رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

قصیده وطن(۱)

 

باسمه تعالی
قصیده‌ وطن(۱)

وقتی می‌گویی وطن، من یاد ایران می‌کنم
یاد آن عشقی که جان را وقف جانان می‌کنم

 

 

یاد مشهد با ضریح و قبر مولایم رضا

چون کبوتر دل به صحنِ کوی عرفان می‌کنم

 

 

 

وقتی می‌گویی وطن، عشق وطن آید به ذهن
یاد مردان خدا، در خاک شیران می کنم

 

 

یاد خوزستان و اروند و درختانی ز نخل
یاد غیرت‌ها و بی باکی ز آنان می‌کنم

 

 

 

وقتی می‌گویی وطن،  ذکر سلیمانی شود
مهر آن مردان عاشق، یاد کرمان می کنم

 

 

یاد آن جمشید بر تخت است و ایوان بلند
ذکر آن کاخی که با یادش چراغان می‌کنم

 

 


وقتی می‌گویی وطن، یاد شهیدان در نبرد
یاد آن مردان عاشق، در شبستان می‌کنم

 

 

تا که می‌آید سخن از خاک پاک میهنم
یاد جان‌بازی مردان خراسان می‌کنم

 

 

می‌کشد تصویر آن سربازهای غرق خون
یاد ایثار و شهامت روز پنهان می‌کنم

 

 

کوه‌ها آواز غیرت را به گوشم می‌زنند
یاد آن مردان سالک ، در بیابان می‌کنم

 

 

یاد آن سرو سرافرازان دشت کربلا
یاد آن گل‌های پرپر در گلستان می‌کنم

 

 

 

یاد کشور، با همه فرهنگ  رنگارنگ خویش
وحدت از کرد و بلوچ و ترک  ایران می‌کنم

 

 

 یاد شهری با صلابت با شهامت در قرون
پایگاه آرش و مهد دلیران می کنم

 

 

 

یاد آن دشت وسیع و جنگل سرسبز آن
بوی گل‌های بهاری را به دامان می‌کنم

 

یاد دریای خزر، با موج‌های بی‌کران
با خلیجی نیلگون، چون  قلب ایران می‌کنم

 

 

یاد آن افراشته کوه بلند و استوار
یاد کوهی غرب ایران ،در لرستان می کنم

 

 

من به یاد آن دماوندی که در قلبم نشست
جاودان بر بام دنیا تاج ایران می‌کنم

 

 

یاد مسجدها که محراب شهیدان چون علی است
با طنین عشق، دائم ذکر یزدان می‌کنم

 

 

 

یاد حافظ با غزل‌هایش که چون آیینه‌اند
در دل هر واژه‌اش عشقی فراوان می‌کنم

 

 

یاد مولانا که عشقش مرزها را درنوید
روح آزادش که رقصی تا بیابان می‌کنم

 

 

یاد فردوسی که با کارش به پا دارد زبان
حکمت دیرینه را در شعر انسان می‌کنم

 

 

تا که نام این  وطن باشد به تاریخی بلند
هر غزل را وقف عشق این گلستان می‌کنم

 

 

یاد قم، شهری که علم افروخته در هر کران
خاک آن را سرمه‌ی نور دو چشمان می‌کنم

 

 

یاد شیراز است و ناز نرگسانش در بهار
غرق گل، آغوش خود را باغ رضوان می‌کنم

 

 

یاد تبریز است و رقص آتشین مهر و وفا
شور در خون جوانانش نمایان می‌کنم

 

 

یاد یزد است و صفای بادگیرش در غروب
با دعای اهل دل، صبحی درخشان می‌کنم

 

 

اصفهان زیباست با نقش و نگارش در جهان
نقش دل را با صفای عشق و ایمان می‌کنم

 

 

یاد کرمان، سرزمین مردمان سخت‌کوش
در کویرش گل به اشک صبح خندان می‌کنم

 

 

یاد رشت و جنگل و آن رود زیبای سپید
سرو آزادش به پیش کوه، پنهان می‌کنم

 

 

من وطن را چون نگینی در دل خود داشتم
با غزل‌ هایش" رجالی" ، آن درخشان می‌کنم

 

 

 

 

سراینده

دکتر علی رجالی

۱۴۰۴/۱/۱۲

  • ۰۴/۰۱/۱۲
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی