رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

مجموعه رباعیات مشترک

مذهبی

سروده شده توسط

علی رجالی و مهدی میثمی

 

اگر خواهی حدیث از آل عصمت

اگر خواهی سخن از علم و حکمت

بیا بشنو رباعی های پر مغز

شود روح و روان با دین در الفت

 

 

از بهر نجات و دفع شیطان

ایمان و عمل به شرع و قرآن

منجی بشر ز جهل باشد

تقوا و عمل به حرف یزدان

 

 

 

گنه بر اهل دل راهی ندارد

دلیلی غیر خود خواهی ندارد

گنه را چون نجاست می توان دید

لذا خوردن از آن جایی ندارد

 

 

 

از هزاران یک نفر با معرفت

مابقی اندر گناه و معصیت

خوش به حال عارفان و اهل دل

در جوار ربشان تا آخرت

 

 

 

آرامش آدمی ز  دین است

اخلاق نکو،ورا نگین است

عقل و ادب و حیای انسان

ناجی بشر ز مکر و کین است

 

 

خوشا آنان که در راه ولایت

رها کردند جان و مال و ثروت

برای حفظ دین و راه یزدان

گدشتند از زن و فرزند و مکنت

 

 

 

عبادت چون غذای روح و جان است

ادایش روز و شب قوت روان است

بریدن از خود و طی کمالات

نجات هر کسی مرهون ان است

 

 

 

ره آورد شب قدر است قرآن

بود میراث احمد این گلستان

زبهر عاشقان آب حیات است

به کام مومنان شهد است فرقان

 

 

 

چون گنه آید زداید جان تو

گر اجل آید بگیرد جان تو

هر گنه ضایع کند روح تو را

با نیایش کی بمیرد جان تو؟

 

 

 

نماز با ولایت روشنایی است

وصال کردگار و دلربایی است

ولی را جانشین کرده خداوند

اطاعت از ولی کاری الهی است

 

 

 

حرص و حسد و غرور فرجام

نابود  کند تو را سر انجام

با ترک گناه و حفظ تقوی

آزاد شوی ز بند و هر دام

 

 

 

کار انسان در دو جا یکسان بود

کودکی و پیریش همسان بود

خوش بر آن اهل سخا و معرفت

توشه ای دارد ، که آن احسان بود

 

 

 

نماز شب چو خوانی در دل شب

دل و چهره شود نورانی از رب

خداوندا بده توفیق ما را

بخوانم یار خود را با دل و لب

 

 

توحید و نبوت سبب حفظ حیات

قرآن و معاد موجب رشد صفات

حق است و حقیقت سبب رشد بشر

اسلام و شریعت همه جا راه نجات

 

 

سی روز گذشت و عید فطرت آمد

پاکی ز گناه و ترک ظلمت آمد

آلودگی از روح و روان رخت ببست

شادی و سرور بی نهایت آمد

 



گلی دارم چو قرآن توی خانه
که دارد حاصلی خوشبو دو گانه
گلاب و عطر باشد حاصل آن
عمل با فهم آن باشد نشانه

 

 

دین به معنای اطاعت از خداست
چون عمل گردد بدان مشکل گشاست
دین بود مجموعه ای از وحی حق
شکر معبودی که تنها او سزاست

 

 

 


عبادت آب و عاشق همچو ماهیست
جلای روح و آن نور الهیست
عبادت بی عمل ، حرف است تنها
نجات آدمی عشق خدائیست

 

 

عامل بدبختی و رنج و بلا
ریشه دارد در نگاه ما ولا
در زمان جاهلیت خود گواه
منجی مردم فقط دین خدا

 

 


آدمی را دین به بالا می برد
در بهشت و نزد مولا می برد
دین برد ما را به سوی کوی دوست
از زمین تا عرش اعلا می برد

 

 


همه عالم کتاب هو باشد
این کتاب جستجو باشد
لیک قرآن کتاب مکتوب است
برگ برگش پیام او باشد

 

 


از برای فهم و درک آیه ها
در مثال آید بیان هر ندا
آیه ها تفسیر گردد توامان
تا بفهمی حرف والای خدا

 

 

بهترین جا در مساجد ابتداست
هست آن محراب و جای اولیاست
شد علی هم غرق خون در سجده گاه
بهترین سالک به پیش کبریاست

 


 

خانه ی حق، قبله گاه مسلمین
بهترین معبد، برای اهل دین
اولین خشکی دنیا مکه شد
از برای طوف یزدان در زمین

 


آرامش آدمی ز دین است
اخلاق نکو ورا نگین است
عقل و ادب و حیای انسان
ناجی بشر ز شر و کین است

 


مسلمانان کنند یادی ز یزدان
به هنگام تولد ، ذکر سبحان
اذان در گوش فرزندان بخوانند
اذان را اذن حق بر درگهش دان

 

 


دانی که چه چیز تا قیامت با ماست؟
اعمال مفید در کرامت با ماست
علمی که شود چراغ و شمع دگران
چون سود برند ، بینهایت با ماست

 

 


فرزند و عیال در جماعت با توست
مردان خدا در کرامت با توست
علمی که شود چراغ و شمع دگران
در روز جزا ، چون عبادت با توست

 


معرفت همراه ایمان و شعور
همره انسان بود تا قعر گور
آدمی با عقل تنها ناقص است
وحی کامل می کند اسرار دور

 

 


با ترک گنه روح و روان شاد شود
با ذکر خدا امید ما یاد شود
اعمال بد و خوب همه گردد ثبت
با هر گنهی اجر تو بر باد شود

 

 

مومنین را نیمه شب باشد قرار
صحبتی با خالق لیل و نهار
تا کنند راز و نیایش با خدا
فرصتی باشد به نزد کردگار

 

صبر و ایمان و کمک بر دیگران
هر سه باشد از صفات صادقان
صبر انسان بر مصائب در امور
مرتفع سازد موانع را چنان

 

 


این جهان با بندگی از آن ماست
عاشقش گشتی بلای جان ماست
گر گرفتار و شدی مجذوب آن
بی نهایت باعث خسران ماست

 

 

هست دستور العمل ، احکام دین
گر شود اجرا ، نباشد فقر و کین
دین کند بیمه تو را در زندگی
تا نماند فقر و بدبختی ، حزین

 



حق کودک بر پدر چندین بود
ازدواج و نام و درس دین بود
هست فرزند نکو بس افتخار
موجب آرامش و تحسین بود

 

 


دین احمد بی ولایت ابتر است
بعد احمد آیت حق حیدر است
امر حق در حج آخر داده شد
حکم مولا از خدای اکبر است

 

 


ای محمد نور چشم انبیا
مظهر احسان و ایمان و عطا
مشعل توحیدی و صاحب کمال
آخرین دین خدا کردی به پا

 

 

 

چون گنه قلب تو را تسخیر کرد
ذکر حق کی بر دلت تاثیر کرد ؟
هر که نفس خویش را درمان نمود
در مرام و مشی خود تغییر کرد

 

 


ره آورد شب قدر است قرآن
بود میراث احمد این گلستان
کتاب معرفت ، سر چشمه ی نور
کند عالم رها از جرم و خطران

 

 

شیعه یعنی مخزن اسرار حق
واله و دیوانه ی دیدار حق
در نیایش باشدش همچو علی
او بخواند دائما اذکار حق

 

 


عشق شیعه بی حد و بی انتهاست
جان نثار خط سرخ مرتضاست
شیعه باشد در صراط مستقیم
هر که بی مولا بود راهش خطاست

 

 

 

در مکتب و مذهب الهی
عشق است و امید ، گر تو خواهی
ایثار و شهادت است و عرفان
مسرور شوی به قرب و جاهی

 

 


وقت هجرت می رسد اندیشه کن
در جوانی زهد و تقوا پیشه کن
تا که گردد بهر تو سرمایه ای
گر توانی روح و جان را بیمه کن

 

 

 


بشنو از اهل یقین و معرفت
نی ز هر بیگانه و شیطان صفت
بشنو از قرآن و عترت راه و رسم
راه ایمان و سعادت ، مغفرت

 

 

از مسیر حق جدا گشتن خطاست
سرکشان را عاقبت رنج و بلاست
همره انسان بود اعمال او
سرنوشت خاطیان شوم و سزاست

 

 


عامل کسب کمال و معرفت
دور گشتن از گناه و معصیت
گر شود پیشه ره افراد پست
نیست ما را در قیامت منزلت
 

 

 

رهزن ایمان تو اعمال توست
همره روز جزا افعال توست
آنچه کشتی ، می کنی آن را درو
گر نباشد توشه ای ، اشکال توست

 

 


برزخی حائل میان مرگ و حشر
چون برون آیی از این دوران و حصر
دان قیامت سر رسد با اذن رب
می شود وقت حساب و روز جبر

 

 

روز فصل آید شود گاه حساب
تو ببینی هر عقاب و هر عذاب
گر شوی نادم، نباشد فرصتی
تا توانی در جوانی کن ثواب

 

 


گر چه شیطان هوس را بنده ام
نزد این و آن بسی پوشانده ام
ای خدا افشا مکن اعمالمان
من به پیشت نادم وشرمنده ام

 

 


گر چه من غرق معاصی گشته ام
می کنم عصیان و عاصی گشته ام
نامه ام پر باشد ار انواع جرم
از عقوبت کی خلاصی گشته ام


 


اگر خواهی سخن از علم و حکمت
نجویی جز سرای اهل عصمت
طبیب جان و دل باشند آنان
شود روح و روان سرشار نعمت

 

 

ای اهل گناه و معصیت برگردید
بر راه خدا و عافیت برگردید
از بهر فرج دعا و او را طلبید
بیهوده مرو، که عاقبت برگردید
 

 



آن جهان با جنتش افسانه نیست
جای نااهلان در آن کاشانه نیست
روضه ی رضوان بود جای نبی
جای هر نالایق و بیگانه نیست

 

 


بهترین اعمال ما ، دانی که چیست؟
جز عبادت نزد حق ، چیزی که نیست
این عبادت ها همه سازندگی است
از برای بندگی و رشد و زیست

 

 



 

قلب پاک و روی باز مومنان
جملگی باشد صفات سالکان
مومنان انفاق دائم می کنند
مردمان خوشحال از اعمالشان

 

 


صبر و ایمان ، همره علم و یقین
مومنان دارند ، صفاتی اینچنین
باحیا و اهل تدبیر و گذشت
زهد باشد از مرام مومنین

 

 

 

گناهان می شود با توبه معدوم
رذالت می کند ، الطاف مختوم
کند حسن عمل را ضایع غیبت
شود عقلت بدست خشم مسموم

 

 


چون قیامت گشت وشد محشر به پا
شد فراخوانی به دستور خدا
زنده گردد مرده با امر نبی
دان خدا قادر به احضار شما

 

جمعی به دعا و ذکر و عصمت
خواهان کمال و علم و حکمت
جمعی که دچار غفلت و جهل
دنبال مقام و پول و شهرت
 

 


حسادت بدترین خوی و مرام است
بدان کار سفیهان و عوام است
بود سر چشمه ی کبر و گناهان
زدن خنجر به روح و جان حرام است

 

 


گلی دارم چو قرآن توی خانه
که نقشش بر بشر باشد دوگانه
گلاب و عطر قرآن بی عمل نیست
چو فهمی عطر آن بویی ، نشانه

 

 


با مثال آید کلام کبریا
از برای فهم و درک آیه ها
می شوند تفسیر آنها توامان
تا بفهمی حرف والای خدا

 

 

 

 

سیرحق دارد مسیری دلربا
با قبول دین و ایمان بر خدا
گر یقین پیدا شود در معرفت
نیست شکی در وصال و در لقا

 

 


شیعه یعنی استقامت در نبرد
در نبرد حق و باطل همچو مرد
این بود آئین و رسم شیعیان
حق مظلومان ستادن ، فرد فرد

 

 


اگر عشقی بود آن عشق والاست
چو شیعه افتخارش مهر مولاست
اگر یادی شود بهر ولایت
شفای باطن و بیداری ماست

 


ای محمد مظهر خلق کبیر
حکم حق جاری نمودی در غدیر
تا دهد مولا تداوم راهتان
صاحب حمد و مقامی بی نظیر

 


به معراج چون می رود مصطفی
ببیند حقایق ، چو عرش خدا
زبان خدا با محمد علی است
نبیند خدا را نبی در سما

 

 

چو پیمانه پر شد ، اجل می رسد
نداری تو فرصت ، زمان می رود
اگر می توانی تو دریاب عمر
که شاه و گدا را ملک می برد

 


هر که استغفار از یزدان نمود
موجبات رحمت و غفران نمود
حق پذیرد توبه ی افراد را
هر که آن را با دل لرزان نمود
 


رفاه ما بود در کسب ثروت
کمال ما بود در علم و حکمت
توسل بر ائمه ره گشائیست
طلب کن از خدا نور ولایت

 

 

 


آدمی را دین و ایمان و یقین
می نماید متقی ، خالی ز کین
گر بود با فهم و ادراک و شعور
می شود با ارزش و دری ثمین

 

 




 

روح ما همسان زنبور عسل
گر نباشد گل ، ندارد ماحصل
معرفت باشد ، همانند گلی
کسب آن کن با ریاضت با عمل

 

 

سرای فاسقان در این مکان است
بهشت و دوزخ ما ، دان نهان است
اگر خواهی تو جنت در قیامت
بدان آن کسب تقوا در جهان است

 

 


افتاده به چاه گر توانی دریاب
مردان خدا قلیل و دری کمیاب
تدبیر نما به مشکلات مردم
تحقیر مکن ، اگر نداری اسباب



 

 



 

  • ۹۹/۱۰/۱۳
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی