رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

داستان عزیز مصر

باسمه تعالی

داستان عزیز مصر

داستان یوسف و عزیز مصر را به صورت کامل و به ترتیب آیات قرآن (سوره یوسف) برایت بازگو می‌کنم، به زبانی ساده و روان:

۱. دوران کودکی یوسف

حضرت یوسف (ع) پسر یعقوب (ع) بود. او از نظر والدین بسیار محبوب بود و برادرانش از این موضوع حسادت داشتند. یک روز یوسف خوابی دید که ۱۱ ستاره و خورشید و ماه به او سجده می‌کنند. یعقوب (ع) به او گفت: «این خوابت را برای برادرانت بازگو نکن، مبادا حسادت کنند.» (یوسف: ۴)

۲. حسادت برادران و انداختن یوسف در چاه

برادران یوسف تصمیم گرفتند او را از بین ببرند. ابتدا می‌خواستند او را بکشند، اما سپس او را در چاهی انداختند و به پدرشان گفتند که یوسف توسط حیوانی خورده شده است. یوسف به دست کاروانی افتاد و به مصر برده شد. (یوسف: ۱۵-۲۸)

۳. خدمت در خانه عزیز مصر

یوسف در مصر به خانه عزیز مصر برده شد و در آنجا مورد اعتماد و احترام قرار گرفت. خدا به یوسف علم و حکمت عطا کرده بود و او در کارها موفق بود. (یوسف: ۲۱)

۴. وسوسه همسر عزیز مصر

زلیخا (همسر عزیز مصر) یوسف را به گناه دعوت کرد. او درب‌ها را بست و به یوسف گفت: «با من باش!» یوسف گفت: «خدا را پناه می‌برم، پروردگارم مرا از کار ناپسند نگاه می‌دارد.» (یوسف: ۲۳)

۵. تهمت و زندان

وقتی یوسف مقاومت کرد، زلیخا او را به خود دعوت کرد، اما یوسف از دروغ و فساد خودداری کرد. او را به دروغ متهم کردند و عزیز مصر ابتدا غمگین شد اما بعد حقیقت آشکار شد. یوسف به زندان افتاد، اما در زندان هم خداوند به او موفقیت و حکمت عطا کرد. (یوسف: ۲۴-۳۵)

۶. تعبیر خواب در زندان

در زندان، یوسف دو نفر از همراهان زندانی را ملاقات کرد که خواب دیده بودند. یوسف خواب آن‌ها را تعبیر کرد و بعد از مدتی، تعبیر خواب فرعون مصر را که هیچ کس نمی‌توانست حل کند، انجام داد. (یوسف: ۳۶-۴۰)

۷. آزادی و رسیدن به مقام

به دلیل تعبیر صحیح خواب فرعون، یوسف آزاد شد و مقام بالایی در مصر پیدا کرد. او مدیریت ذخیره‌سازی غله را بر عهده گرفت و مردم مصر از حکمت و تدبیر او بهره‌مند شدند. (یوسف: ۵۲-۵۷)

۸. آشتی با برادران

هنگامی که قحطی به سرزمینشان رسید، برادران یوسف برای تهیه غذا به مصر آمدند. یوسف آن‌ها را شناخت، اما آن‌ها او را نشناختند. بعد از امتحان و آزمایش، یوسف برادرانش را بخشید و آشتی کردند. (یوسف: ۵۸-۹۸)

نکات مهم داستان:

  1. ایمان و تقوا: یوسف در برابر وسوسه زلیخا ایستادگی کرد.
  2. صبر و بردباری: او حتی در زندان با ایمان باقی ماند.
  3. خداوند حافظ و هدایتگر است: نیکویی یوسف به او عزت و مقام داد.
  4. بخشش و گذشت: در نهایت، یوسف برادرانش را بخشید و کینه نداشت.

تهیه و تنظیم 

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۲۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی