رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

تحلیلی بر داستان اصحاب اعراف 

به نام خداوندی که خورشید و جان است و به واسطه‌ی عشق او جهان آشکار گشت؛ خدایی که نور و جان را به بندگانش می‌بخشد و دانا است بر هر چیز پنهان.

او زمین را به فرمان خود قرار داد و فلک را به گردش درآورد. سپهر آسمان از جلال و جاذبه‌ی او درخشان شد و فروغی از دل جان‌ها به حکم او نمایان گشت.

روزی می‌رسد که جان‌ها آشکار می‌شوند و پرده‌های پنهان از چهره‌ها کنار می‌رود. با نفخ صور ملک، عرش و فلک به لرزه درمی‌آید، کوه‌ها به غبار می‌نشینند و آسمان دستخوش طوفان و نبرد می‌شود.

عده‌ای روانه‌ی بهشت و روشنایی‌اند که به آرزوی دل و جان و سرور رسیده‌اند، و گروهی دیگر در میان عذاب و اضطراب دائمی گرفتارند.

اما گروهی سوم نیز هستند که در میان این دو راه قرار دارند؛ نه در رنج و آه و عذاب، بلکه در باغ رحمت الهی که به آن «اعراف» می‌گویند؛ جایگاهی میان بهشت و دوزخ.

در آنجا، چهره‌ی هر کس را می‌نگرند و بر اساس میزان کردار، مسیرشان را می‌نمایانند. آنان نه در آتش سوزانند و نه در شادی بهشت، نه از امید ناامید و نه در امان کامل.

در آن لحظه که قضا و حکم الهی آشکار می‌شود، نوری از مهر و رحمت برون می‌آید.

خداوند ما داوری حق و عادل است، نه یار ستمکار، بلکه یاور و مددکار بندگان.

اگر ما را به جایگاه اعراف رساند، خواسته‌ی او مهر و وفا و نگاه مهربانانه است.

در اعراف، فرمان و ندا شنیده می‌شود که ای مردم! این است دستور ما.

خورشید تابان است و نه شب؛ همه چشم به راهند و منتظر.

به یزدان که همه چیز نهان و آشکار را می‌بیند، و راه ظلم و نور جهان را می‌شناسد.

چرا اعمال ما بی‌ثمر شده و دل‌هایمان پر از آتش درد و سوز است؟

نه دوزخ برای تو شایسته است و نه بهشت، نه شادی دارد و نه حسرتی.

در اعراف، ندا به سوی دوست است که کی می‌آید حکم پروردگار.

یار و یاوری جز خداوند نداریم که غبار تردید و گمان را از ما بزداید.

از طغیان و کبر و خشم و غرور در دل، اثری از نور باقی نمانده است.

ندا از سوی حضرت حق می‌رسد: دم مزن که عدالت من استوار است.

اگر آه شبانه‌ای از دل برخیزد، درِ عفو را بر روی همه می‌گشایم.

من در گناهت شعله نمی‌افروزم، زیرا تو خود در درون خویش بی‌قرار و گرفتار هستی.

اگر سجده‌ای از سر ندامت از دل برخیزد، سایه‌ام پایدار و مستدام بر تو خواهد بود.

بدان ای رجالی! راه رسیدن به ذات جلال و کبریایی الهی، پاکی نفس و طی کردن مراحل کمال است.

تحلیل و تفسیر

این منظومه شعری، با فضایی عرفانی-کلامی، به موضوع قیامت، جایگاه «اعراف» و داوری الهی می‌پردازد. «اعراف» که در قرآن نیز به آن اشاره شده، جایگاهی است بین بهشت و دوزخ که گروهی از انسان‌ها در آن قرار می‌گیرند که نه به طور کامل وارد بهشت شده‌اند و نه به دوزخ سقوط کرده‌اند.

  1. معنای اعراف: این جایگاه حد وسط است، مکانی برای افرادی که در راه بندگی، نه کامل هستند و نه کاملاً گمراه. این افراد در انتظار قضا و حکم نهایی‌اند و بر اساس میزان عملشان، سرنوشت نهایی تعیین می‌شود.

  2. تصویر قیامت: شاعر صحنه قیامت را با نفخ صور، لرزش عرش و کوه‌ها، و آشکار شدن جان‌ها به زیبایی توصیف کرده است. این تصویر با تأکید بر آشکار شدن حقیقت‌ها و کنار رفتن پرده‌ها از چهره‌ها، نشانگر روزی است که هیچ چیز پنهان نمی‌ماند.

  3. رحمت و عدالت الهی: تأکید بر این نکته است که خداوند عادل و مهربان است، نه ظالم و بی‌رحم. در عین حال که قضا و حکم او قطعی است، درهای عفو به روی توبه‌کنندگان باز است.

  4. نگاه عرفانی: اشاره به «پاکی نفس» و «طی کمال» به عنوان راه رسیدن به ذات جلال خداوند است. این بیان نشان می‌دهد که راه وصال و قرب الهی، مستلزم سیر و سلوک نفسانی و معنوی است.

  5. توجه به انسان و نقش خودش: شعر از زبان خداوند به انسان می‌گوید که اگر دل از کبر و طغیان پاک شود و به سوی ندامت و توبه برگردد، رحمت الهی فراگیر خواهد بود.

  6. پیام امیدبخش: با وجود قرار گرفتن در جایگاه میانی «اعراف»، امید به عفو و رحمت الهی وجود دارد؛ کافی است انسان از عمق جان به سوی خدا بازگردد.

نویسنده

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۰۹
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی