف مردمان در دفن او گردد بروز



 

هر کسی روزی رود از عالم دنیا چه زود
این بود درسی برای حاکمان ، آخر چه سود





 

آمده بر دفن عثمان ، هجمه ی اشکال ها
جسم او باشد به روی خاک و هم اخلال ها




 

می کند حضرت وساطت ، تا رود عثمان به خاک
دفن گردد در بقیع و خود کند  جانش هلاک





 

خوانده می گردد نماز میت و گردد به خاک
گرچه دارد اعتراض عده ای را در مغاک



 

عده ای مانع ز اجرای نماز و دفن او
می شود بحث و جدل در این خصوص و گفتگو

 

 

می کند حضرت وساطت ، تا شود ختم به خیر
می دهد فرمان حق را  ، تا شود اجرا چو غیر



 

قبر عثمان ابتدا خارج ز شهر و هم بقیع
در زمان حاکم شام است ، گردد آن وسیع




 

تا نگردد بر خلیفه هم اهانت یا سوال
علت دوری چه باشد ، نیست بر طبق روال



 

قبرهای حاکم پیشین کنار مصطفی است
آن بود در مسجد پیغمبر و قبرش جداست



 

بین که مردم وقت تشییع جنازه این سوال
او چگونه بوده در طول حیات و شد ضلال؟




 

اکثرا گویند خوب است و شهادت می دهند
گر چه حکم حق تعالی در  قیامت می دهند



 

آب را بستند مردم بر وی و اهل و عیال
تا شود تسلیم حاکم ، در پی آن بی جدال




 

پیک آید سوی عثمان ، از علی خواهد امان
از علی خواهان آب است و وساطت در میان




 

باز عثمان می کند از  مرتضی آبی طلب
می رسد آبی برایش ، در ظروف و یک حلب



 

آب آرد ، از برای غاصبش ، نور جلی
می شود در کربلا ، بی آب فرزند علی



 

بین تمایز در نبرد حق و باطل را عیان
می رساند آب را در هر شرایط بی امان


 

در مقابل دشمن دون در زمین کربلا
آب را بسته به روی اهل بیت مرتضی




 

جسم اولاد پیمبر بر زمین کربلاست
عامل آن وارثان حاکم و هم اشقیاست





 

روزها هم بگذرد تا دفن گردد تن به خاک
در زمین کربلا مدفون شود اولاد  پاک




 

گر شود دقت ، تشابه ها بود در ماجرا
لیک باشد ناروا و این کجا و آن کجا






 

این دهد جانش برای نشر دین مصطفی
امر بر معروف و نهی ناکثان در نینوا



 

دیگری خواهد حکومت از برای خویش و کیش
گر به ظاهر می کند اظهار بر اصحاب پیش



 

می کند اظهار  اذناب خلیفه ، چون قصاص
لیک حق باشد گواه و خود بگیرد هم تقاص







 

حامیان شخص عثمان در نبرد تن به تن
باعث قتل گروهی از کسان و هم وطن







 

می دهد نسبت امیه ، قتل عثمان بر علی
نیست زیبنده چنین تهمت به مولا و ولی







 

از برای مرتضی اولا بود احکام دین
می کند سعی خودش ، در حفظ اهداف مبین




 

گر چه او خواهد حکومت از برای مسلمین
کی کند مولا خلاف دین و قرآن مبین






 

در نزاع مردم و حاکم ، علی یاری کند
دین حق را در جهان اظهار و هم جاری کند





 

این همه لطف و محبت از امام شیعیان
پاسخش دشنام باشد ، بر امیر مومنان




 

در جماعت ها اهانت می شود بر حضرتش
غفلت مردم سبب گردد ، مقام و شهرتش






 

میسمی مردم به دنبال هوا و رزق خویش
نیست آنان را تمایل در نزاع دین و کیش




 

گو رجالی واقعیت ها ز آئین نبی مصطفی
می شود تاریخ تکرار و دهد  درسی به ما






 

سروده شده توسط
علی رجالی و مهدی میسمی

 

 

 

  • ۰۰/۰۲/۰۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی