دل اگر رنجیده شد، کی مى توان ترمیم کرد
آدمی چون رانده شد، کی مى شود تعلیم کرد
در جوار حق شدن، تسلیم شرط لازم است
روح و جان یاغی بود، کی می توان تسلیم کرددل اگر رنجیده شد، کی مى توان ترمیم کرد
آدمی چون رانده شد، کی مى شود تعلیم کرد
در جوار حق شدن، تسلیم شرط لازم است
روح و جان یاغی بود، کی می توان تسلیم کرد
گر قناعت پیشه کردی در امور زندگی
کی شوی محتاج مردم در امور دنیوی
ای خدا ما را مکن محتاج خلقت روز وشب
گر چه ما غافل ز حقیم و امور معنویالگوی عصر و زمان است، اباعبدالله
ناجی هردو جهان است، اباعبدالله
راه او، راه خدا در همه عالم باشد
شافع و نور جنان است ، اباعبدالله
خود آرایی وخود بینی، خطا و خود بلایی است
طلب غیر از خدا، واهی و بی جا و گدایی است
تلاش آدمی، حق جویی و کشف حقیقت
خدا خواهی، خدا جویی، درون هرصدایی است
دوستی با مردم از حد نگذرد
دشمنی با دشمنان از حد نرد
ممکن است روزی عیان گردد درون
دوستی یا دشمنی از دل رود
دوستی یا دشمنی دارد حدود
می شود روزی عیان ، اسرار زود
سعی کن بر خویشتن آیی برون
تا که گویند آفرین و صد درود
اهل احسان و شفقت گهری یکدانه
قدر دانان محبت چو صدف دردانه
جان فشانی و گذشت شهدا الگو کن
بهر ایثار و لقا پیش خدا جانانه