باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی شهادت چشم
شهادت چشم
نگاهت چو خورشیدِ هستی، ظهور
به چشمم نشسته ز لطف و سرور
که هستی تویی، جز تو هر چیز، وهم
شهادت دهد دیدهام در حضور
شرح و تفسیر:
این رباعی به شهادت چشم در ادراک حقیقت مطلق و مشاهدهی جمال الهی اشاره دارد. شاعر با بیانی عرفانی، چشم دل را که قادر به دیدن حقایق ورای ظواهر است، تصویر میکند.
بیت اول:
«نگاهت چو خورشیدِ هستی، ظهور»
نگاه الهی که جلوهگر و آشکارکنندهی حقیقت وجود است، مانند خورشید ظاهر و روشنیبخش هستی است. خورشید نماد نور معرفت و وجود مطلق است که بدون آن هیچ چیزی آشکار نمیشود. این مصرع بیانگر آن است که حضور الهی در تمامی عالم همچون خورشید تجلی مییابد.
«به چشمم نشسته ز لطف و سرور»
این نور الهی با لطف (محبت) و سرور (شادی و طراوت روحانی) در دیدگان قلب شاعر نشسته است. این دیدگان، فراتر از چشم ظاهر، چشم باطن هستند که حقایق معنوی را مشاهده میکنند.
بیت دوم:
«که هستی تویی، جز تو هر چیز، وهم»
شاعر با نگاهی وحدت وجودی میگوید که تنها وجود حقیقی، خداوند است و هر آنچه غیر از اوست، وهم و سایهای از وجود حقیقی است. این بینش برگرفته از اندیشههای عارفانی چون ابنعربی است که بر این باور بودند که وجود، حقیقتی یگانه است و جز خداوند، هرچه هست نمود و خیالی بیش نیست.
«شهادت دهد دیدهام در حضور»
چشم باطن که با نور معرفت الهی روشن شده، در حضور حق شهادت میدهد که وجود حقیقی از آنِ خداوند است. این مصرع به مقام شهود اشاره دارد؛ یعنی جایی که عارف از دیدن کثرت عالم عبور کرده و وحدت مطلق را مشاهده میکند.
پیام عرفانی شعر:
این رباعی بیانگر مقام شهود عارفانه است، جایی که چشم دل، حقیقت وحدت وجود را درمییابد. شاعر بر این حقیقت تأکید میکند که هستی حقیقی، تنها از آن خداوند است و هرچه غیر از او به نظر میآید، وهمی ناپایدار است.
این شعر ما را به دیدن با چشم دل فرامیخواند؛ چشمی که در حضور الهی، حقایق ماورایی را به وضوح مشاهده کرده و بر وحدت مطلق گواهی میدهد.
سراینده
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۲/۲۲