باسمه تعالی
شرحی بر واژه عرفانی روح کلی
روح کلی
روح کلی، در دل هر ذره است
در ضمیر و باطن جنبنده است
آنچه در این عالم و در کهکشان
روح کلی جاری و پاینده است
باسمه تعالی
شرح و تفسیر رباعی "روح کلی"
مصرع اول:
روح کلی، در دل هر ذره است
در این مصرع، شاعر به مفهوم روح کلی اشاره میکند که بهطور جهانی و فراگیر در دل هر ذره از هستی موجود است. این روح بهعنوان حقیقتی پنهان در هر جزء از جهان قرار دارد و تمام موجودات و ذرات عالم از آن تغذیه میکنند. در حقیقت، این روح نهتنها در موجودات بزرگ بلکه حتی در کوچکترین ذرات نیز حضور دارد و آنها را به هم مرتبط میسازد. این اشاره به ارتباط میان کلیّت و جزئیّت در کائنات دارد.
مصرع دوم:
در ضمیر و باطن جنبنده است
در این مصرع، ضمیر و باطن به معنای درون انسانها و سایر موجودات است. اشاره به جنبندگی و حرکت در اینجا نشان میدهد که روح کلی فعال و زنده است و در عمق وجود هر موجود زنده و جنبنده جای دارد. به عبارت دیگر، این روح به همه موجودات انرژی و حیات میبخشد و باعث تحرک و پویایی آنها میشود. این جنبش فقط مختص به بدن نیست، بلکه به معنای حرکت درونی و روحانی موجودات است که ناشی از حضور روح کلی است.
مصرع سوم:
آنچه در این عالم و در کهکشان
این مصرع به وسعت و گستردگی روح کلی اشاره دارد. شاعر میگوید که این روح نه تنها در زمین و موجودات خرد، بلکه در کهکشانها و عالمهای وسیع نیز جاری است. این اشاره به مفهوم روح فراگیر و بیپایان دارد که تمامی عالمهای کوچک و بزرگ و حتی کیهان بیکران را در بر میگیرد. این نشاندهنده تجلی و حضوری است که هیچ چیزی از آن خارج نیست.
مصرع چهارم:
روح کلی جاری و پاینده است
در اینجا شاعر به پایداری و جاودانگی روح کلی اشاره میکند. جاری بودن نشاندهنده این است که روح کلی همیشه در حال حرکت و در جریان است، بیآنکه متوقف شود. این روح هر لحظه در جریان است و همچنان که بهطور مداوم در تمامی موجودات و جهانها حضور دارد، هیچگاه از بین نمیرود. این حالت از پایداری و ثبات نشاندهنده وجودی است که از همه محدودیتهای زمانی و مکانی فراتر است و هیچگاه زوال نمییابد.
نتیجهگیری:
در این رباعی، شاعر با استفاده از مفاهیم روح کلی و وجود فراگیر، حضور روحی الهی را در تمامی جهان و موجودات به تصویر کشیده است. این روح نهتنها در دل هر ذره از هستی است، بلکه در عمق ضمیر و باطن موجودات زنده نیز جریان دارد. در کل، این روح فعال، پاینده و همهجا حاضر است و هیچ چیزی از آن جدا نیست. این شعر به عمق رابطه انسان با عالم هستی و ارتباط روح انسانی با حقیقت کل هستی اشاره دارد.
روح کلی در عرفان اسلامی
در عرفان اسلامی، روح کلی به عنوان یکی از ارکان نظام هستی شناخته میشود که نقش واسطهای میان عالم الهی و عالم خلق را ایفا میکند. این مفهوم ریشه در حکمت و تصوف اسلامی دارد و با مفاهیمی مانند عقل اول، فیض اقدس، روح اعظم و حقیقت محمدیه پیوند خورده است.
تعریف روح کلی
روح کلی را میتوان اصل و منشأ همهی ارواح جزئی دانست که از آن صادر میشوند و حیات و آگاهی خود را از آن میگیرند. این روح، تجلی از حقیقت الهی است و به عنوان نخستین مخلوق، واسطهی میان خدا و عالم امکان محسوب میشود. برخی از عرفا آن را همان حقیقت محمدیه دانستهاند، یعنی اولین تجلی الهی که در قالب نور پیامبر اسلام ظهور یافته است.
جایگاه روح کلی در نظام هستیشناختی
در نظام عرفانی و فلسفی، روح کلی دارای ویژگیهای زیر است:
فیض نخستین الهی:
روح کلی اولین تجلی از نور خداوند است که از آن، تمام عوالم و موجودات صادر میشوند. این همان نظریهای است که در فلسفهی مشائی از آن به عقل اول و در حکمت اشراقی به نور اقرب تعبیر شده است.واسطهی بین حق و خلق:
روح کلی به عنوان برترین روح، پیامها و تجلیات الهی را به عالم مادی میرساند. همانگونه که در حدیث نبوی آمده است:
«اول ما خلق الله نوری» (نخستین چیزی که خدا آفرید، نور من بود).
این حدیث در عرفان به عنوان شاهدی بر تقدم حقیقت محمدیه یا روح کلی بر سایر مخلوقات تعبیر شده است.عقل فعال و منبع معرفت:
در فلسفهی اسلامی، عقل فعال واسطهی میان عقل اول و نفوس انسانی است. ابنسینا معتقد است که انسانها از طریق عقل فعال به دانش و ادراک دست مییابند. این مفهوم در عرفان با روح کلی پیوند دارد، چرا که روح کلی منشأ علم و هدایت برای همهی ارواح جزئی محسوب میشود.حیاتبخش و نگاهبان عالم:
روح کلی، حیات و آگاهی را به موجودات میبخشد. در حکمت متعالیهی ملاصدرا، همهی موجودات بهرهای از شعور دارند، و این شعور از روح کلی نشأت میگیرد.
ارتباط روح کلی با حقیقت محمدیه
یکی از مهمترین تأویلهای عرفانی دربارهی روح کلی، ارتباط آن با حقیقت محمدیه است. در مکتب ابنعربی، حقیقت محمدیه اولین تعین از ذات الهی و سرچشمهی همهی انوار و ارواح است. به همین دلیل، برخی از عرفا روح کلی را همان نور محمدی میدانند که در روایات نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
جمعبندی
روح کلی در عرفان اسلامی، حقیقتی فراتر از ارواح فردی است که به عنوان نخستین تجلی الهی و واسطهی میان حق و خلق شناخته میشود. این مفهوم با عقل اول در فلسفه، فیض اقدس در حکمت متعالیه، و حقیقت محمدیه در عرفان ارتباطی تنگاتنگ دارد و نقش اساسی در تبیین رابطهی خداوند با عالم مخلوقات ایفا میکند.
تهیه و تنظیم
دکتر علی رجالی
- ۰۳/۱۱/۱۴