حجاب ابدی
رازی است که از پرده برون ناید هیچ،
حکمی است که از جان، فزون ناید هیچ.
ما در عدمیم، گرچه در هستیایم،
کز پردهی او، کس نگون ناید هیچ.
این رباعی به مفهوم «حجاب ابدی» اشاره دارد که رازی جاودانه و پردهای همیشگی میان مخلوق و حقیقت مطلق است. در ادامه، هر مصرع را به تفصیل شرح میدهم:
مصرع اول: رازی است که از پرده برون ناید هیچ،
در اینجا به سرّی نهان و پوشیده اشاره شده است که هیچگاه از پردهی اسرار بیرون نمیآید. یعنی حقیقت غایی هستی آنچنان عمیق و دستنیافتنی است که هیچ مخلوقی توان درک کامل آن را ندارد. این مصرع نشاندهندهی حجاب ابدی میان انسان و ذات الهی است که هرگز بهطور کامل کنار نمیرود.
مصرع دوم: حکمی است که از جان، فزون ناید هیچ.
این مصرع به حکمت و قانون الهی اشاره دارد که بر جان و سرنوشت انسان حاکم است، اما انسان فراتر از آن نمیتواند برود. «فزون ناید» به این معناست که انسان نمیتواند از این حکم فراتر رود و از حدود تقدیر الهی عبور کند. این مصرع بر سرنوشت محتوم و ناتوانی بشر در تغییر مشیت ازلی تأکید دارد.
مصرع سوم: ما در عدمیم، گرچه در هستیایم،
این مصرع یکی از مفاهیم کلیدی عرفانی را بیان میکند: بودنِ ما آمیخته با نبودن است. از یک سو، ما در جهان وجود داریم، اما از سوی دیگر، حقیقت ما چیزی جز فقر و نیاز محض در برابر هستی مطلق نیست. این مفهوم در عرفان اسلامی به «فقر وجودی» معروف است؛ یعنی وجود ما بدون تکیه بر حقیقت الهی، در اصل عدم است.
مصرع چهارم: کز پردهی او، کس نگون ناید هیچ.
در اینجا بیان میشود که هیچکس نمیتواند از این پردهی ابدی الهی عبور کند. هیچ مخلوقی از این قانون ازلی مستثنی نیست و همگی در برابر حقیقت مطلق، محو و ناتواناند. «نگون ناید» یعنی هیچکس نمیتواند از این پرده بیرون آید و آن را کنار بزند.
نتیجه:
این رباعی به حجاب ابدی میان انسان و حقیقت مطلق اشاره دارد. این حجاب، سرّی است که هیچگاه بر مخلوقات آشکار نمیشود، زیرا وجود ما در برابر ذات الهی، چیزی جز عدم نیست. در نهایت، هیچکس قادر به عبور از این پردهی ابدی نخواهد بود.
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۱۰