توکل چیست ؟
1- روزی پیامبر(ص) از جبرئیل پرسید : توکل برخدا چیست؟ جبرئیل عرض کرد: علم داشتن به این که مخلوق نه زیانی میرساند و نه سودی میبخشد و نه میدهد و نه باز میدارد. پس هر گاه بنده این گونه شد، برای احدی غیر از خدا کار نمیکند و جز خدا امید ندارد و از غیر او ترسی ندارد . در احدی غیر از خدا طمع ندارد .این توکل است.(1)مثلاً وقتی انسان علم دارد که مخلوق نه ضرری میرساند و نه سودی میبخشد، فقط بر خدا اعتماد داشته و کارش را به او واگذار کرده است.
2- توکل صحیح این است که انسان با مهیا کردن اسباب ، با تمام توان به کار و کوشش بپردازد. به خداوند امیدوار باشد و دعا کند . از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتیجه برساند.
خداوند حکیم نظام هستی را بر پایه اسبا ب ومسببات قرار داده ؛یعنی برای پیدایش هر پدیده ای علتی خاص و برای حل هر مشکلی راهکارهای ویژه ای تعیین نموده است
از یک سو به انسان «عقل و اندیشه »عنایت کرد تا با کمک آن و مشورت با دیگران راه حل مشکلات را بیابد . افق آینده زندگی خویش را ببیند . بر آن اساس برنامه ریزی کند و به هدف برسد ،از سویی دیگر دو گونه اسباب و علل مقرر داشته است :مادی و معنوی .
هر کار خدا پسندانه از انفاقات مالی ،کمک به دیگران ،دعا و مناجات با خدا ،نماز و زیارت اسباب معنوی هستند اما جایگزین علل مادی نمی شوند، بلکه انسان باید به کمک عقل و فکر خدادادی خود و مشورت با افراد آگاه و متخصص در هر کاری اقدام نماید. همزمان از آغاز هر کار تا پایان آن به لطف و عنایت خداوند امیدوار باشد و دعا کند . از او بخواهد اقداماتش را به هدف و نتیجه برساند ، چون علل مادی را نیز خدا مقرر داشته است و آن ها به اراده و خواست خدا تأثیر می گذارند. بر این اساس :
معنای توکل آن نیست که انسان دنبال اسباب کار نرود ، زیرا تمامی کارها با اسباب انجام می گیرند ، ولی باید بداند که اسباب مستقل نمی باشند و تنها تکیه گاه خدا می باشد. (2).
یک روز امیرالمؤمنین(ع) گروهی از مردم را دید که با برخورداری از صحّت و سلامت، کار را رها کرده و گوشة مسجد نشستهاند. فرمود: چه کسانی هستید؟ گفتند: متوکلان بر خدا هستیم. اگر چیزی پیدا کنیم،میخوریم و اگر چیزی نداشتیم ،صبر میکنیم.
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: متوکلان بر مردم هستید، یعنی از دسترنج دیگران ارتزاق میکنید، نه متوکّل بر خدا.
گفتند: پس چه کنیم؟ فرمود: همانند ما رفتار کنید. هر گاه چیزی به دست آوردیم، در راه خدا میبخشیم. هنگامی که در تلاش و کوششی که داریم، به چیزی دست نیافتیم،خدا را شکر میکنیم.(3)بنا بر این توکل صحیح به معنای گوشه نشینی و کار نکردن نیست، بلکه متوکل با تمام توان به کار و کوشش میپردازد.
3- خصوصیات موکل :
کسی که خداوند را وکیل خود قرار داد و او را با اوصاف کمالیاش شناخت و او را قدرتمندی با اراده در صحنه هستی دید، دیگر حوادث جهان را تنها در قالب اسباب و علل عادی و مادی تفسیر نخواهد کرد؛ بلکه مشیت نافذ او را در همه جا میبیند . حوادث و امور را با در نظر گرفتن این واقعیت بزرگ توضیح میدهد. از این رو متوکل، وسائل و اسباب مادی فراهم می کند . در عوامل ماورای مادی بر خداوند توکل می کند. در این صورت، دستیابی به مقصود حتمی خواهد بود.
4- وکالت بندگان
خداوند با مهیا کردن اسباب مادی و معنوی وکالت بندگان خود را بر عهده گرفته است.
خداوند متوکل را با امدادهای غیبی که از حیطه اسباب طبیعی و علل مادی فراتر است، یاری میدهد. قرآن مجید می فرماید:
« من یتوکل علیالله فهو حسبه انّ الله بالغُ امره ؛ هر کس بر خداوند توکل کند، خداوند برای او کافی است که امورش را کفایت و تدبیر کند و خداوند امورش را به ثمر میرساند».(4)
امیرمؤمنان(ع) میفرماید: « من توکّل علیالله ذَلَّت له الصِّعاب و تسهَّلت علیه الاسبابُ و تبوَّءَ الخَفَض و الکرامة ؛ هر کس به خدا توکل کند، سختیها برای او نرم و آسان و اسباب و وسیلهها برایش فراهم می شود و در راحت و وسعت و کرامت جای می گیرد.»(5)
از طرف دیگر به او الهام درونی می دهد . قدرتی را در درون او ایجاد می کند که ارادهاش قوی و عزمش راسخ میگردد. مزاحمات روحی در برابر آن خنثی خواهد شد؛ زیرا انسان در مقام توکل با مسببالاسباب پیوند میخورد . با چنین پیوندی دیگر جایی برای نگرانی و تشویش خاطر باقی نمیماند . با قاطعیت با موانع دست و پنجه نرم میکند تا به مقصود برسد.(6)
پس بر خدا توکل کنید تا شهد آن را چشیده و از برکات آن بهره مند شوید.
پی نوشت ها :
1. علامه مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بیروت ، 1404 هجرى قمری، ج68 ، ص 138 .
2. طباطبایى، المیزان فى تفسیر القرآن،دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه ، قم، 1417 ه ق، چاپ پنجم، ج 5 ،ص 239 .
3. محمد رضا مهدوی کنی ،نقطه های آغاز در اخلاق عملی ،ص 523،
4. طلاق(65)آیه2.
5. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، یک جلد، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 هجرى شمسی، ص 197 .
6.تفسیرالمیزان، ج 4، ص 65.
- ۹۵/۰۳/۱۷