رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

مراتب نبوت چهار مرحله می باشد و پیامبران با توجه به مراتب رسالت به چهار دسته، نامگذاری می شوند اول  نبی، کسی است که از خواب غفلت بیدار شده و ارتباط با خدا از طریق الهام، وحی و . . . دارند و مقام رسالت و ابلاغ ندارند دوم  رسول، کسی است دستور ابلاغ رسالت دارند سوم  اولوالعزم، کسی است دارای عزم راسخ و شرح صدر و دارای کتاب می باشند، چهارم خاتم الانبیاء است، که خاتم دهنده به احکام الهی هستند و هیچ حکم شرعی بعد از آنها صادر نمی‌شود.

وحی از طریق جبرئیل بوسیله یکی از یاران پیامبر به حضرت محمد ابلاغ می شود. نقل است که روزی ابوذر به پیامبر وارد می شود و هندی کلبی در مقابل پیامبر نشسته بود، لذا به منظور رعایت ادب مدتی منتظر می ماند تا او برود. سپس پیامبر به ابوذر می گوید که چرا داخل شدی، حضرت می فرمایند که جبرئیل نازل شده بود. یکی مدیریت جهان هستی را بعهده دارد و دیگری مدیریت جان را عهده دار است. بنابراین ولایت چرخاننده عالم است. خداوند متعال بوسیله ولایت بر جهان هستی حکم فرمایی می کند.

نی چو سوزد می شود خاکستری

دل چو پوید می شود پیغمبری

نی چو نالد می کند سوزی به پا

جان چو نالد می کند نوری به پا

نور مؤمن بی حد و بی انتهاست

نور یزدان جلوه گر در اولیاست

نور حق روشن کند راه خدا

با هدایت می روی سوی ولا

با ولایت می توان پیمود راه

بی ولایت می روی در قعر چاه

لازم به ذکر است که حضرت محمد قلب جهان هستی است که صادر اول می باشد همانند جنینی که اولین عضوی که شکل می گیرد قلب جنین است و بوسیله آن خون در جنین گردش کرده و حیات شکل می گیرد. به نظر می رسد که روح نوزاد از نطفه مرد گرفته و بدن جنین با توجه به تغذیه توسط مادر از نطفه زن شکل می گیرد. هرچه علم افزون شود روح آدمی افزون می گردد لذا مشخص روح علم می باشد و مشخص جسد عمل می باشد. یا عمل همان طوریکه اجزاء بدن به حرکت می آیند به نظر می رسد که بدن مثالی با عمل انسان شکل می گیرد لذا می توان گفت که مشخص جسد عمل است.

منظور از جهان، یعنی جهیدن در هر آن و هر لحظه می باشد. لذا جهان هستی همواره در حال حرکت و تکامل می باشد. نطفه جنین نیز پس از شکل گیری از روح جمادی به نباتی و سپس حیوانی و بالاخره انسانی تکامل پیدا می کند. زن شجره طیبه جهان هستی است و راز آفرینش پیدایش انسان کامل که میوه این شجره طیبه است.  و در همه اوقات به اذن خدا میوه می دهد. بعلاوه زن کارگاه صنع الهی است در حقیقت زن کارخانه انسانها می باشد و محصول آن انسان است.

در سوره الرحمن، منظور از آمیخته شدن دو دریا حضرت علی که عقل کل و حضرت فاطمه که نفس کل است می باشد، که بین دو دریا عالم برزخ که حضرت محمد است و منظور از لولو و مرجان امام حسن و حسین می باشد. رحم زن از رحمانیت حق تعالی اقتباس شده است و قطع رحم باعث قطع رحمانیت خدای متعال می باشد. نقش پیامبران بستر سازی و ایجاد زمینه برای تکامل می باشد. 

دو نوع مکاشفه داریم، یکی مکاشفه علمی و دیگری مکاشفه عرفانی است. کسانی که با دیدن صحنه های گوناگون و باز شدن چشم دل برای فرد مکاشفه عرفانی حاصل می شود که معمولاً پس از طی مراحل تزکیه نفس حاصل می‌شود ولی مکاشفه علمی از طریق الهام و تحقیق برای فرد حاصل می شود که باید در صدد صحت حق یا باطل بودن الهام گردد. چنانچه با شریعت و اصول ثابت سازگار بود و انسان را بالا برد، حق است. در غیر این صورت آن الهام شیطانی است. لازم به ذکر است که وحی مرتبه بالای الهام است که در آن یقین حاصل می‌شود و همواره صحیح می باشد، برخلاف الهام که ممکن است نادرست باشد. علامه حسن زاده آملی علاوه بر مکاشفات عرفانی، دارای مکاشفات علمی نیز می باشند. در کتاب انسان در عرف عرفان می توان مراجعه نمود. دانشمندان که پس از مدتی به حقایق علمی دسترسی پیدا می کنند، در حقیقت مکاشفات علمی حاصل شده است. لازم به ذکر است که مکاشفات عرفانی زود گذر ولی مکاشفات علمی پایدار و معمولاً پس از طی مراحل علمی حاصل می شود. چنانچه انسانها را بخواهیم رتبه بندی کنیم، می‌توان به انسانهای عارف، عالم، معمولی، عالم و عارف طبقه بندی کرد. چنانچه علم با ایمان توأم گردد انسان را همچون دو بال به عالم ماوراء طبیعه می برد و حقایق هستی آشکار می گردد و گویا در بهشت سیر می کند و هرچه اراده کند، انجام می‌گردد و در مقام " کن " قرار می گیرد. لذا می توان گفت (از نوای دل)

که دانش ترازنده سازد ز جهل

به مقصد برد علم و ایمان چه سهل

به نظر می رسد همان طوریکه امکان ایجاد بهشت، جهنم و قیامت در این دنیا وجود دارد. در آخر الزمان نیز که انسانها دو مرتبه با جسم کامل شده دنیوی به اذن الهی ظهور می کنند. بهشت کبری و جهنم کبری و قیامت کبری ایجاد می گردد که معمولاً آنرا دنیای آخرت می نامند. همانند حج دنیوی که حاجیان به دور کعبه می‌چرخند، در عالم آخرت نیز فرشتگان به طواف حق تعالی می روند و حج اکبر را انجام می دهند. به نظر می رسد که دنیای آخرت یک کپی از دنیای طبیعی می باشد، با ابعاد بزرگتر یا مساوی.

عارف می گوید برای شناخت اصول اعتقادات باید توحید و موحد را شناخت. نبوت انبیاء در طول هم دیگرند، نه در عرض یکدیگرند. هر پیامبر بعدی مفسر و مکمل پیامبر قبلی است. بحث در امامت، یکی امامت عقلی و دیگری امامت نقلی است. دین کامل تر از علوم عقلی و نقلی است. چون از طریق وحی ابلاغ شده است. فیلسوف کامل را امام می نامند. وحی از علم ذات حق، ولی علوم عقلی از علم بشر حاصل می شود. عقل فقیر آفریده شده است و غذای عقل، علم می باشد و مهمترین علم، علم توحید می باشد. عقل نیروی فهمنده است. عقل قوه ادراک دارد. عقل دنبال وحدت می گردد و دنبال این است که جمع اضداد چگونه است و مبداء آن چیست. منطق وحی به کمک منطق عقل می آید. همانند جمع روح و جسم انسان.

حضرت علی، یک فرد نیست یک حقیقت عدالت است و حضرت فاطمه که پهلویش شکسته شد، می توان گفت که حقیقت شکسته شد. لذا باید چهارده معصوم را بخاطر حقایق هستی و جلوه خدا و امام گرامی تبعیت نمود. نه بخاطر اینکه آنها هم افرادی معمولی هستند. آنها قرآن ناطقند و بی حرمتی به آنها بی احترامی به قرآن و کلام وحی است.

امام، یعنی مقتدا و پیشوا، امام یعنی سرمشق و مقتدا و باید از او اطاعت کرد تا به کمال و انسان بالفصل شویم. گاهی هم به عنوان  راهبر گفته می شود. امام همانند سرمشق است که اگر از آن تقلید کنیم به مشابه او می رسیم. که معمولاً در خطاطی استفاده می کنیم. عارفان سعی می کنند الفاظ و احکام را از روایات چهارده معصوم و قرآن اخذ کنند و آنها را سرمشق خود قرار می دهند.

امام زمان ولایت بر جهان هستی دارد و نفس ناطقه ولایت بر کل بدن را دارا می باشد همان طوریکه جهان بدون امام در هم می پیچد، انسان بدون نفس مرگ دارد. تمام اجزاء بدن تجلی نفس می باشند و باطن آنها نفس می باشد.

به نظر می رسد همان طوریکه تجلی خدا در امام است و قرآن، لذا آیات قرآن همانند آیات جهان هستی که نمی توان به ماهیت و ذات آن پی برد، امکان آوردن آیه ای بهتر از آن وجود ندارد و این خود دلیلی بر اعجاز قرآن می باشد. امام است که می تواند به اسرار آن آشنا شود و برای مردم تبیین کنند همانند یک کامپیوتر است که برای ورود به اطلاعات ابتدا باید رمز آن وارد شود. رمز جهان هستی و قرآن در نزد امام زمان است.

عالم بخاطر نظم و منظوم بودن باقی است، همانند اشعار که بخاطر نظم آن باقی می ماند و همه موجودات مانند کلاف بافته شده ای بطور منظم در کنار یکدیگر قرار دارد اینکه گفته می شود به ریسمان الهی چنگ بزنید، به نظر می رسد که باید به آیات هستی نگاه کرده، سپس به تحقیق پرداخته تا به اسرار هستی پی برده و نهایتاً تجلی حق را در آن مشاهده نمود. بعلاوه بی نظمی باعث سقوط است.

فرق امام و خدا در آنست که خدا، خالق هستی است و امام مخلوق. همان طوریکه فرق بین خالق و مخلوق در یک حرف است. مخلوق همانند صفر و خالق همانند یک است. چنانچه صفر کنار یک قرار گیرد معنی پیدا می شود، در غیر این صورت صفر به تنهایی معنا ندارد. لذا باید حقایق آشکار شود تا جلوه حق ظهور پیدا کند و این کار توسط امام زمان مقدور است. هر موجودی دارای امام است و چنانچه به سوی امام برود باقی است در غیر این صورت نابودی است همانند چرخیدن سنگ آسیب حول محور خود  و نظام هستی نیز امام زمان دارد و بـدون امام نظام هستی در

 هم می پیچد. امامت نظام هستی در ولایت تکوینی است.

امام زمان رابطه بین حق تعالی و مردم می باشند. همان طوریکه برق با ولتا‍‍‍ژ زیاد نیاز به رابطه دارد که ضعیف شده و در دستگاه قابل استفاده گردد. یا خورشید بدون واسطه برای چشم قابل رؤیت نمی باشد. امام زمان حقایق هستی را بصورت مکتوب یا الفاظ برای آدمی منعکس می کنند تا آدمی به سوی حق تعالی هدایت شود و خدا گونه شود. چنانچه نور خورشید از نزدیک به شی بتابد باعث ذوب آن می شود. وقتی پیامبر خدا خواست که خدا را ببیند، آنگاه نور حق بر کوه تابید و باعث متلاشی شدن آن شد. لذا انسانها تاب و توان دیدن حق تعالی را ندارند.

دولتمردان و صاحبان حکومتها، تداوم و حفظ منافع خود را در بی خبری از واقعیتها و حقوق مردم دارند. بدیهی است که در صورت آگاهی، آنها از حق خود دفاع می کنند و رژیم ها سرنگون می گردد. وقتی امام زمان ظهور پیدا می کنند حجاب ها و موانع برطرف می شود لذا زمینه رشد و تفکر مردم فراهم می شود. این است که اگر گفته می شود مردم رشد عقلی پیدا می کنند و بسیاری از امور بطور طبیعی طی می شود، زیر عقلا با یکدیگر جنگ ندارند همواره جاهلان برای عاقلان مزاحمت ایجاد کرده اند. با تزکیه نفس، نیز حجاب ها برطرف می گردد و انسانها حقایقی را کشف می کند که امور دنیوی برای آنها در جای پایینی قرار دارد. لذا جامعه ایده آل شکل می گیرد. 

خدا هم انسانها را بر مبنای عقل آفریده است و نه جهل. اینکه گفته می‌شود انسانهای  کامل به مقام لقاء الله می رسند، به نظر می رسد که جلوه خدا که در چهارده معصوم ظهور و تجلی کرده است می بیند، چون خدا قابل دیدن نمی باشد. در معراج پیامبر نیز تجلی خدا در حضرت علی ظهور کرد. و حضرت علی ولایت تکوینی و امام است اما حضرت محمد ولایت تشریعی دارد و پیامیر است.

اینکه در مراسم عزاداری، مردم ذکر مصیبت می کند یا نصایح می کند بخاطر ظلمی است که به مقام امامت شده است و بخاطر یادآوری نقش امامت در نظام هستی است. همانند شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه کسانی که با ولایت و امامت مخالفت دارند را محکوم می کنند، زیرا مخالفت با فرد نیست، مخالفت با امام و پیشوا می باشد.

امامت دو نوع است یکی امام خوبیها و دیگری امام بدیهاست. همانند امام حسین و یزید که یکی امام صالحین و دیگری امام کافرین و غافلین می باشد. امام زمان که امام قائم گفته می شود، مردم را به سوی خدا قیام می کند در صورتی که مقتدای کافرین مردم را به ضلالت و گمراهی می برد.

عقل تسامح و کار امروز را به فردا در امور جزئی می پذیرد ولی در مسائل کلی نمی پذیرد. همانند چادر های موقت برای مدت کوتاه اگر از استحکام لازم برخوردار نباشد می پذیرد ولی برای منزل مسکونی، یک چادر را نمی پذیرد. بطریق اولی با توجه به اینکه انسان در عالم هستی دارای حیات در عوالم گوناگون است، اگرچه در دنیای ماده حیات کوتاهی دارد، لذا عقل تسامح در انتخاب پیشوا برای هدایت و کمال را نمی پذیرد و انسانهای کامل را به عنوان امام می پذیرد تا او را به سر منزل مقصود برساند. در کارهای روزمره نیز، انسان امور شخصی را به کسی که امانت دار و صاحب تقوا می دهد نه یک فرد دزد و بی تقوا.

امام باید در مدتی که در مقام امامت است نمی تواند کار امامت را رها کند همانند امام جماعت که در طول خواندن نماز نمی تواند نماز را بشکند و رها کند. با عنایت به اینکه مردم کارهای خود را با نگاه به امام و تبع او انجام می دهند و خدا می‌خواهد انسانها را به کمال ببرد لذا باید امام معصوم باشد تا در قیامت حجت بر مردم تمام باشد و امام میزان است، همانند قرآن که میزان بی نطق ولی امام زمان، میزان با نطق است. و امام زبان قرآن می باشند و اینکه در حدیث ثقلین تأکید شده که قرآن و عترت جدا شدنی نیستند، بخاطر اینکه قرآن بدون زبان یک کتاب است. اینکه بعد از رحلت پیامبر، ولایت را از کتاب جدا کردند. در حقیقت قرآن را به یک کتاب تنزل دادند.

لازم به ذکر است که امام زمان منصوب خداست و با رأی مردم انتخاب نمی‌شود ولی ولی فقیه بطور غیر مستقیم با رأی مردم است و نیازی به معصوم بودن ندارد ولی امام زمان معصوم است. بخاطر غیبت امام زمان و معطل نبودن امور مردم، مراجع اولوالعزم، امور شرعی را تبیین می‌کنند.

هر قدر به مقام ولایت نزدیک شویم به خدا نزدیک شده ایم. در نماز وقتی نیت می کنیم که نماز را بجای آوریم برای رضای خدا قربه الی الله، وسیله الهی است برای نزدیک شدن به امام زمان. میزان قربه الی الله، همان نزدیکی به حجه الله می‌باشد. امامت سرّ ولایت است اینکه می گویند دعا می خوانیم تا به ثواب برسیم، متن ثواب یعنی قربه الی الله است. هر قدر به ولایت نزدیک تر شویم، ثواب بیشتری حاصل شده است. امام زمان سرّ الله است و هر قدر به امام زمان نزدیکتر می‌شویم، انتظار انسان بیشتر می شود. همانند استاد و شاگرد، که اگر شاگرد از استاد علمی را یاد بگیرد، تقاضای یادگیری بیشتر دارد و قربه الی الله انتها ندارد.

شهید بهشتی می گوید، هر کس خط دارد، دشمن دارد. وقتی امام زمان قیام کرد، آنگاه تمام کفر نیز قیام می کند چون امام دارای خط و میزان است. همانند قیام انقلاب اسلامی، که باعث قیام کفر جهانی بالاخص امریکا و اسرائیل شده است. همان طوریکه که ائمه نور داریم، ائمه نار هم داریم. افراد با تقوا و عاقل اگر کسی را ببینند می گویند او بهتر از من است. چنانچه کوچکتر باشد می گوید کوچک است و گناه کمتر کرده است چنانچه بزرگتر باشد، می گوید عبادت بیشتر کرده است و لذا بهتر است و چنانچه هم سن باشد می گوید من کارهای نیک او را نمی‌دانم.

چنانچه کسی بگوید من بهتر از دیگران هستم، جاهل است. جنین در رحم مادر اگرچه چشم دارد ولی دنیای ماده را نمی بیند. فرد نابینا در این دنیا نیز زیبایی طبیعت را نمی بیند. افراد غافل و جاهل   اگرچه چشم سر دارند ولی چشم دل آنها کور است و حقایق و زیبایی هستی را نمی بینند تا به خالق آن پی ببرند.

انسان عارف چشم دلش باز است و زیبایی های خلقت را می بیند و لذت می‌برد و زندگی دائمی دارد، اگرچه در این دنیا عمر کوتاه دارد. اما لذات دنیوی کوتاه مدت است، لذا زندگی موقتی دارد. چهارده معصوم آمده اند که ما را به زندگی دائمی هدایت کنند.

حضرت محمد، علاوه بر اینکه نبی است او رسول و محدث و در مقام رسالت و امامت است و خاتم پیامبران به تبعه خاتم انبیاء مقام نبی دارند و امامان معصوم به تبعه خاتم پیامبران. لذا خاتم انبیاء بالاتر از همه انبیاء می باشد و چون همه صاحب عصمت هستند، لذا قابل قیاس هستند و نمی توان معصوم را با غیر معصوم مقایسه کرد و قابل قیاس نمی باشند و غیر معصوم صاحب گناه است.

امام پیشوای مطلق نظام هستی است و اینکه بعضاً گفته می شود که چهارده معصوم بطور موروثی امام شده اند، کاملاً غلط می باشد و امام حسن هیچ پسر معصوم نداشتند و حضرت علی داماد پیامبر بود که به اذن الهی خلیفه بلافصل پیامبر است. و همه پسرهای ائمه معصوم نبودند و امام زمان باید سرمشق و معصوم باشد.


  • ۹۴/۰۳/۱۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی