رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۸۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مرگ انسان

باسمه تعالی

برداشتهایی از اشعار مولانا

مرگ انسان

مرگ تولد انسان از دنیای طبیعت به عالم برزخ است و عبور از دنیایی به دنیای دیگر است. همانند آمدن طفل از دنیای رحم  به عالم طبیعت.برای اهل معرفت ، مرگ همانند بوی سیب مطبوع و لطیف است. اما برای اهل گناه، جان دادن سخت است و دلبستگی روح آنها به دنیا  باعث می شود که جان دادن و ترک دنیا برای آنها مشکل باشد.

  خوشا به حال کسانی  که خود را آماده سفر به دنیای بالاتر ی کنند و توشه سفر را در طول عمر دنیوی آماده کرده اند.لذا به محض فرا رسیدن زمان ترک دنیا با دلی آرام به سفر خود ادامه می دهند. اما کسانی که بدون آمادگی وارد عالم دیگر می شوند، در آن دنیا دچار زحمت و نگرانی هستند.

عشق دنیایی بود بیماری روح و روان
تا رسیدن بر وصالت،می کنی آه و فغان
لیک عشق واقعی بر خالق و معبود خود
می کند آسوده جان را ا ز فراق یار مان

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

دعا و توسل

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

دعا و توسل

با عنایت به جایگاهی که معصومین و اولیای خدا پیش خدای متعال دارند.همچنین باتوجه  به اینکه افراد معمولی بخاطر خطا و نا آگاهی دچار گناه شده اند.لذا گفته می شود نیاز های مادی و معنوی خود را از خدا ازطریق واسطه تامین کنید.امکان موافقت حق تعالی بیشتر است.اگر چه خداوند این امکان را از طریق نماز و دعا داده که مستقیما در خواست خود را از خدا بخواهیم.
  اینکه گفته می شود دیگران در حق شما دعا کنند، بخاطر این است که ‌با زبان دیگران شما گناه نکرده اید.همینطور توسل به معصومین بخاطر گناه نکردن آنهاست. چگونه است انسان از خوردن نجاسات پرهیز می کنند چون ماهیت آن را می داند، گناهان نزد اولیای الهی نیز اینچنین است. آنها ماهیت گناه و عاقبت سر پیچی از اوامر الهی را می دانند و به آن ایمان دارند.

گنه در اهل دل راهی ندارد
دلیلی غیر خود خواهی ندارد
گنه را چون نجاست می توان دید
لذا خوردن از آن جایی ندار د

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

آرامش و آسایش

در یک جامعه با قوانین بشری امکان آسایش وجود دارد.اما آرامش تنها در صورتی امکان دارد که حول محوریت خدا باشد، همانند دانه های تسبیح حول نخ آن گرد هم آییم.قوم بنی اسراییل از نظر مادی مشکلی نداشتند ولی بخاطر اینکه حول محور الهی قرار نداشتند ،مرتب خونریزی و کشتار بین آنها بود.
   میتوان حول محوریت غیر خدا کنار هم بود و آسایش نسبی داشت.اما اگر بخواهیم آرامش واقعی داشته باشیم ،باید حول محور و ریسمان الهی و امور معنوی جمع شویم. امور مادی آسایش می آورد ولی آرامش هرگز.تجمع بی خدایان همانند انبوهی از ریگ ها می مانند که در اثر کوچکترین ضربه از هم جدا می شوند.اما تجمع مسلمین در مساجد حول محور خدا و امور معنوی است و از بهترین تجمعات است.
تجمع پیامبران، چون همگی حول محور خدا هستند ، هرگز در امور معنوی نزاع ندارند.
  آرامش به خاطر پشتوانه معنوی، حالت پایدار دارد و با تغییر شرایط محیطی و رفاهی ااز دست نمی رود. در صورتی که آسایش پشتوانه مادی دارد و با گرفتن امکانات رفاهی، از بین می رود.
 
 کاخ و ویلا   کی دهد ، آرامش روح و روان
مال و ثروت کی شود، خوشبختی پیر و جوان
 می دهد آسایش و لذت به ظاهر مر تو را
 رو به دنبال کمال و معرفت  در هر زمان

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

عفو و گذشت خدا

باسمه تعالی

برداشتهایی از آیات قرآن

عفو و گذشت

خداوند  تنها چیزی را که نمی بخشد ، نا امیدی انسان ها ست و اینکه فرد تصور کند که آنقدر گناهانش زیاد است که امکان عفو و گذشت توسط خدای متعال نیست. نا امیدی در حقیقت نوعی عدم باور و ایمان به خدا در بزرگی و بخشندگی است.
   خداوند بخشنده و مهربان است و اگر مصیبتی به انسان وارد می شود ، برای بیداری اوست. همانند انسان خواب که او را بیدار می کنند که به کارهای خود بپردازد.اگر انسان با تلنگرهایی که بعضا از طرف خدا به انسان ها زده می شود ، صرفا برای بیداری او و کسب معرفت است.همینکه بیدار شد و راه صحیح را شروع به طی نمودن کرد ، او را نیز همراهی می کند.
  برای مثال، برای تمیز کردن فرش ،آنرا با چوب دستی که به آن می زنند، گرد و غبار را از فرش خارج می شود.در ظاهر به فرش چوب زده می شود.اما چشم حقیقت بین می فهمد که برای دوری گرد و غبار از بدنه فرش و تمیزی فرش است.لذا با بعضی از اتفاقات ،خداوند می خواهد ما را از کج رفتن آگاه و به صراط مستقیم برگرداند.

ما نداریم بجز خالق هستی دگری
ما گرفتار زبانیم  و دو گوش و بصری
راه کج،کی برساند،من و تو،در بر دوست
راه حق جو، که نوید است و امید بشری

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

مجمع تشخیص مصلحت نظام


چهار روز قبل یعنی 23 مردادماه بود که اعضای جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام برای دوره هفتم آن از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی معرفی شدند. اگرچه پس از درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص صدور احکام برای اعضای جدید مجمع 6 ماه زمان برد، اما حکم جدید رهبر معظم انقلاب برای اعضای دوره هفتم مجمع حاوی نکات قابل تامل و مهی است که در این گزارش به آن اشاره می شود.

به گزارش «تابناک»، اول، با تصمیم رهبری هیچک از اعضای مجمع در دوره قبل که در قید حیات هستند در ترکیب دوره هفتم کنار  گذاشته نشده اند، بلکه تعدادی از نخبگان سیاسی و چهره ها به ترکیب دوره قبل اضافه شده اند. ضمن اینکه آیات هاشمی رفسنجانی و واعظ طبسی و آقایان حسن حبیبی و حبیب الله عسگراولادی که از اعضای دوره قبل بودند، دار فانی را وداع گفته اند.

دوم، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام در فقدان آیت الله هاشمی رفسنجانی به آیت الله هاشمی  شاهرودی رئیس سابق قوه قضائیه سپرده شد و دبیری 21 ساله «محسن رضایی» بر مجمع با حکم مقام معظم رهبری به مدت 5 سال دیگر تمدید شده است.

سوم، با حکم مقام معظم رهبری 49 نفر از مسئولان عالیرتبه نظام و سیاسیون می توانند در جلسات  مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت داشته باشند که در این میان، افرادی نظیر «حجت الاسلام سیّدابراهیم رئیسی و آیت الله محسن مجتهد شبستری و احمد توکلی، سید محمد صدر، سید محمد میر محمدی و محمد باقر قالیباف» به عنوان اعضای جدید مجمع در این نهاد حضور پیدا خواهند کرد.

چهارم، «سرلشکر محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح یکی از شخصیت  هایی است که در دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان یکی از اعضای حقوقی در این نهاد حضور پیدا خواهد کرد، در حالی که قبلا ریاست ستاد کل نیروهای مسلح عضو حقیقی مجمع بود. همچنین «حسن روحانی» و «علی لاریجانی» که قبلا عضو حقیقی مجمع بوده اند، تبدیل به عضو حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام شده اند.

چرا حکم عضویت احمدی‌نژاد در مجمع تمدید شد؟!/ چهره اصلاح‌طلبی که عضو جدید مجمع شد، کیست؟

پنجم، حفظ چهره هایی نظیر «محمود احمدی نژاد» در مجمع تشخیص؛ مساله ای که برخی آن را آخرین فرصت برای حضور رئیس دولت های نهم و دهم در عرصه سیاسی خوانده اند. به طور حتم این مساله از دقت کافی برخوردار نیست. رهبر معظم انقلاب همواره نشان داده اند که به فکر موضوع «جذب حداکثری و دفع حداقلی» هستند و لذا صدور حکم جدید برای احمدی نژاد به منظور ادامه حضورش در مجمع را می توان در همین راستا ارزیابی کرد. البته این رویه تاجای ممکن ادامه پیدا خواهد کرد، مگر اینکه خود آن شخصیت نخواهد که نمونه آن را می توان در عدم تمایل «سید محمد خاتمی» به حضور در مجمع پس از دوران ریاست جمهوری اش دید.

ششم، ادامه حضور چهره های اصلاح طلب دوره قبل در دور جدید مجمع و اضافه شدن یک چهره شناسنامه دار این جریان به ترکیب  جدید. رهبر معظم انقلاب برای دوره جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام نام «محمد صدر» را به فهرست اعضا اضافه کردند. صدر هم اکنون مشاور عالی وزیر امور خارجه است و در دولت اصلاحات نیز معاون وزیر امور خارجه بوده است.

6 عضو جدیدی که پس از این در جلسات مجمع در کنار سایر اعضا حضور پیدا خواهند کرد، عبارتند از:

آیت اللهمحسن مجتهد شبستری:امام جمعهٔ سابق تبریز و نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان شرقی بود. وی نمایندهٔ مردم استان آذربایجان شرقی و سخنگوی کمیسیون تحقیق مجلس خبرگان رهبری در دورهٔ چهارم است. او در دوره‌های اول، دوم و سوم نیز نمایندهٔ مجلس خبرگان رهبری بوده و چهار دوره، نمایندهٔ مجلس شورای اسلامی از تهران نیز بوده‌ است. او عضو شورای مرکزی جامعهٔ روحانیت مبارز تهران نیز هست.

حجت الاسلام سید ابراهیم رئیسی:او دومین متولی آستان قدس رضوی، کاندیدای اصولگرای دوازدهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری و دادستان کل دادگاه ویژه روحانیت است. او پیش از این دادستان تهران از سال 1368 تا 1373 بود. از آن سال تا 1383 به ریاست سازمان بازرسی کل کشور منصوب شد و پس از آن ده سال معاون اول قوه قضاییه بود و سپس از سال 1393 تا 1394 دادستان کل کشور بود. پس از فوت واعظ طبسی یکی از اعضای فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در سال 1394 با حکم رهبری به تولیت آستان قدس رضوی منصوب شده است.

سید محمد صدر:دیپلمات ایرانی، مشاور رئیس دولت اصلاحات و مشاور ارشد محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در دولت رجایی؛ دارای دکترای داروسازی از دانشگاه تهران. از سال۱۳۶۴تا۱۳۶۸در دوره وزارت سید علی‌اکبر محتشمی‌پور معاون سیاسی وزیر کشور ایران بود. وی در دولت اصلاحات معاون عربی – آفریقای وزارت‌ خارجه شد که به همراه محسن امین‌زاده دو مدیر ارشد وزارت خارجه در دولت بودند.

سید محمد میرمحمدی:(زادهٔ۱۳۲۷در قم) نماینده مردم قم در دوره ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی. وی هم اکنون عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی هستند و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مدرک فوق لیسانس خود را در رشته ی اقتصاد بین الملل از دانشگاه تهران اخذ نمودند. دکترای وی در رشته ی مدیریت با گرایش سیاستگذاری از دانشگاه تهران است. دکتر میرمحمدی از جمله سیاستمداران برجسته جمهوری اسلامی ایران و مفاخر دانشگاه علامه طباطبائی می باشند که بر خلاف بسیاری از سیاسیون و دولتمردان چندان اهل ارتباط با رسانه ها نبوده و در تمام این سال ها تلاش نموده است تا از رسانه ها دوری نماید.

رئیس دفتر ویژه ی آیت الله خامنه ای در دوران ریاست جمهوری، عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، رئیس دفتر رئیس جمهور وقت (آیت الله هاشمی رفسنجانی)، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان امور استخدامی و اداری کشور، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی، معاون نظارت و حسابرسی دفتر مقام معظم رهبری به مدت چهاردهسال و دبیرکلی حزب تمدن اسلامی تنها بخشی از سوابق سیاسی و اداری دکتر میرمحمدی در سالیان گذشته است.

محمدباقر قالیاف:شهردار فعلی تهران که در انتخابات ریاست جمهوری گذشته یکی از کاندیدهای جریان اصولگرا بود نیز به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمده است. او در سابقه فعالیت‌های خود فرمانده قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا، نیروی هوایی سپاه پاسداران و نیروی انتظامی را بر عهده داشته است. قالیباف از سال 1383 تا 1384رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز بوده و همچنین در چهار دوره از انتخابات‌های ریاست جمهوری سال 1384،1388،1390 و 1392 به عنوان کاندیدا حضور داشته است.

احمد توکلی:او نماینده اصولگرای دوره اول نماینده مردم بهشهر و نماینده دور هفتم، هشتم و نهم مردم تهران در مجلس شورای اسلامی است. توکلی سخنگوی دولت محمدعلی رجایی و وزیر کار و امور اجتماعی کابینه اول میرحسین موسوی است و مدتی هم رئیس مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی بوده است. توکلی همچنین در رقابت‌های نهمین دور از انتخابات ریاست جمهوری کاندید شد اما به نفع قالیباف کنار رفت


منبع تابناک

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

هوای نفس انسان

باسمه تعالی

برداشتهای از آیات قران

هوای نفس

 دل انسان می تواند بسیار نرم و یا بسیار سخت باشد.اصطلاحا چنین دلی  را دل نازک یا دل سنگ گویند. منظور این است که اگر انسان خاکی و متواضع شد ، دراینصورت انواع صفات الهی در او تجلی و خودنمایی می کند و در مزرعه دلش انواع گل ها با رنگ و بو های گوناگون سبز می شود.اما اگر مزرعه دل او سنگ بود ، هیچ گیاهی جز خار در دل سنگ نمی تواند رشد کند.در این حالت است که انسان بی رحم ، و ظلم بر خود و دیگران می کند.
    هوای نفس همانند گرد و خاک و طوفانی می ماند که در مقابل انسان قرار می گیرد و اجازه حرکت نمی دهد ، اگ چه دارای چشم هست.تنها راه برای حرکت در مقابل طوفان نفس ، سرکوب و کشتن و ازبین بردن هوای نفس می باشد.
   برای مثال، اگر کسی  به شما اهانت نمود و شما سکوت کردی و پاسخ او راندادی.اگر چه در ظاهر تحقیر شده ای ولی  در حقیقت روح و نفس تو قوی شد و دشنام دهنده دچار عذاب روحی می شود ولی شما با گذشت خود روح خود را تقویت و آماده جهادی بزرگ می کنی.

مستی ما مستی انگور نیست
لحظه ای در خود شدن منظور نیست
مستی ما بی خود از خود گشتن است
  شوق جنت رفتن و یا حور نیست

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

چله نشینی

باسمه تعالی

برداشت های از آیات قرآن

چله نشینی

خداوند به حضرت موسی گفت به کوه طور برو و چهل شبانه روز به عبادت بپرداز .همچنین به حضرت محمد فرمود چهل شبانه روز به غار حرا برو و به عبادت بپرداز.تا آمادگی روحی اقدام بزرگی را پیدا کنید.
   چله نشینی به معنای عزلت و کناره گیری از جامعه نیست ، بلکه تلاش برای ترک گناه و آمادگی روحی در چهل شبانه روز است.حداقل نتیجه آن تزکیه نفس و ارتقای روحی انسان است.
چله گیری در حقیقت یک کار عرفانی و سلوکی است و مبنای سلوک در اسلام بر این است که انسان از خودش بگذرد و به حق بپردازد.
   برای تبدیل یک صفت بد به صفت خوب، اگر چهل روز تلاش شود و بعد صفات دیگر و همین طور عادت ها را یکی یکی جایگزین کنیم و به تدریج سعی کنیم خود را از رذایل تخلیه و به فضایل بیاراییم.این روش ما را قادر می سازد که مراحل سیر و سلوک رابه راحتی طی کنیم. نفس ابتدا مقاومت می کند ولی با تداوم آن کار تسلیم می گردد.

معرفت را تزکیه افزون کند
عاشق جانانه را مجنون کند
تزکیه با علم گر توام شود
کی بشر را نادم و محزون کند

دکتر علی رجالی

  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

چله گیری


چله گیری

1- به عدد چهل درقرآن و روایات توجه و عنایت خاصی شده است. در قرآن کریم مدت خلوت حضرت موسی(علیه السلام) را در کوه طور با خداوند چهل روز ذکر می کند: « وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً » (اعراف، آیه 142)؛ سی شب با موسی وعده نهادیم و ده شب دیگر بر آن افزودیم تا وعده ، پروردگارش چهل شب کامل شد.

در روایات آمده است: «من اخلص لله اربعین یوما فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه؛ هر کس خود را چهل روز برای خداوند خالص و پاک گرداند، خداوند چشمه های حکمت را از قلبش بر زبانش جاری می سازد (عیون اخبار الرضا(علیه السلام) ، ج 2، ص 85). انسان در چهل سالگی به کمال عقل می رسد:«اذا بلغ اربعین سنه فقد بلغ منتهاه» (خصال، ص 545) و خداوند در قرآن کریم در این باره می فرماید: « إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ » (احقاف، آیه 15) در روایت آمده است: «من قدم اربعین من المؤمنین ثم دعا استجب له؛ هر کس چهل مؤمن را جلو خود قرار دهد و سپس دعا نماید، دعای او مستجاب می گردد» (عده الداعی، 128) .

در سلوک باید انسان خودش و خواسته های خودش را فراموش کند و دنبال خواسته های خداوند و دوست داشتن های او باشد. سلوک یعنی نفی خود و اثبات خداوند. از خودخواهی هایش دست بردارد و خداخواه شود. بنابراین در چله گیری سعی کنید روی خداوند و یاد او متمرکز شوید و از کثرت ها و خواسته های نفسانی خود بپرهیزید و خود را از هر چیزی غیر یاد خدا خالص نمایید

در روایت داریم که در جریان تولد حضرت زهرای مرضیه(سلام الله علیها) به امر الهی جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل گردید و به ایشان گفت: چهل روز از حضرت خدیجه(سلام الله علیها) کناره گیرد. حضرت در این مدت روزها روزه دار و شب ها مشغول عبادت بودند تا زمینه برای پیدایش و تولد حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فراهم گردد.

2- منظور از چله و چله نشینی، آن است که انسان چهل روز با مراقبت و مواظبت به یاد حق و ذکر و عبادت و توجه به او مشغول باشد و امور غیر ضروری و غیر لازم را که باعث پراکندگی خاطر و تفرقه فکر می گردد و در حد امکان ترک نماید و همه اندیشه و فکرش خداوند و یاد او و اطاعت او باشد . چله نشینی به این معناست که انسان در مدت چهل روز کمال مراقبت و توجه به خداوند را داشته باشد و سعی بلیغ در ترک گناهان و دوری از محرمات الهی داشته باشد و در این مدت با یاد الهی و ذکر او و عبادت خالصانه شبستان وجودش را از نور و صفا لبریز سازد و زمینه تابش انوار الهی و درخشش آفتاب فطرت را در درون خویش فراهم آورد .

مرد دعا

3- چله گیری در حقیقت یک کار عرفانی و سلوکی است و مبنای سلوک در اسلام بر این است که انسان از خودش بگذرد و به حق بپردازد.

 در سلوک باید انسان خودش و خواسته های خودش را فراموش کند و دنبال خواسته های خداوند و دوست داشتن های او باشد. سلوک یعنی نفی خود و اثبات خداوند. از خودخواهی هایش دست بردارد و خداخواه شود. بنابراین در چله گیری سعی کنید روی خداوند و یاد او متمرکز شوید و از کثرت ها و خواسته های نفسانی خود بپرهیزید و خود را از هر چیزی غیر یاد خدا خالص نمایید. البته یاد خدا بسیار وسیع است و شامل تمامی افکار و اخلاق و احکام دینی می شود. یاد خدا یعنی انسان به وظایف واجب و مستحب خود بپردازد و گناه و مکروه را ترک کند چه در بعد اندیشه و چه اخلاق و چه عمکرد.

4-تذکر این نکته لازم است که معنای چله نشینی بریدن از مردم و شانه خالی کردن از مسؤولیت های اجتماعی و شرعی و انسانی نمی باشد و مهم این است که انسان در میان اجتماع باشد و از خود مواظبت و مراقبت نماید و بر خود مسلط باشد چون گاهی خدمت به مردم و گشودن گرهی از کار آنها و گرفتن دست انسانی درمانده و بیچاره اثرش از ده ها چله نشینی بیشتر و عمیق تر است. در راه بندگی خدا هیچ عنصری مانند عمل به واجبات الهی و دوری از محرمات نقش آفرین نمی باشد و در سلوک راه بندگی نماز و توجه به آن و اهمیت دادن به آن نقش ویژه ای دارد.

5- نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که توجه به خدا و اخلاص دارای مراتب فراوانی است که به حسب میزان معرفت و ظرفین انسان ها متفاوت است. بنابر این مرتبه ضعیف و کم توجه و حتی بی توجه آن نیز دارای آثار مطلوب و مثبتی است .

6- بنابر این توجه به خدا و اخلاص در مدت 40 روز هر چند با اکراه نفس نیز باشد دارای اثر و نتیجه است و معمولا این اکراه در شروع کار در اوایل آن است ولی با گذشت زمان خود نفس آمادگی برای این عمل را پیدا کرده و نرمش نشان می دهد و از مقاومت و لجاجت دست می کشد و شیرینی و گوارایی عمل و عبادت را ظاهر می سازد .

بسیاری از بی میلی ها به عبادت از حیله های شیطان و وسوسه های او است که می خواهد عبادت شروع نشود و یا ادامه نیابد ولی استقامت در آن عبادت مشت بر دهان او می کوبد و بی میلی را بر طرف می کند و نشاط و شوق به عبادت را به ارمغان می آورد . به طور طبیعی شروع هر کاری و از جمله عبادات به دلیل عدم انس با آن و بهره مند نشدن از شیرینی و گوارایی آن سخت و سنگین به نظر می رسد و نفس آن را به اکراه و بی میلی انجام می دهد . به همین خاطرگاهی اوقات انجام عبادت بدون توجه و حضور و از روی بی میلی و از روی اکراه مقدمه انجام عبادتی همراه با حضور و توجه است زیرا انجام چنین عباداتی به تدریج موجب انس با عبادت و اشتیاق پیدا کردن به آن می شود و کم کم سنگینی و سختی آن جای خود را به آسانی و سهولت و سبکی و نشاط در عبادت می دهد بنا بر این توصیه ما این است که شما هر چند با بی میلی و اکراه هم باشد عبادت 40 روزه خود را شروع کنید و به وسوسه شیطان و ترغیب و تشویق او در مورد بی توجه بودن و بی میل بودن و بی ثمر بودن آن توجه نکنید .

چله گیری را به صورت جزئی دنبال کنید یعنی مثلا تنها برای تبدیل یک صفت بد به صفت خوب چهل روز تلاش کنید و بعد صفات دیگر و همین طور عادت ها را یکی یکی جایگزین کنید و به تدریج سعی کنید خود را از رذایل تخلیه و به فضایل بیارایید

7- برای اینکه دچار افراط و تفریط نشوید این کار را حتی المقدور زیر نظر عالمان دینی و اخلاقی و با مشورت آنها انجام دهید.

8- آثار چله نشینی بستگی کامل به زمینه های موجود در انسان و اراده و توجه و همت و اخلاص او دارد که به حسب افراد از شدت و ضعف برخوردار است ولی به هر حال در این مدت، قلب انسان نورانی و با صفا می گردد و مطالب ظریف و عالی معنوی و معارف دین را بهتر و عمیقتر می فهمد و درک می کند و زمینه برای عروج معنوی و تعالی روح انسان فراهم می گردد

9- توصیه می کنیم چله گیری را به صورت جزئی دنبال کنید یعنی مثلا تنها برای تبدیل یک صفت بد به صفت خوب چهل روز تلاش کنید و بعد صفات دیگر و همین طور عادت ها را یکی یکی جایگزین کنید و به تدریج سعی کنید خود را از رذایل تخلیه و به فضایل بیارایید. این روش برای شما بهتر است زیرا در روش قبلی با فشار زیادی روبرو می شوید و ممکن است توان تحمل نداشته و یا دچار افراط و تفریط شوید که خطرناک است.

10- در مورد تغذیه گفتنی است: برخی از سالکان برای خود در این زمینه برنامه خاص دارند مانند گیاه خواری و ترک گوشت و امثال آن ولی آنچه لازم است در این زمینه حتما رعایت شود عدم پرخوری و پرهیز از خوردن غذاهایی است که باعث سنگینی و سستی می شود و آدمی را از انجام عبادات باز می دارد.

منبع تبیان





  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

 پدر و مادر نیز عاق فرزند میشوند 


پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرموده: «چنانچه فرزند عاق پدر و مادر میشود هر گاه حقوق ایشان را به جاى نیاورد، پدر و مادر نیز عاق فرزند میشوند هر گاه نیکوکار باشد و حقوق فرزند را رعایت نکنند.»(الخصال/ ترجمه مدرس گیلانى/ ج‏1/  43 ) 

بله همانگونه که پدر و مادر حقی بر گردن فرزند دارند فرزندان نیز حقی بر پدر و مادر خویش داشته و چنانچه این حق از جانب آنان رعایت نگردد موجب عاق فرزندان می گردد.


✅ حق فرزندان در برابر والدین


بدان که خداوند متعال همان گونه که حقوق پدر و مادر را بر فرزندان واجب فرموده است، همان گونه حق فرزندان را هم بر پدر و مادر واجب فرموده است و این از حکمت خداوند است. (روضة الواعظین / ترجمه مهدوى دامغانى/ 588) و اما حق فرزندت آنست که بدانى که از توست و جزو توست و منسوبست به تو خیر و شر او در دار دنیا، اگر خوبست تو خوبى، و اگر بد است بدى توست، و بدانى که فرداى قیامت از تو سؤال خواهند کرد که چرا فرزندت را خوب بر نیاوردى و حق سبحانه و تعالى را به او نشناسانیدى و او را به طاعت و عبادت الهى نداشتى و او را مدد نکردى!!!، پس میباید که با او به نحوى سر کنى که بدانى که اگر به او خوبى کرده ثواب خواهند داد تو را، و اگر بدى کرده و بد بر آوردى عقابت خواهند کرد و اقل مرتبه آنست که فرزند خود را از عذاب الهى برهاند به آن که او را به واجبات و محرمات عالم گرداند و چون تا کسى سواد نداشته باشد غالبا فراموش میکند، از هر چیزى ضرورتر است معرفت کتابت بعد از آن معرفت حق سبحانه و تعالى، دیگر حسن ادب، دور نیست که مراد از آن تعلیم علوم ادبیّه باشد مثل صرف و نحو و منطق یا علوم نیکو مراد باشد که شامل علم فقه نیز باشد و اگر نباشد داخل معونت بر طاعت است چون طاعت بدون علم طاعت نیست بلکه علم از اعظم طاعاتست و اهم واجباتست. (لوامع صاحبقرانى مشهور به شرح فقیه/ ج‏8 /779)


پیامبر (صلوات الله علیه) فرموده‏ اند: از جمله حقوق فرزند بر پدر سه چیز است: نامش را نیکو نهد و به او نوشتن بیاموزد و چون به حد بلوغ رسید، او را همسر دهد. (روضة الواعظین/ ترجمه مهدوى دامغانى/ 588) 


سکونى از امام صادق (علیه السلام) و او از پدرانش نقل مى‏کند که پیامبر خدا (صلوات الله علیه ) فرمود: بر پدر و مادر در صورتى که فرزندشان صالح باشد رعایت همان چیزى لازم است که رعایت آن بر فرزند لازم است. (الخصال / ترجمه جعفرى/ ج‏1/  91) 


از جمله حقوق فرزندان بر پدر و مادر اینست که با کمال احترام با فرزندان صحبت کنند و آنان را با دیگران قیاس نکنند که کار شیطانست. اگر تنبیه نموده اند، حلالیت بطلبند و این حلالیت جز با اصلاح سوءرفتار میسر نگردد. از حرامترین غیبت، که غیبت فرزندان است، بپرهیزند. معاذالله، اختلاف افکنی و نَمّامی نکنند. هیچ کار فرزندان را حقیر و کوچک نشمارند. الله الله از تحقیر فرزند، که اثرش تا سال ها در دل او باقی میماند و باعث سلب توفیقات والدین میگردد. پناه بر خدا، از نیش زبان مادران، که از نیش عقرب مصری سهمگین تر است، و اولین اثرش سیاه شدن قلب خود اوست و نابودی کیان خانواده را در پی دارد. بیش از همه موارد ذکر شده در روایات، این نکته مهمتر مینماید که هرگونه توقع، در هر سطحی، و هر نوعی، باعث گسسته شدن پیوند های عاطفی بین والدین و فرزندان میگردد. توقعاتی همچون نحوه عبادات، اخلاقیات، تعاملات و غیره، باعث بالا رفتن توقع کاذب از فرزندان میگردد و ناخشنودی از آنان را در پی دارد و در این حالت دعا برای فرزندان میسر نگردد و دود دعا نکردن برای فرزندان، اول به چشمان خود پدر و مادر میرود و زندگی تمام خانواده را سیاه خواهد کرد. پدر و مادر باید بدانند که فرزند، آینه ی آنان است. پس نیک بنگرند و مراقب شکسته شدن آینه به دست و زبان خود باشند.. 


همانگونه که پدر و مادر حقی بر گردن فرزند دارند فرزندان نیز حقی بر پدر و مادر خویش داشته و چنانچه این حق از جانب آنان!! رعایت نگردد موجب عاق فرزندان می گردد. 


  • علی رجالی
  • ۰
  • ۰

سرگذشت قوم عاد


سرگذشت قوم عاد




حضرت هود(ع) اولین پیامبر پس از نوح(ع) است. خداوند در قرآن، او را فردى تلاش گر، در راستاى دعوت به حقّ و مبارزه علیه بت‏پرستى معرفی می ‏کند. قوم او، به نام «عاد» معروفند. آن ها از انسان هاى ما قبل تاریخ و عرب بودند. در جزیرة العرب زندگى می ‏کردند. در تاریخ و تورات موجود، از زندگى آنان مطلبی قابل اعتماد، ثبت نشده است. در قرآن آن چه آمده، این است؛ ... نام قوم «عاد» است. گاهى آن ها را «عاد نخستین» نامیده است. زیرا قوم دومی  هم به نام «عاد» وجود داشته‏اند که، پس از قوم نوح، در «احقاف» واقع در جزیرة العرب سکونت داشته‏اند.

قوم هود به لحاظ نیروى بدنى، کم نظیر بوده‏اند. افرادى مترقّى، داراى ساختمان هاى مجلّل، زمین هاى حاصل خیز و نخلستان هاى قابل توجّه بودند. خداوند می ‏فرماید: ... آیا ندیدى که پروردگارت با قوم عاد و با شهر با عظمت «اِرَم» که همانندش در شهرها آفریده نشده بود، چه کرد؟

خداوند، حضرت هود(ع) را براى هدایت آن ها فرستاد. حضرت هود(ع) گفت: ... خدا را بپرستید. معبودى جز او نیست. شما فقط تهمت می ‏زنید و بت ها را شریک او می ‏خوانید. اى قوم من، من از شما براى این (رسالت) پاداشى نمی ‏طلبم. پاداش من تنها بر کسى است که مرا آفریده است. آیا نمی ‏فهمید؟!.  اى قوم من، از پرودگارتان طلب آمرزش کنید و به سوى او باز گردید تا باران را پى در پى بر شما بفرستد و نیرویى بر نیرویتان بیفزاید و گنه کارانه، از حقّ روى برنتابید.

آنان به هود گفتند: تو می ‏خواهى، ما را از عبادت بت ها باز دارى، در حالى که پدران و اجداد ما بدان وابسته بودند. تو هیچ دلیلى بر اثبات ادّعاى خودت براى ما نیاورده‏اى. ما هرگز با سخنان تو، خدایانمان را ترک نمی ‏گوییم و به تو ایمان نمی ‏آوریم.ما معتقدیم که بعضى از خدایان ما به تو غضب کرده‏اند، و تو را گرفتار یک نوع بیمارى روانى ساخته‏اند که این سخنان را بر زبان می ‏رانى و ادّعاى پیامبرى می ‏کنى.

هود گفت: اى مردم، چرا تقوا پیشه نمی ‏کنید؟. من از جانب خدا، پیامبرى امین هستم. شما سابقه زندگى مرا می ‏دانید. من هیچ گاه راه خلاف نرفته‏ام و هرگز دروغ نگفته‏ام. از خدا بترسید و سخن مرا بپذیرید. من از شما مزدى نمی ‏خواهم. مزد من فقط با خداست.

از کارهاى ناروا و بى منطق دست بردارید.

• این قصرهاى مجلّلى که به امید جاودان ماندن می ‏سازید، چه معنایى دارد؟.

•این بى رحمی ‏ها و ستمگرى‏هایى که در زندگى شما حاکم است، چه فایده‏اى دارد؟.

•این ساختمان هاى بى فایده‏اى که بر فراز تپّه‏ها می ‏سازید و می ‏خواهید که براى مردم، قدرت نمایى و تفاخر کنید، چیست؟.

اى مردم، از خشم خدا بپرهیزید. خداوندى که شما را از این همه نعمت، برخوردار فرموده است. خداوندى که هم سرمایه‏هاى مادى فراوان و هم نیروهاى انسانى کارآمد، به شما بخشیده است. باغ هاى سبز و خرم و نهرهاى پر آب به شما عطا کرده است. من از آن می ‏ترسم که خداوند، شما را به عذابى دردناک گرفتار سازد و طومار زندگى شما را از روى زمین برچیند.

قوم هود گفتند: اى هود، اگر خدا می ‏خواست پیامبرى را، به سوى ما بفرستد، فرشته‏اى می ‏فرستاد تا پیام او را به ما برساند. ما هرگز دعوت تو را قبول نخواهیم کرد. تو هم آن عذابى را که همواره ما را از آن می ‏ترسانى، بیاور. ما را از عذاب خداى تو ترسى نیست.

سرانجام، لجاجت قوم هود غضب الهى را به همراه داشت. قوم عاد با خشکسالى سختى مواجه شدند. آن ها پیوسته منتظر باران بودند. روزى براى نخستین بار، ابرى را مشاهده نمودند. خوشحال شده و به یکدیگر می ‏گفتند که این ابر، باران دارد. ولی حضرت هود(ع) فرمود: ... خیر، این ابر، همان عذابى است که خودتان خواسته بودید.

باد سردى و شدید، وزیدن گرفت. طوفانى بر پا شد. شن ها را بر سر و صورت قوم عاد می پاشید. مردم به درون خانه‏هاى محکمی  که ساخته بودند، پناه بردند. طوفان، شدیدتر از آن بود که می ‏پنداشتند. درخت ها از ریشه در می ‏آمد. افراد را از جا می ‏کند. کافران را به هوا می ‏برد و بر زمین می ‏کوبید. ساختمان ها را ویران و همه چیز را درهم می ‏کوبید. غوغایى بر پا شد. همه چیز درهم ریخت. هیچ کس نمی ‏دانست که باید چه بکند.هفت شبانه روز پی در پى، باد ‏وزید. طومار زندگى، قوم گمراه درهم ‏پیچیده شد. در آن احوال، حضرت هود(ع) و مؤمنان در شکاف کوهى به سر می ‏بردند. در آن جا از طوفان، خبرى نبود. نسیمی  آرام می ‏وزید. آنان، سرنوشت قوم را تماشا می ‏کردند. بعد از آن، طوفان آرام شد. اوضاع، به حالت عادى بازگشت. از آن مردم، جز قطعات استخوان و خانه‏هاى خالى شان چیزى به جا نماند.

 منبع تبیان

  • علی رجالی