باسمه تعالی
آنچه در زندگی آموختم
مراسم عزاداری
شماره۶۵
پیرو تقاضای آقای دکتر مهدی میسمی در خصوص عزاداری در محرم و مراسم مذهبی در گذشته و حال نکاتی را عرض می کنم.
منزل پدری در دردشت اصفهان بود.بعدا به خیابان مدرس آمدیم.پس از بیماری پدر، منزل پدری برای پرداخت بدهکاری های پدر فروخته شد و به منزلی در خیابان کاوه رفتیم.
در ایام ده اول محرم به در دشت می رفتیم.دستجات زیادی با سینه زنی و حمل پرچم سیاه و زدن طبل و دهل عزاداری می کردند آنها از با بلدشت تا میدان امام علی در حرکت بودند و عده ای با خانواده نظاره گر و سیاه پوش ایستاده بودند.
بعد از انقلاب دسته جات و هئیت های گوناگون،علاوه بر راهپیمایی در خیابان ها و عزاداری،سوار اتوبوس می شدند و در جلسات گوناگون حضور پیدا می کردند.مرشد هیئت چند دقیقه ای مداحی می کرد و دسته هیئت سینه زنی و زنجیر زنی با نظم خاص انجام می دادند.بعضی از مجالس، بالاخص حسینیه ها ،اختصاص به عزاداری امام حسین با سینه زنی تنها بود.و بعضی از مجالس ،سخنران هایی از شهر های دیگر دعوت می شد.
حجه الاسلام انصاری از قم ، در مسجد سید اصفهان ، سالی یک مرتبه در قبل از انقلاب حضور داشت.بنده هم شرکت می کردم.جمعیت زیادی نیز مشتاق دعای کمیل ایشان بودند.
در ابتدای پیروزی انقلاب ، مجالس عزاداری ، رونق قبل انقلاب که همراه با انگیزه بیشتری بود را نداشت.اما دیری نگذشت که مجدد رونق گرفت.حتی در پایان روضه ها، مردم برای شام دعوت می شدند و پذیرایی می شدند تا خانواده ها بدون نگرانی از پخت و پز در خانه در روضه ها شرکت کنند.البته مراسم عزاداری محدودی بود که صبح ها بر گزار می شد.
من به اتفاق خانواده در ایام محرم، در مجالس گوناگون عزادارای شرکت می کردم.همچنین در طول سال در سخنرانی های عرفانی آیت الله ناصری و درس های اخلاق آیت الله مظاهری شرکت می کردم و یادداشت برداری می نمودم.
دکتر علی رجالی
استاد تمام دانشگاه اصفهان
- ۰۱/۰۶/۰۱