رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

در این وبلاگ ،اشعار و مطالب علمی و فرهنگی اینجانب آمده است .

رسالت

به سایت شخصی اینجانب مراجعه شود
alirejali.ir

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
  • ۰
  • ۰

 

باسما تعالی

شرحی بر واژه عرفانی یقظه

 

یقظه
یک لحظه نگر، عمر چه در خواب گذشت
در حسرت و اندوه، چه بی تاب گذشت
چون نور  خدایی به دلم راه گشود
در ظلمت شب، نور مهتاب گذشت

 

شرح و تفسیر رباعی "یقظه"

این رباعی به بیداری معنوی و یقظه اشاره دارد، لحظه‌ای که انسان از غفلت و خواب بیدار می‌شود و به حقیقت و نور الهی می‌رسد. در ادامه، شرح هر مصرع آورده شده است:


مصرع اول: "یک لحظه نگر، عمر چه در خواب گذشت"

در این مصرع، شاعر به مخاطب پیشنهاد می‌کند که یک لحظه به گذشته و عمر خود بیاندیشد. عمر انسان در بسیاری از اوقات در غفلت و بی‌خبری سپری می‌شود، مثل خواب که در آن فرد هیچ درک و آگاهی از زمان و محیط ندارد. این مصرع اشاره به گذر بی‌وقفه زمان و غفلت‌های پی‌درپی در زندگی انسان دارد. انسان در طول زندگی ممکن است در خواب غفلت فرو رفته و از حقیقت و هدف‌های واقعی خود بی‌خبر باشد.

مصرع دوم: "در حسرت و اندوه، چه بی‌تاب گذشت"

در این بخش از رباعی، شاعر اشاره به احساسات منفی انسان در طول عمر غافل دارد. زندگی در حسرت گذشته‌ها و اندوه‌های بی‌پایان به‌جای آگاهی و رشد روحی سپری می‌شود. بی‌تابی که در این مصرع مطرح می‌شود، نمادی از احساس اضطراب و ناراحتی است که در نتیجه غفلت از حقیقت و هدف زندگی در فرد به‌وجود می‌آید.

مصرع سوم: "چون نور خدایی به دلم راه گشود"

این مصرع دربردارنده مفهوم یقظه است؛ لحظه‌ای که خداوند به دل انسان نور می‌دهد و آن دل از تاریکی غفلت رها می‌شود. نور خدایی به معنای بیداری از خواب غفلت است، که انسان را به درک حقیقت و روشنایی معنوی هدایت می‌کند. این نور به دل راه می‌یابد و او را از تاریکی‌ها و دنیای فانی رهایی می‌بخشد. در این لحظه، دل انسان با حقیقت الهی ارتباط برقرار می‌کند.

مصرع چهارم: "در ظلمت شب، نور مهتاب گذشت"

در این بخش، شاعر از ظلمت شب به عنوان نماد جهل و غفلت یاد می‌کند. شب به عنوان زمانی از تاریکی و بی‌خبری است که در آن انسان از حقیقت بی‌خبر است. اما نور مهتاب نمادی از هجوم نور حقیقت در تاریکی است که از دل شب به‌عنوان یک امید و راه‌گشا عبور می‌کند. در اینجا، مهتاب می‌تواند به مثابه یک نشانه از خداوند باشد که در دل تاریکی، به انسان نور می‌بخشد و او را به سوی آگاهی و بیداری هدایت می‌کند.


تحلیل کلی:

این رباعی به‌طور کلی درباره گذر عمر در غفلت و سپس بیداری از آن غفلت است. شاعر از زبان یقظه سخن می‌گوید، لحظه‌ای که انسان از خواب غفلت بیدار می‌شود و به حقیقت پی می‌برد. تصویری که شاعر از نور خدایی و نور مهتاب ارائه می‌دهد، هم‌راستا با مفهوم نورانیت در اشعار عرفانی است. تاریکی به عنوان نماد جهل و غفلت و نور به عنوان نماد آگاهی و بیداری معنوی به‌خوبی در این رباعی با هم ترکیب شده‌اند.

این شعر به مخاطب می‌آموزد که در یک لحظه به زندگی خود نگاه کند، به غفلت‌های گذشته توجه کند و در نهایت در پی بیداری معنوی و نور الهی باشد که می‌تواند او را از تاریکی‌ها رها کند.

 

یقظه در عرفان: بیداری از خواب غفلت

یقظه (به معنای بیداری) یکی از مراحل اولیه در سیر و سلوک عرفانی است که طی آن سالک از غفلت، دلبستگی‌های دنیوی، و جهالت نفس بیدار می‌شود و به حقیقت وجودی خود و جهان پی می‌برد. این مرحله نقطه‌ی آغاز تحول روحی و معنوی است و انسان را برای ورود به مراحل بالاتر سلوک آماده می‌کند.

۱. تعریف یقظه در عرفان

واژه‌ی "یقظه" از ریشه‌ی عربی "یَقِظَ" به معنای بیدار شدن و آگاهی یافتن است. در اصطلاح عرفانی، یقظه به حالتی از آگاهی قلبی و عقلی گفته می‌شود که در آن انسان متوجه می‌شود زندگی او تنها در لذت‌های زودگذر دنیا خلاصه نمی‌شود و باید برای هدف والاتر و معنای عمیق‌تری زندگی کند.

یقظه همان لحظه‌ای است که حجاب‌های غفلت کنار می‌روند و سالک درمی‌یابد که مسیر درست زندگی، سیر به سوی حقیقت و معرفت الهی است. در این مرحله، فرد از گناه، دلبستگی‌های مادی، و سرگرمی‌های بی‌ارزش دنیا بیزار شده و میل به اصلاح خود پیدا می‌کند.

۲. جایگاه یقظه در سیر و سلوک عرفانی

در منابع عرفانی، یقظه اولین منزل از منازل سلوک الی‌الله محسوب می‌شود. عرفای بزرگی همچون امام محمد غزالی، ابن عربی، و شیخ عطار از یقظه به عنوان نقطه‌ی شروع حرکت به سمت خداوند یاد کرده‌اند.

امام غزالی در احیاء علوم الدین یقظه را پرتو اولی از نور الهی می‌داند که قلب سالک را روشن می‌کند و او را از تاریکی‌های غفلت بیرون می‌آورد. ابن عربی در فتوحات مکیه نیز بیان می‌کند که سالک بدون یقظه، حتی اگر اعمال عبادی انجام دهد، در حقیقت در مسیر حقیقی عرفان قرار نگرفته است.

۳. نشانه‌های یقظه در سالک

زمانی که فرد به یقظه می‌رسد، علائمی در رفتار و افکار او ظاهر می‌شود که نشان‌دهنده‌ی بیداری معنوی اوست:

  1. احساس نارضایتی از زندگی در غفلت: فرد متوجه می‌شود که مشغولیت‌های دنیوی و لذت‌های زودگذر، او را از هدف اصلی خلقت دور کرده است.
  2. پشیمانی از گناهان گذشته: سالک، اعمال گذشته‌ی خود را مرور کرده و از اشتباهات و گناهانش عمیقاً نادم و پشیمان می‌شود.
  3. حسرت فرصت‌های از دست رفته: این حسرت باعث می‌شود که فرد تلاش کند از زمان باقی‌مانده‌ی عمر خود بهترین استفاده را ببرد.
  4. افزایش میل به عبادت و تفکر: سالک بیشتر به یاد خدا می‌افتد، با قرآن و ادعیه انس می‌گیرد، و علاقه‌ی او به مطالعه‌ی متون معنوی و تفکر در آیات الهی افزایش می‌یابد.
  5. احساس حضور خداوند در زندگی: سالک درمی‌یابد که خداوند همیشه ناظر بر اعمال اوست و این آگاهی، رفتار و کردار او را تغییر می‌دهد.
  6. میل به تغییر و اصلاح نفس: او سعی می‌کند خود را از رذایل اخلاقی همچون حسد، تکبر، ریا و دلبستگی به دنیا پاک کند و به فضائل اخلاقی مانند صداقت، تواضع و مهربانی روی آورد.

۴. عوامل ایجاد یقظه

یقظه ممکن است به دلایل مختلفی در فرد ایجاد شود:

  • مطالعه‌ی کتاب‌های معرفتی و عرفانی که حقیقت را برای فرد آشکار می‌کنند.
  • تجربه‌ی مشکلات و سختی‌ها که انسان را از خواب غفلت بیدار می‌کند.
  • دیدن رفتار و منش عارفان و اولیای الهی که سبب می‌شود فرد به سمت تزکیه‌ی نفس گرایش پیدا کند.
  • شنیدن موعظه و نصایح حکیمانه از افراد آگاه و راهنمایان معنوی.
  • مرگ عزیزان یا حوادثی که یادآور فانی بودن دنیا هستند و باعث می‌شوند فرد به فکر ابدیت بیفتد.

۵. یقظه در سخنان بزرگان عرفان

  • امام غزالی: "یقظه، نخستین نور الهی است که بر قلب سالک تابیده و او را از خواب غفلت بیدار می‌کند."
  • ابن عطاالله اسکندری: "وقتی نور یقظه بر قلب سالک می‌تابد، تاریکی‌های شک و تردید از بین می‌رود."
  • مولانا جلال‌الدین رومی:
    این جهان خواب است، چون بیدار شوی
    آنچه را دیدی، همه پندار شوی
    (یعنی زندگی دنیا مانند خوابی است که با رسیدن به یقظه، حقیقت آن را درک خواهی کرد.)
  • عطار نیشابوری در منطق‌الطیر، یقظه را مرحله‌ای می‌داند که در آن پرنده‌ی جان از قفس غفلت رهایی یافته و آماده‌ی پرواز به سوی حقیقت می‌شود.

۶. نتیجه و اهمیت یقظه

یقظه اولین و مهم‌ترین گام در سلوک معنوی است، زیرا بدون آن، هیچ‌گونه تحول درونی و رشد معنوی اتفاق نمی‌افتد. این مرحله، سالک را از یک زندگی معمولی و سرشار از غفلت، به مسیر آگاهی، تزکیه‌ی نفس و تقرب به خداوند هدایت می‌کند.

مراحل پس از یقظه:

  1. توبه (رجوع به خدا و پاک‌سازی اعمال)
  2. مراقبه (هوشیاری دائمی در رفتار و افکار)
  3. مجاهدت (تلاش برای مبارزه با نفس و ترک عادت‌های ناپسند)
  4. معرفت و عشق الهی (رسیدن به شناخت عمیق از خداوند و عشق حقیقی)

در نهایت، یقظه دروازه‌ی ورود به مسیر عرفان و خودشناسی است و هر سالکی که در جستجوی حقیقت باشد، باید ابتدا به این بیداری روحی دست یابد.

 

تهیه و تنظیم

دکتر علی رجالی

  • ۰۳/۱۱/۱۶
  • علی رجالی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی