رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی
مثنوی  اصحاب  الاُخدود
حکایت(۳۵)

 

به نام خدای جمال و جلال 
که بندد به بیداد، راه کمال

 

 

خدایی که عالم ز نورش پُر است
دل هر که دارد صفا، مهتر است

 

 

خدایی که بخشد عطا بی‌حدود
به درگاه او نیست جز مهر و جود

 

 

جهان را ز حکمت بنا کرده است
به هر سو نشان از خدا کرده است


 

ولی در دل چرخ نیلوفری
برآید شرر از دلِ کافری

 

 

یکی شاهِ خودرأی و خودکامه بود
که از ظلم و بیداد افسانه بود

 

 

به مردم چنین گفت با افتخار
منم خالق خلق و خود کردگار

 

 

 

دلش پر ز نخوت، زبانش فریب
نخواند دلش نام پاک حبیب

 

 

دلش خالی از مهر و یادِ خداست
نه در جان صفا و نه در لب وفاست

 

 

سپاهی گران داشت ، قدرت فزون
ز حکمش فرو ریخت، تخت و ستون

 

 

ز بیمش نیاسود دل از عذاب
نبودند جز در غم و اضطراب

 

 

به ظاهر سرافراز و پیروز گشت
ولی در درونش شب افروز گشت

 

 

ستمگر نماند، به انجام کار
شود خوار و خاموش، در روزگار

 

 

در آن شهر، نوری پدیدار گشت
دل مردمان را به دیدار گشت

 

جوانی، خردمند و روشن‌ضمیر
که می‌دید در جان، چراغ منیر

 

 

به دل مهر حق داشت، نورِ یقین
به لب آیت حق برآمد ز دین

 

 

 خدا را پرستید با نور و داد 

پذیرا نگردید، ظلم و فساد

 

 

ز اسرار غیبی خبر داشت او
زبان را به حکمت برافراشت او

 

 

چو بشنید شاه آن خروش و خبر
دلش پر ز کین شد، چو دریای شر

 

 

بفرمود شاه: ای جوانِ فریب
بگو کیست پروردگارت، قریب؟

 


جوان گفت: پروردگارم خداست
نه تو، ای ستمکارِ خود خواه و پست

 

 

گروهی تمایل به شرع  مبین
به دل آتشی شد شه و خشمگین

 

 

یکی خندق ژرف ایجاد کرد
ز آتش پر و ظلم و بیداد کرد

 

 

 

بگفتا: که هر کس خدا هست یار
به خندق بسوزد ز خشم و به نار

 

 

ندانند اینان که ربّ جهان
نظاره کند حال و فعل و زبان

 

 

به یک لحظه گشتند آن بدگمان
ز تختِ ستم بر زمین و نهان

 

 

نماند از ستم، تخت و تاج و جَلال
فرو ریخت بُنیاد ظلم و زوال

 

 

به جا ماند ایمان و مردانگی
به جا ماند از صبر، فرزانگی

 

 

به پایان رسد قصه‌ی سوز و آه
که عبرت شود ظلم و بیداد شاه

 

 

بشد شعله‌ها مایه‌ی فتحِ جان
رجالی سراید ز عشقی نهان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سراینده
دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۵/۰۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی