رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

سخاوت

باسمه تعالی
برداشتهای از آیات قرآن
سوره یوسف:قسمت بیست و چهارم
سخاوت
گاهی انسان همنشین فردی می شود و شیفته اخلاق و کرامت و سخن او می گردد.همنشینی با یوسف اینگونه بود.او مظهر خدا بود. لذا دارای خلق نیکو بود.خدا بخشنده است،یوسف هم بخشنده بود.خدا کریم است،یوسف هم کریم بود.لذا می توان گفت که صفات یوسف،صفات خدایی است که به او عطا شده است.
حافظ می گوید:

پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد
وان راز که در دل بنهفتم به درافتاد
از راه نظر مرغ دلم گشت هواگیر
ای دیده نگه کن که به دام که درافتاد
دردا که از آن آهوی مشکین سیه چشم
چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد
از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
مژگان تو تا تیغ جهانگیر برآورد
بس کشته دل زنده که بر یک دگر افتاد
بس تجربه کردیم در این دیر مکافات
با دردکشان هر که درافتاد برافتاد
گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد
حافظ که سر زلف بتان دست کشش بود
بس طرفه حریفیست کش اکنون به سر افتاد
برادران یوسف به یعقوب گفتند که اگر مجددا گندم بخواهیم باید برادر ناتنی را بهمراه خود به مصر ببریم و ما از او محافظت می کنیم.همین عبارت را برای یوسف قبلا گفته بودند.حضرت یعقوب گفت شما حافظان خوبی نیستید.من او را به خدا می سپارم.چون او حافظ واقعی انسان ها می باشد.
وقتی بار گندم ها را باز کردند دیدند که پولهایی که برای خرید گندم داده بودند عودت داده شده است.آنها از سخاوتمندی یوسف شاد شده بودند.سخاوتمندی در حق افراد موجب ایجاد محبت و دوستی می گردد. سخا باعث آرامش و رهایی انسان از قیود دنیایی می گردد.همانند درخت میوه ای که سنگینی میوه ها موجب پائین آمدن شاخه ها شده است.با چیدن آنها شاخه آزاد می شود و بالا می رود.انسان های بخیل به خود ظلم می کنند.انفاق به زیر دستان همانند روزنه ای کوزه گلدان می ماند که آبهای زیادی را از گلدان خارج می کند تا آب کافی به گل برسد و از خراب شدن گل و فاسدشدن آن جلوگیری کند.سخاوت بذر محبت را در دل دیگران می کارد.حتی خداوند سامری را که مردم را به گوساله پرستی دعوت می نمود به موسی گفت او را نکشید.زیرا او اهل سخا است.
نقل است در یکی از جنگ های پیامبر گرامی یک خانمی از اسرا پوشش مناسبی نداشت.گفتند ایشان دختر حاتم طائی می باشد.پیامبر عبای خود را به او دادند و دستور دادند که به خاطر سخاوتمندی پدرش آزاد گردد.او قبول نکرد و گفت وقتی قبول می کنم که تمام اسرا آزاد گردند.پیامبر گرامی با درخواست او موافقت نمودند و همه اسرا آزاد شدند.این برخورد پیامبر با آن خانم به دو نکته تاکید دارد یکی داشتن پوشش برای خانم ها که حاضرند عبای خود را برای پوشش او بدهند و دیگر اهمیت و نقش سخاوتمندی را.پیامبر فرمودند اگر چه حاتم طایی مشرک است ولی بخاطر بخشندگی اش در آتش جهنم سوزانده نمی شود.
حضرت یعقوب گفت وقتی برادر یوسف را با شما می فرستم که ضمانت محکمی بیاورید.آنها هم به خدا قسم خوردند.یعقوب گفت خدا شنواست و او شاهد بر رفتار شماست.لذا موافقت نمود که با سایر برادران به مصر برود.اما گفت از ورودی های گوناگون وارد شوید تا از چشم زخم دیگران محفوظ باشید.حضرت علی چشم زخم را تائید می نمایند.ابوعلی سینا می گوید بعضی دارای نفسی پاک هستند که با نگاه به انسان موجبات رشد و تعالی انسان را فراهم می کنند.عده ای هم دارای نفس پلید و کثیف هستند.با نگاه به انسان مو جب خسران برای برای انسان می شوند.در دعاها داریم که اگر چشم شوری پیش شما آمد.برای اینکه آسیبی به شما وارد نشود و در امان باشید ذکر زیر را تکرار کنید.
ما شا الله لا حول و لا قوه الا با الله
یعقوب به فرزندان خود گفت که توکل به خدا را فراموش نکنید.امکان دارد که در بین راه مشکلاتی برایتان پیش آید.لذا با یاری جستن از خدا آنها را بر طرف نمائید.یعقوب گفت من در کارها به خدا توکل می کنم و کسانی هم که اهل ایمان باشند به او توکل می کنند.فلسفه توکل هم در این است که آنچه ما می دانیم و یا می توانیم بسیار محدود است.خداوند است که آگاه بر همه چیز است.لذا عقل سلیم حکم می کند که به کسی اعتماد کنیم که اطلاع کامل از حال و آینده ما دارد و قادر به پیشگیری و رفع مشکلات باشد.
حافظ می گوید:

باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانه‌اش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
انسان نباید تنها به داشته های خود بسنده کند.هر لحطه امکان از دست دادن آنها را دارد.لذا توصیه شده که در انجام امور به خدا توکل کنید.مولانا می گوید:

گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغامبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
رمز الکاسب حبیب الله شنو
از توکل در سبب کاهل مشو
یعقوب برای برون رفت از حوادث هم تدبیر می کند و هم سفارش به توکل می کند.لذا تدبیر و توکل دو عامل نجات و رهایی از مشکلات است.همانند دارو و دعا می ماند.تنها خوردن دارو کفایت نمی کند.کسی که باعث تاثیر دارو می گردد و موجبات تشخیص صحیح بیماری را فراهم می کند خداوند می باشد.

آدمی جاهل ز فردای خود است
آنکه می داند خدای واحد است
با توکل کارها ممکن شود
چون خدا دانا و بر ما شاهد است

دکتر علی رجالی
@alirejali

 






  • ۹۷/۰۵/۰۴
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی