رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰


در ذیل سفرهای خود به کشور های گوناگون و خاطرات خود را بطور خلاصه بیان می کنم.

  سفر به انگلستان 


1- برای ادامه تحصیل برای اخذ مدرک دکتری عازم انگلستان در سال 1362 شدم.زمانی که وارد شدم مصادف با شروع تحصیلی دانشگاه شفیلد بود.لذا فرصتی برای رفتن به کلاس زبان نداشتم.بنابرین پس از ثبت نام دوره کارشناسی ارشد را شروع کردم.پس از یک سال موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد شدم.

2 دوره دکتری حدود چهار سال  بطول انجامید.ابتدا از بین اساتید موجود دکتر بیکر را بخاطر اخلاق خوب و توانایی و تواضع به عنوان استاد راهنما بر گزیدم.در هر هفته کارهای تحقیقاتی خود را به استاد ارایه و حدود دو ساعت بحث های علمی داشتیم.

3 - ایشان چند موضوع تحقیقاتی برای دوره دکتری  پیشنهاد نمودند.پس از دو هفته بررسی و مطالعه موضوع منظم پذیری جبر های اندازه وزن دار را به عنوان موضوع تحقیق بر گزیدم.

4-هر روز حتی روزهای تعطیل از صبح ساعت 8 الی 2 بعد از ظهر در گروه بودم.پس از دو ساعت استراحت و ادای نماز و خوردن غذا تا ساعت 10 شب   در دانشگاه مطالعه و تحقیق می کردم.

5 - کنار درس خواندن فعالیت های فرهنگی نیز داشتم.شب جمعه در جلسات خانگی که بطور مرتب تشکیل می شد،در دعای کمیل و تفسیر قرآن شرکت می کردم.

6 - دانشجویان بورسیه با هم یک انجمن اسلامی تشکیل دادند.بعدا با انجمن های اسلامی دانشجویان  در اروپا همکاری می کردند.

بنده مسئولیت دفاعی تشکل را داشتم و خانواده ها را برای شرکت در جلسات مذهبی در داخل شهر و خارج شهر هماهنگ می کردم

7 - در راهپیمایی  که در لندن به مناسبت های گوناگون بر پا می شد شرکت و خانواده ها را جهت شرکت  در آن بسیج و با کرایه نمودن اتوبوس بطور دسته جمعی عازم می شدیم.

8 - همسران دانشجویان بورسیه رفت و آمد خانگی داشتند.خرید های جزیی را با هم انجام می دادند.در هفته یک بار خرید های عمده خانه را انجام می دادم.

9 - دانشجویان بورسیه در ابتدای ورود معمولا در  منزل

ما اسکان پیدا می کردند.بنده به اتفاق سایر دوستان در مستقر شدن آنها و کمک و راهنما یی های لازم دریغ نمی کردیم.

10 - برای ملاقات با خانواده دو بار به ایران ،حدود یک ماه،آمدیم.خانواده ها از دوری فرزندان دلتنگ می شدند.اما به خاطر آینده فرزندان صبر و تحمل می کردند.
11 - سال آخر استاد راهنما خواست نتایج تحقیقات را توسط اینترنت،چک کنم.تازه بطور محدود اینترنت در کتابخانه مرکزی  فعال شده بود.پس از مدتی نتایج بررسی به من منعکس شد.آن موقع استاد راهنما اجازه تدوین پایان نامه را داد.
12 - تاریخ دفاع،پس از ارایه پایان نامه حدود 9 ماه طول کشید.اما جلسه دفاع حدود یک ربع شد.از من خواستند قضیه کلیدی پایان نامه را با جزییات ارایه کنم.پایان نامه اینجا در آن سال برتر گزیده شد و جایزه فلت را دریافت کردم.
13 - اولین مقاله خو د را  در فاصله بین ارایه پایان نامه و دفاع  به طور مشترک با استاد راهنما  تنظیم و در مجله لندن چاپ شد .
جمعا از پایان نامه هشت مقاله به چاپ و استخراج گردید.
14 - برای اخذ ویزا عازم کشور ترکیه شدیم.حدود ده روز در ترکیه اقامت کردیم.انگلستان به خاطر بورسیه بودن زود ویزا داد.
15 - در پایان دوره تحصیل بورس ما تمام شده بود.کارهای علمی در خصوص پایان نامه به اتمام نرسیده بود.از خدا کمک خواستم.اوهم مرا یاری کرد.هر روز دعای توسل و زیارت عاشورا را می خواندم.پس از سی روز پایان نامه قابل ارایه شد و بعد از 9 ماه دفاع کردم.
16 - یاد آمد از طفلی که تا گریه نکند،مادر معمولا شیر نمی دهد.من در مقاطع مختلف رتبه اول بودم.لذا خدا خواست مرا به خود برگرداند.از آن به بعد سعی کردم من هم وقف او باشم.دکتری خود را از او دارم.
      سفر به کانادا
1 - پس از حدود 5 سال از فراغت از تحصیل ،جهت دوره فرصت مطالعاتی عازم کشور کانادا شهر آلبرتا ، باتفاق خانواده ،شدیم.حدود هفت ماه در دانشگاه آلبرتا به فعالیت های علمی می پرداختم.
2 - پرو فسور لا یو  ،از اساتید صاحب نظر ،در آنجا  در زمینه آنالیز هار مو نیک مجرد  فعال بود.هفتگی سمینار های علمی توسط ایشان و مدعوین و دانشجویان دکتری بطور مرتب تشکیل می شد.
3 - روزها از صبح تا عصر  در گروه ریاضی مطالعه و تحقیق می کردم.سعی می کردم روزی حداقل  یک قضیه  یا یک مطلب جدید بدست آورم.در طول این دوره موفق شدم سه مقاله آماده چاپ کنم.که بتدریج در مجلات معتبر چاپ گردید.
4 - پس از برگشت از فرصت مطالعاتی،موفق شدم که تقاضای دانشیاری کنم.الحمد الله مورد پذیرش قرار گرفت.فرصت های مطالعاتی،فرصت خوبی برای آشنایی با مطالب جدید و تجدید قوای علمی برای هر بهتر بر گزار کردن دوره های تحصیلات تکمیلی است.

5 - در دوره دکتری متمرکز روی جبر های باناخ با زمینه نیم گروهی بودم.در فرصت مطالعاتی روی فضاهای  توابع روی گروه ها متمرکز شدم

6 - در بدو ورود در خانه یکی از دانشجویان دکتری که برای ملاقات خانواده  به ایران رفته بود ،مستقر شدیم.پس از مدت کوتاهی یک منزل اجاره کر دیم.

7 - هوا در آنجا بسیار سرد می شد.بعضا سی درجه زیر صفر.سیستم گرماییشزاز طریق پنجره های که در کف زمین تعبیه شده بود ،تامین می شد.پنجره ها چند جداره بود.بطوزیکه دمای داخل منزل بالای صفر می شد.

8 - داخل اتوبوس و ساختمان ها نیز دارای دمای بالای صفر داشت.اتو بوس ها یک جدول حرکت داشتند،لذا افراد حرکت خود از منزل به ایستگاه  اتوبوس طوری تنظیم می کردند که دچار سرما زدگی نشوند.

9- با توجه به مسافت بین منزل و محل خرید ،معمولا همسران دانشجویان خرید های جزیی را با اتوبوس یا ماشین های شخصی بطور مشترک انجام می دادند.خرید های عمده نیز با تاکسی و بعضا با دوستان انجام می دادیم.

10 - اخذ ویزا ی کانادا ،زمان بر است. مجوز پزشک معتمد کانادا لازم است.حدود 4 ماه طول کشید . تا امکان  اخذ ویزا مقدور شد.

11 - مسیر هوایی طولانی ،دو روز ،از فرودگاه اصفهان به تهران.سپس از تهران به لندن.بعد از توقف چند ساعته به تو ر نتو رفتیم. از تور نتو پس از چند ساعت به آلبرتا رفتم.

12 - با توجه به میزان تغیر ساعت بین ایران و کانادا.وقتی آنجا رسیدیم، روز بود و مصادف باشب ایران بود.زمانی که پروفسور لا یو به منزل ما جهت دیدار اولیه آمد،ما در حالت خواب بودیم.


سفر به استرالیا

1 - به درخواست اینجانب،جهت فرصت مطالعاتی، برای بار دوم و موافقت پروفسور ویلیس  باتفاق خانوا ه به شهر نیوکاسل استرالیا به مدت 9 ماه رفتیم.

2 - در ابتدای ورود در منزل یکی از دوستان،یکی از همکاران دانشگاهی،مستقر شدیم.مدتی دنبال اجاره منزل بو یم.ولی بعلت داشتن چهار فرزند و ضوابط استرالیا امکان تهیه مسکن مقدور نبود.تا اینکه پروفسور ویلیس یک منزل  برای ما اجاره کرد.

3 - پس از استقرار در منزل جدید و خرید وسایل لازم،جهت انجام کارهای تحقیقاتی به گروه ریاضی دانشگاه نیو کاسل رفتم.روزها از صبح تا عصر در دفتر کار خود مشغول کارهای علمی و تحقیق بودم.

4 - مو ضوع پیکر بندی گروه ها را مورد تحقیق قرار دادم.کار های مشترک با پروفسور ویلیس شروع نمودم.در پایان دوره منجر به یک مقاله گردید.

5 - به موازات کارهای تحقیقاتی خود،دو مقاله تدوین و پس از باز گشت در مجلات معتبر  چاپ گردید.

6 - سه دانشجوی دکتری موضوع پیکر بندی  را  موضوع تحقیق دوره دکتری قرار دادند.بیش از 6 مقاله چاپ و سه مقاله در حال بررسی برای چاپ قرار دارد.

7 - دوره های فرصت مطالعاتی  ،می تواند بسیار مفید برای اساتید باشد.علاوه بر تجربیات خود با آخرین دستاورد های روز آشنامی گردد.بعلاوه کمک می کند با اساتید در خارج از کشور مکاتبات علمی داشت و در تربیت دانشجویان دکتری موثر باشد.

8 - پرو فسور ویلیس و همسرش نسبت به مسایل دینی مقید بودند.با خانواده ایشان رفت و آمد داشتیم.از نظر علمی توانا و با استعداد و بسیار متواضع بود.

9 - یک بار باتفاق دکتر قهرمانی و دو نفر مدعو دیگر برای تفریح و جنگل پیمایی باتفاق خانوا ه به سفر رفتیم.صبح از ابتدای یک جنگل آقایان پیاده روی را شروع کردند و عصر به محل اسکان خانواده رسیدیم.

10 - برای ارایه یک مقاله باتفاق پروفسور ویلیس ،به پایتخت استرالیا رفتیم.در آنجا با پروفسور رندی و پروفسور دیلز  و پروفسور لوی از نزدیک آشنا شدم.

11 - در مجموع سفر بسیار خوبی بود.بنده در هر فرصت مطالعاتی با یک مو ضوع جدید آشنا شدم.می توان گفت که مشابه یک دانشجوی  دکتری مشغول کارهای علمی بودم و  از فرصت بدست آمده حد اکثر استفاده را می  کردم.

12 - در فرصت مطالعاتی ،مقالات مورد نیاز برای ادامه کار های تحقیقاتی را جمع آوری نمودم.

13 - پسر بزرگترم پس از گذراندن دوره زبان وارد دانشگاه نیوکاسل شد.او دو سال با هزینه شخصی ادامه تحصیل در دوره کارشناسی برق بود.سپس به ایران مراجعت و در دانشگاه اصفهان کارشناسی خود را به پایان رساند

14 - پسر دومم ،پس از چند ماه اقامت، به ایران برگشت.او دوره دبیرستان را در ایران ادامه داد.چند ماه در دبیرستان استرالیا رفت ولی علاقه ای به ادامه تحصیل در آنجا نداشت.

15 - تنها دخترم با رعایت  حجاب درد بستان مشغول به تحصیل شد.  

16 - همسرم با همسران سایر دانشجویان آشنا شده بود و خرید های جزیی را دسته جمعی انجام می دادند.معمولا ماهی یک مرتبه دوستان دور هم باتفاق خانواده ها جمع می شدیم.

17 - آب و هوای آنجا بعضا شرجی و بسیار گرم می شد.با دوش گرفتن مقداری آرامش حاصل می شد.

18 - پس از بازگشت  از سفر فرصت مطالعاتی تقاضای مرتبه استادی نمودم.الحمدالله مورد موافقت قرار گرفت.ارتقای علمی اینجانب مرهون زحمات خود  در دوره دکتری و دوره های فرصت مطالعاتی است.


سفر به ژاپن

1 - پس از اخذ مدرک دکتری ،انجمن ریاضی دانان جهان مرا بعنوان ریاضی دان جوان برگزیدند.در آن موقع یک مقاله در مجله لندن به چاپ رسانده بودم . دو مقاله دیگر هم از پایان نامه استخراج شده بود.

2 - قرار شد یک سخنرانی در کنفرانسی که از طرف انجمن  ریا ضی دانان در ژاپن بر گزار می شد ارایه کنم.لذا با تعدادی از همکاران عازم ژاپن شدیم.

3- در مسیر بر گشت چند روزی در چین اقامت کردیم.در این سفر آقایان دکتر زعفرانی و دکتر محمدی حضور داشتند. 

4 - به نظر می رسد که فرهنگ غرب در مردم ژاپن اثر خود را گذاشته است.

5-فرود گاه چین که وارد شدیم قدیمی بود.به نظر می رسید مردم از رفاه مناسبی در آن زمان برخوردار نبودند.

6- کنفرانس  ریاضی در ژاپن  ،شرکت کنندگان زیادی از کشور های گوناگون آمده بود ند و بسیار منظم و خوب بر گزار شد.محل برگزاری مخصوص برگزاری مراسم و کنفرانس ها بود.

7-یک شب که همه را به مهمانی دعوت کرده بودند.غذاهای گوناگون با فرهنگ های متفاوت را آماده کرده بودند.


سفر به عربستان

1 - سه بار برای حج عمره و یک بار برای حج تمتع عازم کشور عربستان شدم.

2 - برای یک سفره عمره ثبت نام کرده بودم.در زمان اعزام همسرم سکته کرد و پس از مدتی فوت کرد.لدا سال بعد عازم شدم.

سال بسیار سختی را طی نمودم.نمی دانم این چه امتحانی بود.در هر صورت راضی هستم به رضای خدای متعال.

3 - سفر حج را بسیار دوست دارم.بسیار ارزشمند است.اگر دنبال کار فرهنگی هستیم،افراد برای یک بار هم شده است به حج روند.دو سفر من در ایام ماه مبارک رمضان بود.روزی از خدا خواستم،فرصتی پیش آید که بتوانم در ماه مبارک رمضان با او خلوت کنم.چند روزی نگذشت که یک بار از طریق سهمیه اساتید از دانشگاه شهرکرد و سال بعد از طریق دانشگاه اصفها عازم شدم.

4 - در سفر حج  تمتع مادر خود را با ویلچر جهت زیارت خانه خدا بردم.پدرم در اواخر عمر بیمار شد.مادرم 9 فرزند را با زحمات زیاد بزرگ کرد.مرا در بهترین دبیرستان ثبت نام کرد و بهترین تغذیه را برای من فراهم می کرد تا درس بخوانم.خدا او را بیامرزد. 

5 - به خاطر دارم بزرگترین گوسفند خریداری شده برای من قربانی شد.بعد از آن سر خود را تراشیدم. به خاطر بیماری مادر زود تر از دیگران اعمال حج را انجام دادم.

6 - در آخرین سفر حج ،همسر دوم حامله بود.خداوند فرزندی دختر به ما داد.مادرش می گفت وقتی اولین بار به زیارت خانه خدا رفتم.فرزند تکان بزرگی  در شکم خورد.نام او را نیایش قرار دادم.بسیار با هوش است.علاقه زیادی به صدای اذان دارد و همراه والدین می خواهد نماز بخواند و حرکات نماز را انجام می دهد.

7 - خاطرات خود را در سفر حج  در قالب یک مثنوی سروده ام. در مجموعه اشعار نوای دل آمده است.


گفت مولایم  رضا اسرار حج            نیست تاخیری روا در کار حج

آنکه از حج تمتع وا شود            در قیامت کور و نابینا شود

حج فقط سعی و طواف و قصر نیست                  حاجیان را خانه حق قصر نیست

حج طواف سنگ بر دیوار نیست                 جز رضای ایزدی درکار نیست

حج نشان دین ابراهیمی است              یادی از آیین ابراهیمی است

حج طواف خالق یکتا بود                   شکر معبودی که بی همتا بود

طوف و قربانی ز حج اصغر است                   طوف حق اما ز حج اکبر است

در مطاف حق هر آنکس پا نهاد              جملگی امیال خود را وانهاد

حاجیان مشغول ذکر و چرخشند                  قدسیان جانانه اندر گردشند

حج بود لبیک بر امر خدا                 همچو هفتادو دو تن در کربلا

حج بی اخلاص باشد بی جواب              گوییا تشنه لبی سوی سراب

حج رها کردن بود امیال را                  وا نهادن جملهء آمال را

حج صفای روح را طى کردن است        نفس دون را کشتن و پی کردن است

حج تجلی گاه روز محشر است            خود مثالی از سرای دیگر است

در حقیقت حج ظهور وحدت است                    حج خلوص است و صفا و قدرت است

هست اعلام برایت از ستم              نیست فرقی مر عرب را با عجم

حاجیان را رمی شیطان  ها به سنگ                      پاک گشتن باشد از هر ریب و رنگ

حج نمودی از حضور امت است                حج مطار مومن خوش سیرت است

جامه احرام خود باشد کفن                    آخرین تن پوش از بهر بدن

هفت را باشد نشان بر مسلمین                   هم نماز و حسن خلق و اصل دین

کعبه بنیانش ز سنگ کعبه نیست                   حاجیان را کعبه همچون دکه نیست

کعبه از مهر و محبت پا گرفت                 از ولایت و ز نبوت پا گرفت

کعبه قربانگاه اسماعیل دل                قبله گاه و مقتل هابیل دل

کی شود یارب که حج ما رسد              وقت لبیک همه اعضا رسد

گر رجالی وصف حج را گفت چند               لیک  کی گنجد سخن در چند بند


سفر به عراق

1 - خداوند به ما توفیق داد که دو مرتبه به عراق جهت زیارت امامان معصوم برویم.

2 - در سفر هوایی با مادرم،عازم شدم.در آن سال از فرصت مطالعاتی از خارج از کشور ،کانادا،بر می گشتم.به خاطر دارم در آن سال توفیق حاصل شد چهارده معصوم را زیارت و بعدا سفر حج توفیق شد.

3 - معمولا سالی دو بار  به زیارت امام رضا مشرف می شوم.پس از سفر به مشهد به عراق و در سفر برگشت در سوریه مدتی اقامت داشتیم.سپس به عربستان برای حج عازم شدیم.

4 - خداوند توفیق داد تا اشعاری در و صف چهارده معصوم بسرایم.که در مجموعه نوای دل در  سایت ووبلاگ شخصی آمده است.طبع شعر را احساس می کنم که از مراقبت از پدر و مادر بالاخص در پایان عمر دارم.

مرغ دلﭘﺮ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ  هر دم بسوی کربلا          تا ببیند مرقد پاک شهید سرجدا


کربلا یعنی کتاب عشق و ایمان و امید          هاله ای آغشته در خون عزیزان شهید


کربلا یعنی که هفتاد و دو تن مرد غیور           پاره تن خونین بدن افتاده در دریای نور


کربلا یعنی طواف اهل بیت مصطفی             در زمین نینوا بر گرد راس مقتدا


کربلا یعنی هجوم روبهان در نینوا                بر حسین و زینب وآل علی مرتضی


کربلا یعنی ابوالفضل رشید با وفا                خط شکن در جبهه کفر و عناد و اشقیا


کربلا یعنی پریشان زینب خونین جگر           میکند رسوا یزید کینه جوی فنته گر


کربلا یعنی گلوی طفل و تیر ذوشعب           جسم خونین کام عطشان کینه و جهل عرب


کربلا یعنی عطش یعنی شراره اشک وآه      کربلا یعنی غل و زنجیر و شام و سنگ و کاه


کربلا یعنی به وصل ایزدی محرم شدن          با حبیب ومونس دلدار خود محرم شدن


کربلا یعنی لب خشکیده خون خدا                  راس پر خون قلب محزون گریه های بی صدا


کربلا یعنی سر سر خدا اندر تنور           گوییا موسیی عمران بر فراز کوه طور


کربلا یعنی که بیعت باعلی وآل او           پیروی از مرتضی هم در عمل هم قال او


کربلا یعنی نیاش با خدای لایزال        دل سپردن در حریم پاک حی ذوالجلال


کربلا یعنی جلال وعزت و آل رسول          شد تجلی در وجود زاده پاک بتول


کربلا ى یعنی هدایت در صراط مستقیم          با شهادت راه بردن سوی جنات النعیم


کربلا یعنی حسین خون خداوند مجید          خون او اطهر کند خاک وشود بر ما سعد


کربلا یعنی صلاه و درس دین آموختن         شعله های عشق اندر سینه ها افروختن


کربلا یعنی شهادت در ره قران ودین         جلوه حق و حقیقت تا ابد بر مومنین


کربلا یعنی که تفسیر کلام حا و قاف         یا که پروازی چو عنقا از زمین تا کوه قاف


کربلا یعنی رجالی راه رهبر داشتن        در رضای حق تعالی یک قدم برداشتن


استاد ازل

در دوران زندگی خود، سوالات زیادی در خصوص جهان هستی و اعتقادات ذهن مرا به خود مشغول می کرد.همواره در صدد بر طرف کردن آنها بودم.هر قدر شناخت بیشتری از حقایق هستی و باورهای خود پیدا می کردم، آرامش روحی بیشتری پیدا می کردم.
تا قبل از دوران باز نشستگی ،به خاطر اشتغالات اجرایی،علمی و فرهنگی،امکان مطالعه دقیق و اصولی زیر نظر یک استاد برایم فراهم نشده بود.حدود دو سال است،که با گوش دادن مباحث استاد اخلاق و حوزه قم، آقای حجه الاسلام محمد رضا رنجبر،نسبت به تفاسیر قرآن، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، حافظ و مولانا اقدام نموده و روزانه حدود سه ساعت در نیمه های شب به فراگیری معارف الهی مشغول هستم.آنچه را درک می کنم،خلاصه برداری و در گروه های مجازی قرار می دهم و در صورت امکان یک رباعی که بتواند آن مفاهیم را بیان کند در قالب یک شعر می سرایم.
همانطوری که در بالا اشاره کردم، بعضا در طول شبانه روز مطالب علمی و یا فرهنگی به ذهن افراد خطور می کند.به نظر می رسد اینها عنایات الهی هستند که شامل انسان می گردد.انسانی موفق است که متوجه این امور باشد و حداکثر بهره را از آن ببرد.می توان گفت که استاد ازل، یعنی خداوند، اولین معلم و راهنمای هر انسانی است.او از طریق اذهان ما، ما را آگاه به حقایق هستی می کند.بعلاوه پیامبران الهی ، راه را از چاه وصلاح را از گمراهی به ما نشان می دهند.اما در هر انسانی یک پیامبر درونی بنام عقل است، که اگر انسان عقل خود را در کار ها بکار برد، بسیاری ا ز مسائل و مشکلات قابل حل هستند.
بعضی ها دائم الوضو هستند، به خاطر پاکی جسم، تا زمینه جذب معارف الهی مقدور گردد.بنده توفیق دائم الوضو بودن را ندارم، اما نا خود آگاه به خاطر رشته ریاضی که آنرا مطالعه و تحقیق می کنم ، ذهن من معمولا مشغول است و دایم در حال تفکر و پیدا کردن راهی برای حل مسایل می باشد.گاهی مشغول کامل کردی مصرع های یک رباعی و شعر هستم، گاهی در حال فکر کردن در رابطه با حل مسایلی که با دانشجویان دکتری مشغول هستم، گاهی سوالات فرهنگی و بعضا مسائل زندگی و خانواده و محل کار است.
من معمولا روی یک مسئله متمرکز می شوم و بعضا در خواب و یا نیمه شب که آرامش و سکوت بیشتری حاکم است، مشکلات حل می شود و اشعاری به ذهنم خطور می کند.همواره نکاتی که با ذهنم خطور می کند در دفتر چه یاداشت ثبت می کنم و با کار کردن روی موضوع، آنرا کامل می نمایم.
من بیشتر مطالعات فردی دارم و کمتر به استاد برای حل مشکلات و مسایل خود مراجعه می کردم.اگر چه در ابتدای هر کاری، بناچار زیر نظر یک نفر برای یاد گیری مفاهیم اولیه می رفتم.مثلا در زمینه شعر، حدود دو سال آقای ابوالفضل خوش نظر، اشعار مرا اصلاح می کرد.اما اخیرا در سرودن رباعی، استاد خاصی نداشتم که آنها را اصلاح کند.الان که نزدیک به یک هزار رباعی سروده ام به این نتیجه رسید ه ام که در سرودن یک رباعی ،باید در بیت اول مقدمه چینی یک مطلب را انجام داد ،در مصرع سوم حرف اصلی را بیان کرد و در مصرع آخر نتیجه گیری و حرف نهایی که معمولا در اذهان می ماند باید سروده شود.بعلاوه هر رباعی یک مطب را توجیه کند و مکمل هم باشند.داشتن یک استاد توانا، خیلی زود ما را به مقصد می رساند، اما عیبی که دارد ما را کمتر به فکر کردن و فعالیت وا می دارد.تا زمانی که انسان به این نتیجه نرسد ،که تنها راه نجات و رهایی توسط خود انسان باید انجام شود و تمام مشکلات ما بخاطر بی تجربگی، ندانم کاری و اتکای به دیگران، مانع رشد ما می می گردد.سختی هاست که ما را آبدیده می کند.همانند سنگ آهنی که تا در کوره قرار نگیرد ذوب و خالص نمی گردد.
من دوره دکتری خود را حدود پنج سال در انگلستان گذراندم و بطور متوسط حدود شانزده ساعت در روز مطالعه و تحقیق می کردم.در انگلستان دوره های آموزشی در مقطع دکتری وجود ندارد و تنها تحقیق است. لذا انسان مجبور می شود که بیشتر به خود اتکا کند.بیش از پنجاه درس در مقاطع مختلف تحصیلی را با مطالعه و تحقیق خودم ارائه کرده ام.مطالب خود را با غزلی از حافظ به پایان می برم.

بارها گفته‌ام و بار دگر می‌گویم
که من دلشده این ره نه به خود می‌پویم
در پس آینه طوطی صفتم داشته‌اند
آن چه استاد ازل گفت بگو می‌گویم
من اگر خارم و گر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او می‌کشدم می‌رویم
دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم
گر چه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا می‌شویم
خنده و گریه عشاق ز جایی دگر است
می‌سرایم به شب و وقت سحر می‌مویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن می‌بویم

دکتر علی رجالی
@alirejali








  • ۹۵/۰۱/۰۹
  • علی رجالی

سفر نامه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی