رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

تهذیب نفس و طهارت

سه نوع لذت داریم: اول  لذت عقلی، دوم  لذت خیالی، سوم  لذت حسی. وقتی عبادت می کنیم لذت عقلی داریم و موقع سیر شدن از خوردن غذا، لذت خیالی داریم و چنانچه از بوی عطر گل خوشمان می آید لذت حسی داریم متناظر آن سه نوع ادراک عقلی، خیالی و حسی داریم.

چنانچه هوای نفس را به هوای درون یک ظرف وارونه در آب تصور کنیم و حقیقت را به آب، در این صورت تا زمانی که هوا در ظرف قرار دارد، آب نمی‌تواند وارد ظرف شود. انسانها تا زمانی که هوای نفسانی را از خود دور نکنند، حقایق برای آنها آشکار نمی‌گردد.

اینکه گفته می شود برای خدا شناسی باید از خود شناسی شروع کرد.

حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود

قدمی نه به وداعش که روان خواهد شد

همچنین مولانا می فرماید:

هر کس کو دور ماند از اصل خویش

باز جوید روزگار وصل خویش

 باید دقت نظر شود. ابتدا باید دید که خود و من کیست. وقتی که دقیق می شویم من همان نفس است که مدیریت انسان را بعهده دارد و شئونات آن در چشم، عقل و . . . ظهور کرده است. لذا خدا شناسی به نفس شناسی بر می گردد. انسانها دارای دو بدن یکی بدن مثالی و دیگری بدن مادی دارند چنانچه انسان در این دنیا به تهذیب نفس مشغول شود و تا سر حد انسان کامل برود. آنگاه اسرار ماوراء الطبیعه را پیدا می‌کند و حضور و عندیت پیدا می کند و به کمال می رسد. چنانچه در این دنیا تهذیب نفس ننماید آنگاه در عالم برزخ، بدن مثالی او باید مهذب شود که بسیار سخت تر از تهذیب در این دنیا است. در هر صورت انسانها باید در این دنیا یا آن دنیا تهذیب نفس را انجام دهند تا خلیفه الله گردند.

سوالی که مطرح است دستور العمل تهذیب نفس چیست. راههای گوناگونی دارد. یکی از آنها طی مراحل هفت گانه تزکیه است که به هفت شهر عشق مشهور است و با ریاضت‌کشیدن انجام‌پذیر است و در مجموعه اشعار نوای‌دل آنرا به نظم آورده‌ایم.

حرکت اجزاء بدن نیاز به عصب دارد و اعصاب تحت فرمان مغز می باشند که با اراده انسان تحرک پیدا می کند و نفس در ماورای اراده قرار دارد و مدیریت بدن را دارد و همانند رهبر جامعه عمل می کند. روح انسان در بیداری به بدن عنصری و در خواب به بدن مثالی تعلق دارد. لذا بدن مثالی در خواب می تواند سیر و سفر کند.

با توجه به اینکه انسان کامل مظهر خداست و خدا در قرآن تجلی کرده و چهارده معصوم قرآن ناطق هستند. لذا باید صفات رذیله و حیوانی را که عمده آن دنیا طلبی، زیاده خواهی، حق کشی، تجمل پرستی، شهوت رانی را از خود دور کنیم و خود را به صفات الهی مجهز نماییم تا خدا گونه شویم.

نفس باید احکام شرعیه را اطاعت کند تا اینکه طهارت ظاهری و باطنی پیدا‌نماید. نفس دارای قوای گوناگونی چون قوه شهوت، قوه غضب، قوه بینایی و الی الاخر می باشد.  بعضی قوا با انجام احکام شرعیه کنترل می شوند مثلاً روزه، قوه شهوت را کاهش می دهد چنانچه قوه غضب و شهوت را بتوان کنترل کرد، آنگاه بسیاری از قوای دیگر براحتی قابل کنترل می باشد.  

چنانچه قوه خیال را بعنوان دیده بانی تصور کنیم آنگاه دیده بان می تواند وظایف گوناگونی را بعهده گیرد. حالت اول چنانچه مراقبت از نفس را بعهده داشته باشد و تحت فرمان عقل انجام وظیفه نماید، همانند سگ نگهبان که حفاظت از منزل مسکونی را بعهده دارد و چنانچه غریبه ای وارد منزل بشود، هشدار می دهد. حالت دوم علاوه بر مراقبت از نفس به شب زنده دارای نیز بپردازد و شبانه روز از نفس مراقبت کند، همانند سگی که در گله گوسفند است و در شب که همه گوسفندها به خواب هستند، او به گشت زنی و مراقبت می پردازد. حالت سوم علاوه بر مراقبت شبانه روزی به تحقیق و تفحص در جهان هستی بپردازد که با طهارت نفس امکان پذیر است، همانند سگ شکاری که ضمن مراقبت از اوضاع به کمین می نشیند تا حیوانی را شکار کند. در این حالت جهان هستی را دیده بانی می کند و واقعیت ها را تصویر برداری کرده برای آدمی منعکس می سازد. بنابراین دیده بانی برخود، بر عالم طبیعت و بالاخره ماوراءطبیعه امکان پذیر است. چنانچه انسان داخل اطاقی باشد می تواند داخل اطاق و اطراف خود را ببیند، چنانچه بر بام منزل رود، می تواند منطقه وسیعتری را نظاره کند و اگر پرواز کند آنگاه بر عالم طبیعت می تواند نظر کند. چنانچه انسان نراحا تزکیه را طی کند، آنگاه روح آدمی در جهان هستی  سیر می کند و تصویر برداری انجام می دهد. همان طوری که با نگاه با چشم بطور اتوماتیک تصویر برداری می شود گویا انسان در مقام کن قرار می گیرد و به محض اراده بر دیدن، تصویر برداری می شود. اگر با چشم دلبه جهان هستی نگاه کنیم، آنگاه قوه خیال بطور مرتب عکس برداری می کند و حقایق هستی بر آدمی آشکار می گردد.

علامه در الهی نامه می فرمایند، فکر می کردیم که ما حافظ دین هستیم، حال آنکه متوجه شده ایم که دین حافظ ماست. با احکام شریعت، نفس جلا و تزئین پیدا می کند، همانند  تزئین یک ساختمان. انسان مخلوق خدا است، لذا تزئین انسان با ادای احکام شرعی است. می بینید کسانی که نماز یا روزه واقعی انجام می‌دهند، چهره نورانی پیدا می کنند. در حقیقت دل نورانی می شود که در صورت تجلی می کند. احکام شریعت باعث می شود که قوای نفس کنترل شوند. نفس همانند اژدهایی است که اگر رها شود یک موسی می خواهد که آنرا جمع کند. لذا تاکید می‌شود احکام شریعت انجام گردد تا نفس سرکش و طغیان  نکند. احکام الهی باعث دفع شر نفس می شود نه اینکه رفع کند. همانند اینکه انسان با رعایت اصول بهداشتی باعث جلوگیری از بیماری می‌شود.

در شریعت تاکید می شود که انعقاد نطفه و دوران بارداری چه دستوراتی انجام گردد و تا اینکه فرزند صالح به دنیا آید. چنانچه احکام شریعت در دوران حاملگی  رعایت نشود، بدیهی است فرزندی که به دنیا می‌آید، از ریشه‌خراب و فاسد می‌باشد.

توبه جهت رفع گناه است نه دفع گناه، لذا می گویند فقه مقدمه تهذیب است. یا گفته می شود تعلیم با تربیت است. همانند معلمی که به شاگرد توصیه هایی می‌کند، چنانچه به آن عمل نکند امکان مردودی هست. انجام احکام شریعت باید تداوم پیدا کند بطوری که نفس تسلیم احکام شریعت شود و انجام احکام مورد تاکید شریعت، ملکه شود. همانند کسی که عادت به بخشش پیدا کرده، چنانچه انجام ندهد، ناراحت می شود. یا مهماندوست است، چنانچه مهمانی نیاید به منزلش ناراحت است. انجام واجبات و ترک محرمات باعث تقوا و لذا مقدمه تهذیب نفس می‌گردد.

اینکه تأکید شده فرد همواره در حالت پاکی باشد، بالاخص جنابـت فـرد تـداوم

 نداشته باشد، بخاطر این است که الهامات و القائات به فرد توسط فرشتگان انجام نمی شود، زیرا پاک و ناپاک در یک جا جمع نمی شوند. همانند مهمانی عزیز که به انسانی کثیف وارد شود.

احکام شرع پارچه سرّالله هستند و حقایق هستی توسط آنها پیاده می شود. با اعتدال طهارت ظاهری، اعتدال در طهارت باطنی ایجاد می شود و حرکت ظاهری بدن در حقیقت عمل نفس است. لذا می توان گفت معتدل شدن نفس بوسیله معتدل شدن ظاهر انجام می گردد.

همان طوریکه انسان هنگام دفع نجاسات و دیدن آن، فکر خوردن آنرا نمی کند. لذا انسانهای کامل فکر گناه را نمی کند، چه برسد که گناه کنند. گناه در نزد آنان همانند نجاسات نزد افراد معمولی است.

انسان همانند درختی که بالا می رود و دیگران زیر سایه آن به استراحت و از میوه آن بهره مند می شوند، باید مراتب تزکیه و طهارت ظاهری و باطنی بپردازند تا برای جامعه مفید و ارتقاء یابند.

اینکه گفته می شود، بطرف قبله دفع کثافات یا دفع شهوت نکنید، به نظر می رسد که چون قبله سمبلی برای جهت و رو به خدا بودن است. بعلاوه امیر مومنان حضرت علی، از خانه کعبه متولد شدند. لذا انسان بطرف محور ولایت حرکت کند باعث ارتقاء و کمال است. قبله جسم، خانه خداست و قبله دل، حق تعالی است. انسان در این دنیا در مقابل یک فرد بزرگوار، کاری خطا انجام نمی دهد، چگونه است که جلوی حق تعالی خطا کند و دفع فضولات کند و ادب مع الله را رعایت نکند زیرا قبله گاه مسلمین، پایگاه  ولایت است. بعلاوه ولی الله، جانشین حق تعالی مـی باشـد. هـمـانـند قرآن که نباید بدون طهارت لمس شود، لذا قرآن ناطق که مقام

  ولایت است، نباید انسان ناپاک به آن رو کند.

در طهارت ظاهری، طهارت اعضاء بدن انجام می گیرد. در طهارت درونی است که نفس انسان تهذیب می شود. طهارت اعضاء رعایت اعتدال در استفاده از اعضاء می باشد یکی از اعضاء چشم است. لذا شرع مقدس محدوده را مشخص کرده است، نه گفته اند که آنرا ببندید و نه اینکه به هر کس نگاه کنیم. یکی دیگر از اعضاء زبان است که لفظ و کلام زشت نگوید. چنانچه اعضاء بدن عملی را انجام‌دهد که باعث رشد اوست تاکید به انجام شده ولی اگر عضوی باعث نزول انسانیت است، نفی شده است.

زبان طهارتش این است که سکوت اختیار کند، مگر در مواقع ضـرورت. در جـاهـل زبان امام است و عقل ماموم ولی در عاقل برعکس است عالم اول فکر میکند بعد حرف می زند ولی جاهل برعکس. همانند آب ریخته است که جمع کردن آن مشکل است. هر کسی مطابق با عقل صحبت می کند، ذهنش از دید عارف پاک است و چنانچه مطابق عقل صحبت نکند، آنگاه ذهنش نجس است. و چنانچه چشم و دل کسی باز باشد، می بیند که از دهانش بوی آلوده و نجس می آید. اینکه گفته می شود با چشم دل، افراد را می بیند. به نظر می رسد که همان طوری که نام درخت سیب برده می شود، بدون اینکه درخت را ببیند می تواند تصوری از درخت سیب با خصوصیات آن داشته باشد. انسانهای سالک، چهره های واقعی فرد را در ذهنش تجسم پیدا می‌کند.

معنای عصمت آنست که انسان در هیچ مرتبه وجودی نجاست ندارد، از جمله مراتب خیال و ماده. همه قوا باید طهارت داشته باشند. علامه می فرمایند زن کشتزار مرد است و باید شجره طیبه از مزرعه خویش تحویل جامعه دهد. به نظر می رسد که منظور از شجره طیبه همان انسان کامل است که باید استوار و محکم سیر الی الله را طی نماید تا به مقام لقاء الله برسد و آیه شجره طیبه اصلها ثابت و فرعها السماء تعبیر انفسی پیدا می کند. همانند برنج کاران که محلی را برای رشد بوته های برنج، قبل از انتقال به مزرعه، کاملاً مراقبت می کنند. مرد نیز مسئولیت حفظ و نگهداری زن را بعهده دارد تا فرزندی صالح به جامعه تحویل گردد. سه عاما اصلی در تحویل اولاد صالح به جامعه نقش دارند، یکی مادر، همانند مزرعه، دیگر پدر، همانند زارع و بالاخره رزق و روزی حلال، همانند آب و هوا و شرایط جوی محل. بنابراین باید در زمان انعقاد نطفه کاملاً شرایط طهارت رعایت شود و پیامبر گرامی موقع انعقاد نطفه چهل روز مراقبت های ویژه داشتند. بسیاری از ناهنجاری های جامعه بخاطر عدم رعایت مسائل طهارت ظاهری و باطنی است. زن کارخانه آدم سازی و مرد حافظ و نگهبان آن می باشد. لذا نقش هر کدام در تشکیل خانواده متمایز است نه اینکه یکی بر دیگری تمایز دارد. همانند پیامبران که همواره از مردان انتخاب شده اند تا سرپرستی و حفاظت خانواده بزرگتر که جامعه می باشد بعهده گیرند.

چنانچه عقل را بعنوان فرمانده کل قوای هفت گانه در نظر گیریم و همه اعضای بدن تبعیت از فرماندهی کنند آنگاه تبعیت از عقل تبعیت از عقل کل است که امام زمان دارا است. بنابراین اطاعت از عقل اطاعت از امام زمان است. به نظر می رسد مراتب عقلی از عقل ساقط شده تا عقل کامل شده در یک زنجیره قرار دارند. انسان کامل دارای عقل کل که فرماندهی کل جهان هستی را دارا است. نماینده عقل کل در انسانهای معمولی عقل اوست. اینکه گفته می شود امام زمان میزان است بخاطر این است که او در بالاترین مرتبه عقلی است و کم عقلی افراد با او سنجیده می شود. هر قدر فرد عاقل تر باشد میزان خطای او کمتر است. امام همچون قائم ترازو می باشد که در وسط قرار دارد. چنانچه کفة عقل سنگین شود درجه عقلائی بطرف مثبت حرکت می کند و چنانچه کفة جهل سنگین شود درجه جهالت بطرف منفی حرکت می کند.

همانگونه که اداره یک لشکر نیازمند فرماندهان و ابزار گوناگون می باشد عقل نیز که فرمانده کل قوای انسانی است نیاز به دیده بان که قوه بینایی چشم و نیاز به فرمانده عملیاتی که زبان می باشد. قلب همانند موتور یک ماشین در انسان عمل می کند. حیات آدمی به آن می باشد و تا زمانی که بتپد عقل می تواند فرماندهی کند. عقل بدون قلب نمی تواند کار کند ولی قلب بدون عقل می تواند کار کند. لذا قلب که به صادر اول نیز لقب دارد نقش مهمی در انسان دارد. آخرین جزیی که از کار می افتد قلب است و اولین جزیی که نشان حیات است نیز قلب است. خداوند متعال ابتدا صادر اول را خلق نمود و سپس بقیه از آن ایجاد شدند.

لذا نجاست از دید فقیه و عارف متمایز است. عارف طهارت نفس می‌کند و فقیه طهارت ظاهری را انجام می دهد. معمولاً کسانی دیر حرف می زنند پخته و حساب شده حرف می زنند و ائمه این گونه بوده اند و هر حدیث و آیه نیاز به تفسیر زیاد دارد. همانند حدیث " من عرف نفسه فقد عرف ربه " چنانچه کسی خود را شناخت آنگاه خدا را شناخته است. که این حدیث نیاز به بحث های دقیق دارد.

بعضی سوال می کنند که آیا موسیقی حرام است باید به این افراد گفته شود که فرض کنید حلال باشد آیا گوش انسان حیف نیست که صدای این چنین بشنود. مثلاً جفتک زدن حلال است ولی آیا فرد عاقل در خیابان جفتک می زند. لذا شریعت مراتب مختلفی را مشخص کرده مکروه (درست نیست) واجب (باید انجام شود) مستحب (در صورت امکان انجام دهد). هرچه حلال است دلیلی نیست که باید انجام دهد. لذا باید بجز موارد واجب و حرام باید عقل را بکار برد که آیا انجام آن را تائید می‌کند یا رد می‌کند.

طهارت گوش، هرچه بی خود است نشنود. اگر او را بالا می برد خوب است و چنانچه از دایره انسانیت پائین می برد، خوب نیست.

همان طوریکه قوای ظاهری در صورت بیماری امکان انجام وظایف خود بطور منظم و صحیح نمی باشد. چنانچه طهارت باطنی نباشد آنگاه قوای باطنی نیز نمی تواند کار خود را صحیح انجام دهد و نفس نوعی بیماری دارد. طهارات دارای مراتبی است که بالاترین مرتبه آن مقام عصمت است که انسانهای کامل دارا می باشند برای طی مراتب لازم است کلیه حجابها که شامل حجاب های ظلمانی و سپس حجابهای نورانی برطرف گردد و تا حقایق بر انسان آشکار گردد. این کار توسط قوه خیال که عالم برزخ بین عالم غیب و عالم شهود است مقدور می گردد. همان طوریکه با چشم طبیعی عالم شهود در قوه خیال عکس برداری شده و توسط قوه دیگری قابل تصور و دیدن می شود. با تذهیب نفس عالم غیب در قوه خیال عکس یرداری شده و قابل رویت می شود. همانند وقتی که انسان در خواب است و با بسته بودن چشم طبیعی، امکان دیدن عالم طبیعت و ماوراء الطبیعت مقدور می گردد. بنابراین انسانها باید چشم از دنیا ببندند تا چشم دل باز شود و حقایق هستی را ببینند. احکام شریعت دستور العملی برای طهارت نفس می باشند. همانند پزشکی که با دستورات و نسخه ای که می نویسد با خوردن داروها  امکان بهبود بدن ظاهری است. انسانها با آگاهی به احکام الهی و عمل به آنها امکان بهبود قوای باطنی و طی کمال تا رسیدن به مقام عصمت را پیدا می کنند.

از عاقل وقتی سوالی می شود، عاقل کمی تامل می کند و در مقام جواب می‌گوید احتمالاً، به نظر می رسد،  فکر می کنم، ابتدا سکوت می کند و سپس صحبت می کند. در صورتی که جاهل بلافاصله شروع به پاسخ می کند.

وقتی انسان ذکر خدا می گوید، چون این ذکر از دهنی که نجس است آمده است لذا تاثیر نمی کند همانند آب پاک در جوی آلوده است که منجر به ناپاکی آب می‌گردد.

اینکه گفته می شود نماز معراج مومن است در حقیقت چون مومن تهذیب نفس دارد لذا ذکر و کلام خدا از دهان پاک ادا می شود، در نتیجه در حضور خداست. همین نماز اگر شخص آلوده به گناه انجام دهد اثر چندانی ندارد و لغلغه زبان است.

بطور خلاصه طهارت زبان اعتدال در کلام با تفکر است. در این صورت است که دهان پاک می شود و ذکر خدا باعث آرامش می شود. و آیه الا به ذکر الله تطمئن القلوب تفسیر می‌گردد.

انسان کالایی است که مشتری آن خداست لذا باید مراقبت کرد که دنیا در انسان ریشه ندواند و تا جوان است مراقبت نفس کند و خود را ارزان نفروشد و در اختیار هوی و هوس قرار ندهد خدا گلچین می کند انسانها را و بهترین آنان را در کنار خود می برد که همان شهدا می باشد. وقتی به شهدا نگاه می کنیم، می بینیم که پس از طی مراحل تزکیه به درجه شهادت می رسند.

عالم یعنی علم روی هم انباشته است. وقتی به خانه های حیوانات نگاه می‌کـنیم،

 هر کدام نحوه خاصی است مثلاً عنکبوت با آب دهن تور می بافد و در آن زندگی می کند. خدا کل اشیاء را به اندازه معینی با خصوصیات مشخص ایجاد کرد. و انسان بهترین مخلوق خدا می باشد.

ملاک حق و باطل آنست که اگر انسان را بالا برد حق است و چنانچه آدم را  از انسانیت دور کند باطل است. اعضاء بدن هم اینگونه است چنانچه باعث رشد باشد، آن عضو حرکت کند.

وقتی انسان از حضور دور شود آنگاه شیطان همانند حیوانی که دهن خود را باز کرده و منتظر شکار است. انسان باید سه کار انجام دهد تا تزکیه کامل حاصل می‌شود اول انجام امور و احکام شریعت دوم انتخاب راه و طریقت و سوم پیدا کردن مقام عندیت. نقل است که امام حسن مجتبی مشغول سخنرانی بودند که حضرت محمد در گوشه ای نشسته و نظاره گر امام می شوند بطوریکه امام حضرت محمد را نبیند، آنگاه امام دچار لکنت زبان می گردند. سوال می شود شما را چه شده است که این حالت اتفاق افتاد، ایشان می فرمایند احساس می کنم بزرگی مرا می بیند. آیا تاکنون شده است که این حالت به انسان رخ دهد که حق تعالی نظاره گر انسان باشد. اگر انسان جلوه خداست، بدیهی است که خدا ما را می بیند. شما وقتی بدانید نگاه می کنیم بدیهی است که صاحب تصویر، همواره با تصویر است و آنرا می بیند اگرچه تصویر ممکن است صاحب تصویر را نبیند. اینکه گفته می شود که همواره حق تعالی ما را می بیند، بخاطر جلوه گری و تجلی اوست. چه خوب است آدمی در زندگی، همواره خدا را شاهد بر اعمال خویش احساس کند. بدیهی است که هرگز خطا نمی کند. اگر لحظه ای فکر کند که با گناهی که انجام می دهد، چه بدست می آورد و چه از دست می دهد. بدیهی است رضای حق تعالی را از دست می دهد و رضای شیطان را بدست می آورد. معصومین گناه را بمانند نجاسات می دیدند لذا حتی فکر گناه را هم نمی کردند. آیا تاکنون شده است که در دستشویی انسان نجاسات خود را ببیند و فکر خوردن آن را بکند، بدیهی است که هرگز. در مقام انسان کامل، فرد به جایی می رسد که حقایق هستی بر او جلوه می کند و آنها را با چشم دل می بیند لذا هرگز دچار خطا نمی شود. بنابراین تنها را جلوگیری از گناه، طهارت ظاهری و باطنی انسان می باشد.  در انتخاب راه باید زیر نظر یک استاد کار کند و از تعویض استاد و خواندن کتابهای گوناگون اساتید تا رسیدن به حد لازم خودداری کند. در غیر این صورت از نظر فکری دچار تزلزل می شود. در مقام عندیت باید حضور قلب پیدا کند و تزکیه نفس انجام دهد تا به این مقام برسد.

نقل است که بهشت دارای هشت در می باشد و بالای سر هر در، اسمی قرار دارد، که یکی از مراحل تزکیه است و بهشت دارای مراتبی است که به تعداد آیات قرآن 6666 می باشد و مراتب انسانها براساس شناخت و عمل به آن آیه در این دنیا حاصـل می شـود. شـنیده شـده است جهنم نیز دارای هفت در می باشد، که بالای

هر در مراتبی از جهل است.

به نظر می رسد که اگر انسان بخواهد مراتب کمال را طی کند باید طی مراحل تزکیه کند و چنانچه کسی طی مراتب جهل را کند به جهنم و ضلالت می رود.

انسانها پس از طی مراحل تزکیه، با توجه به پی بردن مقاصد اشخاص، لازم است ستار العیوب باشند و این صفت خدایی را در خود تقویت کنند تا از انحراف و ایجاد حجاب برای فرد جلوگیری شود.

  • ۹۴/۰۳/۱۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی