شرح تفصیلی قصیدهی "نصیحت"
سراینده: دکتر علی رجالی
این قصیده شامل ۳۰ بیت است که هر کدام حاوی نکات ارزشمند اخلاقی، عرفانی و اجتماعی است. در ادامه، هر بیت را به تفصیل شرح میدهیم.
۱. حفظ زبان و گفتار
۱. هر سخن را بیسبب افشا مکن
چشم بینا گر نداری، وا مکن
در این بیت، شاعر بر اهمیت کنترل زبان تأکید میکند. هر سخنی را نباید بیدلیل بیان کرد، زیرا ممکن است باعث فتنه و مشکل شود. همچنین، اگر انسان بینش و بصیرت کافی ندارد، نباید به تحلیل و قضاوت امور بپردازد.
۲. راه حق، بی عشق، رهزن میشود
نور دانش را ز دل، حاشا مکن
در اینجا شاعر اشاره میکند که راه حقیقت بدون عشق، مسیر گمراهی خواهد شد. دانش بدون عشق و معرفت، بیثمر است و نباید نور آگاهی را از دل دور کرد.
۳. گر نداری طاقت اندیشهای
جان خود را بیسبب شیدا مکن
فکر و تأمل، لازمهی زندگی عاقلانه است. اگر کسی ظرفیت تفکر و اندیشیدن را ندارد، نباید خود را بیدلیل در مسیرهای دشوار و پرخطر گرفتار کند.
۴. در قضاوت، وقت را ضایع مساز
حرف را بی فکر و بیمعنا مکن
شاعر توصیه میکند که قضاوت عجولانه نکنیم و وقت خود را بیهوده در امور نادرست هدر ندهیم. همچنین، نباید سخنی را بدون اندیشه و بیمعنا بر زبان آورد.
۲. خودشناسی و پرهیز از عیبجویی دیگران
۵. هر که عیب خویش را بنمود، یافت
نقد را تنها به غیر، افشا مکن
شاعر بیان میکند که کسی که به عیبهای خود آگاه شود، راه اصلاح را پیدا خواهد کرد. نباید تنها عیب دیگران را بیان کرد، بلکه ابتدا باید به اصلاح خود پرداخت.
۶. دوستی آیینهی جان میشود
دل اگر بستی، دلت را وا مکن
در این بیت، شاعر دوستی را به آیینهای برای روح انسان تشبیه میکند. همانطور که آیینه، چهره را نشان میدهد، دوست نیز حقایق انسان را آشکار میکند. پس باید در انتخاب دوست دقت کرد و اگر به کسی دل بستیم، نباید آن را بیجهت فاش کنیم.
۳. دنیاطلبی و فریب ظواهر
۷. سود دنیا، بی زیان آخرت
چون سرابی هست، پس اغوا مکن
دنیا، اگر بدون توجه به آخرت باشد، سرابی بیش نیست. ثروت و قدرت دنیوی نباید انسان را از مسیر اصلی منحرف کند.
۸. بی دلیل و حجت، ایمان را مجوی
بی تأمل، فتنهای برپا مکن
ایمان باید بر پایهی عقل و دلیل باشد، نه تعصب کورکورانه. همچنین، نباید بدون اندیشه، فتنه و آشوب ایجاد کرد.
۴. راه حق و اهمیت علم و تقوا
۹. علم، بی تقوا تو را رهزن کند
راه را بی نور آن، اجرا مکن
علم بدون تقوا، انسان را به بیراهه میکشاند. تنها دانستن کافی نیست، بلکه باید بر اساس اخلاق و معنویت عمل کرد.
۱۰. هر که در گفتار خود محکمتر است
حرف خود را با دروغ، معنا مکن
استحکام در سخن باید بر اساس حقیقت باشد. نباید برای تأیید گفتههای خود، دروغ گفت.
۱۱. زندگی آیینهی کردار ماست
چهرهی آن را به غم، رسوا مکن
اعمال ما بازتاب زندگی ما هستند. نباید با افکار و اعمال منفی، زندگی را تیره و غمگین کرد.
۱۲. رنج دنیا گر تو را طوفان شود
موجهایش را ز خود، احیا مکن
اگر سختیهای دنیا مانند طوفان به سراغ انسان آمد، نباید خود نیز با نگرانی و ناامیدی، آن سختیها را بزرگتر کند.
۱۳. راز خود را با هر اهل کوی مگو
سینهی اسرار را، دریا مکن
رازهای زندگی را نباید به هر کسی گفت. اگر کسی اهل حکمت نیست، بیان اسرار به او باعث پشیمانی خواهد شد.
۱۴. قدر یاران را بدان در زندگی
مهربانی را ز دل فردا مکن
محبت به دوستان را نباید به تأخیر انداخت. باید در همان لحظهای که فرصت داریم، مهربانی کنیم.
۵. عمل به سخن و دوری از ریاکاری
۱۵. سخن از مهر و وفا بسیار هست
لیک در بی عملی، خار مکن
حرف زدن از محبت و وفا آسان است، اما اگر در عمل خلاف آن رفتار کنیم، باعث رنج دیگران میشویم.
۱۶. هر که را اندیشهی بیدار نیست
در خطایش خیره شو، رسوا مکن
اگر کسی از آگاهی و اندیشهی درست بیبهره است، نباید او را در برابر دیگران رسوا کرد. بهتر است با حکمت و مهربانی او را راهنمایی کنیم.
۱۷. هر که خاموشی به حکمت برگزید
راز خود را با کسی افشا مکن
کسانی که حکیمانه سکوت میکنند، ارزش بیشتری دارند. رازهای زندگی نیز نباید بیدلیل افشا شوند.
۱۸. دوستی را چون گلی باید شناخت
با غرور و کبر، بیپروا مکن
دوستی مانند گل، لطیف و ارزشمند است. نباید با غرور و خودبینی آن را از بین برد.
۱۹. هر که نان از رنج مردم خورده است
عمر خود بر این عمل یغما مکن
ظلم به دیگران، انسان را در نهایت نابود میکند. کسی که از رنج مردم سود میبرد، عمر خود را به تباهی میکشاند.
۲۰. دشمنی با اهل معنا نارواست
دوست را با خوی بد رسوا مکن
دشمنی با افراد اهل معرفت، خطایی بزرگ است. همچنین، نباید با رفتار ناپسند، دوستان را در نظر دیگران بد جلوه داد.
۶. زندگی را غنیمت بشمار
۲۱. حرف حق را گر نباشد گوش دل
عمر خود را صرف این دعوا مکن
اگر کسی حاضر به شنیدن حق نیست، نباید وقت خود را با بحثهای بیهوده تلف کرد.
۲۲. زندگی گر لحظهای مهمان توست
فرصتش را صرف هر بیجا مکن
زندگی کوتاه است. نباید آن را با کارهای بیهوده تلف کرد.
۳۰. ای "رجالی" نور دانش رهنماست
بی تأمل، حرف بیپروا مکن
در پایان، شاعر خود را مورد خطاب قرار میدهد و تأکید میکند که نور دانش، راهنمای زندگی است و نباید سخن را بدون تفکر و دقت بر زبان آورد.
جمعبندی
این قصیده مجموعهای از پندهای اخلاقی، عرفانی و اجتماعی است که با بیانی شیوا و روان، انسان را به تفکر، خودسازی، دوستی، دوری از غرور و فریب دنیا دعوت میکند.
- ۰۳/۱۲/۱۰