رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

بایگانی
  • ۰
  • ۰

باسمه تعالی

مثنوی گاو بنی اسرائیل

در حال ویرایش

۱
شنیدی حکایت ز قرآن پاک؟
ز گاوی که شد مایه‌ی راز و چاک

۲
خدا گفت با قوم موسی چنین:
بکش گاوی ای قوم نافرزین

۳
که مردی به ظلمی بیفتاد کشته
ز قاتل نماند اثر، نه سرشته

۴
خدا گفت: تا راز گردد پدید
بکش گاوی، آن‌گاه آید نوید

۵
بگفتند: آیا تو بازی کنی؟
به ما حکم گاوی چنین برزنی؟

۶
نبی گفت: پناهم به پروردگار
که بازی ندارم به گفتار یار

۷
بگفتند: پرورد ما را بپرس
که چون باشد آن گاو، رنگش چه‌چرس؟

۸
بگفتا: نه پیر است و نه بچه‌گا
میان‌سال و آرام و دور از بلا

۹
نگفتند هنوز «نشانش چه‌سان؟»
بپرس از خدایت نشان آن بدان

۱۰
نبی گفت: زرد است و درخشان چو روز
دل خیره گردد ز رنگش فروز

۱۱
نگفتند: این هم نگشت اطمینان
بپرس آن نشانش، ز حق هم‌زمان

۱۲
نبی گفت: نه رامِ شخم و درو
ز عیب و خطاها همه پاک و نو

۱۳
بگفتند: اکنون سخن شد درست
که گاوِ چنین در زمین کم‌تراست

۱۴
به زحمت، چنان گاوی آمد به دست
که از جنس آن، کس نبوده به هست

۱۵
بکشتند آن گاو را ز امر پاک
بدان تا شود راز پنهان، هلاک

۱۶
خدا گفت: زن گاو را بر تنش
بدان مردِ کشته، برون کن منش

۱۷
چنان شد که مرده ز جا خاست باز
نمود آن‌که او را که افکند، راز

۱۸
زبان برگشود و نشان داد راست
که از قوم خود بود، آن بدسرشت

۱۹
بدین‌سان خدا زنده کرد آن‌که مرد
که پند آید از کارِ داور، به فرد

۲۰
در آن قصه، اسرار بسیار بود
که با شک دل قوم بیزار بود

۲۱
خدا را اطاعت اگر بی‌چراست
بر آرد تو را تا به اوج ثَراست

۲۲
ولی هر که چون قوم شک‌پیشه گشت
ز نورت جدا ماند و در غم گذشت

۲۳
به جای یقین، چون کند گفت‌وگو
نماندش نه شادی، نه آرام و بو

۲۴
خدا را بپرس و دلت را سپار
که با حکم او، سر برآری ز کار

۲۵
نه فرمان خالق به بازی بود
که هرگز به باطل نیازی بود

۲۶
اگر دل دهد تن به فرمان حق
رهد از بلا و رسد سوی فَلق

۲۷
وگر پشت بر حکم یزدان کند
به چاه ضلالت، فروزان کند

۲۸
ببین تا چه شد حال قوم نژند
که با گاو گشتند خود سربلند

۲۹
نه در گاو، قدرت، نه در استخوان
که در حکم یزدان بود آن نشان

۳۰
بگیر این حکایت، ز قرآن به گوش
که راه خدا هست ای دل، سروش


اگر دوست داشته باشید، می‌توانم برای همین داستان شرح عرفانی یا تفسیری کوتاه هم بنویسم، یا آن را در قالب‌های دیگری مثل مثنوی یا قصیده نیز بیاورم.

 

 

 

 

 

 


 

 

 

1
بنی‌اسرائیل به فرمان حق،
گاو باید کنند، به دل و رغبت.

2
دستور آمد از سوی خداوند،
که گوسپند را قربان کنند آن دمند.

3
قوم شک کردند در این فرمان،
که چرا باید این گوسپند قربان؟

4
خدا گفت: بی‌کم و کاست، بجوشید،
تا گناه پنهان آشکار شود در دید.

5
گوسپندی بود پاک و بی‌عیب،
که به فرمان حق شود فدای نیک.

6
دست به دست می‌دادند فرمان،
ولی میان خود بود کینه و نهان.

7
نافرمانی و لجاجت بود زشت،
و ایمان سست بود در دل سخت.

8
گوسپند را بریدند در نهایت،
و به فرمان حق دادند وفایت.

9
ناخوشایند بود دل‌های سخت،
که چرا باید چنین کاری ساخت؟

10
اما خدا به راه حق، نشان داد،
تا با گناهکاران حساب سازد.

11
گناهکاران یک‌یک آشکار،
که از ظلم و کفر نبودند به کنار.

12
این حکایت درسی بود بزرگ،
که ایمان باید باشد چون کوه استوار.

13
که هر نافرمانی به جز غم نیست،
و هر لجاجت، جز هلاکت نیست.

14
اگر دل‌ها از حق نشکافد،
هرگز نرسد به خیر و سرور شاد.

15
پس باید شنید فرمان خدا،
و بود همیشه در راهش وفا.

16
گر نداری ایمان راسخ در دل،
سراپرده‌ی زندگی شود پل.

17
گوسپند را حکم بود فراتر،
از فقط گوشت و پوست و پرهیزکار.

18
این قصه یادآور ز هر زمان،
که دین و ایمان کلید رستگاران.

19
پس ای دل، درس گیر ز این ماجرا،
که تنها راه نجات است وفا.

20
هرکه کند فرمان خدا باور،
به شادی و نعمت برسد در سر.

21
بپا دار ایمان را چون گوهری،
که نتابد در دل هیچ سروری.

22
این داستان، آیینه‌ی عبرت،
که نبود راه جز راه توحید.

23
همیشه کن تسلیم امر حق،
که نجات یابی از هر ظلمت.

24
گر فرمانش را کنی اجابت،
آید به زندگی تو برکت.

25
در پای دین باش استوار و سخت،
تا نپاشد دینت چون کاه نرم.

26
این بود خلاصه حکایت گوسپند،
که کرد خدا با قومش عهد بلند.

27
ای دل، این درس را همیشه به یاد،
که ایمان است پاسبان هر بیداد.

28
بدان که نافرمانی راه به ترک،
و اطاعت گشاید درهای برک.

29
ایمان دار و از حق پیروی کن،
تا نرسی به هلاکت و نومیدی.

30
چنین بود حکایت گوسپند پاک،
که آموزد ما را راه حق و پاک.

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی 

  • ۰۴/۰۳/۱۸
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی