رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۷ مطلب در شهریور ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
یاد استاد علم و اخلاق
شماره ۶۸
        امروز یکشنبه ششم مرداد ماه ۱۴۰۱، مصادف با آمدن ما از کشور ترکیه است.در این رور آیت الله ناصری به خاک سپرده شد  و دار فانی را وداع نمود، ،روحش شاد. لذا حقیر نیز توفیف شرکت در مراسم تشییع پیدا نکردم.لذا تصمیم گرفتم یادی از این استاد عزیز بعمل آورم .با شنیدن فوت ایشان بسیار متاثر شدم. از آیت الله ناصری خاطره های زیادی  دارم. ایشان در هفته یک بار معمولا بعد از نماز مغرب و عشا، یک سخنرانی کو تاه داشتند .در پایان هفته صدا و سیمای اصفهان  آنرا پخش می نمود. من چند سالی به اتفاق خانواده در جلسات ایشان که در مسجد کمر زری میدان امام علی بر گزار می شد شرکت می کردیم.از سخنان ایشان یاداشت برداری می نمودم.بعضا آنها را در قالب شعر می سرودم. ایشان در یک جلسه صفات و علوم امام صادق (ع)  را بازگو کردند.من آنها را سرودم و در کتاب اشعار نوای دل من آمده است.
       مراسم خواندن خطبه عقد اولین پسرم، در منزل ایشان در دولت آباد ، انجام گردید.در دوره مسئولیتم در پیام نور اصفهان، به منزل شخصی ایشان به اتفاق هیات رئیسه رفتیم و از سخنان گهر بار ایشان فیض بردیم. تکیه کلام ایشان، در مجالس گوناگون، نقش امام زمان و ولایت بود.مردم از اقشار گوناگون به خاطر خلوص و حالات عرفانی ، به ایشان علاقه مند بودند.تشییع جنازه ایشان از احمد آباد اصفهان تا گلزار شهدا موید این حقیقت است.
       ایشان در ایام محرم ، در دولت آباد، روضه خوانی داشتند و مداحان و روحانیون سخنرانی می کردند.من هم باتفاق خانواده شرکت می کردیم.در شبهای قدر در مسجد کمر زری مراسم شب قدر را برگزار می کردند.حتی با توجه به بیماری خود، برای خواهران نیز ، علاوه بر  تدریس برای طلاب ،بطور خاص، جلسه علم و اخلاق داشتند.

        اگر به تشییع جنازه های شخصیت های گوناگون مذهبی و علمی و سیاسی نگاهی بیندازیم، میزان علاقه مردم به آنها معرف خصوصیات اخلاقی و ساده زیستی و خدمتگزاری آنها نهفته است.هر کس برای خدا، یک قدم در راه خدا برداشت،خدا در دو عالم به او پاداش می دهد و یاد آنان، بعضا چون امام حسین(ع) تا قیامت در دلهاست.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

 

آنچه در زندگی آموختم
تهاجم فرهنگی
شماره ۶۹
         من در اوایل انقلاب  مقاله ای برای سمینار فرهنگی که در دانشگاه اصفهان برگزار شد،فرستادم.یکی از موضوعات سمینار، تهاجم فرهنگی بود. در این  مقاله بطور  مبسوط به ابعاد مختلف تهاجم فرهنگی پرداختم.یک کپی آن در مجموعه یادداشت های فرهنگی من که در وبلاگ و در صفحه ریسرچ گیت شخصی موجود است،قابل رویت است
      وقتی صحبت از بریدن دست دزدان مطرح می شود، اولین چیزی که به ذهن خطور می کند ،بریدن انگشتان و دست یک انسان است  که آن هم شرایط خاص خود را دارد و به این سادگی قابل اجرا نیست.و هدف اصلی از این اقدام پیشگیری از دزدی و درس عبرت برای دیگران می باشد که آرامش جامعه و مردم را خدشه دار می کند .
     انسان ها باید  نیاز های خود را از راه های صحیح و با تلاش و کوشش و توکل به خدای روزی رسان، با بکار بردن استعداد های خود  که خداوند به انسان به طور  رایگان قرار داده بدست آورد. با بهره گیری از آنها زندگی خود و خانواده را می توان تامین کرد.
       به نظر من، قطع دستان انسان ها، بعضا ضعیف، سمبلی است برای بریدن دستان اقتصادی و نفوذی که با تغییر چهره و تظاهر به دینداری، با آبرو و دین مردم چندین سال است بازی می کنند.هر چند گاهی سخن از اختلاس چندین هزار میلیاردی در جامعه می شویم.نسل های امروز و دیروز ابتدا به اعمال ما که نتیجه افکار ماست، توجه می کنند.چه خوب است مسئولین اجرایی و قضایی شفاف سازی برای مردم کنند و ابعاد آنها روشن شود.متاسفانه ما در پیش گیری در انواع جرم  ها، کوتاهی می کنیم.زمانی اقدام می کنیم که دیگر دیر است و خسارات های هنگفتی به اعتقادات و نظام اسلامی وا د شده است.به خاطر دارم امام راحل، بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، تاکید در حفظ نظام داشته و آن را از واجبات می دانستند.
     ما بعضا می گردیم و سعی می کنیم فردی هم فکر  و سالم را در مسئولیتی بگماریم.اما به خاطر عدم نظارت و خلع قانونی و غالب شدن هوای نفس و یا مکرو حیله های دشمنان داخلی و خارجی، دچار فریب و خدای ناکرده تهمت قرار می گیریم.لذا ضرورت دارد ، قوانینی و آئین نامه های  تصویب گرد  که از انجام بسیاری از مفاسد چه سهوا یا چه عمدا پیشگیری شود.امروزه با بکار بردن سیستم های یک پارچه مجازی و تشکیل دولت الکترونیک، و گشت ارشاد مدیران ، ضمن تسهیل امور مردم و دولت، مانع ایجاد خسارات های مادی و معنوی به افراد و جامعه می شویم. شفاف سازی و نظارت عمومی  ،  خود نوعی امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی ایجاد می کند.این امر به معروف و نهی از منکر لسانی   همانند بریدن دست دزدان  نمونه کوچک و سمبلیک ، بر امر به معر وف و نهی از منکر است.. امام حسین ( ع) برای مبارزه با ظلم و فساد و انحراف جامعه از منش پیمبر گرامی ،جان خود و اهل بیتش را فدای اسلام عزیز نمود.

       رهبر معظم انقلاب مهم‌ترین معروفها را معرفی نموده و همه را موظف تا در اجرای این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند.   مراقب باشیم که اسلام بالاخص مذهب تشیع، به راحتی در اختیار جوامع گوناگون،بالاخص ایران قرا نگرفته است.در حفظ آن گوشا باشیم. اشکالات و موانع و پبشنهادات را برای بهبود امور به مسئولین و یکدیگر به نحو شایسته منعکس کنیم.دوست ما کسی است که اشکالات و عیوب و نواقص ما را قبل از اینکه دچار صدمه بزرگتر شویم یاد آور شود .این یعنی اجرای امر به معروف و نهی از منکر. که آن هم در اجرا ضوابط خاص خود را دارد.نکند با اجرای غلط این فریضه ، به جای اصلاح ابرو ،چشم فرد را کور  کنیم
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
بمباران فرهنگی
شماره ۷۰
     برای مبارزه با تهاجم فرهنگی ،  ما باید ابتدا اعتماد سازی در جامعه کنیم.تا مردم ما را قبول کنند ، آنگاه حرف ما اثر دارد و گوش می کنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، نحوه تبلیغ هم با توجه به انواع پیشرفت های تکنولوژی و گذشت زمان باید تغییر و بعضا اصلاح گردد.نسل امروز ما معمولا ، به سادگی از ما بسیاری از امور را با توجه به بمباران فرهنگی و اطلاع رسانی های گوناگون نمی پذیرند.
      به نظرم اگر روزی صحبت از جنگ فرهنگی می کردیم.امروز باید از بمباران فرهنگی صحبت نمود.در این بمباران دشمن، روح و روان نسل های گوناگون  بالاخص جوانان کم تجربه را هدف قرار داده است.
     در شرایط کنونی جهان و هجمه های گوناگون، حوزه های علمیه به تنهایی قادر به پاسخگویی و رفع شبهات نیستند.باید به تبعیت از فرمان جهاد تبیین همت و اقدام شایسته نمود. مطالعه تاریخ نشان می دهد که  چگونه اسلام زدایی، در غرب با تبلیغ و برهنگی و انواع فساد بین مردم، بطور طبیعی سد های دفاعی فرهنگی تخریب گردید. سپس با حداقل مقاومت سنگر های فرهنگی و نظامی و اقتصادی کشورها تسخیر شد.حتی بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، چند سالی نگذشت که یزید ها سرنوشت مردم را بدست گرفتند.خداوند با فرستادان پیامبران زیادی راه صحیح را به مردم نشان داد.حتی گاهی با انواع مصیبت ها ، مردم را آگاه ساخت.
     به نظرم ، بسیج اساتید دانشگاه ها، هنرمندان و شعرا و فیلم سازان ،نویسندگان ،دانشمندان و علما و بطور کلی همه فرهیختگان و پیشکسوتان نقش مهمی در ایفای چهاد تبیین و امر به معروف و نهی از منکر ، با قلم و اثر و سخن و تالیف خود در جامعه دارند.سیل اگر آید، همه چیز را خراب می کند،کوچک و بزرگ، دانشمند و جاهل،غنی و فقیر را نمی شناسد.تا نابودی مقدسات و فرهنگ غنی اسلام و تاراج کشور ، به چیز کمتر راضی نمی شوند.به خاطر بیاوریم اوباما، رییس جمهور وقت امریکا گفت، اگر بتوانیم ،حتی پیچ و مهره های صنعت هسته ای  ایران را از بین می بریم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
گرامیداشت استاد
شماره ۷۱
    ریاست محترم دانشکده علوم ریاضی و آمار، آقای دکتر مجید فخار، تقاضا نمودند سخنانی به مناسبت زاد روز  ۷۵ سالگی دکتر جعفر زعفرانی، استاد تمام گروه ریاضی در دانشگاه اصفهان و خاطرات خود از ایشان را بیان نمایم. در زیر نکاتی را عرض می کنم.
۱. سه درس آنالیز۱و۲و۳، در دوره کار شناسی را با ایشان گذراندم.به خاطر دارم نسبت به برگه امتحانی خود اعتراض داشتم.با ملاحظه دقیق برگه امتحانی ،اعتراض  را موجه تشخیص دادند و نمره من اصلاح شد.
۲.ایشان اگرچه استاد راهنمای من نبودند ولی با راهنمایی های خود ،مشکل گشا بودند.در اینجا یادی از استاد راهنمای خود مرحوم احمد اصفهانی می کنم.درس زبان ویژه را با ایشان گذراندم.
۳.دکتر زعفرانی در تحول در گروه ریاضی و ارتقا گروه از هر  جهت نقش اساسی و مهم داشتند.بالاخص در تامین کادر علمی گر‌وه، ایجاد کتابخانه تحصصی و دوره های تحصیلات تکمیلی
و ایمیل گروه و برگزاری کنفرانس های بین المللی در دانشگاه اصفهان بسیار کوشا بودند.
۴.دوره دکتری ریاضی را به اتفاق ایشان، زمانی که معاونت آموزشی دانشگاه را نیز بعهده داشتم، با پذیرش دو دانشجوی دکتری شروع نمودیم.به یاد دارم در آن زمان با تشکیل کمیته برنامه ریزی از تجارب ایشان و سایر  پیشکسوتان بهره های زیادی جهت ارتقای علمی و اجرایی بردم.
۵.در تامین بودجه ارزی، با رئیس دانشگاه و وزارت علوم ،جهت خرید کتب و مجلات کتابخانه گروه تلاشی دو چندان داشتند.امید است با تقویت کتابخانه به نرم افزار های گوناگون و مجلات علمی ، کمکی شایان به حفظ و بهبود کتابخانه رباضی برداشته شود.
۶.برگزاری زاد روز پیشکستوتان، در عرصه های گوناگون کاری بسیار پسندیده است.از دانشکده علوم ریاضی و آمار که با همکا ری مرکز فیزیک نظری و ریاضیات اصفهان,چنین اقدامی شایسته را بعمل آوردند، جای تشکر و قدردانی دارد
.
۷.آقای دکتر زعفرانی در حفظ وحدت در گروه بسیار تاکید داشتند، مسائل گوناگون در جلسات مختلف بحث می شد.هر چه نتیجه آن بود، همگی بالاتفاق اجرا می کردند.همین یک صدایی از گروه باعث پیشرفت گروه بود.اگر چه بعضا دارای نقطه نظرات متمایز داشتند ‌ولی در ارتقای گروه همه یک صدا بودند.خط بازی در گروه های آموزشی، آفتی است که باعث بی انگیزگی هیات علمی در امور آموزشی و پژوهشی می گردد.متعاقب آن افت علمی را سبب می گردد. در محیط های علمی باید آرامش و ثبات برقرار باشد تا اساتید بتوانند به نحو مطلوب به فعالیت های علمی خود بپردازند.
۸.در پایان پیشنهاد می کنم،آقای دکتر زعفرانی و بطور کلی پیشکسوتان جامعه،زندگی نامه و تجارب خود را تدوین نمایند تا چراغی برای دیگران و آیندگان باشد.حیف است تجارب ارزنده خود را ،که با صرف مدت زمان اندکی بطور روزانه امکان پذیر است ، از دیگران و نسل آتی و علاقه مندان به خود محروم و دریغ نمایند و به دیار باقی بشتابند.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
معرفی پروفسور جعفر زعفرانی
شماره ۷۲
   دکتر جعفر زعفرانی، استاد تمام باز  نشسته گروه

ر یاضی می باشند.ایشان در دوران بازنشستگی، باتفاق جمعی از اعضای هیات علمی گروه ریاضی،اقدام به ایجاد دانشگاه شیخ بهایی در بهارستان نمودند.ایشان حتی در دوران بازنشستگی،عصر ها در گروه حضور مداوم داشتند و مشغول تحقیق و واهنمایی دانشجویان را ادامه می دادند.
    علاوه بر فعالیت های علمی، در امور اجرایی در داخل ‌و خارج دانشگاه اصفهان فعالیت داشتند.در جلسات وزارت علوم و ایجاد قطب علمی جبر باناخ و دایر نمودن دانشگاه شیخ بهایی نقش مهمی ایفا نمودند. در ایجاد و تداوم انجمن ریاضی ایران  نقش موثری داشتند.صاحب چندین کتاب و مقالات علمی هستند که در صفحه شخصی ریسرچ گیت و سایت دانشگاه اصفهان موجود است.
        ایشان بسیار منظم ،وقت شناس، دارای پشتکار و دقت بالایی در انجام  امور دارند.به نظرم اینها از عوامل موفقیت ایشان است.به سلامتی خود اهمیت می دهند.در کنار بسیاری از فعالیت ها، به خانواده و رسیدگی به والدین همت والایی دارند.
      ایشان از خانواده ای اصیل و با فرهنگ بدنیا آمدند .در انجام واجبات و ترک محرمات مقید هستثند .توفیق داشتم در حج تمتع، در یک سال عازم مکه شدیم و این فرضیه الهی را انجام دادیم.
     پیشنهاد می گردد، فعالیت های ایشان در دوران زندگی، با همکاری خودشان در قالب یک مقاله،توسط دکتر مقصودی ، مشابه مقاله ای که برای زنده یاد مرحوم دکتر لشکری زاده آماده و در مجامع گوناگون ارائه شد ،به اختصار تهیه گردد.
   قلم حقیر از ذکر صفات اخلاقی  و خاطرات ایشان، قاصر است.لذا به همین دو یادداشت بسنده می کنم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
خاطراتی از دکتر رضا انشایی
شماره ۷۳
       آقای دکتر رضا انشایی کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه شیراز اخذ و به عنوان مربی در گر‌وه ریاضی دانشگاه اصفهان مشغول تدریس شدند.دوره ی دکتری خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان زیر نظر پروفسور شارپ به پایان رساندند. این دوران همزمان با ادامه تحصیل دکتری اینجانب در دانشگاه
شفیلد بود.
        به یاد دارم ، که با ایشان و جمعی از د‌وستان انجمن اسلامی شفیلد را تشکیل و به فعالیت های فرهنگی می پرداختیم.آقای دکتر انشایی آشنا به قرآن و معار ف دینی هستند. در جلسات گوناگون با صوت خوب خود قرآن را تلاوت می کردند.گاهی هم در جلسات هفتگی انجمن به تفسیر قرآن می پرداختند.
      از آقای دکتر انشایی خاطرات بسیاری دا رم.ان شاالله به تدریج در سلسله یادداشت های خود به آن می پردازم.در بازگشت به ایران و اخذ دکتری، مسئولیت معاونت مالی دانشگاه اصفهان را عهده دار شدند و خدمات ارزنده ای از خود بجا گذاشتند.کمتر فردی را سراغ دارم که به ایشان مراجعه کند و دست خالی بر گردد.با عمل و نصایح خود درد دل مردم را می شنید و گره گشایی می کرد.
        کارمندان و اعضای هیات علمی از ایشان به نیکی یاد می کنند.چند سالی نیز بنده در معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان با ایشان همکاری داشتم.
در سامان دهی و تامین مالی در  ایجاد مقاطع تحصیلات تکمیلی کمال همکاری را با من می نمودند.
        مدتی نیز مسیولیت دانشکده علوم را عهده دار شدند.و دوران بازنشستگی ایشان مصادف با پایان خدمت در این سمت بود.ایشان پس از بازنشستگی فعالیت های خود را در ایجاد دانشگاه اشرفی اصفهان متمرکز کر دند.
      آقای دکتر انشایی همواره منشا خیر و برکت بودند.من بااتفاق ایشان در هیات امنای مسجد اما جعفر صادق( ع)برای چند سالی فعالیت داشتیم.مسئولیت عمرانی مسجد به عهده اینجانب بود.با گسترش و تکمیل ساختمان مسجد و همکاری خیرین، حدود دوهزار متر مربع در دوران مسئولیت خود ساختمان سازی شد و امروز شاهد مسجدی زیبا و کامل در کوی امام جعفر صادق هستیم.
دکتر علی رجالی
استاد دانشگاه اصفهان

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
یادی از دکتر رضا انشایی
شماره ۷۴
      در یادداشت قبل، پاره ای از فعالیت های آقای دکتر رضا انشایی استادیار بازنشسته دلنشگاه اصفهان را بیان نمودم. آشنایی من با دکتر انشایی به زمان دانشجویی، قبل از انقلاب اسلامی ایران، بر می گردد. ایشان برای ادای فریضه نماز ،به مسجد دانشگاه اصفهان می آمدند.در دوران کارشناسی در مسجد با ایشان آشنا شدم و پس از کارشناسی به عنوان کمک مربی در گروه ریاضی همکار شدم.
        دکتر انشایی در دوران قبل و بعد انقلاب فعالیت های فرهنگی چشمگیری داشتند.در مسجد محل خود ،پا چنار، به اتفاق امام جماعت مسجد زنده یاد حجه الاسلام ربانی ،پدر دکتر محمود و علی ربانی، فعالیت های فرهنگی داشتند.در دوران مسئولیتم در پیام نور اصفهان، بنده به اتفاق دکتر محمود ربانی در باز سازی و امور اجرایی همکاری داشتیم.به خاطر دارم که مسئولیت مسابقات دانشجویی قرآن کریم در پیام نور را عهده دار بودم و دکتر محمود ربانی نقش فعال و موثری در برگزاری آن مراسم داشتند.

       به خاطر دارم دکتر انشایی دارای یک ماشین فولکس واگن بودند.عصر ها ، بااتفاق ، قسمتی از مسیر دانشگاه به منزل را با ایشان می رفتم.با توجه به محل اقامت ایشان در خیابان ولی عصر، در میدان امام علی پیاده می شدم. بااین رفت و شد ها،  ایشان با روحیات بنده آشنا شده بودند و روابط نزدیک پیدا کرده بودیم. پیشنهاد ایجاد خانواده به من نمودم.اما تنها چیزی که به آن فکر نکرده بودم تشکیل خانواده بود.لذا با انتخاب همسر، نسبت فامیلی هم حاصل شد.
        جهت ادامه تحصیل در خواست مرخصی بدون حقوق از دانشگاه اصفهان نمودم و منتظر پاسخ  دانشگاه جهت ادامه تحصیل نشدم.در دانشگاه صنعتی شریف مشغول تحصیل شدم.پس از یک ترم، به خاطر انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل شد.به خاطر دارم در آن موقع دکتر انشایی که مدیر گروه ریاضی بودند و دانشگاه موافقت خود را پس از مدتی، به گروه منعکس کرده بود به گروه ریاضی واصل شده بود. دکتر انشایی با پرس و جو منزل ما را پیدا کردند و نامه موافقت دانشگاه را به من دادند.لذا مجددا در گروه ریاضی مشغول کار شدم و به ترجمه کتاب و تدریس در مدرسه دانشگاه در دوران تعطیلی دانشگاه پرداختم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان


    

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
معرفی پروفسور محمود لشکری زاده
شماره ۷۵
      زنده یاد دکتر محمود لشکری زاده بمی دوره کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه شیراز و دکتری خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان تحت راهنمایی دکتر جان بیکر به پایان رساند.ایشان مربی دانشگاه اصفهان بودند که با بورس دانشگاه جهت ادامه تحصیل به انگلستان رفتند.
      اینجانب  پس از اخذ کارشناسی در ‌دانشگاه اصفهان و اشتغال در گروه ریاضی اصفهان به عنولن کمک مربی ، با دکتر لشکری زاده بیشتر آشنا شدم.لذا محل ادامه تحصیل خود را دانشگاه شفیلد تحت راهنمایی دکتر بیکر ، استاد راهنمای مشتر ک با دکتر لشکری زاده ، برگزیدم.
        در دوران کارشناسی، ریاضی ۱‌ و ۲ و جبرخطی
را با ایشان با نمره عالی گذراندم.پس از اخذ دکتری در زمینه آنالیز هار مونیک مجرد، با ایشان در  تربیت دانشجویان تحصیلات تکمیلی همکاری نزدیکی داشتیم.اما توفیق مقاله مشترک با ایشان را نداشتم.اگر چه در مشاورت پایان نامه های دکتری، با ایشان بطور مشترک فعالیت داشتم.
        دکتر لشکری زاده در زمینه نظریه نمایشها روی نیم گروه ها صاحب نظر بودند و پایان نامه خود را در این زمینه نوشته اند.ایشان پس از فراغت از تحصیل به دانشگاه آلبرتا برای فرصت مطالعاتی به دعوت پروفسور لائو عازم شدند. ایشان در زمینه های دیگر علمی نیز مقالات متنوعی دارند.
         ایشان به خاطر بیماری قند ، به مدت کوتاهی که همزمان با بازنشستگی بنده با ایشان بود، دار فانی را وداع گفتند.یاد و آثار و خدمات ایشان ماندگار است.اینجانب یک شعری در وصف ایشان سرودم که در مراسم وداع که در دانشگاه اصفهان برگزار شد ، قرائت نمودم و دکتر مقصودی خلاصه ای از فعالیت های علمی ایشان را تدوین نمودند که در مجامع علمی ارائه گردید.لذا از ذکر جزئیات فعالیت های علمی ایشان خود داری می کنم و به همین حد کفایت و سخن خود را به پایان می برم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
معرفی پروفسور ابراهیمی ویشکی
شماره۷۶
       دکتر ابراهیمی ویشکی استاد تمام دلنشگاه فردوسی مشهد می باشند.‌استاد راهنمای ایشان مرحوم دکتر پور عبدالله است. دکتر پور عبدالله فرصت مطالعاتی خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان، به دعوت دکتر بیکر همزمان با دوره دکتری اینجانب ، گذراند.ایشان در آن مدت  مقاله جبرهای فوریه ایمارد را که کاربرد زیادی در آنالیز هارمونیک مجرد دارد را به زبان انگلیسی ترجمه نمود.دکتر پور عبدالله ، در چندین نوبت به اصفهان آمد و داوری تعدادی از پایان نامه های دانشجویان تحت راهنمایی اینجانب و دکتر لشکری زاده را داوری نمود.متقابلا اینجانب در داوری پایان نامه های ایشان نیز شرکت می کردم.
      آخرین داوری من شرکت در جلسه دفاعیه آقای
ابراهیمی ویشکی بود.  دکتر پور عبدالله در اواخر عمر خود دچار سکته گردید.بخاطر دارم همسر دکتر پور عبدالله به اتفاق دکتر ابراهیمی، مراقبت های ویژه و سرکشی مداوم داشتند.همانند فرزندی دلسوز مهربانی و کمک شایان به استاد خود نمودند.همین مراقبت ها باعث بهبود وضع روحی و جسمی دکتر پور عبدالله گردید.
     دکتر ابراهیمی ویشکی ، در مشاورت  چندین پایان نامه دکتری مرا همراهی کرد. چندین مقاله مشترک با ایشان دارم. نامبرده را در طول آشنایی و همکاری انسانی متواضع، مخلص و باوقار و مسئولیت پذیر و بانظم دیدم. از نظر علمی فردی تواناست.مدتی هم مسئولیت مجله انجمن ریاضی را بعهده داشت.در انجمن ریاضی ایران حضوری فعال دارد.در برگزاری سمینار های آنالیز هارمونیک مجرد
در کشور ، همکاری موثر دارد. در کارگاه تخصصی که در  دانشگاه فردوسی دایر شد، بنده بعنوان سخنران جضور پیدا کردم.
       در بر گزاری کنفرانس های بین المللی ریاضی در دانشگاه فر دوسی کوشا بود.من هم مقاله ای تحت عنوان انواع نمایش قضیه ر یز و تعمییم آن ارائه نمودم که در انتشارات کنفرانس به چاپ رسید.بعدا با همکاری دکتر مقصودی و افزودن مطالب دیگر به  این مقاله،  دو مقاله علمی حاصل شد که در مجلات معتبر  به چاپ رسید.
     دکتر ابراهیمی در تدریس هم فردی به نام است و جزوات درسی ایشان که بعضا در شبکه های مجازی دیده می شود، از دقت بالایی برخوردار است.روانی مطالب با ارائه مثال ها، توانایی ایشان و تسلط علمی به مطالب و مفاهیم آنالیز هارمونیک مجرد را دارد.
       در مباحث علمی و تحقیقاتی که با ایشان داشتم، دکتر ابراهیمی رامحققی توانا یافتم. هرگاه به مشهد برای زیارت امام رضا می رفتم، در دانشگاه و منزل ایشان به بحث و تبادل نظر می پرداختیم.حتی بعضی اوقات در منزل ایشان چند روزی اقامت داشتم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
معرفی پروفسور اولگر
شماره ۷۷
        پروفسور اولگر، یکی از صاحب نظران در آنالیز هارمونیک مجرد در دنیا می باشد که آثار علمی زیادی از خود به جامعه علمی تقدیم نموده است.ایشان ساکن و اهل کشور ترکیه هستند.خود را وقف پژوهش کرده است.فکر کنم، حتی ازدواج نکرده و همسری اختیار نننوده است.او شاگرد پروفسور پیم ،استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه شفیلد انگلستان می باشد.به یاد دارم پروفسور پیم، دو شاگرد از ترکیه داشت که هر دو در زمینه ی منظم پذیری جبرهای باناخ کار می کردند و پروفسو پیم چند سفری، جهت تفریح و شرکت در سمینار و مباحث علمی به ترکیه سفر می کرد.
      ایشان با اساتید بنامی چون لائو، پیم،کانیوس و قهرمانی در زمینه آنالیز تابعی و کاربرد آنها در آنالیز هارمونیک مجرد، مقالات ارزشمندی را تحریر و تدوین نموده است که بعضا به آنها زیاد ارجاع می شود.در برگزاری سمینار های علمی بطو ر مداوم  و منظم در ترکیه نیز کوشا می باشند.
    از  پروفسور اولگر، چندین بار به ایران جهت ایراد سخنرانی در کنفرانس های ریاضی، دعوت بعمل آورده شد.به خاطر دارم دکتر عبدالحمید ریاضی، استاد دانشگاه پلی تکنیک از ایشان دعوت بعمل آورده بود.از من خواستند، که چند روزی از پروفسور اولگر ،برای دیدن اصفهان، همراهی کنم.چند روزی ایشان در منزل ما اقامت داشتند.عصر ها ایشان را به مراکز تاریخی می بردم و پس از صرف غذا به منزل بر می گشتیم.به یاد دلرم در بازدید از میدان امام، عکسی از جوانی حضرت محمد(ص) را دید، و یک کپی از آن را خرید.این نشان دهنده علاقه او به اسلام بود.همچنین از من سراغ طلا فروشی گرفت.او را به بازار زرگر ها بردم و خریدی انجام داد.در پایان سفر به اصفهان ، یک کادویی به دخترم هدیه نمود.بعدا متوجه شدم، این هدیه همان خرید ایشان از طلا فروشی بود.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
معرفی پروفسور عبدالحمید ریاضی
شماره۷۸
      دکتر عبدالحمید ریاضی استاد تمام باز نشسته دانشگاه پلی تکنیک تهران می باشد.ایشان در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد کار کرده است. فعالیت های تحقیقاتی ایشان متمرکز بر میانگین پذیری می باشد.شاگردان زیادی در مقطع دکتری به جامعه علمی تقدیم نموده است.اسناد راهنمای ایشان دکتر وانگ می باشد که در دوره کوتاه حیاتش تحقیقات ارزشمندی انجام داده است.
       دکتر ریاضی علاوه بر کارهای علمی، در کارهای اجرایی در سطح معاونت وزارت علوم ، در ارتقای علمی دانشگاه ها نقش موثری داشت.او یک مجله  علوم پایه را به اتفاق جمعی از اساتید دانشگاه ایجاد نمود.بنده نیز یک مقاله در آنجا به چاپ رساندم.معاونت آموزشی اینجانب در دانشگاه اصفهان، همزمان با مسئولیت ایشان در وزارت علوم بود.ایشان در راه اندازی و اخذ مجوز دکتری و اعطای بورس به مربیان جهت راه اندازی مقاطع تحصیلات تکمیلی، همکاری شایسته ای بعمل آورد.
       دکتر ریاضی فرصت مطالعاتی خود را در کانادا،به دعوت پروفسور لائو، گذراند.این همزمان با فرصت مطالعاتی بنده نیز بود. در داوری پایان نامه تحصیلات تکمیلی و برگزاری امتحانات جامع با یکدیگر همکاری می کردیم.رفت و شد خانوادگی با هم داشتیم.هم اکنون به اتفاق خانواده در امر یکا بسر می برد.مدتی نیز به عنوان رایزن علمی وزارت خارجه در روسیه مشغول به کار بودند.
         دکتر ریاضی دارای مقالات و تالیفاتی ارزنده می باشد، که در صفحه ریسرچ گیت شخصی ایشان آمده است.همچنین با دانشگاه تربیت مدرس،در گروه ریاضی ، در راه اندازی و راهنمایی و تدریس حضوری فعال داشتند.
       قبل از پذیرفتن مسئولیت اجرایی، در دانشگاه شیراز مشغول بکار بودند .دکتر ریاضی منشا خدمات ارزنده ای به همراه زنده یاد دکتر کریم صدیقی بود.از شاگردان ایشان، می توان از دکتر اسلام زاده نام برد که کارشناسی ارشد خود را با راهنمایی دکتر ریاضی  و دکتری خود را با پروفسو  لائو به پایان رساند.دکتر اسلام زاده، علاوه بر هیات علمی دانشگاه شیراز ،مدیر مسئول مجله علوم دانشگاه شیراز نیز  می باشد.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

باسمه
آنچه در زندگی آموختم
زندگی در خارج از کشور
شماره ۷۹
      در شبکه های مجازی ، در خصوص سفر یا اقامت خانواده یا فرزندان مسئولین نظام مطالب گوناگون در موافقت و یا مخالفت و یا نهی این کار نگارش و یا به گوش می رسد.
      به نظرم یکی از وظایف  والدین تحصیل و تربیت صحیح و شناسایی و تقویت استعداد های فرزند  در زندگی برای ارتفای روحی و مادی فرد برای تداوم زندگی و کمال و خوشبختی است.
      گاهی ضرورت ایجاب می کند که فردی یا جمعی برای یک هدف خاصی مهاجرت کنند.علمای دینی و یا نمایندگان آنها ، را شاهد هستیم که بعضا  اقدام به این کار می کنند.لذا نمی توان بطور کلی زندگی در خارج از کشور را محکوم کرد.
      نکته ای که بعضی از دولتمردان به مدیران نظام
یاد آور می شوند این است که برای جلوگیری از هرگونه شبهه و سو استفاده مالی و سیاسی معاندین نظام از فرزندان مسئولین با دو تابعیتی شدن آنها توصیه می کنند که برای پیشگیری از هر گونه خطایی، مسئولین و خانواده آنها را در دوره پذیرش مسئولیت از این کار منع می کنند.
      به یاد دارم  امام راحل و بنیان گذار نظام انقلاب اسلامی ،از پذیرش نزدیکان خویش در امور اجرایی،برای پیش گیری از شبهه ها، مانع می شدند.

لذا این امر توافق و شرط عقدی است که بین مدیران و مسئولین نظام ،در قبل از پذیرش مقامی بعضا گذاشته می شود.بدیهی است در صورت نقض شرایط حین عقد پذیرش مسئولیت، باید مدیر استعفا دهد.با استعفا، چون عموم مردم ،حق زندگی در هر کجا ی در کره زمین را دارد.
       با توجه به تهاجم و بمباران فرهنگی به ارزش های اسلامی و دینی، توصیه به عدم مهاجرت می گردد.خواه یا ناخواه فرزندان در محیطی که زندگی می کنند،از فرهنگ آن جامعه  نیز الگو برداری می کنند که ممکن است بعضا با ارزشهای والدین متمایز باشد.در این حالت مشکلات خانوادگی  و فرهنگی و اجتماعی زیادی پدید می آید که اصلاح آنها بعضا سخت و گاهی مقدور نیست.لذا توصیه به پیشگیری می شود.

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
نقش پیامبران و دانشمندان در جهان هستی
شماره۸۰
   وقتی به نظریه پردازی دانشمندان در علوم مختلف نگاه می کنیم، بالاتفاق تئوری آنها بر اصول بدیهی بنا شده است که مورد تائید همگان است.با گسترش علوم بر پایه اصول اولیه علم گسترش می یابد و موجب کشفیات حقایق هستی و مادی می گردد.در حقیقت دانشمندان حقایقی از جهان مادی را برای انسان ها به کمک عقل تبیین می کنند.نقش آنها همانند آینه است، که چهره انسان را برای خویش و دیگران به تصویر می کشاند.
اما علوم ماورای طبیعت توسط عقل  قابل تبیین نیست.لذا خداوند از طریق پیامبران و توسط وحی،
آن علوم را برای انسان ها بازگو کردند.با عمل به آنها خوشبختی در دنیا و آخرت حاصل می گردد.پیامبران با معرفی دین، دستورالعمل چگونه بودن، چگونه زیستن و خدا شناسی را بیان می کنند.
انسان های کامل، با چشم پوشی و گذشت بر دیگران و اصلاح خویش از اشتباهات در صدد پاکی روح و روان و زدون زنگ از صفحه آئینه دل می گردند تا حقایق هستی به روشنی برای انسان آشکار گردد.همانند آینه که اگر زنگ آلود باشد، قادر به تصویر کشیدن دقیق چهره ظاهری نیست.چهره باطنی هم با بر طرف کردن رذایل اخلاقی گوناگون،  خداشناسی و عمل به دستورات الهی که توسط اولیای الهی، قران و اهل بیت تبیین شده است مقدور می باشد.
  خداوند با اختیاری که به انسان داده است او را در بهره بردن از حقایق هستی که توسط دانشمندان و انبیا بیان و به تصویر کشیده شده است آزاد گذاشته شده است. انتخاب راه های کمال و عشق به خدا توسط پیامبران ابلاغ شده است.چنانچه به دنیا و آخرت بطور توام نگاه کنیم، می توان به این حقیقت پی برد که با اختیاراتی که خداوند به انسان داده است و تکامل روحی و عقلی، انسان می تواند دارای عقل کل گردد و به حقایق هستی پی ببرد.

دکتر علی رجالی
استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان


دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

   

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

بمباران فرهنگی

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
بمباران فرهنگی
شماره ۷۰
     برای مبارزه با تهاجم فرهنگی ،  ما باید ابتدا اعتماد سازی در جامعه کنیم.تا مردم ما را قبول کنند ، آنگاه حرف ما اثر دارد و گوش می کنند. رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، نحوه تبلیغ هم با توجه به انواع پیشرفت های تکنولوژی و گذشت زمان باید تغییر و بعضا اصلاح گردد.نسل امروز ما معمولا ، به سادگی از ما بسیاری از امور را با توجه به بمباران فرهنگی و اطلاع رسانی های گوناگون نمی پذیرند.
      به نظرم اگر روزی صحبت از جنگ فرهنگی می کردیم.امروز باید از بمباران فرهنگی صحبت نمود.در این بمباران دشمن، روح و روان نسل های گوناگون  بالاخص جوانان کم تجربه را هدف قرار داده است.
     در شرایط کنونی جهان و هجمه های گوناگون، حوزه های علمیه به تنهایی قادر به پاسخگویی و رفع شبهات نیستند.باید به تبعیت از فرمان جهاد تبیین همت و اقدام شایسته نمود. مطالعه تاریخ نشان می دهد که  چگونه اسلام زدایی، در غرب با تبلیغ و برهنگی و انواع فساد بین مردم، بطور طبیعی سد های دفاعی فرهنگی تخریب گردید. سپس با حداقل مقاومت سنگر های فرهنگی و نظامی و اقتصادی کشورها تسخیر شد.حتی بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، چند سالی نگذشت که یزید ها سرنوشت مردم را بدست گرفتند.خداوند با فرستادان پیامبران زیادی راه صحیح را به مردم نشان داد.حتی گاهی با انواع مصیبت ها ، مردم را آگاه ساخت.
     به نظرم ، بسیج اساتید دانشگاه ها، هنرمندان و شعرا و فیلم سازان ،نویسندگان ،دانشمندان و علما و بطور کلی همه فرهیختگان و پیشکسوتان نقش مهمی در ایفای چهاد تبیین و امر به معروف و نهی از منکر ، با قلم و اثر و سخن و تالیف خود در جامعه دارند.سیل اگر آید، همه چیز را خراب می کند،کوچک و بزرگ، دانشمند و جاهل،غنی و فقیر را نمی شناسد.تا نابودی مقدسات و فرهنگ غنی اسلام و تاراج کشور ، به چیز کمتر راضی نمی شوند.به خاطر بیاوریم اوباما، رییس جمهور وقت امریکا گفت، اگر بتوانیم ،حتی پیچ و مهره های صنعت هسته ای  ایران را از بین می بریم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
تهاجم فرهنگی
شماره ۵۹
         من در اوایل انقلاب  مقاله ای برای سمینار فرهنگی که در دانشگاه اصفهان برگزار شد،فرستادم.یکی از موضوعات سمینار، تهاجم فرهنگی بود. در این  مقاله بطور  مبسوط به ابعاد مختلف تهاجم فرهنگی پرداختم.یک کپی آن در مجموعه یادداشت های فرهنگی من که در وبلاگ و در صفحه ریسرچ گیت شخصی موجود است،قابل رویت است
      وقتی صحبت از بریدن دست دزدان مطرح می شود، اولین چیزی که به ذهن خطور می کند ،بریدن انگشتان و دست یک انسان است  که آن هم شرایط خاص خود را دارد و به این سادگی قابل اجرا نیست.و هدف اصلی از این اقدام پیشگیری از دزدی و درس عبرت برای دیگران می باشد که آرامش جامعه و مردم را خدشه دار می کند .
     انسان ها باید  نیاز های خود را از راه های صحیح و با تلاش و کوشش و توکل به خدای روزی رسان، با بکار بردن استعداد های خود  که خداوند به انسان به طور  رایگان قرار داده بدست آورد. با بهره گیری از آنها زندگی خود و خانواده را می توان تامین کرد.
       به نظر من، قطع دستان انسان ها، بعضا ضعیف، سمبلی است برای بریدن دستان اقتصادی و نفوذی که با تغییر چهره و تظاهر به دینداری، با آبرو و دین مردم چندین سال است بازی می کنند.هر چند گاهی سخن از اختلاس چندین هزار میلیاردی در جامعه می شویم.نسل های امروز و دیروز ابتدا به اعمال ما که نتیجه افکار ماست، توجه می کنند.چه خوب است مسئولین اجرایی و قضایی شفاف سازی برای مردم کنند و ابعاد آنها روشن شود.متاسفانه ما در پیش گیری در انواع جرم  ها، کوتاهی می کنیم.زمانی اقدام می کنیم که دیگر دیر است و خسارات های هنگفتی به اعتقادات و نظام اسلامی وا د شده است.به خاطر دارم امام راحل، بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، تاکید در حفظ نظام داشته و آن را از واجبات می دانستند.
     ما بعضا می گردیم و سعی می کنیم فردی هم فکر  و سالم را در مسئولیتی بگماریم.اما به خاطر عدم نظارت و خلع قانونی و غالب شدن هوای نفس و یا مکرو حیله های دشمنان داخلی و خارجی، دچار فریب و خدای ناکرده تهمت قرار می گیریم.لذا ضرورت دارد ، قوانینی و آئین نامه های  تصویب گرد  که از انجام بسیاری از مفاسد چه سهوا یا چه عمدا پیشگیری شود.امروزه با بکار بردن سیبتم های یک پارچه مجازی و تشکیل دولت الکترونیک، و گشت ارشاد مدیران ، ضمن تسهیل امور مردم و دولت، مانع ایجاد خسارات های مادی و معنوی به افراد و جامعه می شویم. شفاف سازی و نظارت عمومی  ،  خود نوعی امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی ایجاد می کند.این امر به معروف و نهی از منکر لسانی   همانند بریدن دست دزدان  نمونه کوچک و سمبلیک ، بر امر به معر وف و نهی از منکر است.. امام حسین ( ع) برای مبارزه با ظلم و فساد و انحراف جامعه از منش پیمبر گرامی ،جان خود و اهل بیتش را فدای اسلام عزیز نمود.

       رهبر معظم انقلاب فرمودند، مهم‌ترین معروفها را معرفی نموده و همه را موظف تا در اجرای این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند.
     اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند.
      مراقب باشیم که اسلام بالاخص مذهب تشیع، به راحتی در اختیار جوامع گوناگون،بالاخص ایران قرا نگرفته است.در حفظ آن گوشا باشیم. اشکالات و موانع و پبشنهادات را برای بهبود امور به مسئولین و یکدیگر به نحو شایسته منعکس کنیم.دوست ما کسی است که اشکالات و عیوب و نواقص ما را قبل از اینکه دچار صدمه بزرگتر شویم یاد آور شود .این یعنی اجرای امر به معروف و نهی از منکر. که آن هم در اجرا ضوابط خاص خود را دارد.نکند با اجرای غلط این فریضه ، به جای اصلاح ابرو ،چشم فرد را کور  کنیم
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
یاد استاد علم و اخلاق
شماره ۶۸
        امروز یکشنبه ششم مرداد ماه ۱۴۰۱، مصادف با آمدن ما از کشور ترکیه است.در این رور آیت الله ناصری به خاک سپرده شد  و دار فانی را وداع نمود، ،روحش شاد. لذا حقیر نیز توفیف شرکت در مراسم تشییع پیدا نکردم.لذا تصمیم گرفتم یادی از این استاد عزیز بعمل آورم .با شنیدن فوت ایشان بسیار متاثر شدم. از آیت الله ناصری خاطره های زیادی  دارم. ایشان در هفته یک بار معمولا بعد از نماز مغرب و عشا، یک سخنرانی کو تاه داشتند .در پایان هفته صدا و سیمای اصفهان  آنرا پخش می نمود. من چند سالی به اتفاق خانواده در جلسات ایشان که در مسجد کمر زری میدان امام علی بر گزار می شد شرکت می کردیم.از سخنان ایشان یاداشت برداری می نمودم.بعضا آنها را در قالب شعر می سرودم. ایشان در یک جلسه صفات و علوم امام صادق (ع)  را بازگو کردند.من آنها را سرودم و در کتاب اشعار نوای دل من آمده است.
       مراسم خواندن خطبه عقد اولین پسرم، در منزل ایشان در دولت آباد ، انجام گردید.در دوره مسئولیتم در پیام نور اصفهان، به منزل شخصی ایشان به اتفاق هیات رئیسه رفتیم و از سخنان گهر بار ایشان فیض بردیم. تکیه کلام ایشان، در مجالس گوناگون، نقش امام زمان و ولایت بود.مردم از اقشار گوناگون به خاطر خلوص و حالات عرفانی ، به ایشان علاقه مند بودند.تشییع جنازه ایشان از احمد آباد اصفهان تا گلزار شهدا موید این حقیقت است.
       ایشان در ایام محرم ، در دولت آباد، روضه خوانی داشتند و مداحان و روحانیون سخنرانی می کردند.من هم باتفاق خانواده شرکت می کردیم.در شبهای قدر در مسجد کمر زری مراسم شب قدر را برگزار می کردند.حتی با توجه به بیماری خود، برای خواهران نیز ، علاوه بر  تدریس برای طلاب ،بطور خاص، جلسه علم و اخلاق داشتند.

        اگر به تشییع جنازه های شخصیت های گوناگون مذهبی و علمی و سیاسی نگاهی بیندازیم، میزان علاقه مردم به آنها معرف خصوصیات اخلاقی و ساده زیستی و خدمتگزاری آنها نهفته است.هر کس برای خدا، یک قدم در راه خدا برداشت،خدا در دو عالم به او پاداش می دهد و یاد آنان، بعضا چون امام حسین(ع) تا قیامت در دلهاست.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

 

باسمه تعالی

زندگی نامه پروفسور علی رجالی
درس هایی که در زندگی آموختم
 
فهرست مطالب

پیشگفتار
۱.احترام
۲.عاقبت اندیشی
۳.نظم
۴.پشتکار
۵.اتلاف وقت
۶.بازنشستگی
۷.حقوق استاد و شاگرد
۸.استاد راهنما
۹.یکی بود ، یکی نبود
۱۰.یاد استاد
۱۱.برنامه ریزی
۱۲.تربیت فرزندان
۱۳.سو برداشت
۱۴.ازد‌واج
۱۵.فکر کردن
۱۶.حضور  در میدان
۱۷.انتظار از دیگران
۱۸.خصائل اخلاقی
۱۹.نقش دعا و توسل
۲۰.عشق و انگیزه
۲۱.غفلت
۲۲.ریاضی و زندگی
۲۳.سوظن و بد گمانی
۲۴.یک تحلیل

۲۵.شناخت مردم

۲۶.سفر به ترکیه(۱)

۲۷.سفر به ترکیه(۲)

۲۸.مهاجرت

۲۹.راهنمای سفر

۳۰.مقدمات سفر

۳۱.عوامل مهاجرت

۳۲.تمایز مناطق اروپایی و آسیایی در استانبول

۳۳.زندگی در خارج از کشور

۳۴.راهنمای اقتصادی

۳۵.اقامت در ترکیه

۳۶.سرقت در ترکیه

۳۷.تحصیل فرزندان در خارج از کشور

۳۸.جاهای دیدنی در استانبول

۳۹.یادی از محرم

۴۰.تربیت فرزندان

۴۱.تحکیم خانواده

۴۲.تحصیلات تکمیلی

۴۳.دانشجوی دکتری

۴۴.فعالیت های فرهنگی در خارج از کشور

۴۵.فرصت مطالعاتی

۴۶.سفر به کانادا

۴۷.وظایف والدین در قبال فرزندان

۴۸.انتخاب دانشجو

۴۹.انتخاب دوست

۵۰.معرفی پروفسور جرج ویلیس

۵۱.معرفی جان بیکر

۵۲.معرفی پروفسور لائو

۵۳.معرفی پروفسور عبدالرسول نصر اصفهانی

۵۴.دانشجویان تحت راهنمایی

۵۵.اوقات زندگی

۵۶.ارتباط استاد و دانشجو

۵۷.نقش پدر در زندگی

۵۸.وظایف در خانواده

۵۹.خدا شناسی

۶۰.عقل و دین

۶۱.برداشت هایی از سفر به ترکیه

۶۲.خاطره هایی از پدر

۶۳.دوران دانشجویی

۶۴.دوران هیات علمی

۶۵.دوران بازنشستگی

۶۶.دوران کودکی و جوانی

۶۷.مراسم عزاداری

پیشگفتار

 

در وصف استاد جناب آقای دکتر علی رجالی
استاد دانشگاه اصفهان

بسیار خرسندم که توفیق این را داشتم که به مدت بیش از پنج سال از محضر آقای دکتر رجالی بهرمند شوم.

اگر بخواهم چند مورد از ویژگی های ایشان را عنوان نمایم، یک، فرصتی است که ایشان برای دانشجویانشان اختصاص می دهند. دومین ویژگی دیگر پشتکار ایشان است، که تا حصول به نتیجه متوقف نمی شوند. در طول جلسات فراوانی که با ایشان داشتم هیچ جلسه ای نبود که مفید نباشد و به نتیجه ای نینجامد.

آفای دکتر رجالی بسیار باهوش هستند و این نبوغ در لحظات مختلف آموزش در محضر ایشان ناخودآگاه باعث حیرت من می شد. گواه این صحبت من چند تن از ریاضیدان های برجسته ی دنیا می باشند که با ایشان در تعاملات علمی بوده اند.

آقای دکتر بسیار دلسوز و مهربان هستند. به همه جوانب شما به عنوان‌ یک دانشجو آگاهند و احترام می گذارند. وقتی با ایشان درد دل می کنی و از مشکلاتت می گویی احساس می کنی که با یک دانشجوی همدردت، همکلام شده ای.

ویژگی بارز دیگر ایشان صبر بسیار زیاد است. در این مدت حتی یک بار هم ندیدم که صدای ایشان بلند شود.

ایشان همانقدر که برای اساتید احترام قائل هستند، به دانشجویان، کارمندان و کارگران دانشگاه هم احترام می گذارند. موردهای فراوانی دیده ام که کارمندان مشکلاتشان را نزد ایشان عنوان می نمایند و آقای دکتر در حد توان کمک می نمایند.

ایشان دید بازی نسبت به مسائل اجتماعی دارند و با توجه به تجربه های مدیریتی، ریشه ی مشکلات را به درستی تشخیص می دهند. اگر در قسمی از دانشگاه عیب و ایرادی نمایان می شود به درستی دلیل آن را می یابند و در حد توان برای رفع مشکل می کوشند.

در تمام مدت تحصیلم تصمیم راسخ بر این داشتم که هر چه ایشان فرمودند گوش کنم، چون راه بلدند و مسیر را می شناسند. هر جا بر این تصمیم استوار بودم ، نتیجه مثبت گرفتم و هر جا که کوتاهی کردم، ضربه اش را خوردم. این است که اولین توصیه ی من به دانشجویان دوره دکتری این است که : حرف استادتان را گوش دهید.
دکتر مهدی میسمی
۱.احترام

   در آموزه های دینی بسیار آمده که به دیگران ، بالاخص والدین و بزرگان دین و علم احترام بگذارید.اما علت و اثرات آن در زندگی کمتر بیان شده است.در این یادداشت ،تجربه خود را در این خصوص بیان می کنم.من دو دانشجوی تحت راهنمایی در مقطع دکتری داشتم.یکی از آنها کوچکترین کمک یا خدمتی که به او می کردم ،چندین برابر با تشکر و احترام پاسخ و قدر دانی می کرد. دیگری چندان اهمیت نمی داد و کمک های اینجانب را وظیفه می دانست و بعضا می گفت این مطلب را می دانستم و یا به راهنمایی های اینجانب اهمیت نمی داد و پی گیری نمی کرد. نتیجه عملکرد این دو این شد که دانشجوی اولی به موقع فارغ التحصیل و همکاری علمی با ایشان پس از فراغت از تحصیل ادامه دارد.اما برخورد دانشجوی دوم باعث شد ، کمتر نقطه نظرات خود را بیان و کلیه پیشنهادات اینجانب که می توانست با پی گیری به چندین مقاله علمی منجر شود ، بایگانی شود. اگر چه او هم فارغ التحصیل شد ولی به خاطر برخوردهایش امکان همکاری پس از فراغت تحصیلی نبود.
   نتیجه گیری می کنیم به این حقیقت ، که احترام به دیگران باعث اعتلای خود انسان می گردد ، و دیگران را تشویق می کند که بیشتر به ما توجه کنند، که نهایتا موجب رشد و سازندگی می گردد.
لذا تصمییم گیریم که به دیگران احترام بگذاریم ، حتی اگر آن بسیار کوچک باشد.خواه کتبی ،بیانی و یا عملی باشد.

۲.عاقبت اندیشی

     بعضی اوقات  در زندگی لازم می شود که انسان تصمیمی قاطع گرفته و راهی جدید را بپیماید.
اگر انسان به نتیجه آن توجه نداشته باشد ، و نتواند آن را پیش بینی کند و دچار شکست گردد. اسباب ناراحتی برای خود و خانواده و دیگران می گردد.
       برای مثال ، برای تشکیل خانواده انتخاب همسری که هم کفو فرد باشد، یعنی شوهرش را در امور مختلف درک کند ، بسیار مهم می باشد. لذا می بینیم ازدواج های خیابانی اکثرا منجر به شکست می گردد. به خاطر اینکه به زندگی نگاهی دراز مدت نشده است.
   شخصا در مسائل اساسی ، مشورت و تدبر و عاقبت اندیشی می کنم.اگر به نتیجه برسم با توکل به خدا اقدام می کنم.

۳.نظم

   یکی از عوامل موفقیت انسان در زندگی ، داشتن نظم و پشتکار می باشد. ما معمولا در ابتدا ، کاری را بدون فکر به عاقبت آن شروع می کنیم.یا اگر فکر هم شده باشد ، بعد از مدتی خسته می شویم و آن را پی گیری نمی کنیم.گاهی به خاطر نداشتن برنامه و نظم ، کاری را که شروع کرده ایم به شکست می انجامد و به پایان نمی رسد.
   شخصا در زندگی ، همواره با داشتن یک برنامه و رعایت نظم و تلا ش مداوم به موفقیت هایی دست پیدا نموده ام. تا وقتی یک کار به پایان نرسد ، آن را رها نمی کنم، اگر چه ممکن است طول بکشد.

۴.پشتکار

   یکی از عواملی که باعث پیشرفت انسان در زندگی می گرد ، انتخاب درست و پی گیری مداوم و تلاش جهت دسترسی به هدف است.
   من علاقه مند به سرودن شعر بودم و در دوره دبیرستان با دیگران مشاعره می کردم. اولین شعری که سرودم، فرازهایی از دعای ندبه  تحت عنوان گفتگو بود که حدود سه ماه طول کشید.
   اما با تلاش و تداوم و همفکری با جمعی از شعرا
تا حدی در سرودن شعر و رعایت اصول آنها، امکان سرودن یک شعر در روز مقدور شده است.
   نتیجه می گیریم   با تلاش و کوشش امکان رسیدن به اهداف مقدور است.اگرچه ممکن است زمان بر باشد.

۵.اتلاف وقت

عمر انسان گران بهاترین چیزی است که خداوند به انسان هدیه کر ده تا به رشد و تعالی برسد.
هر شخصی در زندگی دار ای اشتغالات خود است.
انسان در سنین مختلف، با توجه به شرایط جسمی و ر وحی ، آمادگی برای کارهای مختلف دارد.
  اینجانب ، باعنایت به اینکه زمان پیوسته است ،لذا با اولویت بندی کارهای خود ،در زمان های گوناگون با توجه به  شرایط به طور دقیق انجام می دهم. از سرهم بندی و رفع تکلیف در زندگی خوداری می کنم.من بیکاری و اتلاف وقت ،خیلی مرا اذیت می کند. روزی که می گذرد و کاری مفید انجام نداده باشم ، نگران هستم.از وقت های به اصطلاح مرده خوب استفاده می کنم.

۶.بازنشستگی

   انسان در دوران زندگی ، از نظر جسمی و روحی یک روند صعودی طی می کند.اما در دوران پیری از نظر جسمی ضعیف می گردد.لذا دوران بازنشستگی شروع می شود.
   بنده این دوران را چند سالی است گذرانده ام ،اما به فعالیت های علمی و فرهنگی ادامه دادم بطوریکه دو مجموعه اشعار تاریخ منظوم اسلام و کتاب کلید های خوشبختی را به چاپ رساندم.اخیرا هم مشغول تدوین کتاب اشعار سیری در نهج البلاغه هستم.
  اگر چه فعالیت های علمی کمتر شده ولی در عوض کفه فعالیت فرهنگی که غذای روح است افزوده شده است.معمولا تا نیمه های شب مشغول مطالعه، شبکه های مجازی و سرودن اشعار هستم.

۷.حقوق استاد و شاگرد

    در اسلام تاکید بسیار شده است ، که سه گروه حق پدری برای انسان دارند.پدر ، معلم و پدر خانم.
اگر به دقت بنگریم تشابهات زیادی در آنها  می یابیم
که چنین گفته شده است.
  اینها در تامین نیاز های مادی، معنوی و روحی نقش بسزایی دارند. لذا سفارش شده که اگر کسی چیزی به انسان یاد داد، جایگاه والای باید برای انسان داشته باشد.
  متاسفانه بعضا شاهد هستیم ، که از طرف استاد یا شاکرد ، رفتار و گفتاری سر می زند که موجب کدورت می گردد.
   تجربه نشان می دهد اواخر فراغت از تحصیل دانشجویان دکتری ،دچار انواع فشار های روحی می شوند. صبر و تحمل استاد می تواند مشکل گشا باشد.

۸.استاد راهنما

   با توجه به عنوان استاد راهنما ، اینگونه برداشت می شود که وظیفه استاد ، راهنمایی دانشجو برای
انجام یک موضوع تحقیقاتی است.اما اگر از انتظارات دانشگاه و دانشجویان دقت کنید.اکثر دانشجویان به خاطر مشکلات مالی و یا عدم انگیزه پس از فراغت از تحصیل به خاطر نیافتن شغل و یا عدم توانایی دانشجو با عنایت به سوابق تحصیلی،
استاد راهنما وظیفه سنگینی به عهده دار شده است.تا دانشجو بتواند حداقل دو مقاله علمی به چاپ رساند .
     پیشنهاد می گردد به استاد راهنما اعتماد گردد و پایان نامه محوری ،جای مقاله محوری باشد.
     شخصا در دوره دکتری یک مقاله در مجله لندن چاپ کردم و حدودهشت مقاله از پایان نامه، پس از فراغت از تحصیل.
     چنانچه این روند در دانشگاه های کشور ادامه یابد، شاهد افت شدید علمی در کشور خواهیم شد.

۹.یکی بود  یکی نبود


    خدا شناسی مقوله ایست که ذهن انسان را از  بدو خلقت به خود مشغول کرده و بشر عاجز از توصیف خدا می باشد.همچنین ذات حق تعالی برای بشر مخفی می باشد.
     چند سالی است ،در حد توان در این موضوع تحقیق نمودم.بسیاری از سوالات اعتقادی که ذهن مرا مشغول کرده بود در نهج البلاغه و آثار علامه حسن زاده یافتم.لذا برداشت های خود را از مطالعه آنها در شبکه های مجازی و وبلاگ شخصی تدوین نمودم.اخیرا پاره ای از آنها را به نظم در آورده ام که در کتاب سیری منظوم در نهج البلاغه آمده است.
     در داستان ها زیاد عبارت،یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود، را زیاد شنیده اید.علامه جواد ی آملی تفسیر عرفانی جالب دارند که شرح می دهم. منظور یکی بود، دلالت بر وحدانیت خدا در صفات و ذات است.یکی نبود ،دلالت بر این دارد که خدا مادی نیست و لذا نمی توان چون اعداد به خدا نگاه کرد.نقیض یک، در مجموعه اعداد طبیعی دلالت بر این دارد که هر عددی امکان دارد.علت اصلی خطای ما ، انتظار برقراری قوانین بشری برای خداست.منطور از غیر ازخدا کسی نبود، دلالت دارد بر اینکه خدایی قبل از الله نبوده است و حق تعالی ازلی است.لذا با این جمله کوتاه خدا شناسی تبیین می شود.

۱۰.یاد استاد

  آقای دکتر مقصودی تقاضا نمودند که خاطرات خود را در رابطه با مرحوم دکتر محمود لشکری زاده استاد تمام گروه ریاضی ارائه نمایم.استاد راهنمای بنده و ایشان دکتر بیکر هیئت علمی گروه ریاضی دانشگاه شفیلد انگلستان می باشد که چند سال قبل فوت نمودند و در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد کارهای ماندگار از خود باقی گذاشتند.در یک کتاب کارهای پژوهشی اینجانب و دکتر لشکری زاده در دوره دکتری آورده شده است.پس از فراغت از تحصیل هر دو در گروه ریاضی دانشگاه اصفهان مشغول به کار شدیم.البته بنده در دوره کارشناسی دروس ریاضی عمومی یک و دو و نیز جبر خطی را با نمره عالی گذراندم. پس از فراغت از تحصیل در دوره دکتری کار تحقیقاتی مشترک نداشتیم.اما در ایجاد دوره دکتری و کارشناسی ارشد همکاری زیادی داشتیم و در شاخه آنالیز هارمونیک شاگردان زیادی در شاخه های گوناگون تربیت گردید بطوریکه بعضا استاد کامل دانشگاه های کشور هستند.بنده تا کنون پانزده دانشجوی دکتری فارغ التحصیل نموده ام.سه نفر از دانشجویان دکتر لشکری زاده را، پس از کسالت ایشان، مشغول راهنمایی دارم .امید است تا سال آتی بیست دانشجو فارغ التحصیل گردند .
      اولین سمینار آنالیز هارمونیک در دانشگاه صنعتی اصفهان با حضور ایشان و بنده تشکیل گردید که مدیریت سمینار با دکتر رسول نصر اصفهانی استاد تمام آن دانشگاه بر گزار شد. راهنمایی دکتر نصر در دوره دکتری به عهده اینجانب بود و از پایان نامه ایشان حدود هشت مقاله علمی بدست آمد.الان بطور مرتب هر دو سال ، سمینار آنالیز هارمونیک مجرد برگزار می شود.به جرات می توان گفت آنالیز هارمونیک مجرد در ایران در سطح دنیا ،حرف برای گفتن دارد و مجلات معتبر برای داوری از فارغ التحصیلان تقاضای داوری مقاله می کنند.شخصا در سال جاری چهار مقاله در دست داوری دارم.
   در دوران همکاری همواره حرمت آقای دکتر لشکری زاده را داشتم و در انتخاب دانشجو و درس ،ابتدا نظر ایشان را می خواستم.در چندین رساله دکتری و ارشد ، مشاورت داشجویان یا بعضا مشترک داشتم.ایشان حتی در این اواخر مشتاق به تدریس و کارهای علمی بودند و به سختی با فرزند خود در محل کار حاضر می شدند.
     ایشان و بنده عضو قطب علمی جبر باناخ بودیم ،که در چند نوبت بین قطب های علمی سرآمد بود و بروندادهای بسیاری در تولید علم منجر گردید.لیست کارهای پژوهشی ایشان و بنده در نگین پژوهشی دانشگاه جمع آوری شده است.
      ایشان و بنده هر دو همزمان بازنشسته دانشگاه اصفهان شدیم.بنده چند سالی که باز نشسته شده ام ، فعالیت های پژوهشی را با حضور در گروه ادامه می دهم.بعلاوه موفق شدم سه کتاب شعر، تاریخ منظوم اسلام، کلید خوشبختی و سیری منظوم در نهج البلاغه را به چاپ رسانم.
    امید است فرصتی حاصل گردد تا فعالیت های علمی خود را نیز تدوین کرده و چاپ نمایم. اگرچه همه آنها را در سایت ریسرچ گیت و شبکه های مجازی و وبلاگ خود  قرار داده ام.

۱۱.برنامه ریزی

   بسیار شنیده اید که مردم گله مند از عدم موفقیت در زندگی و در برنامه ریزی های خود می باشند.
داشتم رادیو معارف را گوش می کردم. گوینده نکاتی را ذکر نمود، تا در بر نامه ریزی موفق باشیم.
۱.داشتن هدف و انگیزه در برنامه
۲.داشتن اولویت در اجرای برنامه
۳.با آرامش برنامه را اجرا کرد
۴.عجله نکردن در برنامه
۵،داشتن استراحت در حین اجرای برنامه
 
۶. برنامه مناسب و با روحیات فرد سنخیت داشته باشد.
۷.داشتن ساعات خالی در برنامه
۸.برنامه ریزی روزانه
۹ ،مکتوب کردن ررنامه،بجای ذهنی بودن.
۱۰بررسی نحوه اجرای برنامه  ریزی

۱۲.تربیت فرزندان

   در خانواده ها زیاد سوال می شود که چه کنیم که فرزندان درست تربیت شوند.کارشناس رادیو معارف نکاتی را ذکر کردند، به طور خلاصه عرض می کنم.
۱.فرزندان با به تدریج با معارف اسلامی آشنا کنید و از سخت گیری بی جا پرهیز کنید.
۲. برای آنان دوست خوب که مجری احکام اسلامی باشد انتخاب کند، تا الگو پذیری کند.
۳.با فرزندان بازی کنید و آنها را با اسباب بازی و تفریح در فضای باز مشغول کنید.
۳.تلویزیون و سایت های مجازی و بازی کامپیوتری نیاز های ثانوی و کاذب برای آنهاست.هر گز جایگزین بازی نمی شود.
۴.یک مرتبه نمی توان آنها را نماز خوان و یابا حجاب کرد، به تدریج با همنشینی با افراد متدین و اعمال خودمان،مقدور می باشد.
۵.منتظر نمانیم ، به وقت بلوغ  او احکام را مجری گردد،برایش سخت است و ترک عادت های قبلی مشکل است.
  پیامبر گرامی می فرمایند ، انتخاب دوست خوب ،همانند رفتن به مغازه عطر فروشی است.اگرچه ممکن است نخرید ولی در  برگشت بوی خوش پیدا می کنید.

۱۳.سو برداشت

  بسیار برای ما اتفاق افتاده که از سخنان دیگران
برداشت هایی کرده ایم و موجب کدورت شده است، در صورتی که گوینده منظور دیگری داشته است.
     نقل می کنند عالمی دینی مشغول تدوین کتابی تحت عنوان تناقض های قرآن بود و شاگردان زیادی داشت. روزی یکی از شاگردانش خدمت امام حسن عسگری می رسد. امام می گویند به استادت بگو که آیا شده کسی سخنی گوید و مخاطب برداشت
دیگری کند.او با هوش است و راه خود را اصلاح می کند. پیغام که داده می شود، استاد متوجه اشتباه خود می شود و اینکه خداوند ممکن است منظور دیگری از آیه های متضاد در قرآن داشته باشد که خواننده امکان پی بردن به اسرار آن ندارد.لذا کلیه یادداشت های خود را می سوزاند و از نوشتن کتاب صرف نظر می کند.
      نتیجه می گیریم که در قضاوت ها در خصوص سخنان و نوشته های دیگران ، نباید زود قضاوت کنیم.
 

۱۴.ازدواج

    خداوند متعال ، افزایش و ایجاد انسانها را از طریق مادر و ازدواج قرار داده است.در اسلام تاکید بسیاری در این امر شده است. نکته ای که در استحکام و قوام ازدواج موثر است، کفویت است.بعبارت ساده همدیگر را درک کنند.برای این منظور ابتدا باید انسان خلقیات و تمایلات و اهداف خود را قبل ازدواج کاملا تبیین کند.بعبارت دیگر باید خود را بشناسد، تا کفوی با داشتن شرایط خود مقدور گردد.
    دو رکن اساسی ، هچون ایمان و اخلاق،موجب استحکام خانواده می گردد. عاقل بودن و عالم بودن می تواند در شکوفایی زندگی موثر باشد.
   شخصی که زندگی مشترک را اختیار می کند ، باید بداند که محدودیت ها و مسئولیت های جدیدی را باید بپذیرد.لذا لازم است آگاهی کافی از آنها داشته باشد.قبل از ازدواج مشورت های لازم را انجام دهد.پس از انتخاب همسر ،باید به سازندگی زندگی و تربیت فرزندان همت گمارد و خوش گذرانی های قبل ازدواج با دوستان را کاهش و همت خود را به تقویت زندگی بگذارد.البته اوایل ازدواج ممکن است مسائلی جزیی پیش آید  که با صبر و گذشت و عدم دخالت اطرافیان، فرصت شنا خت به زوج داده شود.
   از مقایسه نمودن همسران خانواده ها پرهیز گردد.
اگر چه یک همسر ممکن برای زوج خود ایدال باشد ولی اگر همسر زوج دیگر شود به خاطر عدم کفویت ایدال نباشد.

۱۵.تفکر کردن

   ما زیاد شنیده ایم که فکر کردن در جهان هستی، خود نوعی عبادت است.اما کمتر به علت آن توجه کرده ایم.نقل است مهندسی برای تعمیر دستگاهی به یک واحد می رود. ابتدا مدتی به علت کار نکردن دستگاه می پردازد.سپس ، با سفت کردن یک پیچ، دستگاه رفع عیب و شروع به کار می کند.از صاحب واحد پول غیر متعارف طلب می کند.در مقابل صاحب واحد میزان کار روی دستگاه را تذکر می دهد.در جواب مهندس تعمیر کار پاسخ می دهد ،من این مبلغ هزینه را برای فکر و پی بردن اشکال دستگاه طلب می کنم.
    تفکر در موجودات، گیاهان ، انسان ها و اجزای هستی علاوه بر این که ما را از قدرت خداوند آگاه می سازد ، راه هایی برای رهایی از مشکلات زندگی و جامعه به ما نشان می دهد،برای مثال، چگونه خفاش ها در تاریکی پرواز می کنند.اگر به اسرار آن پی ببریم ، باعث می شود دستگاهی بسازیم که ما هم قادر به انجام آن باشیم.

۱۶.حضور در میدان

   گاهی سمت ها ، مدارک علمی، گاهی زرق و برق دنیا باعث می گردد که ما خود را تافته ای جدا بافته از دیگران بدانیم و برای خود جایگاهی بس بلند تعریف کنیم و از همنشینی و اختلاط با مردم و همزیستی با آنان پرهیز کنیم و دچار غرور های کاذب گردیم.البته حضور در میدان همانند رفتن روی مین یا رفتن در آب است.احتمال خطر ،خیس شدن و از دست دادن آبروی خود باشد.
   شخصا در زندگی اگر پس از شور و مشورت و تحقیق به نتیجه ای می رسیدم، در اولین فرصت اقدام به انجام آن می کردم و با توکل بر خدا و اراده قوی متمرکز بر اجرای تصمییم خود می شدم.از اینکه دیگران در این مورد چه می گویند مهم نبود و کار خود را به نحو احسن و دقیق در حد توان انجام می دادم ، اگر چه ممکن بود از نظر دیگران آن کار کوچک باشد و یا مورد پذیرش آنها نباشد.

۱۷.انتظار از دیگران

   بسیار در زندگی برای ما اتفاق افتاده است ، که انسان از شخصی با توجه به خصوصیات اخلاقی ظاهری او انتظاراتی دارد ولی یکمرتبه شاهد رفتاری یا گفتاری می شود که دور از انتظار است.لذا موجبات کدورت و ناراحتی می گردد.
   من اولین مسئولیت اجرایی که داشتم ،با افراد گوناگون با سلایق مختلف روبرو بودم.تا زمانی که همراه آنان بودم و نظر آنها را تامین می کردم مورد تائید بودم.به محص اینکه در یک مورد امکان پاسخ مثبت نبود ، قضاوت گونه ای دیگر می شد.لذا در مسیولیت های بعدی به این نتیجه رسیدم که مردم را با همین صفات باید پذیرفت و تغییر در رفتار و گفتار بعضا غیر ممکن یا سخت  است.این دید باعث شد ، که کمتر در امور اجرایی ناراحت شوم تا بتوانم گره گشایی در کار مردم را انجام دهم.
   همانطوریکه حضرت علی می فرمایند ما باید حق را بشناسیم و آن را ملاک تصمییم و قضاوت خود قرار دهیم.اینکه افراد یا خود انسان میزان و معیار برای قضاوت ها گردد، منجر به تصمییمی غلط یا خطا می گردد.چون معمولا در افراد هوای نفس حاکم است و بر عقل چیره می گردد.

۱۸.خصائل اخلاقی

   در زندگی با اقشار مختلف برخورد داشتم .بعضی افراد را متواضع و بااخلاق و با سواد دیدم.در مقابل بسیاری از افراد را مشاهده کردم که ظاهر و باطن متمایز داشتند .این دسته آنقدر که ادعا می کنند ، توانایی انجام ادعای خود را ندارند. شاید همین علت کمبود ، باعث خود نمایی بیشتر آنها می گردد.
     با توجه به سفرهای خارجی و شرکت در سمینارهای علمی که داشتم ، بعضی از ریاضی دانان مشهور را می دیدم که به خاطر آگاهی بالا به مطالب ریاضی ،قادر به تنظیم مقالات زیاد با تغییراتی جزیی از ایده های دیگران را می دیدم . در مقابل ریاضی دانان توانا و بی ادعا  چون جرج ویلیس و بیکر را دیدم که در ضمن تواضع دارای اخلاق نیکو و باهوش و توانا در تحقیق بودند.
     در ریشه یابی که کردم ، متوجه شدم که علاوه بر شخصیت ذاتی آنان،  به این نتیجه رسید م ، که همچون آبی که سرازیر به زمین های مرتفع نمی شود ،افتادگی در علم باعث رشد و شکوفایی  افراد می گردد.اگرچه ممکن است در ابتدا این افراد گمنام باشند ولی روزی فرا می رسد که افراد محقق به آثار انها پی می برند، همچون ملا صدرا و ابوعلی سینا .
۱۹.نقش دعا و توسل


من در زمان فراغت از تحصیلم دچار سختی شدم
و استاد راهنما اجازه دفاع نمی داد.
دعای توسل و زیارت عاشورا را یک ماه نذر کردم.
هر روز شاهد باز شدن گره های تحقیق شدم.
لذا خود را  وقف خدا کردم.هرکاری برای خدا باشد و در توانم باشد، کوتاهی نمی کنم.
دقت کرده ام، خدا خلوص نیت می خواهد.فقط و فقط از او طلب کنیم.پنج جلد کتاب اشعارم
هدیه خداست وقتی دوباره آن را می خوانم
اهمیت آن را پی می برم من حتی یک جلسه در انجمن شعرا نرفته ام. اگر چه عزیزانی زحمت ویرایش آنها را به عهده داشتند.دلم نمی خواهد
مطالبم، به خاطر خود ستایی باشد.قصدم تبیین نقش خدا در زندگی است.همه چی  اوست.او هم از بشر همین را می خواهد.کمال می خواهد و متعاقب آن‌ نزدیکی به حق و لقای الهی را موجب می شود.

۲۰.عشق و انگیزه

  یکی از نکاتی که باعث پیشرفت و موفقیت در زندگی من شد، تداوم و پی گیرز و پشتکار در کاری بود که مصمم به اجرای آن بودم.این ایجاد نمی شود، مگر اینکه در عقبه کار انگیزه قوی و باوری محکم به آن کار باشد.اگر کاری صحیح باشد ،با توکل به خدا و طلب یاری از او،می توان موق به انجام هر کاری شد.
    شنیده اید دو دوست درکنار یک جوی عبور می کردند ،پوستی در آب می بینند.رفیقش می گوید برو بیار.بعد از مدتی نمی آید.رفیقش می گوید پوست نمی خواهم، بیا.می گوید من پوست را رها کردم.او مرا رها نمی کند.به ظاهر پوست می دید ند،اما خرس آبی بود.ماهر چه بخواهیم استراحت کنیم، ذهن و عشق به مطالب ریاضی ما را رها نمی کند.

۲۱.غفلت

گویند دکتر هشترودی بچه اش مدرسه ابتدایی رفته بود معلم ریاضی به آنها مستطیل را آموخته بود.از پدر می خواهد مستطیلی بکشد.
پدر هم اطاعت می کند و یک مستطیل رسم می کند. بچه فورا می گوید چه پدر بی سودادی که با اینکه ریاضی خوانده مستطیل را درست نمی کشد.
از فرزند می خواهد او رسم کند.او هم یک مستطیل می کشد و به پدر نشان می دهد. دو مستطیل در ظاهر با هم متفاوتند، یکی افقی بود و دیگری عمودی.
   اما بچه هنوز به این درک نرسیده است که با یک چرخش هر دو یکسان می شود. گاهی غفلت و ندانستن موجب اختلاف است.البته گاهی هم حسادت. باید ماقب هوای نفس خویش باشیم.آدم را خوردن گندم از عرش به فرش آورد.

۲۲.ریاضی و زندگی

  معمولا  کسانی که رشته تخصصی آنها علوم دقیق، چون عوم پایه و مهندسی، است.ناخود آگاه رفتار آنها در زندگی بعضا سخت است و خانواده در زحمت هستند.از زندگی هم مانند کار انتظار ات دقیق دارند. در صورتی که کودک با آزمون  و خطا کردن، رشد می کند.ما در ریاضی با صفر ویک کار داریم.هر عدد توسط این دو ایجاد می شود.زندگی رفتار فازی دارد، بین صفر و یک است.
  هممان طوری که موقع نماز، کار را در اولویت دوم قرار می دهیم.لدا به کار باید گفت زندگی دارم و به زندگی نگفت کار دارم.
دغدغه های فکری، گاهی ما را مشغول به خود می کند و زندگی را رها می کنیم.باید مدیریت کرد تا هم از ندگی لذت برد و هم کار.


۲۳.سو ظن و بد گمانی

   یکی از سرمایه های اجتماعی اعتماد است و نابودی آن با سو ظن به همدیگر  ، والدین، محل کار، روابط با مردم و مسئولین ،امام زمان و در نهایت خدای متعال است.
  لذا بایدبه دنبال علاج این بیماری روحی باشیم.با ایجاد تعاملات با یکدیگر به آرامش همدیگر کمک کنیم.شما در یک مکان شلوغ ممکن است با یکدیگر بر خورد فیزیکی داشته باشید ولی از آنجایی که آن را عمدی نمی دانید ، با یک معذرت خواهی و چشم پوشی هر یک راه خود را ادامه می دهیم.
    برخورد های روحی با یک دیگر ،در روح و روان انسان ثبت می گردد.چون قطره خون در یک حوض آب است.در آب حل می شود و چه بسا قابل دیدن نیست.اما یقینا در آب هست.
  انسان باید در زندگی دارای یک هدف مقدس  باشد  و مسائل گوناگون که برای انسان پیش می اید با درایت و عقل و توسل و توکل بر خدا حل نماید و مانعی در راه کمال انسان نگردد.

۲۴.یک تحلیل

  من اکثرا به کار های علمی و فرهنگی مشغول هستم.اگر چه از پنجاه سال پیش تا کنون در جریان مسائل سیاسی کشور بودم.
مدتی است، یک موضوع ذهن مرا به خود مشغول کرده است.در صورت وقوع جنگ جهانی سوم، کشور آمادگی لازم را برای مقابله دارد؟
حدود دو ماه از جنگ بین روسیه و اوکراین می گذرد. چنانچه این جنگ ادامه یابد، جنگ جهانی سوم پدید می آید. در حقیقت جنگ بین بلوک شرق و بلوک غرب.سوالی که مطرح می شود موضع ایران چیست.غرب ایران را دشمن خود می داند و در بلوک شرق منظور می کند.اگر چه بی طرفی خود را اعلام کرده است.در جنگ جهانی دوم، ظاهرا ایران بی طرف بوده است، اما دچار صدمه های زیاد شد.
   با این مقدمه آیا ما آمادگی مقابله با تهدیدات غرب و حملات هسته ای را داریم. آیا موشک های ما قادر به پاسخگویی هستند.به نظر می رسد ما باید تدابیر دفاعی را آنقدر بالا ببریم ، که ناتو به خود جرات حمله‌ به ایران را نداشته باشد.مثلا خود را به موشک های قاره پیما با کلاهک های هسته ای مجهزکنیم.
در شرایط کنونی به نظر می رسد، باید در ابعاد گوناگون نظامی، فرهنگی، اقتصادی متمرکز شد و با یک برنامه دراز مدت و شناسایی آسیب های احتمالی، آمادگی نطام را برای تقابل احتمالی فراهم ساخت.رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود،با دانشجویان به نظم نوین جهانی نکاتی را مطرح نمودند.نیاز به بررسی و تحلیل دقیق و آمادگی کشور برای روز مبادا دارد.


۲۵.شناخت مردم
   یکی از فلاسفه قدیم می گوید، وقتی انسان بزرگ می شود، دیگران متوجه بزرگی می شوند.وقتی انسان دیگران را می شناسد، که ضعیف می شود.
   انسان ها در تحولات و گذر زمان خود را نشان میدهند.مردم با گذر زمان تغییر نمی کنند، بلکه گذر زمان ماهیت افراد را بر جسته می کند.
قدیما می گفتند، بچه هر چی داره از پر قنداقش داره.کنایه از این است که انسان می تواند به خلق و خوی افراد از همان کودکی پی ببرد. در بزرگسالی در جامعه دو رنگی را یاد می گیرند.
  اگر می خواهید کسی را بشناسید، خلاف میلش عمل کنید.زود خود را نشان می دهد.متاسفانه امروزه شاهد نسلی چند فرهنگی شده ایم.دلشان می خواهد بدون زحمت به مراتب بالای اجتماعی و مالی دست یابند.دیگر محبت و یاری به یکدیگر جای خود را به خود خواهی و منفعت طلبی داده است.حاضر نیستند یک قدم برای دوست خود بردارند، مگر اینکه برای خودشان منفعتی داشته باشد.

۲۶.سفر به ترکیه(۱)


اکنون که مشغول نوشتن این سفر نامه هستم، تابستان ۱۴۰۱ است، که برای دو ماه برنامه ریزی کرده ام که اقامت داشته باشم.در این متن برداشت خود را می گویم.در استانبول اکثر تور یست ها از کشور های همسایه تر کیه بالاخص ایران،عراق و کشورهای عربی دیدم.مردم ترکیه،به خصوص نسل قدیم، بسیارمهربان دیدم.اگر راهنمایی می خواستید کمک می کردند. تورم بالا بود و حد اقل حقوق ماهانه ده میلیون تومان است. برای توریست ها داشتن حدود سه هزار دلار در  ماه،حدود صد میلیون تومان لازم است تا امکان اسکان در هتل و هزینه های سفر مقدور باشد.ما یک سوییت اجاره کر دیم.ماهانه یک هزار و پانصد دلار هزینه اجاره است.اگر توریست یک راهنما دلسوز داشته باشد،امکان کاهش هزینه ها هست.استفاده از مترو و اتوبوس مفید است.بنزین گران و کرایه تاکسی بالاست. اب و هوای مطلوب و دلنشین دارد.در تیر ماه شاهد بارندگی شدید بودم.مواد غذایی بسیار خوب دارند.ما یک وعده نهار در منزل غذا می خوردیم.عصرها در رستوران شام را صرف می کنیم.مردم هم اکثرا بیرون غذا می خورند و روحیه های خوبی از انها دیدم و اهل تفریح هستند.در پنج نوبت صدای اذان همزمان در آسمان به گوش می رسد، در بعضی نقاط شهر مغازه ها تعطیل و به نماز جماعت می روند.مردم تر کیه را افراد مقید به حجاب و امور دینی دیدم.اما توریست ها و افراد می توانند بی حجاب باشند و ممانعتی نیست.مشروب خواری و کنار دریا و کنسرت هم فراوان بود.معمولا در امور هم دخالت نمی کنند و هر کسی با توجه به تمایلات و اعتقادات خود عمل می کند.از نظر امنیتی کنترل شدید غیر محسوس با دو ربین هست.

۲۷.سفر به ترکیه(۲)

  من در دوران رندگی کشور های گوناگون رفته ام.در انگلستان برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکتری،در کانادا و استرالیا، برا ی فرصت مطالعاتی،  در ژاپن و سوییس ،جهت کنفراس و سمینار های علمی، در عراق و عربستان برای سفر های زیارتی،در چین برای تفریح و اقامت چند روزه و در ترکیه برای اخذ ویزا و تفریح و در سوریه در فرودگاه اقامت کوتاهی داشتم.
      اکثر سفر های خارج از کشور من علمی بود و فرصتی پیش نیامد که به تفریح و سیر و سیاحت در محل اقامت بپردازم.معمولا صبح که به دانشگاه می رفتم ،تا دیر وقت در دانشگاه بودم و به تحقیق مشغول بودم.حتی در روزهای تعطیل به دانشگاه می رفتم.بطور متوسط، روزانه پانزده ساعت مطالعه و تحقیق می کردم.لذا بنا دارم در دوران بازنشستگی در تابستان ها به کشور های گوناگون سفر کنم و تجارب و برداشت خود را بنویسم.این سفر نامه ها می تواند راهنما و چراغی باشد، برای کسانی که قصد سفر به ان ممالک را دارند.
     در ترکیه ، در استانبول ، چیزی که بسیار خود نمایی می کند،ساختمان های مرتفع از مکان های مسکونی و اداری و تجاری است.به نظر می رسد،شهر دارای محل ،دارای برنامه جامع می باشد و به زیبایی شهر اهمیت داده شده است و نقشه مشخصی توسط شهرداری تدوین شده است.هر کس نمی تواند به دلخواه ساختمان دلخواه بسازد ،مناطقی ساخت و ساز ممنوع است.
     پرچم ترکیه قرمز رنگ و مزین به هلال ماه و یک ستاره پنج پر است.در اکثر مکان های شهر ،حتی بالای بعضی منازل نصب شده است.همچنین عکس آتاتورک.به نظر می رسد،ایده هایی از شهرهای امریکا گرفته شده است، که دارای ساختمان های مرتفع هستند.مناطق قدیمی شهر ارزش دیدن دارد.وجود مساجد با چندین گنبد و مناره خود نمایی می کند و به وفور وجود دارد.

۲۸.مهاجرت

  عزیزی پیرو سفرنامه ام در ترکیه ای سوالی را مطرح نمود.ایران بهتر از تر کیه است؟.اگر بخواهیم به این سوال پاسخ دهیم ، ابتدا باید مشخص کنیم، از چه نظر.کشور ها با توجه به شرایط اقلیمی و فرمانروایی و اقتصادی و فرهنگی متمایزند.لذا باید با توجه به اهداف مد نظر دو کشور را مقایسه نمود.زیرا به طور کلی قابل مقایسه نیستند.
     نقل است که ندا آمد موسی، فردی بهتر از خود معرفی کن.موسی عاجز بود.چون موجودات در خلقت دارای صفات متمایزند و سلایق نیز متفاوت است.لذا مقایسه مشکل است.
     ممکن است انسان به خاطر کسب علم،کسب معاش، سیر و سیاحت و آسایش و آرامش بهتر ...سفر کند.تا موجبات تعالی خود و خانواده را فراهم کند،این پسندیده است.گاهی انسان برای هواهای نفسانی و لذات زود گذر ، خود را به آب و آتش می زند، به امید اینکه زندگی بهتری داشته باشد.ارامش قطعا در گناه و آلودگی و هوای نفسانی نیست.
       نکته ای که در مهاجرت باید دقت شود، ما مهمان وغریبه نسبت به مردم یک کشور دیگر هستیم.من کشور های گوناگونی رفته ام، بعضا ما را همانند افغانی های مهاجر نگاه می کنند و به کارهای پست به مهاجرین پیشنهاد می کنند.به نظرم انسان قبل از تصمیم قطعی به مهاجرت، مدتی را به صورت تفریح یا اقامت موقت بر گزیند، سپس در صورت پیدا کردن کار و اسکان ودرآمد کافی تصمیم نهایی اخذ کند.
   .اولویت هر کشوری، در ابتدا مردم آن کشورند.در ترکیه وقتی به شما حق اقامت یا حق شهروندی می دهند که اولا شرایط و ضوابط کشور را بپذیری و از نظر مالی ،حداقل آورده ای داشته باشید.شما را برای پول و جایگاه بعضا علمی  می خواهند تا به اقتصادشان کمک کنید.نزدیک به پنج میلیارد تومان،برای اقامت و بیش از ده میلیارد تومان برای شهر وندی.
   به نظرم، انسان ها دارای سلایق وعقاید و شرایط گوناگون هستند.ابتدا باید یک هدف عالی و کامل را برای خود و خانواده در زندگی ترسیم کند و با تلاش و توکل به  خدای متعال در آن جهت حرکت نماییم،حتی اگر ضرورت به سفر به سایر کشور ها باشد.شخصا بعد از اخذ دکتری در انگلستان، یک هفته بعد به ایران آمدم.

۲۹.راهنمای سفر

   یکی از مشکلات توریست ها، عدم آشنایی با زبان کشور هاست و عدم امکان ارتباط مستقیم با آنها می باشد. البته راهنمایان تورهای مسافرتی  تا حدی این مشکل را حل می کنند. .اما هزینه بر است.برای کاهش هزینه سفر به خارج از کشور ، می توان از ترجمه ساز گوگل استفاده کرد و بر روی تلفن همراه نصب نمود.هر متنی قابل ترجمه به زبان کشور دیگر است.علاوه بر آن هر صحبت صوتی قابل بیان به صورت صوتی کشور دیگر است.بنابراین امکان ارتباط مکتوب و صوتی با مردم فراهم است.
      چنانچه یک خط همراه موقت از کشور دیگر در تلفن همراه نصب گردد، علاوه بر استفاده از گوگل ترجمه ساز، امکان مسیر یابی  مکان  های مختلف مقدور می گردد. و براحتی می توان با ماشین شخصی یا پیاده یا وسیله نقلیه عمومی به مکان های دلخواه رفت و شد کرد.لذا نیاز به راهنمای سفر، به حداقل می رسد و موجب کاهش هزینه هاست.
  همچنین در تلگرام و اینستاگرام و شبکه های مجازی، صفحات شخصی وجود دارد که افراد نقاط دیدنی و تاریخی و تفریحی و خرید را معرفی کرده اند.لذا استفاده از آنها نیز می تواند در کاهش هزینه ها و استفاده بهینه موثر باشد.
     به نظرم سیر و سفر برای افراد، بالا خص دوران بازنشستگی، باعث شادابی روح و روان و ایجاد تحرک و نشاط و انگیزه می گردد. متاسفانه شاهدیم که افراد بازنشسته، که سرمایه و چراغ راهنمای جوامع هستند ، به خاطر احساس پوچی و بی انگیزگی و کم تحرکی، دچار انواع بیماری و افسردگی می شوند.حتی در بعضی از کشورها استفاده از مرخصی در دوران زندگی و کار در قبل از باز نشستگی تاکید شده است.
    افراد با توجه به علاقه خود ، لازم است برنامه های سفر اعم از زیارتی یا تفریحی در داخل یا خارج از کشور داشته باشند.من در دو سفر فرصت مطالعاتی به کانادا و استرالیا، علاوه بر آشنایی و تبادل نظر با صاحب نظران در رشته ریاضی خود، زمینه های تحقیق جدید فراهم شد که در بازگشت چندین دانشجوی دکتری در آن زمینه ها به تحقیق پرداختند.

۳۰.مقدمات سفر

  پیرو یادداشت های قبلی، برادر عزیزم آقای دکتر مهدی پور استاد دانشگاه شیراز، سوالاتی را مطرح نمودند.ان شاالله به تدریج به طور دقیق و شفاف در حد توان در سفر نامه خود پاسخ می دهم.
  انسان برای رسیدن به هدف، لازم است مسیری را که باید طی کند مشخص و وسیله طی کردن آن و توشه ی لازم برای سفر و برنامه های خود را برای طول سفر مشخص نماید تا سفری پر بار و مفید و با حد اقل مشکلات را داشته باشد.
    قطعا سفر، بالاخص با خانواده، همانند منزل مسکونی و اقامت انسان نیست و کمبود هایی وجود دارد .باید همه اعضا همراهی کنند و فردی مسیول هماهنگی و مدیریت سفر را داشته باشد.
     دو نوع سفر داریم،یکی سفر دنیابی و دیگری سفر اخروی.در خصوص سفر اخروی، عرفا هفت مرحله عشق  را برای طی کمال و لقا الله پیشنهاد می کنند.اینجانب در مجموعه یادداشت های خود که حاشیه هایی بر مباحث حجه الاسلام صمدی آملی  شاگرد توانای علامه حسن زاده به طور مبسوط پرداخته ام و در وبلاگ ها ی من و ریسرچ گیت موجود است.البته در قالب اشعار در پنج جلد کتابم، بعضی مطالب منظوم شده است.
      لذا در این یادداشت ها سفر دنیوی که می تواند مقدمه ای و پلی برای سفر اخروی باشد، می پردازم.چنانچه فرصتی حاصل شد در خصوص سفر الی الله‌ نیز به طور خلاصه خواهم پرداخت.ان شاالله.

۳۱.عوامل مهاجرت

  انسان ها معمولا برای رفاه خود و خانواده و تامین هزینه زندگی در تلاش هستند.انسان متشکل از جسم و روح است.آسایش نیاز جسم و آرامش نیاز  روح است.آسایس انسان زمینه ساز آرامش است.عده ای دنبال آرامش هستند ولی آن را در آسایش جستجو می کنند.همانطوری که اگر جسم ناتوان گردد ،روح اذیت می شود و تا حد مرگ و جدایی از بدن پیش می رود.نبود آسایش خانواده نیز موجب  مشکلات روحی و آرامش می گردد.
       عوامل گوناگونی باعث نگرانی و اضطراب و نهایت مهاجرت می گردد.گاهی آینده فرزندان،گاهی نبود شغل مناسب، گاهی نارضایتی از عملکرد مسیولین، گاهی برای کسب درآمد بیشتر،گاهی زندگی بهتر و بسیاری موارد دیگر.حتی دخالت های خانواده های والدین ،بعضا باعث بریدگی از فامیل و مهاجرت می شود.
   گاهی بدون بررسی همه جوانب، اقدام به مهاجرت می گردد.ر این حالت ، حداقل برای مدتی فرد دچار زحمت و انواع فشار های روحی و مادی قرار می گیرد.به قول مردم ، انسان از چاه به چاله می افتد.انسان ها طی گذر زمان در وطن خود، با بسیاری از کارها و مکان ها و افراد آشنا می شود و لازمه یک زندگی است.در مهاجرت نیز انها لازم است.مثلا آشنا بودن به زبان و فرهنگ و محیط زندگی، لازمه یک زندگی مطلوب است.
     در زندگی دریافتم، توکل به خدا و تلاش انسان ها و باور به خدا که او رزاق است و روزی رسان بوده و خواهد بود و همانند پدر مهربان همه مخلوقات را سرپرستی می کند.باعث آرامش می گردد.سعی کنیم به همدیگر ظلم نکنیم، به جایش مهربانی کنیم.به انجام امور صحیح همت گماریم و نگران نتیجه نباشیم.

۳۲.تمایز مناطق اروپایی و آسیایی استانبول

  پیرو درخواست عزیزان ،در این یادداشت تمایزهایی دو منطقه را یاد آور می شوم.
۱.مناطق اروپایی بیشتر توریستی است و دارای اماکن تاریخی و تفریحی و تجاری است.در صورتی که در مناطق آسیایی سر سبز تر و برای زندگی آرام تر و اکثر خانواده های ترکیه در آنجا زندگی می کنند.
۲.توسط چند پل بر روی دریای سیاه و مکان تنگه بسفر،دو منطقه جدا می شوند.برای رفتن از منطقه اروپایی به آسیایی  عوارضی اخذ می گردد.
۳.مناطق اروپایی بسیار شلوغ می باشد و هزینه ها بالاتر از منطقه آسیایی است.در مناطق آسیایی خانه های چهار و پنج خوابه موجود است.در صورتی که در مناطق اروپایی واحد ها اکثرا کوچک هستند.
۴.خیابان استقلال در منطقه اروپایی و خیابان بغداد در منطقه آسیایی مورد علاقه توریست ها می باشد و شرکت های مختلف شعبه دارند.
۵.در هر دو منطقه برج های بلند مسکونی و مراکز خرید زیادی و متمرکز در ساختمان های بلند مرتبه وجود دارد.
۵.در یک نگاه کلی، منطقه اروپایی دارای هتل های زیاد و برای مدت کوتاه با استفاده از تورهای داخلی،
امکان دیدن نقاط دیدنی و متنوع می باشد.برای پیدا کردن کار مناسب تر از منطقه آسیایی است.
۶.به نظر من با توجه به اینکه اکثر مردم استانبول مسلمان و محجبه و در منطقه آسیایی زندگی می کنند، بر خلاف کشورهای غربی که نگاه بدی به مسلمانان دارند، زندگی افراد خارجی  در مناطق آسیایی با مشکل خاصی روبرو نیست.احترامی که به ایرانیان دارند، بسیار بیشتر از مردم کشور های عرب زبان است.
  
۳۳.زندگی در  خارج از کشور

   مطالبی که اخیرا منتشر نمودم، تجربیاتی است که،در این مدت کوتاه در استانبول بدست آوردم و به معنای تبلیغ برای ترک وطن و مهاجرت نیست.بلکه مطالب سفرنامه اینجانب می باشد .با توجه به اینکه حدود هفت سال در کشورهای غر بی برای تحصیل علم زندگی کرده ام.
    در زیر نکاتی را خدمت خوانندگان عرض می کنم.
۱.اینکه مهاجرت و سیر و سفر به سایر کشورها به طور کلی کار بدی است، صحیح نمی باشد.سید جمال الدین اسد آبادی عالم دینی،به کشور های گوناگونی سفر کرد .نکته ای که مهم است، انسان ابتدا باید شناخت خود و جهان بینی و شناخت خداوند مبادرت ورزد و نسبت به تحکیم مبانی اعتقادات تلاش نماید.تا در برابر طوفان های گوناگون بیمه گردد.
۲.آیت الله حائری شیرازی می گوید ، شیاطین می‌گویند «انسان آزاد است» و با این آزادی، انسان را بندۀ همه چیز می‌کنند  . اما انبیاء می‌گویند: «انسان بنده است» و با این بندگی، او را از بندگی دیگران آزاد می‌کنند.انبیاء با بندگی، انسان را از بندگیِ مخلوق آزاد می‌کنند و شیاطین به اسم آزادی، انسان را اسیر همۀ چیزهای پَست می‌کنند.
۳.دکتر دینانی، آزادی انسان را در آزادی عقل می داند ،نه آزادی نفس.آزادی نفس انسان را به نابودی و آزادی عقل انسان را به کمال می برد.
۵.مردم از نظر اعتقادی متمایزند.معمولا از رهبران جامعه دینی و کشوری و علمی  الگو پذیری دارند.لذا رعایت تقوای الهی در هر حال و شرایط برای همه بالاخص بزرگان و دانشمندان و رهبران جامعه لازم است.
۶.بعضی از ظواهر غرب چون آسمان خراش ها و اتوبا ن ها و نقلیه عمومی،بطور کلی  رفاهیات اولیه در زندگی باعث مهاجرت مردم می شود و سرمایه های علمی و مادی کشور با تبلیغات انچنانی از کشور مهاجرت می کنند..در صورتی که می توان با سرمایه گذاری بخش های خصوصی و دولتی مانع مهاجرت های بی جا شد.
۷.عده ای به خاطر لذات آنی  و آزادی به سبک غربی که بعضا به روح و روان انسان، لطمه می زند ،عازم کشور های خارجی می شوند.هر چیزی با جنس خود قابل اصلاح یا تخریب است.امور فرهنگی کاری دراز مدت و ظریف و حساس است.امروز جنگ فرهنگ هاست.لذا ابزار خود را می طلبد

۳۴.راهنمای اقتصادی

  ۱. با توجه به تورمی که در کشور ترکیه وجود دارد و ارزش لیر رو به کاهش است. وجود فروشگاه های زنجیره ای مانند
A.101,Sok,M.Migros
که در اکثر مناطق ترکیه شعبه دارند ،از نظر قیمت اجناس مناسب می باشد و کمک زیادی به اقشار کم درآمد می کند.
۲.در جمعه بازر ها و چهارشنبه بازار ها ، اجناس متنوع با قیمت مناسب تر از فروشگاه های زنجیره ای را می توان خرید.
۳.البته فروشگاه های نیز وجود دارد ،که اجناس آنها بسیار گران تر از نوع خود در فروشگاه های زنجیره ای است و برای توریست ها و ثروتمندان طراحی شده است.همانند فروشگاه های خیابان بغداد.
۴.پوشاک در ترکیه فراوان و به قیمت مناسب قابل خریداری می باشد.و ترکیه در این زمینه صادرات خولی دارد.و توربست ها مشتاق پوشاک ترکیه هستند و دارای کبفیت بالایی است.
۵.البته اجناسی که از خارج از ترکیه وارد ترکیه می شود، چنانچه فرم های برگشت مالیات از فروشگاه اخذ شود، در فرودگاه هنگام برگشت،مبلغ مالیات اخذ شده عودت می گردد.
۶.نکته مهمی که شاهد بودم، مردم ترکیه خرید اجناس تولید داخل خود را ارجح به تولید خارج می دانند و آنها را خریداری نمی کنند و این کار موجب رونق اقتصادی آنها شده است.
۷.چنانچه شرکتی در ترکیه بخواهد فعالیت اقتصادی داشته باشد، بایدتعدادی از کارکنانش از اهل ترکیه باشند.با این کار اشتغال مردم در ترکیه را سبب می گردد.
۸.اگر کسی منزل خریداری کند و بخواهد اقامت یا شهر وندی ترکیه را اخذ کند، فروشنده باید اهل ترکیه وتا ۵ سال امکان فروش منزل را ندارد.این باعث می گردد دلالی در مسکن به حد اقل برسد.
۹.بطور کلی قوانین اقتصادی و ضوابط خوبی تدوین شده است.معمولا رعایت می کنند.و زود به زود تغییر نمی  ‌دهند  و به نوعی پایدار است.در ضمن اینکه برای سرمایه گذاران  مشکلات اداری به حد اقل کاهش پیدا کرده و روان است.

۳۵.اقامت در ترکیه


  در زیر جمع بندی خود را برای اقامت در ترکیه بیان می کنم.
۱.احساس بنده این است که دولت ترکبه زیرکانه گونه ای با مهاجرین برخورد و برنامه ریزی کرده است ،که اندوخته مهاجرین را با خرید مسکن حبس می کند و به مدت ۵ سال امکان فروش ندارند.بعلاوه ملک ساختمان فروخته نمی شود و ۹۹ ساله واحد مسکونی در اختیار فرد قرار می گیرد.
۲.چنانچه بعد از ۵ سال بخواهد بفروشد، از سود بدست آمده مالیات حدود۲۵ درصد اخذ می کند.همچنین ویزای مسافرین سه ماه است  ، مگر اینکه سرمایه گذاری و یا مسکن خریداری کرده باشند.هفتاد پنج هزار دلار برای اقامت و چهارصد هزار دلار برای شهروندی که منجر به یک پاسپورت ترکیه می شود.
۳.شنیده ام دختر دزدی در ترکیه وجود دارد و امنیت در بعضی مناطق خوب نیست. بعضا مهاجرین کشور قبرس شمالی را به ترکیه ترجیح می دهند.در آنجا امنیت بالاتر است و با خرید مسکن، مالک زمین آن نیز می شوند.
۴.حتی ترکیه مناطقی را برای مهاجرین ممنوع کرده و حداکثر ۲۰ درصد مهاجر پذیر در این مناطق باید زندگی کنند.با این کار تسلط مردم ترکیه بر همه مناطق زیاد می گردد و بافت ترک نشینی حفظ می شود.
۵.دخالت ها و کشور گشایی در سوربه، عراق،آذربایجان و ارتباط با دولت صهیونیستی،نشان دهنده افکار دولت مردان ترکیه است.
۶.در هر صورت، باتوجه تجربه سفر به ترکیه ،پیشنهاد اقامت در ترکیه را به شهروندان ایرانی توصیه نمی کنم.به قول یک راننده تاکسی در ترکیه،توریست ها در استانبول اکثرا از سوریه، اعراب،، ایران و اخیرا روسیه بعد از جنگ اوکراین می باشد و کمتر کشورهای غربی به ترکیه سفر می کنند.مدتهاست ترکیه خواهان عضویت در اتحادیه اروپاست و موافقت نمی شود.

۳۶.سرقت در ترکیه

  با توجه به مهاجر پذیری دولت ترکیه و عدم نیاز به ویزا برای ایرانیان، متاسفانه تعدادی از ایرانیان ،آبروی مملکت را با دزدی و سرقت و جیب بری و انواع حیل لکه دار نموده اند.حتی دیگر به صورت فردی عمل نمی کنند.بصورت باندی عمل می شود.فرد را از محل خرید تا منزل تعقیب می کنند و باب دوستی و راهنمایی کردن و راهنمایی خواستن باز و عکس گرفتن باز می کنند.با طرح مسائل گوناگون ذهن شما را به امور بی ارزش مشغول کرده و پول و اموال شما را سرقت می کنند.پیشنهاد می کتم در سفر به ترکیه، به افرادی که به شما نزدیک می شوند دوری نمائید و اژ صحبت کردن با آنها پرهیز کنید.حتی اگر به دولت ترکیه شکایت برید، ترتیب اثر چندانی ندارد و دزدان به این امر آگاه هستند.البته غیر از ایرانیان، از کشور های دیگر هم سرقت می کنند..چنانچه قصد سفر کوتاه مدت در ترکیه را دارید، با استفاده از تورهای معتبر اقدام و اعتماد به دیگران برای اجاره منزل خوداری کنید.عده ای به بهانه صرافی داشتن و انجام امور مالی برای خرید خانه، اقدام به سرقت می کنند.حتی بعضا به مردم ترکیه و سایر کشور ها هم رحم نمی کنند و در اولین غفلت فرد، سرقت می شود.در فروشگاه های بزرگ در وردی دستگاه چک
وسایل موجود است و بعضا برگه های هشدار و نحوه محافظت از اموال به توریست توسط پلیس داده می شود.
  پیشنهاد می گردد، مسافرین به ترکیه،در خرید منزل،حمل  پول و خرید مراقبت شدید داشته و حتی الامکان از تاکسی استفاده شود و از مناطقی چون خیابان استقلال خرید نکنند.در حد ضرورت پول همراه خود داشته و در تبدیل به لیر، از صرافی های معتبر اقدام نمایند.

۳۷.تحصیل فرزندان در خارج از کشور

    موضوعی که بعضا مهاجرین مطرح می کنند اینکه برای آینده فرزندان خود مهاجرت کنیم؟.در شرایط فعلی تحصیل در کشور ایران چه به صورت دولنی و یا غیر انتفاعی فراهم است.به خاطر دارم در اوایل انقلاب پذیرش دانشجو در دانشگاه کم بود، بالاخص برای مقاطع تحصیلات تکمیلی .همچنین دانشگاه های غیر انتفاعی،و آزادبه این تعداد فعلی نبود.
      الان بسیاری از دانشگاه ها بدون کنکور پذیرش دانشجو در مقاطع مختلف با کیفیت های گوناگون دارند. بنابراین مراجعت به خاطر  تحصیل غیر ضروری است و متعقابا مشکلات خود را از نظر مالی، غربت، امنیت و زبان دارد.
   کشور ایران از نظر جایگاه نزد مردم دنیا ،از نظر فرهنگی و نظامی و تاریخی زبان زد و مورد احترام مردم دنیا می باشد .آنها حمله موشکی ایران به پایگاه عراق را مثال می زنند. لذا تا ضرورت نباشد، مهاجرت بی مورد و بی هدف کار پسندیده ای نیست.وقتی با مهاجرین از نزدیک صحبت می کنیم، بعضا وطن خود را به سایر کشور ها ترجیح میدهند ولی به خاطر تعلقات های گوناگون و بعضا خراب کردن همه پل های خود در وطن ،چه از نظر مادی و کار،اقامت با سختی را در کشور دیگر پذیرفته اند.اگرچه زرق و برق ها چشم انسان را از واقعیت ها، پنهان می کند.
  
۳۸.جاهای دیدنی استانبول

   برای دو ماه تابستان ۱۴۰۱ برای تفریح به استانبول سفر کردم.از ایران یک سوئیت رزرو و با پرداخت نیمی از اجاره در ایران و نیمی دیگر هنگام استقرار
در منزل، سفر خوبی بود.سعی شد اکثر مناطق دیدنی در  استانبول را با استفاده از وسایل نقلیه عمومی چون مترو، مترو باس،و تاکسی برویم و از تورها استفاده نکنیم.با یک راننده تاکسی آشنا شدیم که آشنا به زبان انگلیسی بود و ما را به جاهای دیدنی می برد و معمولا با تورها انجام نمی شد.تور ها معمولا پول زیادی از مسافرین نا آشنا اخذ می کنند.در زیر چند محل دیدنی را ذکر می کنم.
۱.رستوران آبا وا :
اکنون که دارم این مطالب می نویسم از رستوران آباوا به منزل بر گشته ام.رستوران همجوار دریاست.ماهیان در دریا قابل دیدن و پرندگان ماهی خوار در حال پرواز اطراف و بالا سر رستوران مشغول پرواز هستند و کشتی ها در حال تردد می باشند و پل زیبای تنگه بسفر و روشنایی منازل در آن طرف دریا ، زیبایی خاصی را ایجاد کرده است و همچنین برای صرف صبحانه کامل، توریست ها به آنجا می روند.

۲.پارک امرگان :
   محل دیگری که ارزش دیدن دارد، پارک  امرگان است و ما برای صبحانه مخصوص آن به آنجا رفتیم.با توجه به اینکه کمی از مرکز شهر فاصله دارد  توسط تور ها بازدید نمی شود.مردم  در این پارک جنگلی با خانواده هایشان نشسته و همانند سیزده بدر مشغول غذا پختن  و گردش هستند.
۳.ساحل گالاتاپو
   در این ساحل کشتی های بزرگ چون کروز، که خود یک مجموعه چند طبقه بزرگ است که کسانی که مایل به سفر دریایی هستند از آن استفاده می کنند لنگر انداخته بود.کنار ساحل متحرک دارد،هنگام توقف کشتی های بزرگ،تغییر حالت می دهد و به دیوارهایی تغییر شکل می یابد و رستوران های زیادی دارد که امکان دیدن دریا با صرف غذا مقدور است.
۴.جزایر چهارگانه
  یکی دیگر از جاهایی که ارزش دیدن دارد، جزایر چهارگانه استانبول است.ما با کشتی به اتفاق خانواده از سه جزیره عبور کرده و در جزیره آخر نهار را صرف کردیم.بعضا مسافرین یک شب را در هتل های جزیره اقامت می کنند.سفر با کشتی و دیدن سواحل و دریا بر روی عرشه کشتی مسافر بری، ارزش دیدن را دوچندان می کند.


۳۹.یادی از محرم

   چند سالی بود که به مسافرت نرفته بودم، معمولا در ماه مبارک رمضان به اتفاق خانواده یک ماه در مشهد برای زیارت امام رضا می رفتیم،دو بار هم توفیق شد در ماه مبارک رمضان به مکه برای حج عمره روم.با توجه به خستگی بیش از حد خود و خانواده ،این بار تصمییم گرفتیم دو ماهی به ترکیه در تابستان سفر کنیم. پلا کاردهای از محرم را که مزین به شمائل حضرت علی بود را در چند جای استانبول دیدم.اگرچه جسممان در ایران نیست ولی روحمان در ایران است.ما هر سال تاسوعا و عاشورا را با غذا های نذری خود و خانواده می گذراندیم.به یاد دارم در دوران معاونت آموزشی خود در شهر کرد، هرشب به اصفهان می آمدیم و در جلسات عزادارای شرکت می کردیم و در پایان به شهر کرد بر می گشتیم.مادرم چندین سال بیرق دوز امام حسین بود و پرچم های به نام غزالی،در اصفهان، با همکاری مادرم دوخته و کامل می شد.
   شخصا علاقه خاصی به امام حسین دارم، اشعار زیادی در خصوص اهداف و درسهایی که به ما دادند،در حدود پنجاه شعر در پنج جلد کتاب اشعارم سروده ام.امر به معروف و نهی از منکر  از شعائر حضرت بود.باید زبانی، تصویری، و به کمک  هنر آن را در جامعه بر پا داشت.
    مردم معمولا دوست دارند،خود بعضی امور را تجربه کنند ودر زندگی تصمییم گیرند و صرف گفتن منجر به عمل نمی شود.پیشنهاد این جانب این است،که اگر مردم   بالاخص اهل قلم، خاطرات خوب و بد را که برای مردم به درستی بیان و تبیین کنند و واقعیات فرهنگ های گوناگون را بیان و به تصویر کشند.،خود نوعی امر به معروف است، اکثر مردم با آگاهی و شناختی که پیدا می کنند،حق را از باطل تمیز می دهند.اگرچه ممکن است معاندین با تبلیغات زیاد اذهان مردم را منحرف سازند و لی در دراز مدت با روشن شدن حقایق، راه درست را مردم تشخیص می دهند.

۴۰.تربیت فرزندان


   والدینی که صاحب فرزند می باشند ،در قبال سرنوشت و تربیت فرزندان مسئولیت سنگینی بعهده دارند.اینان امانت های الهی هستندکه در کودکی از والدین و در بزرگسالی از جامعه و مدرسه و دانشگاه و سفر های گوناگون و شبکه های مجازی
تاثیر پذیرند.خوشا به حال خانواده هایی که از خوشی های زود گذر خویش چشم پوشی می کنند و برنامه های زندگی خود را  برای تعالی روح و روان فرزندان بسیج می کنند.
      زندگی در کشور های  غربی اگر چه ممکن است آسایشی ایجاد کند  و آزادی های جنسی فراهم باشد ولی هیچگونه تضمینی وجود ندارد ،که در دراز مدت فرهنگ غرب فرزندان را از خانواده جدا و سرنوشت نامشخصی از نظر اعتقادی پیدا کنند.آن موقع دیگر دیر شده و سرزنش کردن خود بی فایده است.
      اگرچه ممکن است پاره ای از مشکلات و نارضایتی های از برخی مسئولین وجود داشته باشد، اما اگر فرهنگ غنی اسلام، که کارخانه آدم سازی است از جامعه حذف گردد، آنگاه براحتی بی فرهنگی و بی غیرتی و بی دینی غالب و جایگزین می گردد.لذا سعی کنیم فرهنگ اسلام را و نقش آن در زندگی برای خانواده و جامعه بیان و با عمل به آن، نسل آتی را با آن آشنا و بیمه کنیم که نجات انسان ها اطاعت از خدا و دوری از هوای نفس است.
 

۴۱.تحکیم خانواده

   تشکیل خانواده در اسلام بسیار تاکید شده است.جامعه سالم، مدیون خانواده سالم است.لذا در هنگام ازدواج فرزندان، والدین نقش مهمی در تشکیل خانواده دارند.اجازه پدر در این امر برای دختر لازم است.کفیت زن و مرد و دو فامیل آنها در مراتب بعد، در تحکیم خانواده و پایدار ی آن بسیار مهم می باشد.کفویت به معنای درک متقابل از هم در شرایط گوناگون می باشد.
      دو رکن ایمان و اخلاق همچون دو بال می باشد.
فرد با ایمان هرگز به همسر خود، خیانت نمی کند .او با وفاست و مسئولیت پذیر است.اما زندگی بدون اخلاق ، زندگی نیست.تنها در زیر یک سقف بودن است.باعث تنش و سردی و دوری زن و شوهر از یکدیگر و نهایت طلاق می گردد. در این بین فرزندلن طلاق دچار بی مهری و بی توجهی قرار می گیرند.و مشکلاتی برای خود و جامعه ایجاد می کنند.
      قبل از تصمیم بر ازدواج، نکاتی را باید در نظر گرفت.علاوه بر کفویت و ایمان و اخلاق،ضرورت دارد درآمد کافی داشته باشند.تا در تامین هزینه زندگی دچار زحمت نگردند.زمان مناسب را برای فرزند آوری در نظر بگیرند.از تجملات بی جا و اصراف پرهیز نمایند.
      خداوند تداوم حیات انسان ها را در ازدواج قرار داده است و او روزی رسان همه موجودات می باشد.اگر شهوات جنسی به موقع تامین نگردد.به صورت های دیگر خود نمایی می کند و لذت داشتن یک زندگی سالم و پایدار را از بین می برد.دولتمردان و خانواده ها باید کمک کنند تا این کار مهم به موقع و درست انجام گیرد.پیش گیری، بهتر از درمان است.
     آلوده شدن افراد به کارهای خلاف ، باعث لطمه زدن به خانواده می گردد.باید در اولین فرصت که فرزند آمادگی لازم و بلوغ فکری بدست آورد ازدواج انجام گیرد.من به فرزندانم گفته ام، هر گاه نیاز به ازدواج داشتید اعلام و اجازه کار خلاف نمی دهم.به  یاد دارم، پسرم در سن هیجده سالگی، این آمادگی را داشت.روزی که اعلام کر د  فردای آن روز در محضر صیغه عقد جاری گردید.والدین باید از دخالت در زندگی فرزندان پرهیز و در حمایت های گوناگون،همت گمارند و به زوجه فرصت لازم برای همفکری و تلاش داده شود.

۴۲.تحصیلات تکمیلی

     در قبل از انقلاب اسلامی ایران، کشور از نظر تحصیلات تکمیلی نسبت به سایر کشورها رشد چشمگیر و قابل توجهی نداشت.پس از انقلاب تعدادی از اساتید کشور را ترک نمودند.برای جبران و جایگزین نمودن، تعداد زیادی از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد بورسیه به خارج از کشور شدند.با بازگشت آنان مقاطع تحصیلات تکمیلی شکل گرفت.به یاد دارم بعد از اخذ دکتری و بازگشت به ایران، به سمت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان منصوب شدم.اولین دانشجوی دکتری ریاضی را در زمان مسئولیت گرفتم و حدود صد نفر را بورسیه نمودم. و مقدمات دایر نمودن تحصیلات تکمیلی را فراهم کرده که با بازگشت بورسیه ها مقاطع تحصیلات تکمیلی دایر و فعالیت های آموزشی و پژوهشی و خود باوری در بین همکاران دو چندان گردید..الان در شرایطی هستیم که در اکثر رشته ها نیاز به استاد تامین شده است .
       متاسفانه افت تحصیلی در مقاطع گوناگون آموزشی از دبستان تا دانشگاه را شاهد هستیم.البته دلایل مختلف در افت آموزشی و پژوهشی وجود دارد. یکی از آنها بی انگیزه بودن دانشجویان می باشد که پس از فراغت التحصیل ، امکان بکار گیری آنها در تخصص خود کم شده است.بعضا به خاطر تامین هزینه زندگی  مجبورند در دوران تحصیل به
کار مشغول گردند و فرصت کافی برای پژدهش جدی ندارند.پایان نامه ها مقاله محور شده و دانشجو به جای کار روی یک پروژه جدی به دنبال پذیرش مقاله از خارج از کشور است.
      پیشنهاد می گردد به اساتید اعتماد و کار ها پژوهش محور باشد و کمک هزینه تحصیلی مناسب
به دانشجویان تحصیلات تکمیلی داده شود و در حد نیاز سرمایه گذاری در مقاطع تحصیلات تکمیلی گردد.با تشکیل گروه های خدمات علمی در داخل و خارج از کشور، امکان استفاده از فارغ التحصیلان  و بکار گیری آنان در تخصص خود  می تواند از بی انگیزه بودن آنان جلوگیری کند.

۴۳.دانشجوی دکتری

    اینکه هر  هیات علمی، حتی با  مرتبه استاد تمامی باید حتما در مقطع دکتری دانشجوی دکتری تربیت کند ، چندان منطقی نیست.ممکن است استاد مدتی از پژوهش دور بوده و یا آمادگی تحقبق به خاطر پاره ای از مشغلات و مشکلات شخصی قادر به راهنمایی و هدایت دانشجو نباشد. حتی در خارج از کشور همه اساتید، دانشجوی دکتری ندارند.
       بعضی از  اساتید به خاطر ناتوانی دانشجو در تحقیق و سوابق علمی دانشجو، مایل به پذیرش دانشجوی دکتری نیسنند. به نظر من استاد و دانشجو هر دو باید آمادگی و توانایی لازم را برای تربیت دانشجوی دکتری داشته باشند.بعد از آن داشتن وقت کافی برای راهنمایی  استاد و تحقیق دانشجو لازم است.
     حدود پنج سال مداوم نیاز است تا یک پایان نامه دکتری قوی به انتها رسد.متاسفانه شاهدیم که به خاطر  بعضی مشکلات،  کار جدی و مداوم روی یک  پایان نامه انجام نمی شود و دانشجو در پایان دوره دچار اضطراب برای چاپ مقاله و فراغت از تحصیل می شود.خانواده او انتظار فراغت از تحصیل  همسر خود را دارند.بعضا با سخت گیری های اداری و اتمام سنوات و اخراج، اضطراب دانشجو دو چندان می گردد.
       پیشنهاد می گردد، دوره دکتری پژوهش محور باشد ودوره آموزشی به حد اقل  قناعت شود و پایان نامه بجای مقاله ملاک فراغت از تحصیل گردد.
      من برای دفاع دکتری خود، حتی نیاز به یک مقاله پژوهشی نبود.ولی داور حدود هشت ماه فرصت خواست که تز حدود دویست صفحه را مطالعه کند.در این مدت ما یک مقاله در مجله لندن چاپ نمودیم.به خاطر دارم، داور قضیه اصلی مقاله مرا که چندین صفحه بود برای ارائه در جلسه تقاضا نمود..سپس موافقت خود را برای اخذ دکتری اعلام نمود.حدود یک ربع جلسه دفاعیه ما بطول انجامید.البته جلسات داوری دیگری هم بود که دفاعیات چندین ساعت طول می کشید و یا پایان نامه رد می شد.همچنین هشت مقاله از پایان نامه استخراج و چاپ گردید.و به عنوان پژوهشگر جوان توسط انجمن ریاضی جهان انتخاب شدم و جایزه فلت انگلستان که به بهترین پایان نامه اختصاص داده می شد از طرف دانشگاه شفیلد به من اهدا شد.
        من درهر شبانه روز حدود پنج سال مداوم، بیش از دوازده ساعت در دانشگاه مشغول تحقیق بودم.از صبح که دانشگاه می رفتم، تا حدود دو در دانشگاه بودم.پس از استراحت و خواب جزیی،دو مرتبه به دانشگاه می رفتم و تا دیر وقت دانشگاه بودم.البته یک روز باتفاق خانواده برای خرید هفته اختصاص داده بودم و سه بار برای دیدن اقوام و والدین، حدود یک ماه به ایران سفر کردم.
   هدف از بیان مطالب فوق این بود ، که با تلاش مداوم، توکل به خدا و عنایات الهی امکان دستیابی  به هر هدفی، مقدور است.

۴۴.فعالیت های فرهنگی در خارج از کشور

   انجمن های اسلامی فارغ التحصیلان  در اروپا سابقه فعالیت های فرهنگی در اکثر کشور های اروپایی از جمله انگلستان را دارد.با پیروزی انقلاب اسلامی و اعزام بورسیه ها، این تشکل جان دوباره ای گرفت و در نقاط مختلف اروپا انجمن های اسلامی با هم در ارتباط بودند و در تجمعات بالاخص روز قدس و مناسبت های مذهبی خانواده با مهاجرت به حسینیه ها و مساجد مراسم دعا و تفسیر و سخنرانی شرکت می کردند.
    ابتدا که ما وارد شفیلد انگلستان شدیم، کمتر بورسیه آمده بود.بعد از مدتی مربیانی از دانشگاه های مختلف بورسیه شدند.من در پیدا کردن منزل برای انان و بعضا اقامت موقت در منزل شخصی خود، به آنان کمک می کردم. آخر هفته خانواده ها ،در یکی از منازل اعضا جلسات مذهبی دایر می کردند و هر هفته یک نفر مسئول سخنرانی و تهیه مطالب سیاسی،فرهنگی  اخبار کشور می شد.
      پس از مدتی برای گسترش فعالیت های فرهنگی، با فعالیت های انجمن های اسلامی فارغ التحصیلان .آشنا و عضویت در آن تشکل را پذیرفتیم.بنده مسیولیت دفاعی انجمن اسلامی شفیلد را عهده دار بودم و در تهیه ماشین و اعزام خانواده ها برای شرکت در مراسم گوناگون فعالیت می کردم.
     خانم ها نیز با هم در خرید های جزیی خانواده بطور دسته جمعی کمک به همدیگر وهمسرانشان می کردند .اکثرا بچه های کوچک داشتند، بچه ها را در کالسکه می گذاشتند و قسمتی از وقت خود را در فروشگاه ها می گذرانند.لذا دلتنگی وغربت و دوری از والدین در کشور ، انها را کمتر اذیت می کرد.همسران افراد مشغول تحصیل، نقش مهمی در آرامش همسران خود و موفقیت آنان داشتند که جای تشکر دارد و ان شاالله اجر الهی به انان عطا خواهد کرد.

۴۵.فرصت مطالعاتی

     یکی از روش هایی کم هزینه برای کسب اطلا عات علمی و دستاورد های جدید و آشنایی با صاحب نظران ، شرکت در مجامع علمی در سمینارها و کنفرانس های داخلی و خارجی و بحث و تبادل نظر با شرکت کنندگان و حضور در سخنرانی آنهاست.که زمینه فعالیت های بعدی را ایجاد می کند و با تبادل نظرهای علمی موجبات افزایش دانش می گردد.
      دوره های کوتاه مدت که موضوعات تخصصی ارائه می گردد مفید می باشد و معمولا نوسط صاحب نظران هر رشته بطور جداگانه یا در کنفرانس ها ارائه می گردد.
    دوره های بلندتر، در فرصت مطاالعاتی هاست. که بسیار مفید است.من در استرالیا دانشگاه نیوکاسل نه ماه روی موضوع پیکر بندی با پروفسور ویلیس کار کردیم و منجر به یک مقاله علمی گردید.به یاد دارم، پس از سبمیت کردن مقاله، در طی یک هفته در امریکا پذیرش داده شد.در ایران موضوع تحقیق ادامه یافت و چهار دانشجوی دکتری در این زمینه فارغ التحصیل در مقطع دکتری شد ند.
      متاسفانه بودجه کافی برای فرصت مطالعاتی به دانشگاه ها اختصاص داده نمی شود.هزینه ای که یک دانشجو برای اخذ دکتری می دهد بسیار زیاد و بهره گیری از دانش استاد راهنما و کار مشترک با او نیاز به پایه علمی اولیه دارد که انسان خود را به حدی برساند که بتواند با متخصص تبادل نظر کند و این زمان بر است.
     روش دیگری که دانشجویان دکتری،قبل یا بعد فراغت از تحصیلی خود، به خارج می روند نیز مفید است.منتهی باید به کمک استاد راهنمای خود صاحب نظر توانایی که آمادگی همکاری با فرد را دارد پیدا نمود و فعالیت فرد در راستای فعالیت استاد در خارج از کشور باشد.تا امکان همکاری باشد.
    بعضی از اساتید در خارج از کشور، با افراد هم سطح خود و تعداد اندکی همکار کارهای پژوهشی می کنند و تمایل به همکاری با دیگران، حتی اساتید سایر دانشگاه ها ندارند.اگرچه پذیرش فرصت مطالعاتی برای استفاده از منابع علمی و تبادل نظر محدود و شرکت در سمینارهای تخصصی داخلی خود را می دهند.
    من در فرصت مطالعاتی در کانادا، با پروفسور لائو از نزدیک آشنا شدم.او نیز به ایران سفر کرد و شامی در اصفهان او را مهمانی کردم.او هم قبلا خانواده را برای شام در منزل شخصی دعوت کرد.اما همکاری علمی مشترک با مدعوین بسیار اندک بود.در مدت فرصت مطالعاتی سه مقاله تدوین و چاپ گردید.کتابخانه تخصصی خوبی دانشگاه آلبرتا داشت.من کلید کتابخانه و گروه را داشتم.هر روز از صبح تا شام دانشگاه مشغول مطالعه و تحقیق بودم و در سمینارهای تخصصی شرکت می کردم و یک سخنرانی هم داشتم.پروفسور دزی شو نو وی هم در سفر کوتاهی به آنجا آمده بود.با او بحث و تبادل نظر کردم و مسئله بازی که او و بیکر مطرح کرده بودند و آن را پاسخ و حل کرده بودم، برای او بازگو کردم.دوره بسیار مفیدی بوذ.

۴۶.سفر به کانادا

      برای اخذ وبزای کانادا مسیر طولانی باید طی شود،ابتدا پزشک معتمد کانادا چک و تائید  کند  سپس بعد از مدتی جواب از کانادا آید.خلاصه اینکه دز صورت تائید مالی و سلامتی حدود نه ماه طول کشید تا ویزا با دعوت نامه معتبر مقدور گردد.
      برای سفر به شهر آلبرتا، چندین پرواز گوناگون انجام شد.ابتدا از اصفهان به تهران،بعد از تهران به لندن، سپس لندن به اوتاوا و در نهایت از اوتاوا با مسیر طولانی هوایی داخلی به آلبرتا رفتیم .ما بیش از یک شبانه روز در پرواز  و تعویض فرودگاه ها بودیم.
     زمانی که به آلبرتا رسیدیم ،روز بود و با توجه به اختلاف ساعت ، شب ایران بو‌د .پروفسور لائو که برای دیدن ما آمده بود، خواب آلودگی بر ما چیره شده بود.در مجتمع خوابگاهی دانشگاه آلبرتا، منزل یک نفر از دانشجویان دکتری که به ایران سفر کرده بود مستقر شدیم.سپس با همکاری سایر بورسیه ها منزلی را در آن مجتمع اجاره کردیم.هوا در زمستان کانادا چندین درجه زیر صفر است و گرمایش منازل از کف ساختمان ها می باشد.در داخل مجتمع ها و منازل و مراکز عمومی تهویه مناسب وجود دارد و مسقف هستند.وسایل نقلیه راس ساعت حرکت می کنند که افراد در هوای آزاد دچار یخ زدگی نشوند.
    به یادم آمد شعر
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
      من در دوران دانشجویی در حد توان در اسکان و راهنمایی دانشجویان ایرانی که به شفیلد می آمدند کمک می کردم.در دو سفر فرصت مطالعاتی به استرالیا و کانادا و حتی سفر تفریحی به ترکیه، افراد صادقی را دیدم که با جان و دل در  اسکان و راهنمایی ما کوتاهی نکردند.


۴۷.وظیفه والدین در قبال فرزندان

     در اسلام، فرزند در قبال والدین و متقابل، وظایفی دارد.نام نیکو، تحصیل علم و مقدمات ازدواج از وظایف اصلی والدین به فرزندان است.البته وظایفی هم فرزند به والدین دارد و هرگز فرزند نمی تواند زحمات والدین را جبران کند.در کودکی والدین،بالاخص مادر در نه ماه حاملگی و بی خوابی های شبانه روزی و زحمات گوناگون، با عشق از نوزاد پرستاری می کند.در مقابل با افتادگی و پیری والدین، حتی بعضی فرزندان از سر زدن به خانواده خود داری می کنند.روزی که ماد ر با پرستاری منتظر بزرگ شدن کودک است.فرزندان در مقابل، حداکثر در انجام وظیفه و رهایی و بعضا انتظار والدین برای مرگ، برای کسب ارث هستند و.لذا هرگز نمی توانند، اندکی از زحمات والدین را جبران کنند.
      بزرگ ترین خیانت به فرزندان، منهدم کردن توانایای خدا دادی به کودک است.گاهی والدین با توجیه این که هنوز زود است و یا کودک قادر به انجام  این کار نیست و بزرگ می شود یاد می گیرد، با لوس کردن و تنبل بار آوردن فرزند به خود صدمه و به آینده فرزند لطمه وارد می کنیم .تا رسیدن به سن بلوغ ،که از نظر جسمی رشد طبیعی خود را طی می کند.ما باید به او کمک کنیم تا به تدریج روح و روان وعقل او نیز رشد کند. زندگی کردن مستقل و روی پای خود ایستادن در حوادث و مشکلات گوناگون که هر روز ایجاد می شود، تجربه کافی پیدا کند.
       به نظرم سفر و تقسیم کار در سفر و آشنا شدن با حقایق جامعه در شکوفایی و رشد فرزندان  بسیار تاثیر گذار است.متاسفانه نسل امروز با شبکه های مجازی وقت خود را به تنهایی می گذرانند.خلقت انسان اجتماعی بودن افراد است.بسیاری از مشکلات با تجربه و درگیر شدن با مشکلات و تدبیر
قابل حل است.رزق و روزی هر انسانی در توانایی فرد است.بهترین خدمت به فرزند، شناسایی توانایی فرزندان و رشد آنها با یادگیری و عمل به آنهاست.

۴۸.انتخاب دانشجو

      انتخاب دانشجوی دکتری و ارشد در ابتدای  انقلاب غیر متمرکز بود و هر دانشگاه با مصاحبه و بررسی سوابق اقدام به پذیرش دتنشجوی تحصیلات تکمیلی می کرد.سپس با افزایش متقاضی ، دوره های کارشناسی ارشد متمرکز شد .چند سالی است که پذیرش دانشجو متمرکز و با مصاحبه و کنکور بر گزار می گردد.
     معیار هایی در مصاحبه تعیین شده است.چنانچه متقاضی حد نصاب لازم در مصاحبه و کنکور را کسب کند، با توجه به اولویت انتخاب دانشجو پذیرفته یا رد می شود
       یکی از نکاتی که در مصاحبه باید منظور گردد، توانایی دانشجو در تحقیق است و داشتن فرصت کافی برای تحقیق. دانشجو باید تمام وقت به امور آموزشی و پژوهشی در دوره دکتری بپردازد.متاسفانه چنین نیست، و باعث افت شدید دوره های دکتری شده است.
     فارغ التحصیلان دانشگاه و حوزه ، آینده سازان مملکت هستند. چنانچه کم سواد فارغ التحصیل گردند.در عرصه های گوناگون، چه آموزشی و یا اجرایی کارآیی خوبی ندارند.چه بسا با مشاوره و یا تصمیم غلط موجبات ضرر و زیان هنگفتی به جامعه و مملکت  شوند. مدیریت امور مملکت و جامعه باید توسط افراد متدین و متخصص و دلسوز به نحو احسن اداره گردد تا شاهد شکوفایی مملکت بالاخص در اقتصاد و رفاه مردم باشیم.
     معمولا حق الزحمه اساتید ، پس از فراغت از تحصیل دانشجوی دکتری پرداخت می گردد. این امر موجب شده دانشجوکم کاری کند ،به امید اینکه استاد جبران کم کاری او را به خاطر آبرو و حق الزحمه خود انجام می دهد. و تلاش می کند که به هر نحو دانشجو  فارغ التحصیل گردد.در نتیجه شاهد افت تحصیلی شده ایم.کم تر دیده شده است که پس از پذیرش دانشجو ،به خاطر کم کاری دانشجو اخراج گردد.لذا پیشنهاد می گردد حق الزحمه اساتید به صورت ترمی و با عنایت به فعالیت های پژوهشی پرداخت گردد
      روند تحصیلات تکمیلی نشان می دهد، که هر سال نسبت به سال قبل دانشجوی ضعیغتری جهت  ادامه تحصیل در دوره تحصیلات تکمیلی، حتی کارشناسی، پذیرفته شده است..ضرورت دارد عوامل افت تحصیلی دانشجویان و دانشاموزان در قالب طرح های پژوهشی جامع مشخص و عملیاتی گردد.

۴۹.انتخاب دوست


      بعد از خانواده و جامعه، انسان در سنین مختلف نیاز به دوست و همزبان دارد. در کودکی با اسباب بازی،در هفت سالگی به بعد، آموزش و آشنا شدن با هم سن های خود،بعد از بلوغ نیاز به همدم و همسر دارد. نقش دوست در طی دوران مختلف بسیار مهم است.والدین باید در انتخاب دوست برای فرزند کمک و نظارت داشته باشند.بسیاری از انحرافات از طریق دوست ناباب شروع می گردد. و با آلوده شدن فرد ، اصلاح و بازگشت سخت می گردد.
    ممکن است با یک سیگار شروع شود ولی به آن ختم نمی شود.شخصا در طول زندگی حتی یک سیگار نکشیدم وبه مشروبات الکلی ،که کلید جنایت ها و خیانت هاست دم نزدم.شهوت انسان در زمینه های گوناگون تمام شدنی  نیست ،نوع خواستنش عوض می شود.پایان اعتیاد ،لطمه زدن به زندگی و خانواده وجامعه است.تبدیل شدن  به عضوی مصرفی و غیر مفید در جامعه می گردد.
      مثال دیگر، دوست شدن با فرد بی ایمان و بی اعتقاد است.باید شدیدا از انتخاب او به عنوان دوست پرهیز گردد. او بی معیار است.هوای نفسش معیار است.  به نظر من دوست واقعی و حقیقی خداست ،که از طریق کتب الهی و چهارده معصوم و پیامبران، انسان ها را به راه صحیح هدایت می کنند.دوست های دنیوی ،اگر مقلد دوست واقعی باشند ارزشمند هستند.دوستان غیر الهی، دوستان شیطان و هوای نفس خویشند.
       من در دوران زندگی دوستان انگشت شماری داشتم.در دبستان یک نفر،در دبیرستان یک نفر و در دانشگاه سه نفر داشتم.بعد از ازدواج دوست من همسرم بود و با دوستان قدیمی ارتباط چندانی نداشتم.به نظرم بهترین دوست، همسری هم کفو در دنیاست.اگر علی نبود، شاید فاطمه بی همسر بود و زهرای اطهر هم کفوی نداشت.
     امروزه مد شده که افراد دوست پسر و دوست دختر انتخاب می کنند.و بی کلاسی می دانند، اگر کسی چنین دوستی نداشت.این نشان دهنده این حقیقت است که انسان با ازدواج آرامش می گیرد و نیاز به هم سر و هم فکر دارد.قوام زندگی در این این است که انسان همانند دوران ابتدای زندگی، با همسرش تا آخر عمر ابتدا دوست باشد.این نباشد که هنگامی که زیر یک سقف رفتند و فرزند آوردند و مدتی گذشت، بی مهری و ابراز محبت کم گردد.روحیات زن بسیار حساس است.اگر خطای مرد را نبینند ولی آنرا احساس می کنند.
      متاسفانه جوامع غربی و متعاقب آن بعضی از خانواده ها به جای فرزند آوری و انتخاب همسر بعنوان دوست، دوستانشان سگ و گربه شده است.
این نشان دهنده این حقیقت است که اگر به خطا روی، منتهی به انحطاط اخلاقی می گردی و با حیوانات دوست و هم بستر می شوی.
      اگر فرهنگ غنی اسلام، که چون سدی محکم، جلوی انحرافدت اخلاقی را بطور طبیعی  می گیرد از بین رود.آنگاه سیلاب جای خود را می گیرد و همه چیز را نابود می کند.بیشترین تلاش غرب به کمک ماهواره ها و شبکه های مجازی به دنبال تخریب فرهنگ جوامع و سپس فرهنگ غرب را جایگزین کردن است. روزی با استعمار کشور ها، و کشور گشایی، حتی زبان و خط آنها را تغییر می دادند تا در دراز مدت نسل های آتی نتوانند از تاریخ گذشتگان خود و عقایدشان پاسداری کنند.در هند و ترکیه چنین کردند.خط ترکیه به جای الفبای فارسی، به الفبای انگلیسی تغییر یافت.به بهانه این که کشورها بتوانند با یک زبان تکلم و ارتباط داشته باشند، مردم را از فرهنگ خود دور کردند.لذا باید مراقب حیله های گوناگون که هر روز به شکلی تجلی می کند ،باشیم.

۵۰.معرفی پرو فسور جرج ویلیس

      به پیشهاد برادر و دوست گرامی، آقای دکتر مهدی پور ،  قصد دارم خلاصه ای از شخصیت علمی و اخلاقی بزرگان ریاضی در آنالیز هارمونیک مجرد را در حد توان خدمت علاقه مندان معرفی نمایم.تا کسانی که برای فرصت مطالعاتی و یا کار های پژوهشی مشترک به دنبال استاد همکار در خارج از کشور هستند ، تسهیل نمایم. اگرچه ممکن است در دوران بازنشستگی باشند و یا دار فانی را وداع گفته باشند و دیگر فعالیت علمی انجام ندهند.ذکر خدمات آنها و یادی از آنها مفید خواهد بود.
      دومین فرصت مطالعاتی خود را در دانشگاه نیوکاسل استرالیا به مدت نه ماه به اتفاق خانواده با دعوت نامه پروفسور جرج ویلیس شاگرد پروفسور جانسون معروف که در میانگین پذیری جبرهای باناخ صاحب نظر است گذراندم.
      در ابتدای ورود، یکی از همکاران دانشگاهی که در نیوکاسل فارغ التحصیل شده بود، دوست خود را جهت کمک و راهنمایی به ما معرفی نمود. چند روزی  در منزل او بودیم و دنبال مسکن گشتیم.با توجه به داشتن چهار فرزند و ضوابط اجاره، نتوانستیم مسکن اجاره کنیم. پروفسور ویلیس یک منزل به نام خودش برایمان اجاره کرد.یک اطاق هم در گروه ریاضی دانشگاه نیوکاسل در اختیار بنده قرار داد.
     پروفسور ویلیس موضوعات مختلفی را برای فعالیت های مشترک پیشنهاد نمود.موضوع پیکر بندی را انتخاب نمودم.پروفسور رزنبلات از امریکا و پروفسور ویلس در مقاله ای مشترک برای اولین بار این موضوع را مطرح کردند و سوالات زیادی در این خصوص مطرح بود که ما در مدتی که آنجا بودیم و سپس به ایران آمدیم، با پروفسور عبدالهی اولین مقاله مشترک سه نفره را چاپ نمودیم.
       پروفسور ویلیس از نظر اخلاقی بسیار متواضع بود و اهل مشروبات الکلی نبود و به اتفاق همسرش به کلیسا می رفت.در یک مسافرت دسته جمعی با او و خانواده ایشان و اساتیدی چون دیلز،لوی،قهرمانی به تفریح چند روزه رفتیم.پروفسور قهرمانی چند ماهی، به موازات بنده انجا حضور داشت و روی یک پروژه کار مشترک با پروفسور ویلیس می کردند.یک سمینار تخصصی هم
در کانبرا تشکیل شد.بنده نیز یک سخنرانی داشتم.با پروفسور رندی  آنجا آشنا شدم.شب هنگام به طور گر وهی با جمعی از  اعضای سمینار، به یک رستوران رفتیم که غذا های شرقی  وگیاهی هم داشت.
      پروفسور ویلیس ،در آنالیز تابعی و آنالیز هار مونیک صاحب نظر است و مقالات زیادی به صورت فردی یا مشترک به چاپ رسانده است.او روی فضاهای صفر بعدی به طور گروهی فعالیت دارد.همچنین مجله نظریه گروه ها توسط او مدیریت می شود.اخیرا به طور گروهی با فارغ التحصیلان نظریه پیکر بندی و راهنمایی پروفسور ویلیس ارتباط بین پیکر بندی و خواص گروه های موضعا متناهی بدست آمد که در مجله نظریه گروه ها به چاپ رسید.

۵۱.معرفی جان بیکر

       جان بیکر استاد راهنمای دوره دکتری اینجانب در چهار سال و در دوره کارشناسی ارشد در یک سال می باشد.در انگلستان در تحصیلات تکمیلی تاکید بر پژوهش است .دوره کارشناسی ارشد یک ساله است و در صورت نیاز ، دروسی را به عنوان پیش نیاز دانشجو باید از کارشناسی اخذ نماید.
  در کارشناسی ارشد چهار درس در دو ترم توسط دانشجو اخذ و یک مقاله به عنوان پروژه با جزئیات باز می شود.اما در دوره دکتری هیچ درسی ارائه نمی شود و تماما پژوهشی است.
       چهار استاد در گروه  راهنمایی دکتری را می پذیرفتند.پروفسور شارپ،پیم،بیکر و دیکسون.بنده با توجه به خصلت های اخلاقی و تواضع و فروتنی و با سواد بودن ،جان بیکر را برای راهنمایی برگزیدم.
اکثر کارهای بیکر، مشترک است.اما نقش او در مقالات بسیار اساسی و نو آورانه است.
       همسر جان بیکر، نیز ریاضی دان بود و سه مقاله در مجله لندن در زمینه جبر باناخ نیم گروهی روی نیم گروه های توپولوژیکی فشرده موضعی ارائه و خواص آنرا بررسی کردند.سپس دزی نو شوی کارهای آنها را برای نیم گروه های توپولوژیکی تعمیم دادند که در ربسرچ نوت لندن گردآوری شده است.
      استاد راهنما، چند موضوع را برای تحقیق در دوره دکتری یشنهاد نمود.پس از یک هفته بررسی، در انتخاب دو موضوع مردد بودم  که با استخاره، منظم پذیری جبرهای نیم گروهی وزندار توپولوژیکی بر گزیدم.
      در دوره دکتری به اتفاق ایشان در یک سمینار تخصصی که توسط پروفسور پترسون ارائه  می شد
شرکت کردیم.و بطور هفتگی یک جلسه  چند ساعته با ایشان داشتم و فعالیت های تحقیقاتی انجام شده در هفته را مکتوب و تحویل می دادم.همچنین بطور خلاصه برای ایشان ارائه می کردم.سپس استاد راهنما یادداشت های مرا دقیق می خواند و نظرات خود را می نوشت که همه آنها را در بایگانی خود دارم.
      ایشان اخیرا   پس از بیماری همسرشان و فوت نامبرده، خود نیز دلر فانی را وداع کرد.اما آثار او باقی  است،.روحش شاد.در دوره دکتری علاوه بر اینکه با ایشان یک مقاله مشترک در مجله لندن چاپ کردیم.دو مقاله دیگر نیز تهیه نمودم.

۵۲.معرفی پروفسور لائو

     پروفسور لائو اهل کشور چین می باشد.او در دانشگاه آلبرتای کانادا دارای مقام استاد تمامی است.شاگردانی همانند فورست تربیت نموده است.دکتر امینی از اساتید دانشگاه تربیت مدرس، مدتی تحت راهنمایی او بود.اما دکتری خود را در آنجا ناتمام گذاشت.
       پروفسور لایو با دکتر ریاضی، که هم اکنون در امریکا زندگی می کند،ارتباط نزدیک داشت.من ندیدم با او کار مشترک علمی داشته باشند.از نظر روابط عمومی با ایرانیان روابط نزدیک داشت.دکتر اسلام زاده شاگرد او می باشد.دکتر لشکری زاده و من برای فرصت مطالعاتی آنجا رفتیم.
      پروفسور لایو، با پروفسور ویلیس،لوی،قهرمانی،پیم،اولگر ،دیلزو بسیاری از صاحب نظران در آنالیز هارمونیک مجرد مقاله یا کتاب مشترک دارد.کتاب جبرهای گروهی وزندا را با پروفسور دیلز دارد.کتاب جبرنیم گروهی
را با دیلز و استراس دارا می باشد.همچنین کتابی در رابطه با دوگان جبر اندازه دارد .
      پروفسور لائو با توجه به اشرافی که به موضوعات مختلف داشت، نسبت به تعمیم مطالب و تنظیم آنها توانا بود.به یاد دارم که توصیه می کرد، سعی نکنید، هر چه بدست آوردید سریع چاپ کنید.صبر داشته باشید، در فرصت مناسب چاپ کنید.آرشیو منظم و کتابخانه خوبی در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد به پا کرده بود.بسیاری از ریاضی دانان، از جمله دزی نو شوی را برای مدت کوتاهی آنجا دیدم.
      از نظر اخلاقی ، مردمی بود.زیاد با افراد نزدیک نمی شد و مشغول فعایت های علمی خود بود.بیشتر سازماندهی و هدایت امور با تشکیل سمینارها، و دعوت از صاحب نظران،آنجا را به مرکز پژوهشی فعال تبدیل کرده بود.فکر کنم بازنشسته هستند،ولی با آمدن رندی به آن دپارتمان،گروه جان دوباره ای گرفت و مرکز توجهات شد.

۵۳.معرفی دکتر عبدالرسول نصر اصفهانی

   آقای دکتر  رسول نصر اصفهانی، دوره دکتری خود را تحت راهنمایی اینجانب به پایان رساند.در دوره دکتری به خاطر فرصت مطالعاتی و مدیریت امور اجرایی، فرصت چندانی نبود که با ایشان کار مشترکی انجام دهم.نقش من بیشتر راهنمایی و در اواخر دوره همکاری بیشتر در ویرایش تز و مطالعه آن داشتم.لذا هیچگونه مقاله مشترکی در این دوره با ایشان نداشتم.پس از فراغت از تحصیل و استخدام در دانشگاه صنعتی اصفهان، نامبرده مشاورت بعضی از دانشجویان تحت راهنمایی مرا بعهده داشتند.و در داوری پایان نامه دانشجویان تحصیلات تکمیلی بنده ،با دقت زیاد مطالعه و نقطه نظرات خود را منعکس می کرد.
    دکتر نصر اصفهانی ، دارای مرتبه استاد تمامی است و دارای حدود صد مقاله علمی می باشد.فکر کنم حدود هشت مقاله از پابان نامه او استخراج گردید.شاگردانی چون دکتر نعمتی،دکتر مهدی پور، را به جامعه علمی تحویل و تربیت نمود.مشاورت دکتر ابطحی را عهده دار بود،که ایشان نیز هیات علمی دانشگاه اصفهان می باشد .خانم دکتر ابطحی،چندین دانشجوی دکتری فارغ التحصیل نموده است و مشاورت بسیاری از دانشجویان مرا عهده دار شدند.
      پروفسور نصر، فعالیت های فرهنگی و اجرایی نیز داشت.مدتی معاونت پژوهشی دانشگاه صنعتی اصفهان را عهده دار بود و قطب علمی ریاضی را در آنجا دایر نمود.همچنین در سازمان  بسیح اساتید فعالیت داشت.از بنیان گذاران سمینارهای تخصصی آنالیز هارمونیک مجرد است.اولین سمینار هارمونیک در  دانشگاه صنعتی اصفهان برگزار شد.من به اتفاق مرحوم دکتر لشکری زاده شرکت نمودیم.بطور مرتب سمینارها در حال تشکیل است.او در انجمن ریاضی ایران فعال است.نسبت به تشکیل هسته هارمونیک در انجمن ریاضی اقدام نمود و مرا به عضویت آن معرفی کرد.

۵۴.دانشجویان‌ تحت راهنمایی

      لیست دانشجویان تحت راهنمایی بنده در تحصیلات تکمیلی با ذکر موضوع تحقیق در سایت ریسرچ گیت و کتابخانه تحصصی آنالیز هارمونیک من در تلگرام آمده است.لذا از ذکر جزئیات پرهیز می کنم.
      حدود بیست دانشجو دکتری تحت راهنمایی داشته و دارم.بعضی  از تز های دانشجویان کارهای جدی انجام شده است آنان به مرتبه استاد تمامی و یا دانشیاری ارتقا پیدا کردند.عده ای هم مربی سایر دانشگاه ها بودند،و در سمت استاد یاری و یا بیشتر پس از فراغت از تحصیل مشغول فعالیت های آموزشی و پژوهشی هستند.
      اکثر دانشجویان با حداقل دو مقاله علمی فارغ التحصیل شده اند و بطور میانگین سنوات آنها حدود پنج سال می باشد که به فعالیت علمی و تحقیق و آموزش مشغول هستند.سعی نمودم تا آنجا که امکان دارد، دانشجویان نحوه تحقیق و برخورد با مسائل را یاد بگیرند بطوریکه در پایان دوره قادر به تربیت دانشجوی دکتری گردند.البته بعضا لازم بود که نقش بیشتری در هدایت امور پژوهشی آنها داشته باشم.
       تجربه نشان می دهد در اواخر دوره دکتری، دانشجویان بعضا مغرور و اکثرا دچار فشار روحی  می شوند.کاری جز دلداری و توصیه به صبر و توکل به خدا نداشتم تا مقالات آنان چاپ  گردد و قادر به فراغت از تحصیل گردند.اگر رنجشی هم از من دلشتند، چون پدری مهربان، همه را با محبت و یکسان می دیدم. و در حد توان به آنها کمک می کردم.
       از زمانی که اخذ مدرک دکتری نمودم، تصمیم گرفتم که دوره دکتری ریاضی را در گروه ریاضی دانشگاه اصفهان با همکاری اساتید دایر نمایم.اولین دانشجوی دکتری در دانشگاه اصفهان را من و دکتر زعفرانی پذیرفتیم.
    یک سالی نگذشته بود که مسئولیت آموزشی دانشگاه را عهده دار شدم. با همکاری گروه ه های آموزشی ،اقدام به راه اندازی دوره های  دکتری در دانشگاه اصفهان در سایر رشته ها شدیم.
   انتخاب موضوع تحقیقاتی دانشجویان را گونه ای انتخاب کردم، که پس از فراغت از تحصیل امکان تحقیق در زمینه های گوناگون فراهم گردد و ایران را به یک قطب علمی در آنالیز هارمونیک تبدبل گردد.الحمدالله با توجه به میزان فارغ التحصیلان هارمونیک آنالیز در کل کشور، چنین چیزی مقدور گشت.مجلات معتبر، بطور مرتب داوری مقالات در زمینه آنالیز هارمونیک مجرد را به اساتید این رشته در ایران ارسال می کنند.شخصا سالی حدود پنج مقاله تحت داوری دارم.با عنایت به اینکه دوران بازنشستگی را می گذرانم ولی همکاری با آنان را ادامه می دهم.

۵۵.اوقات زندگی

      بسیار شنیده اید ، که بعضا مردم می گویند سرمان شلوغ است و وقت ملاقات با دیگران و پاسخگویی به مکاتبات را ندارم.اگر زمان را مدت دار فرض کنیم و خود را به ۲۴ ساعت مقید نکنیم.کمبود وقت حل می شود.تعداد مشکلات محدود و با طی زمان نوبت هر مشکلی فرا می رسد.منتهی انسان باید کارهای خود را اولویت بندی کند و با یادداشت آنها ، در فرصت مناسب پاسخ دهد.
      همین سفر نامه که مشغول تدوین هستم ،شامل مطالب گوناگون است.اما در اوقاتی که وقت آزاد دارم و نیاز به زمان خاصی ندارد و آرامش دارم، شروع به نوشتن می کنم. بعضی کارها اداری هستند، باید روزها در ساعات معین انجام گردد.
   من از اینکه وقتم بیهوده تلف شود و در پایان روز کار مثبتی انجام نداده باشم ، ارامش مرا بهم می زند.
     عصر ها حدود دو ساعت پیاده روی و در پارک محل استراحت می کنم.معمولا آخر هفته به اتفاق خانوده برای خرید می رویم.بعضی از اقلام زندگی را ماهانه می خریم.بطور کلی مسئولیت خرید و امور بیرون از خانه به عهده من است.امور منزل، بیشتر  به عهده همسر است.تا آنجایی هم که مقدور باشد به ایشان کمک می کنم.
     قسمتی از وقتم را به نوشتن و مطالعه شبکه های مجازی می گذرانم.چند کانال فرهنگی و اجتماعی و خانوادگی دارم.اگر موضوع با ارزشی حین مطالعه ببینم ،در اینستاگرام،یا واتس آپ و یا تلگرام به اشتراک می گذارم.اکثر روزها چند ساعتی به دانشگاه می روم و نسبت به فراغت از تحصیل دانشجویان و تبادل نظر می پردازم.
      معمولا بعد از ظهر ها کمی استراحت می کتم تا قادر به استفاده بهینه اوقات خود باشم.اکثر اشعار من در آخر شب و دیر وقت سروده شده است ،زیرا نیاز به آرامش و تمرکز دارد.مقداری از وقتم را با بازی و همنشینی و امور بچه ها صرف می شود.با توجه به سنین کم آنها، ضرورت دارد قسمتی از وقتم را با آنها بگذرانم.
      در دوران بازنشستگی قصد دارم ، نسبت به جمع آوری و تدوین کتب علمی به زبان انگلیسی اقدام نمایم.اگرچه کلیه فعالیت های علمی و فرهنگی من در سایت ریسرچ گیت آمده است.بسیاری از آنها ،تدوین نهایی نشده و نیاز به ویرایش دارد و یا چاپ نکرده ام. همچنین قسمتی از وقت خود را به سفر های داخلی و خارجی و زیارت ائمه اختصاص دهم ،ان شا الله.
   
۵۶.ارتباط استاد و دانشجو

    سه نفر نقش پدری بر انسان دارند،پدر انسان، پدر خانم  و معلم فرد. اگر به دقت بنگریم ،همه آنها دلسوز فرزند، داماد و محصل هستند. و در سربلندی و هدایت آنان کوشا هستند.
       یک دانشجوی دکتری بطور متوسط چهار الی پنج سال با استاد بطور هفتگی در تعامل و بحث و تبادل نظر می باشند.همانطوری که فرزند از پدر بسیاری از نکات را می آموزد دانشجو هم از استاد خود نیز به خاطر همفکری و تبادل نظر، از خلق و خوی استاد آگاه می گردد و نا خودآگاه الگو پذیری پیدا می کند.
    همچنین بطور طبیعی از مشکلات یکدیگر بعضا آگاه می شوند و چون فرزند و پدر در صدد برطرف کردن از روی عشق و علاقه می گردند. کمتر فارغ التحصیل دیدم که از استاد خود به نیکی یاد نکند.
         آموزش و تعلیم ، رسالت پیامبران است.لذا وظیفه سنگینی به عهده اساتید است.ارتباط استاد و دانشجو مشابه ارتباط پدر و فرزند باید باشد.فرزند نیازمند محبت و راهنمایی است و معلم خواهان احترام و کوشا بودن محصل در کسب علم و دانش است. گاهی بی مهری  فرزند به والدین موجب کدورت می گردد.گاهی درس نخواندن و ضایع کردن و تلاش معلم، سبب نارحتی استاد می شود. در هر صورت معلمین و محصلین، باید جایگاه های خود را به خوبی بشناسند ، تا خدای نکرده موجب ناراحتی طرفین نگردد.همانطوری که والدین، وظیفه اصلی آنها شناسایی توانایی فرزند و تلاش در تقویت و پرورش آن است.معلمین نیز باید با رعایت توانمندی دانشجو ،ذهن و افکار دانشجو را تعالی بخشند
     به یاد دارم در فرصت مطالعات به استرالیا،در دانشگاه نیوکاسل، برای انجام کارهای تحقیقاتی با پروفسور ویلیس رفته بودم.هفتگی با ایشان ،چند ساعت بحث و تبادل نظر داشتیم.تکیه کلامش وقتی مرا می دید، این بود.
Every thing is alright
یعنی همه چیز خوب است و عبور می کرد.دو بار  برای اخذ مجوز برای حضور بچه ها در مدرسه و اسکان از او کمک خواستم.در هر دو مورد اقدام نمود.به نظرم این نحوه برخورد خوب است.ضمن رعایت شخصیت و جایگاه دانشجو، استاد راهنما مساعدت و کمک به دانشجو نموده و راهنمایی لازم بعمل آورد ، بدون اینکه بخواهد در امور شخصی دانشجو دخالت نماید.

۵۷.نقش پدر در زندگی

      در این یادداشت نکاتی را از نقش پدر در زندگی خویش بیان می کنم. ایشان دارای نه فرزند است.چهار دختر و پنج پسر.پدر هر سال ما را به مشهد مقدس برای زیارت با اتوبوس می برد و با کمکی که به حسینیه اصفهانی ها در امر ساخت و ساز می کرد، چند روزی در آنجا اقامت داشتیم. عکس های که در کنار حرم ،با خانواده گرفته شده است ، تزئین دهنده و خاطره ها را به یاد می آورد.روحش شاد که ما را از کودکی با اهل بیت ،بالاخص امام رضا آشنا نمود.فرزندانش هم، بطور مرتب به زیارت اهل بیت درکربلا و مشهد مقدس می روند.شخصا دو مرتبه توفیق کربلا را داشتم.مادرم را با ویلچر برای زیارت در کربلا و حج تمتع بردم.به یاد دارم که او می خواست، هفت دور طواف کعبه را با پای پیاده انجام دهد، با سختی قادر به انجام یک دور طواف گردید.، روحش شاد.
      پدرم مرا با جلسات قرآن،در مهد قرآن، در کودکی آشنا نمود و هفتگی  یک روحانی به منزل  می آمد و ما را به مسائل شرعی آشنا و به موعظه و سخنرانی می پرداخت.هر گز ندیدم سخت گیری های بی جا داشته باشد و یا ما را حتی یک بار کتک زده باشد.بیشتر نقش راهنمایی و بستر سازی فرهنگی داشت.در ایام شهادت ها مشغول خواندن قرآن و مفاتیح در منزل بود.
      در جوانی بسیار رشید و صاحب نظر در امور سیاسی بود.اهل شعر و ادب بود.به اشعار خیام علاقه داشت.بعضا شغرهای کوتاه می گفت ولی اثری مدون از او نیست.در میان سالی و پیری، دچار بیماری روحی شدید می گشت، در تابستان ها شدت داشت،.با معالجه بطور موقت بهبود پیدا می کرد.
   در پایان عمر، در منزل ما به اتفاق مادر بستری بود و مرتب پزشک معالج به منزل می امد و دچار عفونتی در کمر شده بود.بطور مرتب پانسمان او تعویض می گشت و همین عفونت، سبب ترک این دنیای فانی شد.
      نکته ای که دریافتم این که ما والدین را تا زمانی که داریم، قدر و جایگاه و نقش آنها را کمتر در زندگی احساس می کنیم. کمبود روحی آنها را وقتی درک می کنیم که در قید حیات نیستند.آنان چون ستون خیمه و چادر در زندگی هستند.بیاید تا می توانیم به والدین سر بزنیم و دلجویی‌ کنیم.حرمت انها را همواره داشته باشیم و در صورت نیاز بدون هیچ چشم داشتی به نحو آبرومندانه کمک کنیم.هرگز منتظر این نباشیم که فرزند دیگر، برای والدین کاری انجام دهند.با عشق در انجام امور آنان سبقت بگیریم که باعث عاقبت به خیری و عافیت در دنیا و آخرت می گردد.

۵۸.وظایف در خانواده

   در اسلام، بر مرد است که هزینه زندگی خانواده را با رعایت شئونات همسر برای خانواده تامین نماید. بعلاوه زن به غیر از تمکین از همسر وظیفه ای بعهده ندارد. امار های طلاق و بسیاری از مسائل اختلافی در خانواده ها ، ریشه در عدم تمکین و رضایت همسر دارد.لذا اسلام بر این امر مهم تاکید دارد تا مرد با آرامش به کار و امور روزمره بپردازد و دچار انحرافات اخلاقی نگردد.
        شیر دادن فرزند و انجام امور منزل بعهده زن نیست.چنانچه عشق در خانواده حاکم باشد و یکرنگی و گذشت و صداقت در کار باشد.زن و شوهر چون یک پیکرند و با توافق یکدیگر تقسیم کار در زندگی می کنند بطوی که هر دو از زندگی مطلوب لذت ببرند.اگر زن کار در منزل می کنند، به خاطر وظیفه نیست، بلکه به خاطر عشق و علاقه ،می خواهد اموری را به عهده بگیرد.همانند وقتی که شما مهمانی را دعوت می کنید، سعی می کنید بهترین وجه از او پذیرایی کنید.
      حضرت علی امور بیرون از منزل را عهده دار بودند و حضرت فاطمه امور داخل منزل را. با توجه به ازدیاد کار در منزل، حضرت علی کنیزی را جهت کمک به امور داخل منزل حضرت فاطمه داشتند و خودشان نیز کمک می کردند.تربیت فرزندان از امور مهم خانواده است که والدین به آن باید همت گمارند.
       عشق در زندگی، همانند ملات در ساختمان است که باعث استحکام خانواده می گردد.بدون عشق و محبت ، زندگی سست و ناپایدار است.با کوچکترین  مشکلات ،متلاشی شدن خانواده را در پی دارد. هم کفویت زوجین و داشتن اخلاق نیکو ، نقشش همانند فونداسیون ساختمان است.چنانچه درست پایه ریزی شود  ،می توان ساختمان  رفیع و بلند مرتبه ساخت.خدای ناکرده در صورت عدم رعایت اصول اولیه زندگی، منجر به جدایی و طلاق در خانواده ها می گردد.

۵۹.خدا شناسی

   خود شناسی مقدمه خدا شناسی است.اگر می خواهیم خدا را بشناسیم، به آثار حق تعالی بنگریم و در خصوص ان به تفکر بنشینیم.وقتی انسان پا به دنیا می گذارد از نظر جسمی و نیازهای اولیه کامل است.با گذر زمان عقل او کامل می گردد و دندان های او در دو مرحله ایجاد می گردد که در این نیز حکمت ها نهفته است تا به تدریج نوزاد از شیر مادر تغذیه کند و به عالم جدید خو بگیرد زمان بر است.در غیر این صورت تداوم حیات دچار مشکل می شد.
       خداوند در جهان هستی، قرآن مجید و انسان کامل، تجلی کامل دارد.لذا برای اقشار گوناگون ، خدا شناسی مقدور است.وقتی به برق و روشنایی نگاه می کنیم،اگر چه ماهیت ان بر بشر روشن نیست و قابل دیدن نیست ولی از روشنایی که ایجاد می کند،به وجود برق پی می بریم.روح انسان نیز اینگونه است.با مرگ انسان وجود آن ملموس می گردد.چون تاریکی،که نقش برق را باعث می شود.
      خداوند بهترین و نزدیکترین موجود به خود را به نام روح در انسان قرار داده است که در انسان خود نمایی کند و عظمت حق تعالی  بر همگان آشکار گردد.لذا دمیدن روح خدا ، به خاطر نزدیکی روح به خدا، در انسان به این معنی است.لذا نزدیکی ما به خدا در گرو تعالی روح انسان است.که با رعایت فرامین الهی توسط پیامبران و چهارده معصوم و کتب الهی مقدور است.
  
۶۰.عقل و دین

     داشتم با خانواده در خصوص نقش خدا در زندگی صحبت می کردم.این بیت از سعدی به ذهن آمد:
همنشین تو از تو به باید
تا ترا عقل و دین بیافزاید
      خداوند عقل را در انسان قرار داده است تا به کمک آن نیازهای شخصی را تامین نمائیم.در حقیقت، عقل چون پیامبر درونی است و وسیله ای برای رشد و تعالی انسان است.دین هم دستورالعملی برای چگونه زیستن و چگونه بودن است.لذا با کسی دوست گردیم که موجبات تقویت عقل و دین ما گردد.
       مهم‌ترین دستورالعمل در انتخاب دوست سنجش میزان ایمان اوست و افراد بی‌ایمان قابل معاشرت نیستند؛ و امام صادق  می‌فرمایند:
با کسی دوستی مکن تا در سه مرحله امتحانش کنی:
اول : در هنگام خشم، اگر از حد خود خارج نشد، دوست واقعی است.
دوم : با مال دنیا، اگر از تو دریغ نکرد قابل دوستی است
سوم: هنگام سفر، زیرا در سفر میزان صداقت او معلوم می‌شود.
   به فرزندان توصیه کردم ،هرکس تو را با افکار و اعمالش از خدا دور کرد و یا احساس کردی چنین است  از او دوری کن.پدرم مرتب زمزمه می کرد و می گفت:
با خدا باش و پادشاهی کن
بی خدا باش و هرچه خواهی کن
      گاهی انسان به خود غره می شود و هوای نفس بر او غالب می گردد.اگر انسان به توانایایی خود فکر کند، متوجه به نقش خدا می گردد.اوست که ما را نیرومند ساخته و روزی هم ضعیف می شویم و در مقابل مرگ هیچ قدرتی نداریم .به فرزندانم توصیه کردم ،هرکار می خواهید بکنید ولی گناه نکنید و ارتباط خود را با خدا قطع نکنید.بهترین نحوه ارتباط  با خدا توسط نماز تبیین شده است.خدا نیازی به عبادات ما ندارد، ما نیازمند خدا هستیم.دستورات الهی، بسیار راهگشا و آرامش بخش است.

۶۱.برداشت هایی از سفر به ترکیه

     در این یادداشت سعی می کنم نکات مثبت و منفی و برداشت شخصی خود را در طی دو ماه ا قامت در ترکیه بیان نمایم.امید است قابل استفاده و مفید برای کسانی که قصد سفر به ترکیه را دارند، باشد.
۱.سفر به ترکیه، بدون اخذ ویزا، برای سه ماه در سال بلامانع است.در صورت اخذ اقامت ،که با سرمایه گذاری هفتاد وپنج هزار دلار مقدور است،  هر سال باید درخواست تمدید ویزا شود و احتمال عدم موافقت هست.برای شهر وندی چهار صد هزار دلار سرمایه گذاری لازم است.
۲.آب و هوای مدیترانه ای خوبی دارد .در محیط زیست دخالت چندانی دولت و ملت نکرده اند.لذا در بارندگی ها، باران جذب زمین و یا به دریا ریخته می شود.روی تپه ها ،ساختمان بنا شده است.یک ورودی در پائین تپه و بعضا یک ورودی در بالای تپه برای ساختمان های مرتفع پیش بینی شده است. پارکینگ ماشین بیرون از ساختمان های قدیمی  است.
۳.قسمت قدیمی شهر کوچه های باریک و بعضا سنگ فرش دارد. کوچه ها سرازیری و بعضا شیب های تند دارند.رانندگی و پیادره روی در آن مناطق نفس گیر و بعضا جالب است.همچنین نظافت شهری، در بعضی نفاط ایده آل نیست و بو های زننده بعضا آزار دهنده است.
۴.در مناطق قدیمی، قهوه خانه های زیادی مشاهده کردم، مردم مدت زیادی از وقت خود را با دور هم جمع شدن و ورق بازی کردن و چای ترکی خوردن و غذا می گذرانند.
۵.مردمی به ظاهر خوش اخلاق آنها را دیدم.اما زود عصبانی می شوند .اصرار به حرف خود دارند.در مشکلات و مسایلی که برایشان پیش می آید،  سخت تصمیم می گیرند.یک حالت ماشینی پیدا کرده اند.
۶.در رستوران های جدید که بعضا در کنار دریا و مناطق خوش آب و هوا وجود دارد.مشروبات الکلی و غذا هر دو ارائه می شود.اما هزینه ها بالاتر از نقاط قدیمی است.
۷.ایرانیان زیادی را مشاهده نمودم.بعضا پوشش مناسب نداشتند.بعضا رستوران ایرانی دایر کرده بو ند.جمعی در تورها فعالیت می کردند.عده ای هم در خرید و فروش ملک همکاری با ترکیه می کردند
۸.نکته ای که بالاتفاق می گفتند، عدم اعتماد به ایرانیان مهاجر بود.بعضا دست به جیب بری، سرقت با انواع حیل می کردند.لذا توصیه می شد به هیچ وجه با ایرانی های غیر آشنا ارتباط برقرار نکنید و به آنها اعتماد نکنید.
۹. حیف است نام ایران با آن عقبه فرهنگی، وقتی نامی از آنها در ترکیه برده می شود، یک تصویر بدی در اذهان ایجاد می شود.البته افراد شریفی هم بودند، که به یاری و کمک می آمدند.
۱۰مناطقی در ترکیه وجود دارد که دارای امنیت بهتری است.در مجموع مناطق آسیایی بهتر از مناطق اروپایی برای زندگی است.مردم اصیل ترکیه، بیشتر در آن مناطق زندگی می کنند.
۱۱.شهر استانبول بزرگترین شهر اقتصادی ترکیه با جمعیتی حدود سی میلیون نفر می باشد.سرمایه داران عرب،دارای مجتمع های تجاری بزرگ در استانبول هستند.شرکت های چند ملیتی در این مجتمع ها غرفه رده اند.انواع رستوران ها با غذا های متنوع در آنجا  وجود دارد.اکثر توریست ها در این مراکز خرید می کنند.
۱۲.دولت ترکیه با سیاست گذاری های خود باعث شده، سرمایه های خرد و کلان از کشور های گوناگون را به صورت قانونی جذب کند و مالیات از آنها اخذ و کمک به رونق اقتصادی خود کند.تاکید ترکیه د ر بکار گیری تعدادی از مردمان خود در شرکت های  سرمایه گذار است.


۶۲.خاطره هایی از پدر

   مروری کوتاه از زندگی در دوران حیات پدر را بیان می کنم. خاطره هایی ذهن مرا به خود مشغول کرد.در زیر به تعدادی از آنها می پردازم.
۱.پدرم ورزشکار بود و علاقه خاصی به ورزش های باستانی و سنتی داشت.دمبل های او در منزل،یاد آور آن دلاوری هاست.همچنین سیاست مدار بود،
.در مبارزات مشروطه فعالیت داشت.اما در منزل کمتر کارهای بیرون و فعالیت های خود را ذکر می کرد.
۲.سالی چند مرتبه مهمانی های فامیلی دسته جمعی داشتیم.من هم به تبع پدر چندین سال مهمانی فامیلی و دسته جمعی را در منزل بر پا می کردم.پدرم بزرگ فامیل بود.ایام عید همگی برای دیدن پدر و مادر بزرگم که او هم شیر زن و فداکار بود و همسر خود را در میان سالی از دست داده بود.او دارای شش فرزند بود.پدرم تنها پسر او بود.با فروش تدریجی اموال همسرش، بچه ها را بزرگ کرد و تا آخر عمر ازدواج نکرد.برای بچه ها همسر  اختیار کرد،روحش شاد. مرا بسیار دوست داشت.در پیری ،دچار بیماری شده بود.من او را برای دکتر می بردم.فرزند آخر من خلق و خوی بسیار نزدیک به او دارد.بسیار با ادب و فهیم و بزرگوار بود.
۳. پدرم در تغذیه و سلامت خویش مراقبت و دقت داشت.صبح های جمعه به اتفاق ایشان حلیم شیر می گرفتبم.بعضی روزها، در دروازه دولت اصفهان، چلو کباب می خوردیم.چای مخصوص عطری و معمولی خارجی را مخلوط  و استفاده می کرد.مغزه جات و آجیل به طور مرتب برای فرزندان استفاده می کرد.
۴.پدر دارای نه فرزند بود.در هنگام خواب همگی در کنار هم می خوابیدیم.پدر و مادر هم بطور جدا در کنار بچه ها می خوابیدند. پدر و مادر و بچه ها اطاق جدا نداشتند.تنها بعد از ازدواج صاحب یک اطاق مجزا شدیم.رعایت مسائل اخلاقی را مراعات و از شوخی های بی جا پرهیز می کردند.
۵.پدرم چندین شغل گوناگون را تجربه کرد.در جوانی در کارخانه ریسندگی شهرضا کار می کرد.بعد از مدتی یک مغازه خوارو بار فروشی در کارخانه دایر نمود.بعد از بیرون آمدن از کارخانه، مغازه قنادی و قند ریزی داشت.بعد از بیماری تغییر شغل داد و مغازه خواروبار دایر نمود.در پایان عمر صاحب یک مغازه قهوه خانه بود و بچه ها در آنجا فعالیت داشتند و امر معاش می شد.من هم،در اوقات بیکاری کمک می کردم.
۶.پدر اهل سفر نیز بود.در جوانی مدتی در سمیرم با عموی خود کار می کرد.سالی یک مرتبه بطور دسته جمعی در تابستان برای زیارت امام رضا به مشهد مقدس برای زیارت امام رضا می رفتیم.

۶۳.دوران دانشجویی


   پس از اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان ادب اصفهان که یکی از مدارس به نام زمان خود بود.در کنکور سراسری شرکت کردم. رشته معدن در اولویت اول انتخاب من بود.لذا در دانشگاه پذیرفته نشدم.در آرمونی که دانشگاه اصفهان برای نیمه دوم سال با مصاحبه و نتیجه آزمون کنکور برگزار شد، در رشته ریاضی پذیرفته شدم.
       در دوره دبیرستان ،علاقه ویژه ای به ریاضی داشتم و بعد از تعطیلی مدرسه به کتابحانه عمومی چهارباغ می رفتم.تا دیر وقت کتابهای ریاضی متفرقه مطالعه و تمرین حل می کردم.میانگین نمرات دروس ریاضی من در دبیرستان بالا رود  اما علاقه ای چندان به دروس غیر ریاضی نداشتم.
     در دانشگاه اصفهان ، جزو شاگردان درس خوان بودم.در بعضی از ترم ها رتبه اول را در میانگین نمرات داشتم.در پایان دوره ، رتبه اول کارشناسی در سال۱۳۵۷ را به پایان رساندم و در گروه ریاضی به عنوان کمک مربی استخدام شدم و طرح سربازی را در گروه گذراندم.
      به موازات فعالیت های علمی، در کارهای فرهنگی و سیاسی نیز شرکت می نمودم.همین امر باعث شد که فراغت از تحصیل من به خاطر اعتصابات و عدم شرکت در کلاس ،یک ترم دیرتر اتفاق بیفتد.ظهر ها در نماز جماعت مسجد دانشگاه حضور پیدا می کردم.در تظاهرات خیابانی و دانشگاه شرکت داشتم.
      رسم بر این بود که دانشگاه اصفهان فارغ التحصیلان رتبه اول را استخدام و بورسیه می کرد.قرار بود من هم به دانشگاه UCLA امریکا ادامه تحصیل دهم.اخذ ویزا همزمان با تسخیر سفارت امریکا و پیروزی انقلاب اسلامی شد.لذا امکان ادامه تحصیل مقدور نگشت.
      در آزمون های  دانشگاه های اهواز،شیراز و صنعتی شریف تهران برای احذ کارشناسی ارشد شرکت نمودم.در هر سه قبول شدم.پس از یک ترم که در دانشگاه شریف گذراندم، دانشگاه ها به خاطر انقلاب فرهنگی تعطیل شد.
      در نهایت از وزارت علوم بورسیه شدم و کارشناسی  ارشد و دکتری خود را در دانشگاه شفیلد انگلستان اخذ نمودم.در هر دو مقطع دانشجوی ممتاز بودم.پس از اخذ دکتری، جایزه فلت انگلستان ،به خاطر بهترین پایان نامه سال ، به ما داده شد.

۶۴.دوران هیات علمی

      در این یادداشت به اختصار دوران هیات علمی خود را بیان می کنم.پس از اخذ دکتری از دانشگاه شفیلد دانشگاه اصغهان ، در گروه ریاضی دانشگاه اصفهان مشغول تدریس شدم.اولین درسی که ارائه نمودم آنالیز یک بود. به خاطر دارم ،دانشجویان اعتراض به لهجه اصفهانی و سرعت در تدریس من داشتند.با تمرین و تصمیم، هر دو مورد اصلاح شد.
      یک سال بعد مسئولیت معاونت آموزشی دانشگاه اصفهان را عهده دار شدم.به خاطر عدم وقفه در امور پژوهشی به فرصت مطالعاتی به دانشگاه آلبرتا نزد پروفسور لائو رفتم.پس از برگشت در گروه ریاضی دانشگاه اصفهان مشغول تدریس شدم و به مرتبه دانشیاری ارتقا پیدا نمودم.دو سالی هم معاون آموزشی و پژوهشی دانشگاه شهر کرد را عهده دار بودم.در هر کار اجرایی، کارهای علمی را به موازات انجام می دادم تا وقفه ای حاصل نگردد..سپس مسئولیت پیام نور اصفهان را قبول کردم.پس از دو سال برای فرصت مطالعاتی عازم استرالیا نزد پروفسور ویلیس رفتم.پس از برگشت، به روی فعالیت های پژوهشی متمرکز شدم و به مرتبه استادی نائل شدم.یک سالی هم معاونت پژوهشی دانشگاه اصفهان را عهده دار بودم.از ذکر جزئیات فعالیت های آموزشی و پژوهشی و اجرایی خود داری نموده و همگی در زندگی نامه من آمده است.تمام دروس آنالیر در مقطع کارشناسی،کارشناسی ارشد و دکتری را تدریس نموده ام.چندین کتاب تالیف و ترجمه و گرد آوری کرده ام.برای هر درس ،جزوات درسی گوناگونی تهیه کرده ام که در کتابخانه تخصصی آنالیز هارمونیک مجرد در تلگرام وصفحه شخصی در سایت  ریسرچ گیت موجود می باشند.  تمام فعالیت های فرهنگی و آموزشی و پژوهشی در دو وبلاگ شخصی و سایت ریسرچ گیت  قرار داده شده است و قابل دسترسی برای عموم می باشد.

۶۵.دوران باز نشستگی

    هدف از تبیین و نوشتن سوابق خویش در زمینه های گوناگون، علاوه بر آشنایی مخاطبین با سوابق اینجانب ،نوعی راهکار عملی برای مسائل گوناگون فرهنگی و علمی را پیشنهاد می دهد.خواننده با آشنایی با آنها در انتخاب راه خود و تصمیم در زندگی با شناخت بهتری با مسائل اجتماعی  و علمی و فرهنگی بر خورد می کند.چنانچه حتی برای یک نفر این مطالب مفید باشد، یک قدم در ادای زکات علم که نشر آن است برداشته ام توفیق حاصل شده است و  توشه ای برای آخرت می باشد.
        متاسفانه افراد توانا و دانشمندان و علمای زیادی داریم که با مرگ خود، میراث عظیم علمی خود را نیز دفن می کنند.در صورتی که اگر قسمتی از وقت خود را به نشر و تدوین اختصاص می دادند.
افراد زیادی در نسل های آتی  بهره مند می شدند .امروز ه مجلات علمی تا حدی چنین رسالتی را بعهده دارند.همچنین چاپ کتاب در رابطه با مطالب گوناگون از پیشکسوتلن بسیار مفید است.در علوم انسانی، وزارت علوم ،مرکزی را جهت تدوین و نشر کتب علوم انسانی دایر نمو‌د.که تا کنون بیش از هزار جلد کتاب در زمینه های گوناگون تالیف شده است. همچنین دانشکاه پیام نور اقدام به چاپ کتاب در علوم مختلف برای مقاطع کارشناسی انجام داده است.لازم است در مقاطع تحصیلات تکمیلی،نهادی متولی چاپ کتب علمی باشد و از صاحب نظران بخواهد در سطح داخلی و خارجی همانند انتشارات اسپرینگر ،نسبت به تالیف کتاب های علمی همت گمارتد.
       در دوران بازنشستگی توفیق حاصل شد که چهار جلد کتاب شعر در زمینه های ،غزل،رباعی،مثنوی و قصیده در زمینه های فرهنگی به چاپ رسانم.حال مشغول تدوین و چاپ کتب ریاضی به زبان انگلیسی با همکاری اساتید دیگر هستم. امید است بتوان تجربیات علمی خود را تدوین و به جامعه علمی ارائه نمود، ان شا الله.

۶۶.دوران کودکی و جوانی

       آنطور که مادر و دیگران اظهار می دارند، بر خلاف سایر فرزندان پدر که جنب و جوش فراوان داشتند ،من خیلی آرام بودم. از همان کودکی علاقه به درس و نماز داشتم .مادرم می گفت ، در کودکی وقتی از مدرسه می آمدم ، به نماز می ایستادم و گاهی نماز خواندن  من توام با غذا خوردن بود.لذا مادر سعی خود را کرد تا در بهترین دبستان و دبیرستان ادامه تحصیل دهم. دبیرستان ادب تا منزل فاصله داشت و اولویت با ثبت نام اهالی نزدیک به دبیرستان بود.با اصرار مادر و تلاش او مرا توانست ثبت نام کند، روحش شاد.
       در جوانی ، در تابستان به کار مشغول بودم و حرفه های گوناگونی فرا گرفتم. گاهی در مغازه قنادی پدر می رفتم .به یاد دارم ،مشته هایی بود که با آن پولک های قیچی شده را در سینی پهن می کردم. همچنین نخ های پاتیل نبات را می بستم.مدتی حرفه خراطی، سنگ تراشی و کفاشی و انواع کسب و کار را در تابستان آموختم.به یاد دارم در حرفه خراطی، کف دستهای  من به خاطر گرفتن چوب در حال حرکت و خراطی نازک شده بود.اما به کار خود ادامه می دادم.
       همیشه درس خواندنم همراه با کار و تلاش بود.در دوران کارشناسی با تدریس خصوصی به دانشجویان و دانشاموزان کسب درآمد می کردم.
      در دوران انقلاب فرهنگی، من کمک مربی دانشگاه اصفهان بودم.نسبت به ترجمه یک کتاب منطق مقدماتی اقدام نمودم.در جهاد دانشگاهی
فعالیت داشتم.در دبیرستاب دانشگاه به عنوان کار موظف تدریس ریاضی می کردم.
        جلساتی را بطور مشترک با دبیران ریاضی دبیرستان ها، برای رفع اشکال در اصفهان و شهرکرد داشتم.نتیجه پرسش و پاسخ ها منجر به کتاب مجموعه ای از مسائل ریاضی دوره دبیرستان گردید.
         با اخذ گواهی نامه رانندگی و خرید یک ماشین توسط پدر ، در بعضی از امور خانواده کمک می کردم.بالاخص در تهیه وسایل مورد نیاز برای خرید وسایل ساخت و ساز  منزل مسکونی باتفاق مادر همکاری می کردم.

۶۷.مراسم عزاداری

       پیرو تقاضای آقای دکتر مهدی میسمی در خصوص عزاداری در محرم و مراسم مذهبی در گذشته و حال نکاتی را عرض می کنم.
        منزل پدری در دردشت اصفهان بود.بعدا به خیابان مدرس آمدیم.پس از بیماری پدر، منزل پدری برای پرداخت بدهکاری های پدر فروخته شد و به منزلی در خیابان کاوه رفتیم.
        در ایام ده اول محرم به در دشت می رفتیم.دستجات زیادی با سینه زنی  و حمل پرچم سیاه و زدن طبل و دهل عزاداری می کردند آنها  از با بلدشت تا میدان امام علی در حرکت بودند و عده ای با خانواده نظاره گر  و سیاه پوش  ایستاده بودند.
       بعد از انقلاب دسته جات و هئیت های گوناگون،علاوه بر راهپیمایی در خیابان ها و عزاداری،سوار اتوبوس می شدند و در جلسات گوناگون حضور پیدا می کردند.مرشد هیئت چند دقیقه ای مداحی می کرد و دسته هیئت سینه زنی و زنجیر زنی با نظم خاص انجام می دادند.بعضی از مجالس، بالاخص حسینیه ها ،اختصاص به عزاداری امام حسین با سینه زنی تنها بود.و بعضی از مجالس ،سخنران هایی از شهر های دیگر دعوت می شد.
     حجه الاسلام انصاری از قم ، در مسجد سید اصفهان ، سالی یک مرتبه در قبل از انقلاب حضور داشت.بنده هم شرکت می کردم.جمعیت زیادی نیز مشتاق دعای کمیل ایشان بودند.
         در ابتدای پیروزی انقلاب ، مجالس عزاداری ، رونق قبل انقلاب که همراه با انگیزه  بیشتری بود را نداشت.اما دیری نگذشت که مجدد رونق گرفت.حتی در پایان روضه ها، مردم برای شام دعوت می شدند و پذیرایی می شدند تا خانواده ها بدون نگرانی از پخت و پز در خانه در روضه ها شرکت کنند.البته مراسم عزاداری محدودی بود که صبح ها بر گزار می شد.
     من به اتفاق خانواده در ایام محرم، در مجالس گوناگون عزادارای شرکت می کردم.همچنین در طول سال در سخنرانی های عرفانی آیت الله ناصری و درس های اخلاق آیت الله مظاهری شرکت می کردم و یادداشت برداری می نمودم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
تهاجم فرهنگی
شماره ۵۹
         من در اوایل انقلاب  مقاله ای برای سمینار فرهنگی که در دانشگاه اصفهان برگزار شد،فرستادم.یکی از موضوعات سمینار، تهاجم فرهنگی بود. در این  مقاله بطور  مبسوط به ابعاد مختلف تهاجم فرهنگی پرداختم.یک کپی آن در مجموعه یادداشت های فرهنگی من که در وبلاگ و در صفحه ریسرچ گیت شخصی موجود است،قابل رویت است
      وقتی صحبت از بریدن دست دزدان مطرح می شود، اولین چیزی که به ذهن خطور می کند ،بریدن انگشتان و دست یک انسان است  که آن هم شرایط خاص خود را دارد و به این سادگی قابل اجرا نیست.و هدف اصلی از این اقدام پیشگیری از دزدی و درس عبرت برای دیگران می باشد که آرامش جامعه و مردم را خدشه دار می کند .
     انسان ها باید  نیاز های خود را از راه های صحیح و با تلاش و کوشش و توکل به خدای روزی رسان، با بکار بردن استعداد های خود  که خداوند به انسان به طور  رایگان قرار داده بدست آورد. با بهره گیری از آنها زندگی خود و خانواده را می توان تامین کرد.
       به نظر من، قطع دستان انسان ها، بعضا ضعیف، سمبلی است برای بریدن دستان اقتصادی و نفوذی که با تغییر چهره و تظاهر به دینداری، با آبرو و دین مردم چندین سال است بازی می کنند.هر چند گاهی سخن از اختلاس چندین هزار میلیاردی در جامعه می شویم.نسل های امروز و دیروز ابتدا به اعمال ما که نتیجه افکار ماست، توجه می کنند.چه خوب است مسئولین اجرایی و قضایی شفاف سازی برای مردم کنند و ابعاد آنها روشن شود.متاسفانه ما در پیش گیری در انواع جرم  ها، کوتاهی می کنیم.زمانی اقدام می کنیم که دیگر دیر است و خسارات های هنگفتی به اعتقادات و نظام اسلامی وا د شده است.به خاطر دارم امام راحل، بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی ایران، تاکید در حفظ نظام داشته و آن را از واجبات می دانستند.
     ما بعضا می گردیم و سعی می کنیم فردی هم فکر  و سالم را در مسئولیتی بگماریم.اما به خاطر عدم نظارت و خلع قانونی و غالب شدن هوای نفس و یا مکرو حیله های دشمنان داخلی و خارجی، دچار فریب و خدای ناکرده تهمت قرار می گیریم.لذا ضرورت دارد ، قوانینی و آئین نامه های  تصویب گرد  که از انجام بسیاری از مفاسد چه سهوا یا چه عمدا پیشگیری شود.امروزه با بکار بردن سیبتم های یک پارچه مجازی و تشکیل دولت الکترونیک، و گشت ارشاد مدیران ، ضمن تسهیل امور مردم و دولت، مانع ایجاد خسارات های مادی و معنوی به افراد و جامعه می شویم. شفاف سازی و نظارت عمومی  ،  خود نوعی امر به معروف و نهی از منکر اجتماعی ایجاد می کند.این امر به معروف و نهی از منکر لسانی   همانند بریدن دست دزدان  نمونه کوچک و سمبلیک ، بر امر به معر وف و نهی از منکر است.. امام حسین ( ع) برای مبارزه با ظلم و فساد و انحراف جامعه از منش پیمبر گرامی ،جان خود و اهل بیتش را فدای اسلام عزیز نمود.

       رهبر معظم انقلاب فرمودند، مهم‌ترین معروفها را معرفی نموده و همه را موظف تا در اجرای این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند.
     اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند.
      مراقب باشیم که اسلام بالاخص مذهب تشیع، به راحتی در اختیار جوامع گوناگون،بالاخص ایران قرا نگرفته است.در حفظ آن گوشا باشیم. اشکالات و موانع و پبشنهادات را برای بهبود امور به مسئولین و یکدیگر به نحو شایسته منعکس کنیم.دوست ما کسی است که اشکالات و عیوب و نواقص ما را قبل از اینکه دچار صدمه بزذگتر شویم یاد آور شود .این یعنی اجرای امر به معروف و نهی از منکر. که آن هم در اجرا ضوابط خاص خود را دارد.نکند با اجرای غلط این فریضه ، به جای اصلاح ابرو ،چشم فرد را کور  کنیم

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
نقش پیامبران و دانشمندان در جهان هستی
شماره۸۰
   وقتی به نظریه پردازی دانشمندان در علوم مختلف نگاه می کنیم، بالاتفاق تئوری آنها بر اصول بدیهی بنا شده است که مورد تائید همگان است.با گسترش علوم بر پایه اصول اولیه علم گسترش می یابد و موجب کشفیات حقایق هستی و مادی می گردد.در حقیقت دانشمندان حقایقی از جهان مادی را برای انسان ها به کمک عقل تبیین می کنند.نقش آنها همانند آینه است، که چهره انسان را برای خویش و دیگران به تصویر می کشاند.
اما علوم ماورای طبیعت توسط عقل  قابل تبیین نیست.لذا خداوند از طریق پیامبران و توسط وحی،
آن علوم را برای انسان ها بازگو کردند.با عمل به آنها خوشبختی در دنیا و آخرت حاصل می گردد.پیامبران با معرفی دین، دستورالعمل چگونه بودن، چگونه زیستن و خدا شناسی را بیان می کنند.
انسان های کامل، با چشم پوشی و گذشت بر دیگران و اصلاح خویش از اشتباهات در صدد پاکی روح و روان و زدون زنگ از صفحه آئینه دل می گردند تا حقایق هستی به روشنی برای انسان آشکار گردد.همانند آینه که اگر زنگ آلود باشد، قادر به تصویر کشیدن دقیق چهره ظاهری نیست.چهره باطنی هم با بر طرف کردن رذایل اخلاقی گوناگون،  خداشناسی و عمل به دستورات الهی که توسط اولیای الهی، قران و اهل بیت تبیین شده است مقدور می باشد.
  خداوند با اختیاری که به انسان داده است او را در بهره بردن از حقایق هستی که توسط دانشمندان و انبیا بیان و به تصویر کشیده شده است آزاد گذاشته شده است. انتخاب راه های کمال و عشق به خدا توسط پیامبران ابلاغ شده است.چنانچه به دنیا و آخرت بطور توام نگاه کنیم، می توان به این حقیقت پی برد که با اختیاراتی که خداوند به انسان داده است و تکامل روحی و عقلی، انسان می تواند دارای عقل کل گردد و به حقایق هستی پی ببرد.

دکتر علی رجالی
استاد تمام گروه ریاضی دانشگاه اصفهان

دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

 

 

 

 

 

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مراسم عزاداری

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
مراسم عزاداری
شماره۶۵
       پیرو تقاضای آقای دکتر مهدی میسمی در خصوص عزاداری در محرم و مراسم مذهبی در گذشته و حال نکاتی را عرض می کنم.
        منزل پدری در دردشت اصفهان بود.بعدا به خیابان مدرس آمدیم.پس از بیماری پدر، منزل پدری برای پرداخت بدهکاری های پدر فروخته شد و به منزلی در خیابان کاوه رفتیم.
        در ایام ده اول محرم به در دشت می رفتیم.دستجات زیادی با سینه زنی  و حمل پرچم سیاه و زدن طبل و دهل عزاداری می کردند آنها  از با بلدشت تا میدان امام علی در حرکت بودند و عده ای با خانواده نظاره گر  و سیاه پوش  ایستاده بودند.
       بعد از انقلاب دسته جات و هئیت های گوناگون،علاوه بر راهپیمایی در خیابان ها و عزاداری،سوار اتوبوس می شدند و در جلسات گوناگون حضور پیدا می کردند.مرشد هیئت چند دقیقه ای مداحی می کرد و دسته هیئت سینه زنی و زنجیر زنی با نظم خاص انجام می دادند.بعضی از مجالس، بالاخص حسینیه ها ،اختصاص به عزاداری امام حسین با سینه زنی تنها بود.و بعضی از مجالس ،سخنران هایی از شهر های دیگر دعوت می شد.
     حجه الاسلام انصاری از قم ، در مسجد سید اصفهان ، سالی یک مرتبه در قبل از انقلاب حضور داشت.بنده هم شرکت می کردم.جمعیت زیادی نیز مشتاق دعای کمیل ایشان بودند.
         در ابتدای پیروزی انقلاب ، مجالس عزاداری ، رونق قبل انقلاب که همراه با انگیزه  بیشتری بود را نداشت.اما دیری نگذشت که مجدد رونق گرفت.حتی در پایان روضه ها، مردم برای شام دعوت می شدند و پذیرایی می شدند تا خانواده ها بدون نگرانی از پخت و پز در خانه در روضه ها شرکت کنند.البته مراسم عزاداری محدودی بود که صبح ها بر گزار می شد.
     من به اتفاق خانواده در ایام محرم، در مجالس گوناگون عزادارای شرکت می کردم.همچنین در طول سال در سخنرانی های عرفانی آیت الله ناصری و درس های اخلاق آیت الله مظاهری شرکت می کردم و یادداشت برداری می نمودم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 

باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
دوران کودکی و جوانی
شماره۶۴  
       آنطور که مادر و دیگران اظهار می دارند، بر خلاف سایر فرزندان پدر که جنب و جوش فراوان داشتند ،من خیلی آرام بودم. از همان کودکی علاقه به درس و نماز داشتم .مادرم می گفت ، در کودکی وقتی از مدرسه می آمدم ، به نماز می ایستادم و گاهی نماز خواندن  من توام با غذا خوردن بود.لذا مادر سعی خود را کرد تا در بهترین دبستان و دبیرستان ادامه تحصیل دهم. دبیرستان ادب تا منزل فاصله داشت و اولویت با ثبت نام اهالی نزدیک به دبیرستان بود.با اصرار مادر و تلاش او مرا توانست ثبت نام کند، روحش شاد.
       در جوانی ، در تابستان به کار مشغول بودم و حرفه های گوناگونی فرا گرفتم. گاهی در مغازه قنادی پدر می رفتم .به یاد دارم ،مشته هایی بود که با آن پولک های قیچی شده را در سینی پهن می کردم. همچنین نخ های پاتیل نبات را می بستم.مدتی حرفه خراطی، سنگ تراشی و کفاشی و انواع کسب و کار را در تابستان آموختم.به یاد دارم در حرفه خراطی، کف دستهای  من به خاطر گرفتن چوب در حال حرکت و خراطی نازک شده بود.اما به کار خود ادامه می دادم.
       همیشه درس خواندنم همراه با کار و تلاش بود.در دوران کارشناسی با تدریس خصوصی به دانشجویان و دانشاموزان کسب درآمد می کردم.
      در دوران انقلاب فرهنگی، من کمک مربی دانشگاه اصفهان بودم.نسبت به ترجمه یک کتاب منطق مقدماتی اقدام نمودم.در جهاد دانشگاهی
فعالیت داشتم.در دبیرستاب دانشگاه به عنوان کار موظف تدریس ریاضی می کردم.
        جلساتی را بطور مشترک با دبیران ریاضی دبیرستان ها، برای رفع اشکال در اصفهان و شهرکرد داشتم.نتیجه پرسش و پاسخ ها منجر به کتاب مجموعه ای از مسائل ریاضی دوره دبیرستان گردید.
         با اخذ گواهی نامه رانندگی و خرید یک ماشین توسط پدر ، در بعضی از امور خانواده کمک می کردم.بالاخص در تهیه وسایل مورد نیاز برای خرید وسایل ساخت و ساز  منزل مسکونی باتفاق مادر همکاری می کردم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان


  • علی رجالی