باسمه تعالی
فنای کثرت
این یکدلی و عشق، ز سستی چه طلب؟
جز سایهی وحدت، ز مستی چه طلب؟
در راه حقیقت، دوئی محو شود
در وادی وحدت، تو هستی چه طلب؟
مصرع اول: این یکدلی و عشق، ز سستی چه طلب؟
«یکدلی و عشق» در اینجا به وحدت قلبی و عشق حقیقی به خداوند اشاره دارد. سالک در مسیر عرفانی باید به وحدت قلبی برسد و از هر نوع سستی و دو دلی دوری کند. «سستی» نماد شک و تردید یا ضعف در ایمان و اراده است. شاعر میپرسد که چگونه میتوان از عشق و یکدلی حقیقی، انتظاری داشت در حالی که در دل هنوز سستی و تزلزل وجود دارد؟
مصرع دوم: جز سایهی وحدت، ز مستی چه طلب؟
«مستی» در عرفان به حالتی از بیخودی و جذب در حق اشاره دارد. این مصرع بیان میکند که مستی حقیقی تنها از «وحدت» بهدست میآید. وحدت در اینجا به وحدت وجود و رسیدن به یگانگی با حق اشاره دارد. «سایهی وحدت» نشان میدهد که حتی انعکاس یا نشانهای از وحدت الهی نیز میتواند مستی و جذبهی روحانی به همراه داشته باشد.
مصرع سوم: در راه حقیقت، دوئی محو شود
«راه حقیقت» مسیر سلوک به سوی حق و حقیقت مطلق (خداوند) است. در این راه، «دوئی» یا «کثرت» محو میشود. دوئی به معنای جدایی و تفاوت بین «خود» و «خدا» یا بین مخلوقات است. در مقام «فنای کثرت»، سالک به وحدت وجود میرسد و دیگر تفاوتی میان خود و حق، یا میان موجودات مختلف نمیبیند.
مصرع چهارم: در وادی وحدت، تو هستی چه طلب؟
«وادی وحدت» مرحلهای عرفانی است که در آن سالک به وحدت مطلق با خداوند میرسد. در این مقام، جایی برای «هستی» مستقل سالک باقی نمیماند. شاعر بهصورت پرسشی بیان میکند که اگر به وادی وحدت رسیدهای، دیگر چه جایگاهی برای «هستی» و «منیت» تو باقی میماند؟ این مصرع تأکیدی است بر ضرورت ترک خودیت و فنا شدن کامل در حق.
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۱۱